نیچه و شوپنهاور
آیدی جهت تبلیغات: @Philosophyyar کانالهای ما: @ghalatnanevisimm @Sigmund_freudd1939
نمایش بیشتر13 800
مشترکین
+1324 ساعت
+237 روز
+25930 روز
توزیع زمان ارسال
در حال بارگیری داده...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.تجزیه و تحلیل انتشار
پست ها | بازدید ها | به اشتراک گذاشته شده | ديناميک بازديد ها |
01 ⭐️ هر چه بالاتر روی چشمِ رشک تو را کوچک تر میبیند. و آنکه پرواز میکند از همه بیش نفرت میانگیزد.
#نیچه، #چنین_گفت_زرتشت، بخش یکم، دربارهی راهِ آفریننده، ترجمه داریوش آشوری
👇
💎 | 327 | 7 | Loading... |
02 ژیژک، شوپنهاور و مسئلهی شر
توماس آکویناس قدیس یکی از لذّات بهشتیان را تماشای رنج و عذاب جهنمیان معرفی میکند! چیست این لذّت پنهان شرورانهی بشر در تماشای رنج؟ یا خشم پنهان از دیدن جایگاه بالاتر دیگری؟
پن؛
▪️منظرهی رنج دیگران نه فقط در افراد متفاوت بلکه در یک انسان واحد نیز زمانی موجب دلسوزیِ زیاد میشود و زمانی دیگر موجب نوعی خرسندی؛ و این خرسندی میتواند افزایش پیدا کند تا تبدیل به بیرحمانه ترین لذت از درد دیگران شود. من خودم را می بینم که زمانی همهی بشر را با ترحم عمیق مینگرم و وقتی دیگر با حداکثر بیاعتنایی، و گاه با نفرت و حتی لذتی حقیقی از دردشان...
زندگی شر است برای آنکه زندگی مبارزه و جنگ است. هر جای طبیعت که بنگریم مبارزه و رقابت و پیکار میبینیم و همه جا تناوب مرگبار پیروزی و شکست به چشم میخورد. هر یک از انواع برای بدست آوردن مایه و زمان و مکانِ انواع دیگر میجنگد.
✍ #آرتور_شوپنهاور
📚 #در_باب_حکمت_زندگی | 860 | 42 | Loading... |
03 ▪️چرا ما اینقدر به #هنر اهمیت میدهیم؟
نه تنها معدود نوابغی که آن را تولید میکنند بلکه شماری بسیار بزرگتر و شماری چند برابرِ شمار خودِ هنرمندان، مصرف هُنر را عمیقترین_فعالیت مُغذّی در زندگی یا دست کم چیزی بسیار نزدیک به آن میبینند.
● چرا؟!
پاسخ #شوپنهاور این است:
زیرا هنر یک جور رهایی، گرچه صرفاً لحظهای، از زندانی که معمولاً در آن هستیم به ما میدهد. دیدهایم که او چطور وضعیت عادیِ بشری را به مثابه بردگیِ فرد در زیرِ یوغِ اراده ورزیِ خودش، امیالش، شهواتش، نیازهایش، ترسهایش و اوهام و غیره لحاظ میکند و چگونه این حالت را حالتی عاجز از تولید هرگونه رضایت یا آرامش حقیقی و واقعاً غیر توهمیِ ذهن میبیند.
👤 #برایان_مگی
📚 #فلسفه_شوپنهاور
■ فصل هشتم | 993 | 14 | Loading... |
04 ▪️ این بینش #کانتی؛ که آنچه برای ما ممکن است از روی نحوه ی ساخته شدن ما مشخص میشود، باید در مورد همهی چیزها از یک ریگ گرفته تا یک فیل صادق باشد.
ریگ نمیتواند بیاموزد که از دست من کلوچه بگیرد، و یک کودک نمیتواند با فیل بیخ دیواری بازی کند.
امکانات فعالیت یا استفادهای که پیش روی هر چیزی هستند بینهایت محدوداند، و در مورد همه چیز از یک اتم گرفته تا یک کهکشان، این که این امکانات چه هستند بر حسب این مشخص میشود که آن چیز چیست. در اصطلاح شناسی لاتین محبوب شوپنهاور، Posse (امکان) ما از esse (هستی) ما مشخص میشود. حال برای هیچ چیز ممکن نیست که بدون این که چیزی باشد وجود داشته باشد؛ اما این که آن چیز چه چیزی است بی درنگ و پیشاپیش دامنه ی کامل امکانات پیش روی آن را مشخص میکند. به این دلیل است که #شوپنهاور به این عقیده ی یهودی - مسیحی که خدا ما را آفریده و به ما اراده ای آزاد بخشید به دیده ی تحقیر مینگرد و می گوید این تناقض آلود است.
اگر انسان ها کاملا و مطلقا مخلوق یک ارادهی شخصی ِ دیگر باشند، آنگاه افق دید و حدود و همهی تمایلات خوب و بد آنها، و در واقع همهی امکاناتشان، توسط آن دیگری و به طرقی شکل گرفته است که کل ماهیت و دنیای آنها را مشخص می کند. دامنه ی حرکت ما چنان باریک و تنگ تنظیم شده که هیچ انسان منفردی حتی آزاد نیست انتخاب کند که چه نوع انسانی باشد.
من نمی توانم انتخاب کنم که یک آهنگساز بزرگ باشم یا یک راننده ی ماهر و یا حتی یک قهرمان معمولی دوِ سرعت؛ نمیتوانم انتخاب کنم که یک سیاه آفریقایی باشم با یک انگلیسی ویکتوریایی؛ حتی نمیتوانم انتخاب کنم که دو اینچ بلندتر از آنچه هستم، یا کک مکی باشم. من آن چیزی هستم که هستم، آن هم به طریقی که از آغاز بر تقریبا همهی امکانات بشری حاکم است و تنها اندک چیزی برایم باقی میگذارد و در حقیقت، به نظر شوپنهاور، اصلا چیزی باقی نمیگذارد.
👤 #برایان_مگی
📚 #فلسفه_شوپنهاور
■ متافیزیک شخص | 1 082 | 10 | Loading... |
05 آقا لازم نیست ما تو هر بحثی، هرچیز و هرکسی رو با رسم شکل بیان کنیم.
دیگه حق بدید که این انتظار حداقلی رو داشته باشم که متوجه کنایهها میشید که شک ندارم میشید وگرنه سالها تو کانالهای فلسفی نمیموندید. 😊🙏🏻❤️☘
💎 کانال تاریخ فلسفه از صفر | 1 485 | 13 | Loading... |
06 ■ زمان و مکان
#آرتور_شوپنهاور فکر واقع باوران را به بدفهمی کودکان در مورد فضا تشبیه می کند.
