『 سوشیانت 』
•﷽• #نویسنده: زهرا.م 🖤🩸مجموعهی چندجلدی"نامیرایان/ 𝑰𝒎𝒎𝒐𝒓𝒕𝒂𝒍𝒔"🖤🩸 جلد اول: سوشیانت (درحال نگارش✍️) جلد دوم... جلد سوم... جلد چهارم... جهت ارسال نظر👇🔮 https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-71365-a3RxzVj
نمایش بیشتر1 098
مشترکین
-324 ساعت
-177 روز
-10630 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from N/a
یه عاشقانه ناب رییس کارمندی 🔥🔥
اینجا یه دختر خانوم اروم و خوشگل و یه کوچولو لجباز داریم که هنر از هر انگشتش میچکه❤️🔥😌
پسرمون هم یه اقای فوق جنتلمنه 🤩
و البته جذاب و خشن😎
اونقدری که دختر خانوم ما وقتی برای اولین بار به شرکت اقای جذاب ما میره تا مصاحبه کنه 🤑
همچنین مست چشاش میشه که دیگر زمین و زمان از یاد میبره❤️🔥❤️🔥
طوری که فکر میکنه طلسم شده 😅
البته آقای جذاب ما به روش نمیاره و استخدامش میکنه 🔥🔥
حتی براش یه لقب میزاره و صداش میزنه ..........😁😁
و البته ناگفته نمونه که دخترک قصه ما یه خنده هایی میکنه که دل پسرمون و حالی به هولی میکنه😍❤️🔥
دختر خانوم ما به هر زر و زوری هست تو تایم اداری مقابل به قول خودش افسون چشمای اقای جذابون دووم میاره😩
اما هیس ...
ایشون خبر نداره شرکت تنها جایی نیست که قراره اونو ببینه🤫🤫
https://t.me/+m2jlmwdgRBo1ZDM0
۱۴
500
Repost from N/a
من کیانم
مردی که به خاطر نجات جون مردمش به جفتش خیانت کرد.
ومن اونو با بچه های که ازمن بارداربود
فروختم.
من ملکهای رواز دست دادم که همه درحسرت
یک نگاهش بودن.
واز وقتی می ترسم که اون برگرده ...
چون اون وقته که میشه....
https://t.me/+po3-Sia_VBIzZTRk
۹صبح
900
Repost from N/a
شب عروسی اش به گوشش رساندن که جنازه نامزدش در عمارت بزرگ شایان هاست.
دلبرش در تخت ساشا شایان بر اثر تجاوز جان داده بود.
باید تاوان می گرفت و زخم می زد تا آرام می گرفت.
پس این وسط باید به سراغ مهره اصلی می رفت.
دختر شیطون و سرزبون دار شایان ها!
دختری که تمام ثروت کلان ساشا به نامش بود و مهره اصلی شطرنج این بازی حساب می شد.
ساحل باید تاوان کثافت کاری ساشا را پس می داد ولی این وسط یک مهره اصلی اشتباه حرکت کرد و آن قلب مرد مغرور و سرد داستان جذاب ما بود...
https://t.me/+I6Y2-JS65qBhNjY0
https://t.me/+I6Y2-JS65qBhNjY0
صب بپاک
1000
Repost from N/a
دادمان مردیه که جنونوار عاشق برادر زن کیوتش میپشه.
شب عروسیش بهش محرک جنسی میخورونه و باهاش میخوابه🙊🔞💦
https://t.me/+y4SystaVso82NTk0
https://t.me/+y4SystaVso82NTk0
صبح پاک
1100
Repost from N/a
❂یونگ مردیه که برعکس شغل خانوادگیش که مافیاست عاشقانه دوست پسرش رو میپرسته و یوهان هم با اگاهی این حقیقت همش شیطنت میکنه💦🔞
https://t.me/+oZ4SY4cApb41MzBk
- محموله وانگ رو باید…
با سر خوردن دستای پسر روی تنش جملهش رو نصفه گذاشت و به سمتش برگشت.
چشمهای درشت پسرش که از شیطنت برق میزد باعث لبخند محوی رو لبش شد.
دستای کوچیک پسر رو از تنش جدا کرد و به سمت لبهاش برد تا بوسهای پشتش زد.
- آروم باش یوهان بزار جلسهم تموم بشه.
- ولی خسته شدم.
- قربان جلسه رو کنسل میکنید؟
مرد نیم نگاهی به زیر دستاش انداخت و نفس رو با آه درموندهای بیرون فرستاد.
_برید بیرون و نیمساعت دیگه برگردید...
