cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

🎙 شاهو عبدالهی

ارتباط با ادمین پە‌یوە‌ندی لەگەڵ ئێمە... Instagram👉@shahoabdollahi @shahoabdollahi admin

نمایش بیشتر
إيران364 306زبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
149
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

‌ جانی پُراز زخمِ به‌چرک درنشسته ــ چنین‌ام. اما فردایِ تو چه خواهد بود گر به‌ناگاه هم در این شبِ بی‌تسلا پلاس برچینم؟ ــ تداومِ بی‌علاجِ دل شوره‌ئی سمج یا طنینِ سرگردانِ لطمه‌ی صدائی تنها؟ هر چند صدا بر آب خواهد غلتید و آب بر خاک می‌گذرد که پژواکی‌ست پُراعتماد از بشارتِ جاودانه گی. #احمد_شاملو
نمایش همه...
به لطفِ عشـق، تمرین میڪنم یڪتاپرستے را ! فاضل نظری
نمایش همه...
نسیم خنکی که موهایت را تکان می‌دهد صدای من است! بارها از تو می‌گذرد و تو او را نخواهی شناخت... ✍نيما يوشيج
نمایش همه...
. جهان ... بی عشق ... چیزی نیست ... جز تکرارِ یک تکرار... اگر جایی به حال خویش ... باید گریه کرد، اینجاست ... ! ✍️فاضل نظری
نمایش همه...
📚 #گلستان_سعدی اثر: شیخ اجل #سعدی #باب_دوم #در_اخلاق_درویشان #حکایت_31 از صحبتِ یارانِ دمشقم ملالتی پدید آمده بود. سر در بیابان قدس نهادم و با حیوانات انس گرفتم. تا وقتی که اسیر فرنگ شدم و در خَندق طِرابلس با جُهودانم به کار گِل بداشتند. یکی از رؤسای حَلب که سابقه‌ی (معرفتی) میان ما بود گذر کرد و بشناخت و گفت: ای فلان! این چه حالت است؟! گفتم: چه گویم: همی‌گریختم از مردمان ، به کوه و به دشت که از خدای نبودم به آدمی پرداخت قیاس کن که چه حالم بود در این ساعت که در طویله ی نامردمم بباید ساخت پای در زنجیر پیش دوستان به که با بیگانگان در بوستان بر حالت من رحمت آورد و به ده دینار از قیدم خلاص کرد و با خود به حلب برد و دختری که داشت به نکاح من در آورد به کابین صد دینار. مدتی بر آمد، (اتفاقا دختری) بدخوی ستیزه رویِ نافرمان بود. زبان درازی کردن گرفت و عیش مرا منغّص داشتن. زن بد در سرای مرد نکو هم در این عالم است دوزخ او زینهار از قرین بد زنهار وَ قِنا رَبَنا عذابَ النّار باری زبان تعنّت دراز کرده همی‌گفت: تو آن نیستی که پدر من تو را از فرنگ باز خرید؟ گفتم: بلی! من آنم که به ده دینار از قید فرنگم باز خرید (خلاص کرد) و به صد دینار به دست تو گرفتار کرد. شنیدم گوسپندی را بزرگی رهانید از دهان و دست(چنگ) گرگی شبانگه کارد در حلقش بمالید روان گوسپند از وی بنالید که از چنگال گرگم در ربودی چو دیدم عاقبت خود گرگ بودی @deklamaiavin
نمایش همه...
نمایش همه...
mix_2021-05-13_20-28-16.mp3.mp33.02 MB
#شێرکۆ_بێ‌کەس خوێندنەوە: شاهۆ عەبدوڵڵایی لەسەر گەڵا لەسەر باڵی پەپوولە ئەنووسم ڕۆزانا بۆ ڕۆزانا (مەعشووق) @deklamaiavin
نمایش همه...
92.78 MB
92.78 MB
ڕێگەیە تۆزە نانە خاکە گڵە بارانە بۆنە ژانە ژیانە ژنە کلەیە کۆڵانە پرچە حەگاڵە زانیتان کوردە یان بڵێم؟ مەریوانە ئاسمانە زرێبارە شارە هەنارە دارە کەوەیە سوخمەیە قەسوانە هەنجیرە تووە بەڕووە دۆشاوە جاڕە گەنمە چەمە سنەیە سەردەشتە خۆیەتی کوردە سۆرانە هەورامە خۆیەتی ئەگەر بینیتان شێتە ئاڵۆزە جوانە نازە شێعرە شمشاڵە چۆپییە گەڕیانە فۆلکلۆرە حەیرانە بەردە هەردە کوردە گوردە گۆرانە کوردە کوردە کوڕە! کوردە خۆیەتی خاتوونی ناو ئەم شێعرانەیە لە هەر کوێی ئەم دونیا بینیتان.... ✍سوهەیب عەلی
نمایش همه...
هنوز هم مي‌توانم هم‌چنان از عشق سخن بگويم و از رديف آرام درختانى كه در دو سوى جاده، جهان را گرفته‌اند.. من براى همه روشن هم‌چون هوا سخن مى گويم من براى همه از سرزمين خويش و آرزوهاى شما سخن مى گويم... #محمود_درويش
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.