️نقاب ودره تاریخی دند naghabdand@ آشنایی باآداب ورسوم وفرهنگ نقاب،ضرب المثل ها،موسیقی،تصاویر،وکلیپ های محلی را مشاهده نمایید
تاسیس کانال ↔ 1394/7/20 کانال آماده دیدگاه ،نظرات وپیشنهادات شماسروران میباشد ارتباط بامدیرکانال اسماعیل صابری @Esmaeeil1414
نمایش بیشتر287
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-77 روز
-1430 روز
توزیع زمان ارسال
در حال بارگیری داده...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.تجزیه و تحلیل انتشار
پست ها | بازدید ها | به اشتراک گذاشته شده | ديناميک بازديد ها |
01 Zimanê me hebûna me ye
زبان ما بودن ما
Ziman nasname ye☀️
Ziman xwenasî ye☀️
کانال نقاب
@naghabdand | 55 | 0 | Loading... |
02 به آگاهي رساندند که تهیه کشتی بسیار دشوار است و سالها وقت میگیرد تا یک کشتی بزرگ که بتواند سپاهیان را حمل کند ساخته شود .
نادر بر سر حامل نامه فرياد زد و گفت عجیب است، ملت هایی که از ما فرسنگها دورند کشتی میسازند و به دریای ما میفرستند و ما که صاحب این دریاها هستیم کشتی نداریم این ننگ است افتضاح است ما چرا تا کنون به فکر تهیه کشتی نیفتاده ایم ؟
به هر حال از کمپانیهای انگليسي یا هلندی کشتی اجاره کنید و غائله سردار محمد خان بلوچ را پایان دهید.
سرانجام، کشتی های مورد نیاز را تهیه کردند ولی این خود انگیزه ای بود که نادر را به انديشه راه اندازی نیروی دریایی انداخت و سردار لطیف خان را به دریاسالار ی برگزید و او را موظف کرد که هر چه زودتر کشتی هایی را از دولتهای اروپایی بخرد و نیروی دريايي ایران را بنیاد بگذارد.
نمايندگان کشورهای سازنده کشتی از فروش کشتی به ايران خودداری کردند ولی حاضر شدند چند کشتی اجاره دهند تا دولت ایران جزیره کیش را محاصره کند.
سردار لطیف خان با کشتی های اجاره ای شماري از سربازان ایران را به کيش برد و با موفقیت آنرا محاصره کرد و کرجی ها و بلم هایی که سردار محمد خان بلوچ به جزیره کیش آورد بود تصرف کرد،
در نیم شب دومین روز محاصره سربازان ایران د
در خاک آنجا پیاده شدند و به انتظار ماندند تا بامداد زیر آتش جنگی لازم به سوی پناهگاه سردار محمد خان بلوچ پیش روند.
سردار محمد خان که آگاه بود ايران کشتی سربازبر ندارد در جزیره کیش آسوده جا خوش کرده بود،آنروز بامداد که آز خواب برخاست شنید که نیروهای نادر در جزیره پیاده شده اند و هنگامي که از این حقیقت تلخ آگاه شد چاره ای نداشت تا يکی از دو راه را بر گزيند یا تا واپسین دم بجنگد تا کشته شود و یا تسلیم شود و او راه دوم را برگزید و با نگرش به جوانمردی و گذشت نادر تصمیم به تسلیم شدن گرفت و برای سردار لطیف خان پیام داد شرایط آشتي را از او خواست. سردار لطیف خان پاسخ داد فقط تسلیم بی شرط او را میخواهد و محمد خان بلوچ چاره ای جز پذیرش نداشت و از دژ بیرون آمد و سردار لطیف خان دستور داد پای او را به زنجیر کشیدند، سردار محمد خان بلوچ گفت شیوه مردانگی این نبود که با کسی که تسلیم میشود چنین رفتاری بشود بويژه که منم مانند تو سرداری بوده ام و در کنار هم شمشير زده ایم و در ردههای سپاهي گری از تو ارشد تر بوده ام.
سردار لطیف خان پاسخ داد شيوه مردانگی این نبود که تو آز سوی نایب السلطنه به فرمانداری شهری برگزیده و مامور سرکوبی شيخ احمد مدنی شوی ولی خود سرکشی کنی.
نادر پس از گریختن سردار محمد خان بلوچ و صدور دستور اجاره کشتی براي دستگیری او در کيش به سوی شیراز رفت ونوروز ۱۱۱۳ خورشیدی در شیراز ماند و به سردار تهماسب جلایر دستور داد سراسر
کرانه خلیج فارس را زیر فرمان حکومت مرکزی در آورد و خود در شیراز به کار او و لطیف خان نظارت میکرد و پس از آموزش های شایسته به این دو به سوی سپاهان باز گشت.
ادامه در قسمت بعد
@naghabdand | 78 | 1 | Loading... |
03 نادرشاه افشار قهرمانی که آرام نگرفت .