فعلا باید به یه بچهی 23 ساله توجه کنم.
https://t.me/+oZ4SY4cApb41MzBk
https://t.me/+oZ4SY4cApb41MzBk
23پاک
500
Repost from N/a
- شنیدم نمیدونی بابای بچهت کیه!
دود سیگارش را توی صورتم فوت کرد و پوزخند زد:
- یعنی هیچی از اون #شب رویایی که با هم گذروندیم یادت نمیآد؟ اونموقع که خیلی از کارم راضی بودی. اونوقت الآن میگی یادت نیست؟ اشکال نداره، گفتی انقدر داره بهت خوش میگذره که میخوای #فیلم اون لحظه رو ثبت کنی.
با چشمانی گرد شده به فیلمی که از من و خودش توی اتاق خوابش گرفته بود، نگاه کردم.
- #شوهر آشغالت همین بلا رو سر زنم آورد. التماسهاشو نادیده گرفت و بعد از اینکه بهش تج'اوز کرد، #جنازهشو تحویلم داد. حالا نوبت توئه که #تقاص پس بدی.
به قصد انتقام به دختره نزدیک میشه و... 🔥
https://t.me/+YohgMVB8HWwyZmI0
عضویت محدود
۲۴
900
Repost from N/a
ساحل دختر شیطون و سرزبون دار شایانها....🥹😍
دختری که تمام ثروت کلان شایانها به نامش بود و مهره اصلی شطرنج این بازیهاشون حساب می شه
ساحل باید تاوان کثافت کاری ساشا برادرش رو پس بده
ولی این وسط یک مهره اصلی اشتباه حرکت کرد و آن قلب مرد مغرور و سرد داستان جذاب ما بود...🥹🥲
https://t.me/+I6Y2-JS65qBhNjY0
https://t.me/+I6Y2-JS65qBhNjY0
8پاک
1400
Repost from N/a
منشی کوچولوی مظلومی که فوبیا فضای تنگ داره و با رئیس شرکتش توی آسانسور گیر میکنه و......😱💔
با ترس و لرز روی کف آسانسور تاریک نشستم
بدنم بدجور میلرزید نفسم بزور میومد بالا با نشستن دستی روی شونم هین بلندی از روی ترس کشیدم سریعا سرمو آوردم بالا که چشمام تو چشماش قفل شد 🫠💞
چشماش همیشه بهم احساس آرامش میداد آروم دستم گرفت و بلندم کرد و منو توی بغلش گرفت با صدای ارومی بهم گفت
_تا من پیشتم نباید بتــ.......
با لرزش کوچیک آسانسور و صدای بلندی از آسانسور که باعث شد..........😱❌
ببین چه بلایی سرشون میاد💔♨️
https://t.me/+m2jlmwdgRBo1ZDM0
۱۹
900
Repost from N/a
⭕ #عشقی_احمقانه_و_ممنوعه_بین دوتا_اخوند_زاده
عشقی که جونشون رو توی #خطر میندازه‼️
حالا چی میشه اگه بفهمه، اون پسر از جنس متفاوتیه قابلیت بارداری داره❓
و فکر کن توی این گیر و دار،با راز هایی روبه رو بشن که ریشه توی گذشته داره‼️
زندگیشون پر از چالشه، میتونن پشت سر بذارنش و یک پایان خوب رقم بزنن⁉️
⭕️یک رمان متفاوت در سبکِ خودش
https://t.me/+OiSFW-k4dthlN2U0
عضویت فقط برای ۵۰نفر😰
⚠️این رمان حاوی صحنههای باز است لطفا فقط افراد بالا ۱۸+ عضو بشن🚷🚸
۱۶
500
Repost from N/a
Photo unavailable
امیر سپهبد🔥🤤
مردی بداخلاق و مغرور که تا به حال کسی چهرهاش و از نزدیک ندیده و به مرد #نقابدار معروفه😎
مردی خشک و سرد که از همه دخترا بعد از مرگ نامزدش فاصله میگیره...
شب عروسیش به گوشش رسونده بودن که جنازه نامزدش در عمارت بزرگ شایان هاست.
دلبرش در تخت #ساشا شایان بر اثر تجاوز جان داده بود.
باید تاوان می گرفت و زخم می زد تا آرام می گرفت.
قسم خورده که بعد ازمرگ نامزدش #مهگل دیگه عاشق نشه و به کسی رحم نکنه
بعد از اون همه سختی و درد و رنج
درست وقتی میخواد انتقام شو بگیره
بدجوری دل میبازه به خواهر دشنمش، به خواهر کسی که مسبب تمام مشکلات و دردهایی هست که کشیده....🥲💔
https://t.me/+I6Y2-JS65qBhNjY0
https://t.me/+I6Y2-JS65qBhNjY0
صب بپاک
600