هنگامی که کودکِ اروپایی برای اولین بار یاد می گیرد که جهان یک گوی عظیم الجثه است، و استرالیا در سوی دیگر آن واقع شده، معمولا استرالیایی ها را در حالتی تصور می کند که سر و ته راه می روند، و مثل مگس هایی که به سقف می نشینند با پاهایشان از جهان آویزانند، و از این که در فضا سقوط نمی کنند متحیر می شود. اگر بیشتر خیال پرداز باشد حتی ممکن است هاج و واج بماند که چرا خود او، اگر بالای این گوی بزرگ قرار گرفته، از روی آن سُر نمی خورد. حیرت او تا حدی با توضیح گرانش برای او برطرف می شود، منتها صرفا تا حدی. کودک کم سن و سال تقریبا به قطع از درک این نکته عاجز خواهد بود که صحبت کردن از بالا و پایینی که برای ذهن نسبی نباشد، بی معناست، چون در جهانی که بدونِ #نظاره_گر تصور شود اصلا بالا و پایینی نمی تواند وجود داشته باشد.
حیرت او در موردِ مکان مثل حیرت یک بزرگسال در مورد #زمان، از این ناشی می شود که یک حالت خاص چیزها، حالتی عینا موجود لحاظ می شود، در حالی که این حالت تنها برای یک ذهن می تواند وجود و معنا داشته باشد. به نظر می رسد اذهان ما به طریقی ساخته شده اند که در هر دو مورد، نه تنها این که حالاتِ امور مورد بحث نباید بتوانند مستقل از ما وجود داشته باشند بلکه واقعا هم مستقل از ما وجود ندارند تقریبا غیر قابل تصور است. اما واقعیت این است:
بالای گوی بزرگ صرفا جایی است که کسی حاضر باشد، و جدای از آن [کس] نمی تواند بالایی وجود داشته باشد. به همین ترتیب حالا هر زمانی است که که کسی حاضر باشد، و جدای از آن کس نمی تواند حالایی وجود داشته باشد.
👤 #فلسفه_شوپنهاور
📚 #برایان_مگی | 1 699 | 22 | Loading... |
07 ■ اراده آزاد ؟
هرچند ممکن است که انگیزه ها، در هر موقعیت مشخص، پیچیده و پرشمار و ناهمخوان باشند، آن انگیزه ای که قویتر از همه ظاهر میشود سلطه پیدا میکند. و نکته ی مورد نظر #شوپنهاور این است که ما نمیتوانیم آزادانه برای خودمان تصمیم بگیریم که آن کدام یک باشد.
برتری یا اگر این تصدیق نشود، اندازه ی کاملاً بزرگِ انگیزشِ ناخودآگاه فی نفسه برای اثبات این کافی است. اما این حقیقتی است که در سطحِ انتخاب آگاهانه نیز صادق است و این را میتوان با یک مثال ساده ثابت کرد:
وقتی که من در رستوران غذا سفارش میدهم آزادم که هرچه می خواهم از میان گزینه های روی منو انتخاب کنم اما آزاد نیستم که انتخاب کنم آنچه دوست دارم، چه باشد. نمی توانم به خودم بگویم "تا اینجای زندگی ام همواره از اسفناج نفرت داشته ام اما فقط امروز می خواهم آن را دوست داشته باشم." و در موقعیتی هم نیستم که از خودم بپرسم " آیا تصمیم بگیرم که هوس ماهی کنم، یا تصمیم بگیرم که هوس جوجه کنم؟" چیزی که من هوس کرده ام و آنچه دوست دارم یا از آن بیزارم، در اختیار من نیستند. آن ها برای من مسئله ی انتخاب نیستند؛ آن ها مثلِ عمل انجام شده در برابر من قرار میگیرند و من بر اساس آنها دست به انتخاب می زنم. من می توانم آن چه را می خواهم انتخاب کنم، اما نمیتوانم اراده کنم که آنچه می خواهم انتخاب کنم، چه باشد. همان طور که اغلب مطرح شده است، من میتوانم انتخاب کنم که چه اراده کنم، اما نمیتوانم اراده کنم که چه اراده کنم...
کوتاه سخن، ما چیزی را اراده میکنیم که بیش از همه به وسیله عواملی که ما معین شان نمی کنیم، به اراده کردن آن برانگیخته می شویم و بعد بر این اساس دست به انتخاب می زنیم.
📚 #فلسفه_شوپنهاور
👤 #برایان_مگی | 1 988 | 47 | Loading... |
08 ■ ذهن و تکامل
دیگر تغییر به لحاظ تاریخی مهم در چشم انداز، که فلسفه ی #شوپنهاور را هرچه مقبول تر ساخت، و بعد خود از آن فربه شد، #تکامل گرایی بود، به خصوص در مورد پیدایش و طبیعت بشر. از برخی جهات #داروین موقعیتی را در اندیشه ی قرن نوزدهم اشغال کرد که شبیه موقعیت #نیوتن در قرن هفدهم بود. او جهان را دگرگون کرد، و کسی بود که یک نحوه ی نوین نگریستن به امور را به وجود آورد که به لحاظِ نتایجِ ضمنی اش چنان تاریخ ساز بود که در زمینه ی کاربردش هرگز هیچ نظیری نداشت. زمانی که مفهومِ تکامل اذهان مردم را تسخیر کرد، بر نحوه ی فکر کردنِ آن ها درباره ی تقریبا همه چیز اثر گذاشت. اما همین مردم بعد توانستند در #شوپنهاور فیلسوفی را ببینند که، اگر بشود گفت، زودتر از #داروین به آن جا رسیده بود، همان طور که اولین نفری بود که آن چیزی را بیان کرد که در نظر ما مفهومی مشخصا #فرویدی است. از امور اساسی برای کل نحوه ی نگرستین او به امور یکی این است که زندگی در این سیاره ی خاکی از طبیعت غیر آلی پدید آمد و بعد به نحوی تکامل پیدا کرد که اشیای مادیِ خودرو و تولیدمثل کننده تولید کرد؛ و دیگری این است که نیروی محرک پشتِ این فرایند نوعی از اراده ی تفکیک نشده و به بیشترین میزان ناخودآگاه در جهتِ هستی است؛ و این که ذهن به خاطر ارزش بقایش و مخصوصا به سبب حرکت برای تغذیه و تولیدمثل به وجود آمد و تکامل پیدا کرد؛ یعنی که ذهن برای خدمت به اراده وجود دارد، نه برای کار دیگری؛ و نیز اینکه اذهان برای پاسخ گفتن به نیازهای کالبدهای فیزیکی که به آن ها متصل اند وجود دارند، نه برای کار دیگری. حس ها و دستگاه عصبی مرکزی ما به عنوان بخش هایی از تجهیزات بقای ما تکامل یافته اند، و جنسیت ما به عنوان عمده ساز و کار بقای نوع به طور کلی، و به مثابه نقطه ی مقابل بقای فرد به وجود آمده است. شوپنهاور فکر می کرد فقط وقتیکه از این روزن نگاه کنیم می توانیم امور را به درستی بفهمیم؛ و او نخستین کسی بود که آن ها را به این نحو بیان کرد. نحوه ی نگاه او به ذهن ها و حس های ما، علاوه بر چیز های دیگر، ماهیت محدودیت های آن ها را هم آشکار می کرد، و این ها ذهن ها و حس هایی هستند که برای کاری که برایش تکامل یافته اند مناسب اند و به درد کاری که برایش تکامل نیافته اند نمی خورند. وقتی که ما سعی کنیم آن ها را مجبور به کاری کنیم که برای آن ساخته نشده اند شبیه ماهی بیرون از آب می شویم که در بستر تکامل، یک استعاره ی دقیق است. و این همان اتفاقی است که زمانی می افتد که سعی کنیم فهمِ #متافیزیکی حاصل کنیم: در محیطی حرکت می کنیم که مال ما نیست، و از اذهان مان می خواهیم چیزی را بفهمند که برای فهمیدنِ آن ساخته نشده اند.