بخش دوم
قسمت 127
در شامگاه آنروز، مردان جنگی سردار محمد خان پراکنده شده بودند، گروهی فراوان کشته،دسته ی چشمگیری گرفتار، و انبوه فراوانی نیز زخمی و بیمار بر جای مانده بود. بامداد روز بعد نادر دستور داد همه کشتهشدگان را به خاک بسپارند و زخمیها را درمان کنند ،و سران شورشی همکار محمد خان را که گرفتار شده بودند، به نسبت خیانتهای آنان گوشمالی داد و دو سه تن از آنها را نیز کشت.
همچنین گروه چشمگیری از آنها را که اظهار پشیمانی کردند و سوگند وفاداری به او خوردند آزاد کرد.
و دسته ای را نیز به خراسان کوچ داد.
سردار محمد خان بلوچ که خیال داشت به شیراز برود، و از برج و باروی دژ آن شهر برای جنگ دیگری با نادر سود ببرد ، هنگامی که پی برد گروهی از سواران نادر بدنبالش هستند، راه خود را کج کرد و به جهرم رفت . ولی فرماندار جهرم درهای دژ شهر را بست و وی ناگزیر به سوی لارستان اسب تاخت .
سواران نادر نیز به دنبال او اسب میتاختند.
بخشدار لار نیز از پذیرفتن وی سر باز زد زیرا از مرگ فرماندار شوشتر به گناه همکاری با سردار آگاه شده بود.
محمد خان که میدید از یک سو نیروهای نادر دست بردار نيستند و او را دنبال میکنند و از سوی دیگر هیچکس ا را پناه نمیدهد، به دژی که از آن احم مدنی بود پناه برد.
و آنجا را برای پایداری در برابر نیروهای دولتی برگزید ...
تهماسب خان جلایر دژ را محاصره کرد و روز به روز حلقه محاصره را تنگ و تنگتر کرد و جلوی ورود خواروبار به دژ را گرفت.
در جنگی که ميان تهماسب خان با شيخ احمد مدنی و سردار محمد خان بلوچ روی داد، شيخ احمد که مدتها بود سر به عصیان برداشته بود گرفتار شد و سردار محمد خان بلوچ توانست با شماری اندک از یارانش حلقه محاصره را بشکند و آز چنگ همتا و ياور پیشینش (سردار جلایر) بگریزد و سوی جزیره 《قیس》(کیش) برود .
او پس از رسیدن به کرانه خلیج فارس با یاران خود به چند کرجی حمله کرد و آنها را از چنگ کرجی رانها بیرون آورد و خود را به جزيره کيش رسانید.
تهماسب خان جلایر پیکی برای نادر فرستاد و از جریان تعقیب و نبرد تا هنگامی که سردار محمد خان بلوچ به جزیره کیش رفت شرح داد و برای انجام عملیات بعدی دستور خواست.
نادر د پاسخ نوشت :
تا هر جا که او رفت باید به دنبالش برويد و او را دستگير کنید یا بکشید.
به نادر گفتند برای دستگیری و سرکوب سردار سرکش نیاز به کشتی داريم تا مردان جنگی خود را به جزیره برسانيم.
نادر فرمان داد که از هر کجا که میتوانید کشتی های مورد نیاز را تهیه کنید، هر چقدر هم هزینه شود مهم نیست بپردازید.
@naghabdand | 76 | 1 | Loading... |
04 😍اجرای مشترک😍
📌نعمت زنبیلباف_اصغر علیزاده📌
🎹استاد مجید صداقتی
کانال نقاب
@naghabdand | 71 | 0 | Loading... |
05 آهنگ زیبای گلن دیتمام تقدیم نگاه قشنگتون 🩷 با صدای زیبای بانوی کرمانج شیرین قادری
کانال نقاب
@naghabdand | 88 | 0 | Loading... |
06 🎤 #مجیداسماعیلی
[مال دنیا]
کانال نقاب
@naghabdand | 96 | 2 | Loading... |
07 ❤️آهنگ (جان جان)
🎙سلطان احساس خراسان شمالی
🎙بیدل برزویی
🎹حسام حسامی
@naghabdand | 97 | 2 | Loading... |
08 🎧 نرمه بارانی
🎙 با صدای: علی بهاری
کانال نقاب
@naghabdand | 95 | 2 | Loading... |
09
اهنگ
نورجان
باصدای برادران صفری
کانال نقاب
@naghabdand | 153 | 0 | Loading... |
10 خداقوت به همه عزیزان ممنون ازاقای شریعتی بابت ارسال عکسها | 134 | 0 | Loading... |
11 خداقوت به همگی، درود بر شما زحمتکشان👆👆👏🌹🌷 | 163 | 0 | Loading... |
12 Media files | 160 | 0 | Loading... |
13 Media files | 161 | 0 | Loading... |
14 احداث جوی آب در داخل کال نقاب توسط مالکین محترم نقابی | 150 | 0 | Loading... |
15 Media files | 141 | 0 | Loading... |
16 اهنگ انارکی
کچکامته
تقدیم شما باصدای برات حمیدی
کانال نقاب
@naghabdand | 174 | 1 | Loading... |
17 اصولی ترین رقص کرمانجی
بچه های کرمانج
تقدیم به شما
کانال نقاب
@naghabdand | 144 | 3 | Loading... |
18 نتایج کشتی باچوخه شهر آلماجوق (قدمگاه) یادواره شهدای خدمت در روز جمعه ۱۴۰۳/۳/۱۱ به شرح ذیل می باشد
۶۶ کیلو گرم: حمید سلمانیان، مهدی ضرغامی اسفراین
۷۴ کیلوگرم: اصغرباغچقی، بهنام باغچقی
۸۴کیلوگرم: مصطفی اسکندری، ایوب قلی پور
۸۶کیلوگرم:مهدی ثانی، محمدثانی
۹۶+کیلوگرم: بهزاد اعتمادی، اسماعیل ثانی، مرتضی علیزاده
@naghabdand | 148 | 1 | Loading... |
19 🎧 صفر تا صد جدید
🎙 با صدای: مجید رمضانی
@naghabdand | 153 | 5 | Loading... |
20 ❤️آهنگ (جان جان)
🎙سلطان احساس خراسان شمالی
🎙بیدل برزویی
🎹حسام حسامی
کانال نقاب
@naghabdand | 154 | 1 | Loading... |
21 سلام درود بر شما همراهان عزیزم ارسال کنید تا جهانیان این فرهنگ زیبا را تماشا کنند تا بدانند که افتخار بزرگیست این فرهنگ برای ما کوردهای کرمانج خراسان
کانال نقاب
@naghabdand | 174 | 3 | Loading... |
22 فرماندار فاروج در جلسه هماهنگی درباره قطعی گاز در این شهرستان گفت: روزهای۱۰و۱۱خرداد یعنی پنجشنبه و جمعه قطعی انجام خواهد شد و همه پیشبینیهای لازم صورت گرفته.
فرزانه: امیدواریم مردم هم با صرفه جویی در این ایام، نهایت کمک را داشته باشند تا قطعی گاز در کوتاه ترین زمان انجام شود.
پیشبینیها برای نانوایی ها انجام شده و از امروز با سوخت جایگزین، پخت انجام و در روز چهارشنبه نیز پخت مازاد خواهند داشت تا با کمبود نان مواجه نشویم
در دهستان سنگر به جزء روستاهای دالنجان ترکیه ،قره چشمه ،شیرغان، یارم گنبد،قره جغه،پیره وپسکن جنجال آبادو گوگدره بقیه گاز قطع نمیشه وازاین بابت مشکلی ندارند
پس دهیاران عزیز مدیریت کنند تا مردم عزیز دچارمشکل نشوند | 168 | 0 | Loading... |
23 به درخواست دوستان تک ترک
آهنگ وره ظالم
با صدای برات حمیدی
نوازنده حسین ریحانی
تقدیم دوستان با عشق ♥️
@naghabdand | 167 | 0 | Loading... |
24 آهنگ کرمانجی (زینب گردن زر )
_ دنگبیژ:🎙💢مهدی رجایی.
لوراندن:🎹علیرضا رجایی
کانال نقاب
@naghabdand | 173 | 0 | Loading... |
25 از شنیدن این صدا سیر نمیشیدآهنگ بخشی با صدای محمد حجازی عزیز❤️
کانال نقاب
@naghabdand | 180 | 0 | Loading... |
26 🎞 جشن خرمن در قوچان قبل از انقلاب دهە ۴۰
🔷باشرکت اعضای انجمن ایران و امریکای
@naghabdand | 216 | 2 | Loading... |
27 قسمتی از شعر نو ( نیمایی) دوتار بە زبان کردی کرمانجی
شاعر : علینیااوغاز
@naghabdand | 167 | 0 | Loading... |
28 سوز این آهنگ کرمانجی (کردستان ترکیه)
رو فقط کُردها درک میکنن
اونجا که میگه:
وهره کو تو حال من بوینی
دار و بر مه ئار کِرن
اوجاق مه ههویر کرن
@naghabdand | 1 | 0 | Loading... |
29 🎧 ریمیکس آهنگ های جدید
🎙 با صدای: داوود رستمی
کانال نقاب
@naghabdand | 194 | 2 | Loading... |
30
@naghabdand | 227 | 0 | Loading... |
31 که سردار محمد خان بلوچ در تلاش بود که شاه تهماسب را با گذشته بسیار بد به قدرت برساند که این خیانت محمد خان بلوچ باعث برادر کشی و رویارویی برادر در مقابل برادر شد. حالا ادامه ماجرا)
تا نادر از موصل
و کرکوک به اینجا برسد، تو پایتخت را تصرف کردهای.