📚 #فلسفه_شوپنهاور
👤 #برایان_مگی | 1 821 | 30 | Loading... |
09 تنها ماندن، سرنوشت تمام راههای بزرگ است، این سرنوشتی است که اغلب بر آن تأسف میخورند، من باید بگویم که از سرنوشتهای دیگر تأسف انگیزتر نیست.
✍ #آرتور_شوپنهاور
📚 #در_باب_حکمت_زندگی | 1 879 | 62 | Loading... |
10 آخر مخلوقی که اصلاً و ابداً با میلیونها همنوع خود تفاوتی ندارد چه ارزشی میتواند داشته باشد.
✍ #آرتور_شوپنهاور
📚 #درباب_حکمت_زندگی
📝 مترجم: محمد مبشّری | 2 041 | 55 | Loading... |
11 تنها ماندن، سرنوشت تمام راههای بزرگ است، این سرنوشتی است که اغلب بر آن تأسف میخورند، من باید بگویم که از سرنوشتهای دیگر تأسف انگیزتر نیست.
✍ #آرتور_شوپنهاور
📚 #در_باب_حکمت_زندگی | 1 | 0 | Loading... |
12 عزیزانی که برای شرکت در پروژهی خوانش و آموزش تاریخ فلسفه از صفر پیام دادن، امروز آخرین مهلت برای شرکت در پروژه همراه با هدیهی پنج فصل آموزشی ارزشمند دیگر است.
(این پنج فصل هدیه و رایگان بود که درخدمت عزیزان شرکت کننده قرار میگرفت.)
از اعضای محترم نیز بابت صبوری برای اطلاع رسانی ممنونم. ممنون که شکیبایی به خرج دادین.
این اطلاعیه تا ماههای آینده دیگه ارسال نخواهد شد. ❤️
اطلاعات بیشتر اینجا:🔽🔽🔽
https://t.me/abouzar_shariati/18412 | 1 607 | 1 | Loading... |
13 ایمان به مانند عشق است. هیچ تحمیلی را نسبت به خود اجازه نمیدهد... همانطور که اگر تلاش شود تا عشق تحت اجبار قرار گیرد، حاصلش جز نفرت نیست، آن کس هم که به زور طلب ایمان کند، محصولی که درو میکند، بیایمانی است.
🎆 #آرتور_شوپنهاور
📚 #زندگی_اینجوری_است
🔖مجموعهای از گزین گویهها | 2 346 | 38 | Loading... |
14 ایمان به مانند عشق است. هیچ تحمیلی را نسبت به خود اجازه نمیدهد... همانطور که اگر تلاش شود تا عشق تحت اجبار قرار گیرد، حاصلش جز نفرت نیست، آن کس هم که به زور طلب ایمان کند، محصولی که درو میکند، بیایمانی است.
✅ #آرتور_شوپنهاور
📚 #زندگی_اینجوری_است
🔖مجموعهای از گزین گویهها | 2 271 | 35 | Loading... |
15 اگر تا کنون با روش تدریس ما در آکادمی فلسفه آشنا نشدید، فایل حاضر، میتونه بهتون کمک کنه.
در فصل دوم پروژهی خوانش و آموزش تاریخ فلسفه نیز به همین شکل کل تاریخ فلسفه را باهم و در کنار هم شخم خواهیم زد. 😊🙏🏻☘❤️
جهت ثبتنام در پروژهی فوق عبارت شخمزنی رو به آیدی زیر ارسال کنید. (پنج فصل آموزشی دیگر به عنوان هدیه خدمت دوستان ارسال میشه که هم فن ترجمه شون رو تقویت کنه که بتونن با متون اورجینال ارتباط بگیرن و هم با سپهر جامعهشناسی، روانکاوی و مکاتب سیاسی و حوزهی هرمنوتیک و تفسیر آشنا بشن. هرکدوم توسط اساتید متخصص تدریس شده است.)
@abozar_shariati | 420 | 2 | Loading... |
16 عادت به فقر، زندگی بر پایه ی توان جسمانی، پنجه افکندن با حوائج هر روزه، نه، هر ساعته، کار سخت، زحمت بی پایان، اضطراب مداوم، انواع مرارت، بی توجهی به فردا؛ یگانه دلخوشی اش آسودن پس از خستگی بسیار؛ تنازع مداوم، بدون لحظه ای مجال اندیشه؛ تنها لذات جسمانی که آب و هوای ملایم و غذای کافی رخصت خواهند داد، و متافیزیک، همان موهوم پرستی زمخت کلیسایی؛ اینها همه شکل دهنده ی زندگی ای هستند در پست ترین مراحل دانایی، جایی که انسان همواره در تقلا است و در طول زندگی در شتاب. این خواب آشفته و ملتهب، آه که زندگی چندین میلیون انسان را صورت می دهد!
این مردمان تنها آن میزان فکر می کنند که به برآوردن نیاز اراده شان در آن لحظه قادر باشند. هرگز زندگی را چون چیزی به هم پیوسته، هستی را به سان یک کل، به اندیشه نمی آورند؛ حتی می توان گفت که زندگی می کنند بدون این که واقعاً بدانند زندگی چیست.
✅ #آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_و_تأملات_فیلسوف | 2 454 | 65 | Loading... |
17 عادت به فقر، زندگی بر پایه ی توان جسمانی، پنجه افکندن با حوائج هر روزه، نه، هر ساعته، کار سخت، زحمت بی پایان، اضطراب مداوم، انواع مرارت، بی توجهی به فردا؛ یگانه دلخوشی اش آسودن پس از خستگی بسیار؛ تنازع مداوم، بدون لحظه ای مجال اندیشه؛ تنها لذات جسمانی که آب و هوای ملایم و غذای کافی رخصت خواهند داد، و متافیزیک، همان موهوم پرستی زمخت کلیسایی؛ اینها همه شکل دهنده ی زندگی ای هستند در پست ترین مراحل دانایی، جایی که انسان همواره در تقلا است و در طول زندگی در شتاب. این خواب آشفته و ملتهب، آه که زندگی چندین میلیون انسان را صورت می دهد!