ولی سردار محمد خان بلوچ میدید که، سخنان پیرامونیانش، و بر آورد خودش با رسیدن برق آسای نادر به جنوب ایران،
بی پایه و بیهوده بوده است.
با این همه چون مردی شیر دل بود، لحظهای تردید و نا امیدی به خود راه نداد و فرمان دنبال کردن جنگ را به افسران زیر نظر خود داد.
در نخستین حملهای که ستون دوم نیروهای نادر کردند، سه هزار تن از مردان جنگی سردار را به خون غلتانیدند، و نیروهای وی، از مرحله پیروزی و پیشروی، به مرحله دفاع و پایداری پائین آمدند.
نادر فریاد میزد و تبرزین خود را بالای سر میچرخاند و فرود میآورد و هر بار سواری را از اسب بزمین میانداخت. رفته رفته، سردار محمدخان احساس کرد که مردان جنگی اش از مرحله دفاع و پایداری دارند به مرحله شکست و گریز، واپس مینشینند، و کمکم از دستورهای او سر پیچی میکنند، و گروهی از آنها به اندیشه گریز از میدان افتادهاند.
محمد خان بلوچ، مردی جنگ دیده بود و در مکتب جنگاوری نادر، یکی از بهترین شاگردان بشمار میآمد.
این بود که آرام آرام متوجه شد که اگر جنگ بهمین شیوه پیش برود، جز شکست و دستگیری وی پایانی ندارد.
بهمین انگیزه ٢۵٠٠تن از سواران پیرامون خود را اندک اندک، واپس کشید،
و از میدان گریخت و به سوی شیراز اسب تاخت.
نادر دستور داد تا سردار تهماسب خان جلایر، بی درنگ با دو هزار تن سوار آزموده بدنبال او برود. و خود در میدان جنگ به پاک کردن میدان از بازماندههای نیروهای محمد خان بلوچ و نظارت بر گردآوری غنیمتهای جنگی و زخمیها پرداخت
ادامه در قسمت بعد 》
@naghabdand
| 168 | 1 | Loading... |
32 نادرشاه افشار قهرمانی که آرام نگرفت.
بخش دوم
قسمت :126
نادر سخنان خود را دنبال کرد و گفت :اگر شما بنا بود در نقطهای دوردست بجنگید، و آنوقت به شما خبر میدادند که برادرتان در داخل خیانت کرده، با او چه میکردید؟
فرماندار که به پندار خود میخواست به شاه بر کنار شده خدمت کند، نمیدانست چه بگوید. زبانش از ترس بند آمده بود.
سخنان نادر، آرام آرام، بلند و بلندتر میشد، و نشان میداد که آتش خشم وی هر دم فروزان تر میشود. در این زمان یکباره فریاد رعد آسایی از گلوی نادر بیرون آمد و گفت :
بی شرف. خائن. مادر بخطا. تو و سردار محمد بلوچ حرامزاده، و همهی کسانی که با شما همراه بوده و به شاه و کشور خود خیانت کردهاید، پاداشی جز مرگ نخواهید داشت. دژخیم که در کنار نادر ایستاده بود، بمحض خارج شدن جملهی ((پاداشی جز مرگ نخواهید داشت)) از دهان نادر، دست به کمر برد و پیش از آنکه فرصت کوچکترین حرکت یا ادای کمترین سخن به فرماندار بدهد، خنجر را تا دسته در میان دو کتف او فرو برد.
فرماندار فریادی از سر درد کشید و نخست به زانو در آمد، و سپس نقش زمین شد.
دژخیم که خنجر را درون سینهی او چرخانیده و قلب و ریه ی فرماندار را پاره کرده بود، آنرا از میان دو کتف وی بیرون کشید.
دیگر نگهبانان که متوجه کار دژخیم شده و جمله نادر را دایر بر اینکه ((پادش شما جز مرگ چیزی نیست)) را حکم اعدام متهمان تلقی کرده بودند، در یک چشم بر هم زدن، همهی دستگیرشدگان دست بسته را، به خاک و خون، غلتانیدند.
این کشتار، مردم شهر را تکان داد، و دانستند که نادر بی اندازه خشمگین و خطرناک شده است، و راهی جز تسلیم پیش پایشان نبود.
نادر پس از کشتن مخالفان، ماندن در شهر را شایسته ندید و فرمان حرکت و بیرون رفتن از شهر را صادر کرد
در بیرون شهر نیروهای خود را دو بخش کرد. بخش نخست را نزدیک به یازده هزار تن بودند، زیر فرماندهی ((تهماسب قلی جلایر)) قرار داد، و فرماندهی بخش دوم را که نزدیک به بیستهزار تن میشدند، خود بر عهده گرفت.
جاسوسان به او خبر داده بودند که مرکز استقرار محمد خان بلوچ ((دوگنبدان)) است. و وی به سردار جلایر دستور داد سپاهیانش را به آن سوی حرکت دهد و خود یک روز دیرتر، راهی آنجا شد.