این مردمان تنها آن میزان فکر می کنند که به برآوردن نیاز اراده شان در آن لحظه قادر باشند. هرگز زندگی را چون چیزی به هم پیوسته، هستی را به سان یک کل، به اندیشه نمی آورند؛ حتی می توان گفت که زندگی می کنند بدون این که واقعاً بدانند زندگی چیست.
✅ #آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_و_تأملات_فیلسوف | 2 | 0 | Loading... |
18 آخرین گریز خودکشی است.
در خودکشی بالاخره فکر و تخیل به طور شگفت انگیزی بر غریزه پیروز می گردند.می گویند دیوجانس آن قدر نفس را درسینه حبس کرد تا مرد؛ چه شکست عجیبی که بر اراده ی حیات وارد آمده است! ولی این فتح و پیروزی فقط انفرادی است و اراده به حیات خود در نوع ادامه می دهد.حیات به خودکشی می خندد و به مرگ لبخند می زند؛ در مقابل هر مرگ عمدی هزاران تولد غیر عمدی واقع می شود، ... فقر و پیکار پس از مرگ افراد ادامه دارد و تا آنجا که اراده بر افراد تسلط دارد، ادامه خواهد داشت. نمی توان بر رنج و شر حیات پیروز شد مگر آنکه اراده تابع عقل و علم شود.
✅#آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_همچون_اراده_و_تصور | 2 531 | 92 | Loading... |
19 🎙 قرائت یک بخش کوتاه از یکی از دیالوگهای سقراط
❓ پرسشمحوری و پرسشگری عنصر اصلی این دیالوگها است.
💎 تاریخ فلسفه از صفر | 2 622 | 20 | Loading... |
20 غالباً انسانها را سرزنش میکنند که مصداق آرزوهایشان بهطور عمده پول است. اما این امر طبیعی و حتی ناگزیر است که آدمیان چیزی را دوست بدارند که میتواند مانند پروتئوس فناناپذیر، (پیشگوی دریایی در اسطورهٔ یونانی که میتواند خود را به هر صورتی در آورد.)هر لحظه به شیئی تبدیل شود که آرزوهای متغیر و نیازهای متنوع ما خواهان آن است. زیرا هر دارایی دیگر فقط میتواند «یکی» از آرزوها، «یکی» از نیازها را برآورده کند. طعام فقط برای گرسنگان خوب است، شراب فقط برای تندرستان، دارو فقط برای بیماران، خز برای زمستان، عشق زنان برای جوانان و غیره.
پس همهٔ اینها فقط بهطور نسبی خوباند. فقط پول بهطور مطلق خوب است؛ زیرا فقط نیاز مشخص را برآورده نمیکند، بلکه نیاز را بهطور کلی یا انتزاعی برطرف میکند.
#آرتور_شوپنهاور #در_باب_حکمت_زندگی | 2 764 | 61 | Loading... |
21 سر فرصت گوش 😯 بدید 😅❤️🙏🏻☘ | 2 092 | 4 | Loading... |
22 این یک فرصت استثنایی است برای علاقهمندان جدی به حوزهی فلسفه و علوم انسانی (دقت کنید برای علاقهمندان جدی چون عموم مردم توجهی به معرفتها و علوم بنیادی ندارد.)
چرا یک فرصت استثنایی است؟ چون پنج فصل آموزشی ارزشمند در کنار تاریخ فلسفه به صورت هدیه و رایگان تقدیم دوستان شرکت کننده میشود که هم در فن ترجمه کمکشان میکند تا سری به متون اورجینال بزنند و هم با حوزهی هرمنوتیک، هنر، زیباییشناسی، جامعهشناسی و سیاست، مخاطب را آشنا میکند (هر فصل توسط مدرس متخصص همان حوزه آماده شده است) یعنی اصول و مبانی اصلی را پلهپله و قدمبهقدم آموزش میدهد. 😊
اینجا لیست این پنج فصل آموزشیِ هدیه که مختص عزیزانی ست که در پروژه شرکت میکنند ببینید: 👇
https://t.me/abouzar_shariati/18376
در صورت علاقهمند بودن جهت ثبتنام عبارت شخمزنی را به آیدی زیر ارسال کنید تا توضیحات تکمیلی برای شما عزیزان ارسال شود:
@abozar_shariati | 2 209 | 1 | Loading... |
23 چرا فلان یا بهمان فیلسوف را میخوانیم؟
بهطور مثال سقراط یا هایدگر و ... را
دلیل این ماندن در متن یک فیلسوف و سیر نشدن از آن چیست؟ جذابیت؟ جزمیت؟ یا هیچ یک؟
کانال تاریخ فلسفه از صفر | 2 496 | 35 | Loading... |
24 ستارهی راهنمای بیشتر افراد الگوی دیگران است؛ و کل جریان زندگیشان، در امور ریز و درشت، در نهایت صرفاً تقلید است؛ و حتی در جزئیترین امور هم بر اساس رأی شخص خود عمل نمیکنند. تقلید و عادت سرچشمهی تقریباً همه اعمال بشری است. علت آن این است که افراد از هر نوع تأملی پرهیز می کنند، و در واقع به تشخیص خودشان اعتماد ندارند. در عین حال این غریزهی تقلید بسیار نیرومند در انسان برهان شباهت وی به میمونهاست.
🎙 #آرتور_شوپنهاور
😀 #در_باب_طبیعت_انسان | 2 732 | 48 | Loading... |
25 🎙 فلسفه و فیلسوف چگونه میتواند تاثیرگذار باشد؟
همچنان میتونید تو پروژهی A شخمزنی تاریخ فلسفه (خوانش و آموزش تاریخ فلسفه از صفر) شرکت کنید و پنج فصل آموزشی دیگر به صورت هدیه دریافت کنید که عبارتند از: ۱- #هرمنوتیک جدید و قدیم ۲- آموزش #فنترجمه ۳- آموزش اصول و مبانی جامعهشناسی (با تدریس اساتید متخصص حوزهی جامعهشناسی) ۴- آموزش مکاتب سیاسی از صفر ۵- زیباییشناسی(فلسفه و تاریخ هنر)
جهت ثبتنام در پروژه عبارت شخمزنی رو به آیدی زیر ارسال کنید:
@abozar_shariati | 1 946 | 11 | Loading... |
26 سلام مجدد دوستان. تا همین الان داشتم جواب میدادم. اگر احیانا پیام دادین و ندیدم پیشاپیش معذرت میخوام.
پینوشت:
دوستان پنج فصل آموزشی که به صورت هدیه قرار دادیم خدمت دوستانی ارسال میشه که تو پروژهی خوانش و آموزش تاریخ فلسفه از صفر شرکت میکنن. یعنی ثبتنام میکنن.
عزیزان دیگر که به هر دلیلی علاقهای به این پروژه ندارن میتونن در بخش مدیای کانال از مباحث طرح شده به صورت ویدئو، فایل صوتی، مقاله و متن استفاده کنن. یا اگر اهل پادکست بودن عبارت #پادکست_شب رو جستجو کنن.
به هر حال پنج فصل آموزشی هدیهی دوستانیست که تو پروژهی شخمزنی تاریخ فلسفه شرکت میکنن. اینجا توضیح دادم که اون پنج فصل کدوما هستن:
https://t.me/abouzar_shariati/18366
جهت ثبتنام در پروژه هم عبارت #شخمزنی رو برای آیدی من ارسال کنید کافیه: 👇
@abozar_shariati | 2 013 | 1 | Loading... |
27 به تمام پیامهای شما عزیزان پاسخ دادم.
الان دوستانی که تا کنون اطلاعیه پروژه رو ندیده بودن میتون پیام بدن.
اگر کمی تاخیر شد ببخشید تعداد پیامها بالاست و کمی طول میکشه یک به یک پاسخ بدم.
اگر دوست داشتید تو پروژهی خوانش و آموزش تاریخ فلسفه از صفر شرکت کنید عبارت #شخمزنی رو ارسال کنید همین یک کلمه رو ارسال کنید کافیه که ببینم و علامت بزنم و توضیحات رو ارسال کنم:
آیدی من:
💎 @abozar_shariati | 2 192 | 0 | Loading... |
28 📣 دوستان تا ۴۸ ساعت آینده میتونید تو پروژهی خوانش و آموزش تاریخ فلسفه از صفر شرکت کنید و چند فصل دیگر رو به صورت هدیه و رایگان، دریافت کنید.
💎 فصلهای آموزشیِ هدیه:
1️⃣فلسفهی ویتگنشتاین
2️⃣فلسفهی شوپنهاور
3️⃣فلسفهی اسپینوزا
4️⃣آموزش فن ترجمهی متون فلسفی
5️⃣آموزش مبانی اصلی هرمنوتیکِ جدید و قدیم
آیدی من جهت تماس: (دقت کنید تمامی آموزشها از صفر است و هیچ نیازی نیست که از قبل مطالعاتی تخصصی یا غیرتخصصی داشته باشید)
⭐️ @abozar_shariati | 3 052 | 2 | Loading... |
29 📣 تاریخ فلسفه | 3 071 | 23 | Loading... |
30 مسلماً عمر ما مانند آن گردشی است که قدم به قدم به سوی سقوط نزدیک میشود یعنی هر آن به سوی مرگی که در انتظار ماست میرویم. زندگی مرگی است که هر آن به تأخیر میافتد... فرد عادی نمیتواند تن به مرگ دهد و همین امر فلسفهها و خداشناسیهای متعدد به وجود آورده است. اینکه همه جا ایمان به خلود و بقا دیده میشود خود دلیل بر این وحشت شدید از مرگ است.
#آرتور_شوپنهاور
#جهان_همچون_اراده_و_تصور | 3 421 | 57 | Loading... |
31 سلام دوستان امیدوارم همیشه خبر خوب بشنوید منم یه خبر خوب براتون داشتم: 😊☘❤️🙏🏻
ما پروژهی شخمزنی تاریخ فلسفه رو تا جلسهی بیست و دوم پیش بردیم و بخش شرح اندیشههای پیشاسقراطیان رو توضیح دادیم (دقت کنید این چیزی نیست که تو پنج یا ده جلسه تموم بشه ما ۲۲ جلسه فقط دربارهی جغرافیا، تاریخ، هنر و فضای کلیِ فکریِ پیشاسقراطیان یعنی فلاسفهی یونان باستان از تالس و آناکسیمنس و آناکسیمندروس و هراکلیتوس و پارمنیدس و ... ارائه داشتیم) که تمام جلسات آماده شده و میتونید همین الان تو این پروژه شرکت کنید و در ادامه همراه ما باشید.
این تازه ترم اول از پروژهی خوانش و آموزش تاریخ فلسفه از صفر است (هر ترم ۳۶ جلسه است) کل پروژه ده ترم است که به مرور در کنار همدیگه تقدیم عزیزان خواهد شد.
💎 جهت ثبتتام و حضور در پروژهی شخمزنی تاریخ فلسفه از صفر عبارت شخمزنی رو به آیدی من ارسال کنید:
@abozar_shariati | 1 070 | 2 | Loading... |
32 شادمانی شخص بیش از هر چیز دیگری سراپای او را افشا میکند. گاهی نمیتوان تا مدتی شخصیت یک نفر را خواند. اما آن شخص اگر شروع به خندیدن کند، ناگهان تمامی شخصیتش در برابر آدمی باز میشود. فقط بالاترین و خوشبختترین طبایع شادمانیشان مسری است، یعنی از سر خوش قلبی، و در نتیجه مقاومت ناپذیر است.
من نه از رشد فکری، بلکه از شخصیت آدمی سخن میگویم. اگر بخواهید درون یک شخص را ببینید و روحش را درک کنید، فکر خود را نباید روی طرز صحبت یا سکوت او، اشکهای او، یا هیجانی که در مورد اندیشههای عالی ابراز میکند، متمرکز کنید. وقتی میخندد بهتر او را میشناسید.
#جوان_خام
#فئودور_داستایفسکی | 3 659 | 104 | Loading... |
33 خوب مردن مستلزم خوب زندگی کردن است.
بهخاطر همین بود که شوپنهاور، لکان و ... میگفتن زندگی بالذات دریغآمیز است. به خاطر چی؟ اینکه تمام تلاشت رو میکنی از روی هزاران نفر رد میشی لهشون میکنی نردبونشون میکنی حقوقشون رو ضایع میکنی زندگی شون رو جهنم میکنی، پا روی وجدان و شرف و انسانیتت میذاری تا به یه پست و مقامی برسی بعد که رسیدی مثل ایوان ایلیچ (که میخواست از دوران دادستان کل بودنش لذت ببره، توی دادگاه حکم کنه و بقیه از دستوراتش اطاعت کنن و از احساس قدرتی که میبره خرکیف بشه) یکهو زمینگیر میشی و به فاک و فنای عظما میری.
و باز به همین دلیل بود که کسانی چون نیچه میگفتن آفرین بر آنچه سخت میکند. سخت شدن به درد چنین روزهایی میخوره. اینکه سرسخت بشی تمرین سرسختی بکنی که با درد و رنجت کنار بیای با درد و رنج نیومده کنار بیای که اگر اومد و مبتلا شدی و علاجی هم پیدا نشد یا دچار حادثهای شدی و رفتنت قطعی شد دیگه شل کنی که لا اقل راحتتر بمیری و توی اون لحظات آخر که خیلی سخت و صعب و کُند میگذره، دچار یه عذاب مضاعف نشی و خوب بمیری.
بله خوب مردن مستلزم خوب زندگی کردن است و نه مثل جلاد و هیولا زندگی کردن و انتظار کیفمُدام داشتن و دچار توهم خودگندهپنداری شدن. زندگی با هیچکس سر شوخی ندارد حتی با متوهمانی همانند ایوان ایلیچِ بیچاره!