به سردار محمدخان بلوچ خبر دادند که سپاهی گران، از دور، در حال پیش آمدن است.
سردار بر بلندی ایستاد و شمار سربازانی را که به سویش میآمدند برآورد کرد. و چون پی برد که شمار آنها، چیزی پیرامون ده-یازده هزار تن است، پوزخندی زد، و به یارانش گفت :اینها لقمهی کوچکی برای جنگ من هستند. آماده شوید تا با یک حمله کارشان را بسازیم.با صدور این فرمان جنب و جوشی در اردوی او پدید آمد، و همهی مردان بلوچ و غیر بلوچ زیر فرمان او مجهز و آماده شدند و پشت سنگرها جای گرفتند تا دشمن به تیررس آنها بیاید. همینکه ستون نخست سپاه به نزدیکی مردان جنگی سردار محمد خان رسیدند، دستور تک و تاخت به آنها داد. هنگامهی شگفتی پدیدار شد.
@naghabdand | 146 | 1 | Loading... |
33 سردار محمد خان بلوچ قسم خورده بود که پایتخت را تصرف کند، و شاه تهماسب دوم را از مشهد با شکوه و جلال فراوان، به پایتخت فرا خواند، و سپس خود به سمت سپهسالار او، در خدمت وی بایستد. و چون وی مردی شجاع و دلاور بود، دشمنان نادر و چاپلوسان دربار پیشین امید فروان به او بسته بودند. ولی هنگامی که خبر شکست نیروهای عثمانی و مرگ توپال عثمان به پایتخت رسید، مخالفان سخت به اندیشه فرو رفتند، و امید استواری را که به پیروزی داشتند، متزلزل شد.
نادر با شتاب خود را به ماندگاه و مناطق زیر چیرگی سردار محمد خان بلوچ نزدیک میگردید. این شتاب از آن روی بود که نمیخواست پیش از رو در رویی با او، جاسوسان، خبر نزدیک شدنش را به سردار، بدهند.خواست نادر شبیخون زدن به سردار محمد خان بلوچ، و یکسره کردن کار او بود.
به همین دلیل، نخست شهر شوشتر را که فرماندار و ساکنانش از هواداران سردار بودند هدف قرار داد، و به گونهای ناگهانی وارد شهر شد، و در دروازههای آن را بست و همهی کسانی را که گزارش خیانت شان را دریافت کرده بود، غافلگیر کرد و دستور داد آنها را در میدان بزرگ شهر گرد آوردند. «
ای بنازمت نادر که چطور مثل صاعقه میرسیدی روی سر خائنان و وطن فروشان و ادب شون میکردی» ای وای بر این متملقین خود فروش که در هر زمانی و مکانی در ایران وجود داشتند حتی امروز
با عناوین مختلف»
جارجیان نیز مردم شهر را از این دستور آگاه کردند و بزرگ و کوچک، برای آگاهی از اینکه نادر چه نقشهای برای مخالفان خود کشیده، به سوی میدان روی آوردند. نادر چون میدانست که بسیاری از مردم شهر هوادار محمدخان بلوچ هستند، جانب احتیاط را از دست نداد، و دههزار تن دیگر را در بخشهای گوناگون شهر پخش کرد. مردم، پشت سر محافظان میدان ایستاده بودند، و در میانهی میدان شمار فراوانی از مخالفان دستگیر شدهی نادر، در حالیکه دستهایشان از پشت بسته شده بود، جای گرفته بودند.
در این هنگام، نادر وارد میدان شد و آرام آرام پیش آمد، و درست در برابر فرماندار سرگش شوشتر که هوادار محمد خان بلوچ بود، رسید.
آنگاه ایستاد، و با چشمان نافذ حود سراپای او را برانداز کرد و پرسید :
جناب آقا، شما چکاره بودید؟
و پیش از آنکه فرماندار سختی بگوید، گفت :فرماندار بودید؟ اینطور نیست؟
فرماندار بیچاره خاموش ایستاده بود.
نادر سپس گفت :جناب فرماندار وظیفه شما که نماینده قبله عالم شاه عباس سوم بشمار میآیید، چه بود؟
آیا کار شما، آن هم موقعی که سربازان ایران در دور دست، علیه دشمنان کشور میجنگیدند، این بود که با یک یاغی همدست شوید؟
فرماندار بینوا، همانگونه خاموش بود و چیزی نمیگفت :
ادامه در قسمت بعد 》
@naghabdand | 140 | 1 | Loading... |
34 نادرشاه افشار قهرمانی که آرام نگرفت.
بخش دوم
قسمت :125》
بگذریم. نادر نزدیک به سه هفته در نجف میماند و از نقاط گوناگون شهر بازدید میکند، (که در همه جا، احمد پاشا وی را همراهی میکرد) و سپس به سوی ایران باز میگردد.