بخشی از خوانش شاهکار تولستوی تحت عنوانِ مرگِ ایوان ایلیچ: اینجا کل خوانش کتاب رو میتونید گوش کنید.
چنل تخصصی تاریخ فلسفه از صفر | 3 024 | 42 | Loading... |
34 خوب مردن مستلزم خوب زندگی کردن است.
بهخاطر همین بود که شوپنهاور، لکان و ... میگفتن زندگی بالذات دریغآمیز است. به خاطر چی؟ اینکه تمام تلاشت رو میکنی از روی هزاران نفر رد میشی لهشون میکنی نردبونشون میکنی حقوقشون رو ضایع میکنی زندگی شون رو جهنم میکنی، پا روی وجدان و شرف و انسانیتت میذاری تا به یه پست و مقامی برسی بعد که رسیدی مثل ایوان ایلیچ (که میخواست از دوران دادستان کل بودنش لذت ببره، توی دادگاه حکم کنه و بقیه از دستوراتش اطاعت کنن و از احساس قدرتی که میبره خرکیف بشه) یکهو زمینگیر میشی و به فاک و فنای عظما میری.
و باز به همین دلیل بود که کسانی چون نیچه میگفتن آفرین بر آنچه سخت میکند. سخت شدن به درد چنین روزهایی میخوره. اینکه سرسخت بشی تمرین سرسختی بکنی که با درد و رنجت کنار بیای با درد و رنج نیومده کنار بیای که اگر اومد و مبتلا شدی و علاجی هم پیدا نشد یا دچار حادثهای شدی و رفتنت قطعی شد دیگه شل کنی که لا اقل راحتتر بمیری و توی اون لحظات آخر که خیلی سخت و صعب و کُند میگذره، دچار یه عذاب مضاعف نشی و خوب بمیری.
بله خوب مردن مستلزم خوب زندگی کردن است و نه مثل جلاد و هیولا زندگی کردن و انتظار کیفمُدام داشتن و دچار توهم خودگندهپنداری شدن. زندگی با هیچکس سر شوخی ندارد حتی با متوهمانی همانند ایوان ایلیچِ بیچاره!
چنل تخصصی تاریخ فلسفه از صفر | 142 | 9 | Loading... |
35 روزی زرتشت شاگردان را اشارتی کرد و گفت... | 3 052 | 17 | Loading... |
36 وقتی کسی به دیگری اهانت میکند نشان می دهد که در واقع هیچ حرف درست و واقعی ندارد که علیه او بیان کند ، وگرنه علت آن را بیان می کرد و با خیال آسوده نتیجه گیری را به شنوندگان وا می داشت.اما برعکس ، نتیجه را عرضه میکند و از ارائهٔ مقدماتی که به آن نتیجه منجر شده است ، در می ماند ، به این امید که مردم بپندارند به منظور کوتاهیِ سخن چنین کرده است ...
#آرتور_شوپنهاور
#در_باب_حکمت_زندگی | 4 863 | 100 | Loading... |
37 برنامهی لایو با موضوع: هنرِ بی هدف و غایت زیستن
ارائه: #ابوذر_شریعتی
چنل تخصصی تاریخ فلسفه از صفر | 4 598 | 34 | Loading... |
38
همواره آرزو داشتم به آسانی بمیرم. هر کس که تمام عمر خود را در تنهایی سپری کرده باشد، در مورد این امر منحصر به فرد نسبت به دیگران قاضی بهتری خواهد بود.
به جای معاشرت با نابخردان و دلقکانی که برای ظرفیتهای حقارتآمیز موجودات دوپا [ انسانها ] طراحی شدهاند، من با آگاهی شادمانه به جایی که زندگی را از آنجا آغاز کردهام، باز خواهم گشت در حالی که رسالت خود را به انجام رساندهام.
#آرتور_شوپنهاور / #درمان_شوپنهاور | 5 251 | 93 | Loading... |
39 آن که عذاب میدهد و آن که عذاب میکشد هر دو یکی هستند. اولی به اشتباه گمان میکند که خود در عذاب شریک نیست، و دو می فکر میکند که در گناه شریک نیست.
اگر چشمان هر دو باز میشد، تحمیلگرِ رنج در مییافت که خود در هر چیزی که در سرتاسر جهان پهناور از درد رنج میبرد وجود دارد و، اگر قوهی تعقل به او داده شده باشد، به عبث به این میاندیشد که از چه رو برای چنین رنج عظیمی، که علت و اسباب گناه آلودش را در نمییابد، به هستی آمده است.
از سوی دیگر، شخص معذب میدید که هرگونه شرارتی که در جهان هست و بوده از آن ارادهای نشأت میگیرد که وجود درونی خودش را تشکیل میدهد، و در وی نیز متجلی میشود. میدید که، به واسطهی این پدیدار و تأیید آن، تمامی رنجهای ناشی از چنین ارادهای را به جان خریده، و مادام که خودش این اراده است باید آنها را تحمل کند.
"کالدرون"، این شاعر پیامبر وار، در زندگی یک رویا است از همین شناخت سخن میگوید : زیرا بزرگترین خطای آدمی این است که زاده شده.
این چگونه میتواند گناه نباشد، حال آن که بر اساس قانونی ابدی مرگ را در پی خود دارد؟ "کالدرون" در این شعر صرفاً باور مسیحی به گناه آغازین و اصلی را بیان کرده است.
#آرتور_شوپنهاور #جهان_همچون_اراده_و_تصور | 5 268 | 60 | Loading... |
40 دوستان دلگرمی شما برای من تنها انگیزهایست که دارم به فعالیت شبانهروزی خودم توی آکادمی ادامه میدم.
بنابراین اینکه وقت میذارید و مطالب رو میخونید یا گوش میدید (نود درصد مطالب، درسگفتارها، درنوشتارها کاملا رایگان است و در تمامی کانالها منتشر شده است) خودش بزرگترین دلگرمی است و دیگر نیازی به تشکر و ... نیست.
ارادتمند تمامی عزیزان علاقهمند: #ابوذر_شریعتی
چنل تخصصی تاریخ فلسفه از صفر | 3 574 | 2 | Loading... |
⭐️ هر چه بالاتر روی چشمِ رشک تو را کوچک تر میبیند. و آنکه پرواز میکند از همه بیش نفرت میانگیزد.
#نیچه، #چنین_گفت_زرتشت، بخش یکم، دربارهی راهِ آفریننده، ترجمه داریوش آشوری
👇
💎
00:48
Video unavailableShow in Telegram
ژیژک، شوپنهاور و مسئلهی شر
توماس آکویناس قدیس یکی از لذّات بهشتیان را تماشای رنج و عذاب جهنمیان معرفی میکند! چیست این لذّت پنهان شرورانهی بشر در تماشای رنج؟ یا خشم پنهان از دیدن جایگاه بالاتر دیگری؟
پن؛
▪️منظرهی رنج دیگران نه فقط در افراد متفاوت بلکه در یک انسان واحد نیز زمانی موجب دلسوزیِ زیاد میشود و زمانی دیگر موجب نوعی خرسندی؛ و این خرسندی میتواند افزایش پیدا کند تا تبدیل به بیرحمانه ترین لذت از درد دیگران شود. من خودم را می بینم که زمانی همهی بشر را با ترحم عمیق مینگرم و وقتی دیگر با حداکثر بیاعتنایی، و گاه با نفرت و حتی لذتی حقیقی از دردشان...