احمد پاشا و بسیاری از سرداران ترک که شیفتهی خوی مردانگی و بزرگ منشی او شده بودند، دشمنیها و کینههای دیرینه شان به دوستی ای یکدانه و استوار دگرگون شده بود، تا فرسنگها نادر را بدرقه کردند.
نادر، با سی هزار سپاهی همراه، از مرز ایران گذشت و به کردستان و سپس لرستان رسید، و پس از گذر از رشته کوههای زاگرس به سوی جنوب راند، و برای اینکه بتواند به نیروهای خود، شتاب بیشتری بدهد، توپخانه و ابزارهای سنگین را به پایتخت فرستاد و با دیگر راستههای ارتشی، راهی جنوب شد. زیرا میپنداشت که در جنگ با سردار محمدخان بلوچ، نیازی به توپخانه و ابزارهای سنگین جنگی نیست.
پیشبازی که این بار مردم سر راه وی از او میکردند، با همهی پیشبازهای پیشین فرق داشت.
زیرا در گذشته، پیروزیهای نادر، در ستیز با سرکشان داخلی بود، او با اینکار، غرور ملی ایرانیها را به آنها باز گردانيده و به آینده امیدوارشان کرده بود. او به هر شهری که میرسید، یکی دو روز میماند و به کارهای مردم رسیدگی میکرد و برای راحتی و آسایش شان دستورهایی میداد و سپس راهی شهر دیگری و استانی دیگر میشد. و در یکی دو شهر و شهرک، شکایتهایی از سوی مردم نسبت به رفتار ناپسند کارگزاران به او شد که بی درنگ رسیدگی کرد و گناهکاران را گوشمالی داد و به آنها گفت :
این مردم، سرمایههای تمام نشدنی ما بشمار میروند. همینجا هستند که فرزندان و برادران و شوهران خود را بنام سرباز به خدمت میفرستند و در جنگها کشته میشوند. اگر اینها نباشند ،ما چکارهایم؟
سالها در این سرزمین جنگ و ناآرامی و هرج و مرج بوده. و حالا که مردم روی آشتی و آرامش را دیدهاند، بهتر آن است که در آسایش آنها بکوشیم.
_
رویارویی با سرداری سرکش
رهسپاری بزرگ نادر سرانجام پایان یافت، و به جنوب ایران، محل ترکتازی محمد خان بلوچ، رسید.
سردار محمد خان، مردی بلند بالا، درشت اندام و ستبر بازو بود که حتی بهنگام خوابیدن نیز دست از دستهی شمشیر خود بر نمیداشت.
او از کسانی بود که مورد محبت و مهر نادر، و شاه تهماسب دوم بود.
و نادر هنگام سپهسالاری خود، وی را به فرمانداری کهکیلویه برگزیده و مأمور سرکوبی ((شیخ احمد مدنی)) کرده بود. ولی هنگامی که نادر، شاه تهماسب را از کار برداشت، وی به پشتیبانی از شاه برکنار شده، درست زمانی که نادر در باختر ایران درگیر جنگ و گریز و شکست و پیروزی بود، سر به شورش برداشت و گفت :من با کسی که به ولینعمت خود خیانت کرده است، دست دوستی نمیدهم.
مخالفان نادر نیز گرد او را گرفتند، و وی را با گردآوری مردان جنگی یاری دادند.
تا در شکست نادر او را یاری دهند، و یکی دو تن از آنان که به وی پاسخ مثبت دادند، فرماندار شوشتر و بندرعباس بودند.
پس از آنکه بکوشش هواداران محمدخان، و مخالفان نادر، به شمار پیروان این سردار سرکش افزوده شد، محمد خان کسانی را به نزد سرداران بختیاری و قشقایی و لر فرستاد، و آنها نیز تا اندازهی فراوانی نظر موافق خود را به او ابراز داشتند.
سردار جلایر که او نیز یکی از بهتری سرداران نادر بود و نادر وی را به فرمانداری پایتخت گماشته و رفته بود، نامهای به نادر که در آن هنگام در کنار بغداد میجنگید، نوشت و خطر جدی حمله به شهر سپاهان را از سوی سردار محمد خان، به وی گوشزد کرد.
نادر فرماندار تازهای را بجای محمد خان سرکش، به فرمانداری کهکیلویه برگزید، ولی فرماندار تازه، زمانی که خبر تصرف همهی مناطق جنوب از سوی محمدخان بلوچ را شنید، به کهکیلویه نرفت. نادر، از پیرامون بغداد پیکی دیگر فرستاد و دستور داد بهر گونه که شده نیرویی گرد آورند و به کهکیلویه و بهبهان بتازند و خطر محمد خان را به پایتخت کاهش دهند.