زندگی شر است برای آنکه زندگی مبارزه و جنگ است. هر جای طبیعت که بنگریم مبارزه و رقابت و پیکار میبینیم و همه جا تناوب مرگبار پیروزی و شکست به چشم میخورد. هر یک از انواع برای بدست آوردن مایه و زمان و مکانِ انواع دیگر میجنگد.
✍ #آرتور_شوپنهاور
📚 #در_باب_حکمت_زندگی
👍 16
▪️چرا ما اینقدر به #هنر اهمیت میدهیم؟
نه تنها معدود نوابغی که آن را تولید میکنند بلکه شماری بسیار بزرگتر و شماری چند برابرِ شمار خودِ هنرمندان، مصرف هُنر را عمیقترین_فعالیت مُغذّی در زندگی یا دست کم چیزی بسیار نزدیک به آن میبینند.
● چرا؟!
پاسخ #شوپنهاور این است:
زیرا هنر یک جور رهایی، گرچه صرفاً لحظهای، از زندانی که معمولاً در آن هستیم به ما میدهد. دیدهایم که او چطور وضعیت عادیِ بشری را به مثابه بردگیِ فرد در زیرِ یوغِ اراده ورزیِ خودش، امیالش، شهواتش، نیازهایش، ترسهایش و اوهام و غیره لحاظ میکند و چگونه این حالت را حالتی عاجز از تولید هرگونه رضایت یا آرامش حقیقی و واقعاً غیر توهمیِ ذهن میبیند.
👤 #برایان_مگی
📚 #فلسفه_شوپنهاور
■ فصل هشتم
❤ 8👍 3
▪️ این بینش #کانتی؛ که آنچه برای ما ممکن است از روی نحوه ی ساخته شدن ما مشخص میشود، باید در مورد همهی چیزها از یک ریگ گرفته تا یک فیل صادق باشد.
ریگ نمیتواند بیاموزد که از دست من کلوچه بگیرد، و یک کودک نمیتواند با فیل بیخ دیواری بازی کند.
امکانات فعالیت یا استفادهای که پیش روی هر چیزی هستند بینهایت محدوداند، و در مورد همه چیز از یک اتم گرفته تا یک کهکشان، این که این امکانات چه هستند بر حسب این مشخص میشود که آن چیز چیست. در اصطلاح شناسی لاتین محبوب شوپنهاور، Posse (امکان) ما از esse (هستی) ما مشخص میشود. حال برای هیچ چیز ممکن نیست که بدون این که چیزی باشد وجود داشته باشد؛ اما این که آن چیز چه چیزی است بی درنگ و پیشاپیش دامنه ی کامل امکانات پیش روی آن را مشخص میکند. به این دلیل است که #شوپنهاور به این عقیده ی یهودی - مسیحی که خدا ما را آفریده و به ما اراده ای آزاد بخشید به دیده ی تحقیر مینگرد و می گوید این تناقض آلود است.
اگر انسان ها کاملا و مطلقا مخلوق یک ارادهی شخصی ِ دیگر باشند، آنگاه افق دید و حدود و همهی تمایلات خوب و بد آنها، و در واقع همهی امکاناتشان، توسط آن دیگری و به طرقی شکل گرفته است که کل ماهیت و دنیای آنها را مشخص می کند. دامنه ی حرکت ما چنان باریک و تنگ تنظیم شده که هیچ انسان منفردی حتی آزاد نیست انتخاب کند که چه نوع انسانی باشد.
من نمی توانم انتخاب کنم که یک آهنگساز بزرگ باشم یا یک راننده ی ماهر و یا حتی یک قهرمان معمولی دوِ سرعت؛ نمیتوانم انتخاب کنم که یک سیاه آفریقایی باشم با یک انگلیسی ویکتوریایی؛ حتی نمیتوانم انتخاب کنم که دو اینچ بلندتر از آنچه هستم، یا کک مکی باشم. من آن چیزی هستم که هستم، آن هم به طریقی که از آغاز بر تقریبا همهی امکانات بشری حاکم است و تنها اندک چیزی برایم باقی میگذارد و در حقیقت، به نظر شوپنهاور، اصلا چیزی باقی نمیگذارد.
👤 #برایان_مگی
📚 #فلسفه_شوپنهاور
■ متافیزیک شخص
❤ 5👍 4
آقا لازم نیست ما تو هر بحثی، هرچیز و هرکسی رو با رسم شکل بیان کنیم.
دیگه حق بدید که این انتظار حداقلی رو داشته باشم که متوجه کنایهها میشید که شک ندارم میشید وگرنه سالها تو کانالهای فلسفی نمیموندید. 😊🙏🏻❤️☘
💎 کانال تاریخ فلسفه از صفر
👍 8👏 1
■ زمان و مکان
#آرتور_شوپنهاور فکر واقع باوران را به بدفهمی کودکان در مورد فضا تشبیه می کند.
هنگامی که کودکِ اروپایی برای اولین بار یاد می گیرد که جهان یک گوی عظیم الجثه است، و استرالیا در سوی دیگر آن واقع شده، معمولا استرالیایی ها را در حالتی تصور می کند که سر و ته راه می روند، و مثل مگس هایی که به سقف می نشینند با پاهایشان از جهان آویزانند، و از این که در فضا سقوط نمی کنند متحیر می شود. اگر بیشتر خیال پرداز باشد حتی ممکن است هاج و واج بماند که چرا خود او، اگر بالای این گوی بزرگ قرار گرفته، از روی آن سُر نمی خورد. حیرت او تا حدی با توضیح گرانش برای او برطرف می شود، منتها صرفا تا حدی. کودک کم سن و سال تقریبا به قطع از درک این نکته عاجز خواهد بود که صحبت کردن از بالا و پایینی که برای ذهن نسبی نباشد، بی معناست، چون در جهانی که بدونِ #نظاره_گر تصور شود اصلا بالا و پایینی نمی تواند وجود داشته باشد.
حیرت او در موردِ مکان مثل حیرت یک بزرگسال در مورد #زمان، از این ناشی می شود که یک حالت خاص چیزها، حالتی عینا موجود لحاظ می شود، در حالی که این حالت تنها برای یک ذهن می تواند وجود و معنا داشته باشد. به نظر می رسد اذهان ما به طریقی ساخته شده اند که در هر دو مورد، نه تنها این که حالاتِ امور مورد بحث نباید بتوانند مستقل از ما وجود داشته باشند بلکه واقعا هم مستقل از ما وجود ندارند تقریبا غیر قابل تصور است. اما واقعیت این است:
بالای گوی بزرگ صرفا جایی است که کسی حاضر باشد، و جدای از آن [کس] نمی تواند بالایی وجود داشته باشد. به همین ترتیب حالا هر زمانی است که که کسی حاضر باشد، و جدای از آن کس نمی تواند حالایی وجود داشته باشد.
👤 #فلسفه_شوپنهاور
📚 #برایان_مگی
👍 8👏 2
■ اراده آزاد ؟
هرچند ممکن است که انگیزه ها، در هر موقعیت مشخص، پیچیده و پرشمار و ناهمخوان باشند، آن انگیزه ای که قویتر از همه ظاهر میشود سلطه پیدا میکند. و نکته ی مورد نظر #شوپنهاور این است که ما نمیتوانیم آزادانه برای خودمان تصمیم بگیریم که آن کدام یک باشد.
برتری یا اگر این تصدیق نشود، اندازه ی کاملاً بزرگِ انگیزشِ ناخودآگاه فی نفسه برای اثبات این کافی است. اما این حقیقتی است که در سطحِ انتخاب آگاهانه نیز صادق است و این را میتوان با یک مثال ساده ثابت کرد:
وقتی که من در رستوران غذا سفارش میدهم آزادم که هرچه می خواهم از میان گزینه های روی منو انتخاب کنم اما آزاد نیستم که انتخاب کنم آنچه دوست دارم، چه باشد. نمی توانم به خودم بگویم "تا اینجای زندگی ام همواره از اسفناج نفرت داشته ام اما فقط امروز می خواهم آن را دوست داشته باشم." و در موقعیتی هم نیستم که از خودم بپرسم " آیا تصمیم بگیرم که هوس ماهی کنم، یا تصمیم بگیرم که هوس جوجه کنم؟" چیزی که من هوس کرده ام و آنچه دوست دارم یا از آن بیزارم، در اختیار من نیستند. آن ها برای من مسئله ی انتخاب نیستند؛ آن ها مثلِ عمل انجام شده در برابر من قرار میگیرند و من بر اساس آنها دست به انتخاب می زنم. من می توانم آن چه را می خواهم انتخاب کنم، اما نمیتوانم اراده کنم که آنچه می خواهم انتخاب کنم، چه باشد. همان طور که اغلب مطرح شده است، من میتوانم انتخاب کنم که چه اراده کنم، اما نمیتوانم اراده کنم که چه اراده کنم...
کوتاه سخن، ما چیزی را اراده میکنیم که بیش از همه به وسیله عواملی که ما معین شان نمی کنیم، به اراده کردن آن برانگیخته می شویم و بعد بر این اساس دست به انتخاب می زنیم.
📚 #فلسفه_شوپنهاور
👤 #برایان_مگی
👍 17
■ ذهن و تکامل
دیگر تغییر به لحاظ تاریخی مهم در چشم انداز، که فلسفه ی #شوپنهاور را هرچه مقبول تر ساخت، و بعد خود از آن فربه شد، #تکامل گرایی بود، به خصوص در مورد پیدایش و طبیعت بشر. از برخی جهات #داروین موقعیتی را در اندیشه ی قرن نوزدهم اشغال کرد که شبیه موقعیت #نیوتن در قرن هفدهم بود. او جهان را دگرگون کرد، و کسی بود که یک نحوه ی نوین نگریستن به امور را به وجود آورد که به لحاظِ نتایجِ ضمنی اش چنان تاریخ ساز بود که در زمینه ی کاربردش هرگز هیچ نظیری نداشت. زمانی که مفهومِ تکامل اذهان مردم را تسخیر کرد، بر نحوه ی فکر کردنِ آن ها درباره ی تقریبا همه چیز اثر گذاشت. اما همین مردم بعد توانستند در #شوپنهاور فیلسوفی را ببینند که، اگر بشود گفت، زودتر از #داروین به آن جا رسیده بود، همان طور که اولین نفری بود که آن چیزی را بیان کرد که در نظر ما مفهومی مشخصا #فرویدی است. از امور اساسی برای کل نحوه ی نگرستین او به امور یکی این است که زندگی در این سیاره ی خاکی از طبیعت غیر آلی پدید آمد و بعد به نحوی تکامل پیدا کرد که اشیای مادیِ خودرو و تولیدمثل کننده تولید کرد؛ و دیگری این است که نیروی محرک پشتِ این فرایند نوعی از اراده ی تفکیک نشده و به بیشترین میزان ناخودآگاه در جهتِ هستی است؛ و این که ذهن به خاطر ارزش بقایش و مخصوصا به سبب حرکت برای تغذیه و تولیدمثل به وجود آمد و تکامل پیدا کرد؛ یعنی که ذهن برای خدمت به اراده وجود دارد، نه برای کار دیگری؛ و نیز اینکه اذهان برای پاسخ گفتن به نیازهای کالبدهای فیزیکی که به آن ها متصل اند وجود دارند، نه برای کار دیگری. حس ها و دستگاه عصبی مرکزی ما به عنوان بخش هایی از تجهیزات بقای ما تکامل یافته اند، و جنسیت ما به عنوان عمده ساز و کار بقای نوع به طور کلی، و به مثابه نقطه ی مقابل بقای فرد به وجود آمده است. شوپنهاور فکر می کرد فقط وقتیکه از این روزن نگاه کنیم می توانیم امور را به درستی بفهمیم؛ و او نخستین کسی بود که آن ها را به این نحو بیان کرد. نحوه ی نگاه او به ذهن ها و حس های ما، علاوه بر چیز های دیگر، ماهیت محدودیت های آن ها را هم آشکار می کرد، و این ها ذهن ها و حس هایی هستند که برای کاری که برایش تکامل یافته اند مناسب اند و به درد کاری که برایش تکامل نیافته اند نمی خورند. وقتی که ما سعی کنیم آن ها را مجبور به کاری کنیم که برای آن ساخته نشده اند شبیه ماهی بیرون از آب می شویم که در بستر تکامل، یک استعاره ی دقیق است. و این همان اتفاقی است که زمانی می افتد که سعی کنیم فهمِ #متافیزیکی حاصل کنیم: در محیطی حرکت می کنیم که مال ما نیست، و از اذهان مان می خواهیم چیزی را بفهمند که برای فهمیدنِ آن ساخته نشده اند.
📚 #فلسفه_شوپنهاور
👤 #برایان_مگی
❤ 6👍 2
تنها ماندن، سرنوشت تمام راههای بزرگ است، این سرنوشتی است که اغلب بر آن تأسف میخورند، من باید بگویم که از سرنوشتهای دیگر تأسف انگیزتر نیست.
✍ #آرتور_شوپنهاور
📚 #در_باب_حکمت_زندگی
👍 32❤ 11
آخر مخلوقی که اصلاً و ابداً با میلیونها همنوع خود تفاوتی ندارد چه ارزشی میتواند داشته باشد.
✍ #آرتور_شوپنهاور
📚 #درباب_حکمت_زندگی
📝 مترجم: محمد مبشّری
👍 34👏 6❤ 3