@naghabdand | 142 | 1 | Loading... |
35 🎶 اجرای #جدید و بسیار زیبای «اردیبهشت ۱۴۰۳»
🆎باصدای اصغرباکردار
🎹پنجه مسعود پیشیار
همراه با انارکی جدید و پردرخواست برف چیان
@naghabdand | 133 | 0 | Loading... |
36 💥 آهنگ جدید: دلبر
🎤 باصدای امیررضا محمودی
امیدوارم به دلتون بشینه واستفاده کنين
کانال نقاب
@naghabdand | 143 | 1 | Loading... |
37 🎧 نگار
🎙 با صدای: مرتضی محمدزاده
@naghabdand | 164 | 0 | Loading... |
38 🎧 غزل
🎙 با صدای: اصغر باکردار
کانال نقاب
@naghabdand | 168 | 1 | Loading... |
39 دوستان عزیز نقابی در اطراف کوه " گرد سر " از سوی اداره منابع طبیعی و آبخیزداری در حال ساخت بند هستند لطفا تصاویری از آن به گروه ارسال کنید. | 163 | 0 | Loading... |
01:03
Video unavailableShow in Telegram
Zimanê me hebûna me ye
زبان ما بودن ما
Ziman nasname ye☀️
Ziman xwenasî ye☀️
کانال نقاب
@naghabdand
An8hTJVwS9bG4ECIiBqAiH9wXThpZmCEnCsZV1FlyL8Ke0dNLiSnglCLRu0e_G_KLp4YAqrmj8Q.mp46.13 MB
به آگاهي رساندند که تهیه کشتی بسیار دشوار است و سالها وقت میگیرد تا یک کشتی بزرگ که بتواند سپاهیان را حمل کند ساخته شود .
نادر بر سر حامل نامه فرياد زد و گفت عجیب است، ملت هایی که از ما فرسنگها دورند کشتی میسازند و به دریای ما میفرستند و ما که صاحب این دریاها هستیم کشتی نداریم این ننگ است افتضاح است ما چرا تا کنون به فکر تهیه کشتی نیفتاده ایم ؟
به هر حال از کمپانیهای انگليسي یا هلندی کشتی اجاره کنید و غائله سردار محمد خان بلوچ را پایان دهید.
سرانجام، کشتی های مورد نیاز را تهیه کردند ولی این خود انگیزه ای بود که نادر را به انديشه راه اندازی نیروی دریایی انداخت و سردار لطیف خان را به دریاسالار ی برگزید و او را موظف کرد که هر چه زودتر کشتی هایی را از دولتهای اروپایی بخرد و نیروی دريايي ایران را بنیاد بگذارد.
نمايندگان کشورهای سازنده کشتی از فروش کشتی به ايران خودداری کردند ولی حاضر شدند چند کشتی اجاره دهند تا دولت ایران جزیره کیش را محاصره کند.
سردار لطیف خان با کشتی های اجاره ای شماري از سربازان ایران را به کيش برد و با موفقیت آنرا محاصره کرد و کرجی ها و بلم هایی که سردار محمد خان بلوچ به جزیره کیش آورد بود تصرف کرد،
در نیم شب دومین روز محاصره سربازان ایران د
در خاک آنجا پیاده شدند و به انتظار ماندند تا بامداد زیر آتش جنگی لازم به سوی پناهگاه سردار محمد خان بلوچ پیش روند.
سردار محمد خان که آگاه بود ايران کشتی سربازبر ندارد در جزیره کیش آسوده جا خوش کرده بود،آنروز بامداد که آز خواب برخاست شنید که نیروهای نادر در جزیره پیاده شده اند و هنگامي که از این حقیقت تلخ آگاه شد چاره ای نداشت تا يکی از دو راه را بر گزيند یا تا واپسین دم بجنگد تا کشته شود و یا تسلیم شود و او راه دوم را برگزید و با نگرش به جوانمردی و گذشت نادر تصمیم به تسلیم شدن گرفت و برای سردار لطیف خان پیام داد شرایط آشتي را از او خواست. سردار لطیف خان پاسخ داد فقط تسلیم بی شرط او را میخواهد و محمد خان بلوچ چاره ای جز پذیرش نداشت و از دژ بیرون آمد و سردار لطیف خان دستور داد پای او را به زنجیر کشیدند، سردار محمد خان بلوچ گفت شیوه مردانگی این نبود که با کسی که تسلیم میشود چنین رفتاری بشود بويژه که منم مانند تو سرداری بوده ام و در کنار هم شمشير زده ایم و در ردههای سپاهي گری از تو ارشد تر بوده ام.
سردار لطیف خان پاسخ داد شيوه مردانگی این نبود که تو آز سوی نایب السلطنه به فرمانداری شهری برگزیده و مامور سرکوبی شيخ احمد مدنی شوی ولی خود سرکشی کنی.
نادر پس از گریختن سردار محمد خان بلوچ و صدور دستور اجاره کشتی براي دستگیری او در کيش به سوی شیراز رفت ونوروز ۱۱۱۳ خورشیدی در شیراز ماند و به سردار تهماسب جلایر دستور داد سراسر
کرانه خلیج فارس را زیر فرمان حکومت مرکزی در آورد و خود در شیراز به کار او و لطیف خان نظارت میکرد و پس از آموزش های شایسته به این دو به سوی سپاهان باز گشت.
ادامه در قسمت بعد
@naghabdand
نادرشاه افشار قهرمانی که آرام نگرفت .
بخش دوم
قسمت 127
در شامگاه آنروز، مردان جنگی سردار محمد خان پراکنده شده بودند، گروهی فراوان کشته،دسته ی چشمگیری گرفتار، و انبوه فراوانی نیز زخمی و بیمار بر جای مانده بود. بامداد روز بعد نادر دستور داد همه کشتهشدگان را به خاک بسپارند و زخمیها را درمان کنند ،و سران شورشی همکار محمد خان را که گرفتار شده بودند، به نسبت خیانتهای آنان گوشمالی داد و دو سه تن از آنها را نیز کشت.
همچنین گروه چشمگیری از آنها را که اظهار پشیمانی کردند و سوگند وفاداری به او خوردند آزاد کرد.
و دسته ای را نیز به خراسان کوچ داد.
سردار محمد خان بلوچ که خیال داشت به شیراز برود، و از برج و باروی دژ آن شهر برای جنگ دیگری با نادر سود ببرد ، هنگامی که پی برد گروهی از سواران نادر بدنبالش هستند، راه خود را کج کرد و به جهرم رفت . ولی فرماندار جهرم درهای دژ شهر را بست و وی ناگزیر به سوی لارستان اسب تاخت .
سواران نادر نیز به دنبال او اسب میتاختند.
بخشدار لار نیز از پذیرفتن وی سر باز زد زیرا از مرگ فرماندار شوشتر به گناه همکاری با سردار آگاه شده بود.
محمد خان که میدید از یک سو نیروهای نادر دست بردار نيستند و او را دنبال میکنند و از سوی دیگر هیچکس ا را پناه نمیدهد، به دژی که از آن احم مدنی بود پناه برد.
و آنجا را برای پایداری در برابر نیروهای دولتی برگزید ...
تهماسب خان جلایر دژ را محاصره کرد و روز به روز حلقه محاصره را تنگ و تنگتر کرد و جلوی ورود خواروبار به دژ را گرفت.
در جنگی که ميان تهماسب خان با شيخ احمد مدنی و سردار محمد خان بلوچ روی داد، شيخ احمد که مدتها بود سر به عصیان برداشته بود گرفتار شد و سردار محمد خان بلوچ توانست با شماری اندک از یارانش حلقه محاصره را بشکند و آز چنگ همتا و ياور پیشینش (سردار جلایر) بگریزد و سوی جزیره 《قیس》(کیش) برود .
او پس از رسیدن به کرانه خلیج فارس با یاران خود به چند کرجی حمله کرد و آنها را از چنگ کرجی رانها بیرون آورد و خود را به جزيره کيش رسانید.
تهماسب خان جلایر پیکی برای نادر فرستاد و از جریان تعقیب و نبرد تا هنگامی که سردار محمد خان بلوچ به جزیره کیش رفت شرح داد و برای انجام عملیات بعدی دستور خواست.
نادر د پاسخ نوشت :
تا هر جا که او رفت باید به دنبالش برويد و او را دستگير کنید یا بکشید.
به نادر گفتند برای دستگیری و سرکوب سردار سرکش نیاز به کشتی داريم تا مردان جنگی خود را به جزیره برسانيم.
نادر فرمان داد که از هر کجا که میتوانید کشتی های مورد نیاز را تهیه کنید، هر چقدر هم هزینه شود مهم نیست بپردازید.
@naghabdand
😍اجرای مشترک😍
📌نعمت زنبیلباف_اصغر علیزاده📌
🎹استاد مجید صداقتی
کانال نقاب
@naghabdand
zanbilbaf.alizadeh(studio_majidikia).mp361.06 MB
00:59
Video unavailableShow in Telegram
آهنگ زیبای گلن دیتمام تقدیم نگاه قشنگتون 🩷 با صدای زیبای بانوی کرمانج شیرین قادری
کانال نقاب
@naghabdand
319154979_442622081716576_3571527772564846174_n.mp413.01 MB
❤️آهنگ (جان جان)
🎙سلطان احساس خراسان شمالی
🎙بیدل برزویی
🎹حسام حسامی
@naghabdand
bidel_hesam.mp32.95 MB
🎧 نرمه بارانی
🎙 با صدای: علی بهاری
کانال نقاب
@naghabdand
Anaraki New - AliBahari (1).mp34.24 MB
00:00
Video unavailableShow in Telegram
اهنگ
نورجان
باصدای برادران صفری
کانال نقاب
@naghabdand
C7W3upMRUc2.mp431.84 MB
خداقوت به همه عزیزان ممنون ازاقای شریعتی بابت ارسال عکسها