«مهارعشق»♡«تاوان دل من »
♥️﷽ ♥️ 📚 احساس خفگی ۱و۲ « تایپ... » 📙مهارعشق« تایپ... » 📘تاوان دل من « تایپ ... » ♡هر روز پارت داریم بجز جمعه ها♡ لینک ناشناس و ارتباط با نویسنده : https://t.me/BiChatBot?start=sc-303055-Ep239rH #عضو_انجمن_نشرپویا
نمایش بیشتر156
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
در ضمن رمان ها تو اون کانال دوباره پارت گزاری میشه .. مثل رمان احساس خفگی ، مهار عشق
عزیزان و طرفداران ..
این کانال در از ربات و اعضای فیک توشون هست و من اصلا دوست ندارم ..
تصمیم خودمو گرفتم دقیق دقیق ..
بلاخره اتحاد دست از سرم برداشت و راحت شدم .. تصمیم گرفتم کانال دیگه ای بزنم و فعالیت هامو ب طور جدی شروع کنم ..
من لینک کانالو میزارم هرکسی دوست داشت بیاد و اگر هم کسی دوست نداشت و خسته شده دمش گرم تا اینجا همراهیم کرده
تاوان دل من
چند ساعتی بود داشتم اشک میریختم
که در باز شد و دمیر با حال خوشحالی وارد شد ..
اومد کنارم نشست و با لبخند گشادی بهم
نگاه میکرد منو ..
منم بهش توجهی نکردم و رومو ب طرف پنجره کردم ..
_ نمیخوای بیای پایین ؟ جیگر خریدم !
_ برو من نمیام !
_ چرا لج میکنی ؟
_ من لج نمیکنم .. نه گرسنمه و نه تشنم ..
هوفی کرد و از جاش بلند شد ..
_ میگم گلتن واست بیاره
_ دمیر میفهمی میگم هیچی نمیخوام ؟؟
بدون توجه به من از اتاق رفت بیرون
وجودم پر شد از آتیش ..
نمیدونستم چجوری چجوری اعتمادشو به دست بیارم ..
امروز حتما باید ایلمازو میدیدم .
نمیدونستم الان حالش چطوره
هیچ وقت صحنه ی دیشب از یادم نمیرفت
تیر خورده بود به کمرش و افتاده بود
روی زمین و منو نگاه میکرد ..
اشک هام دوباره راه خودشونو پیدا کردند و
به زمین و زمان و دمیر و ادماش لعنت میفرستادم ..
#پارت۹
#نویسنده_Z_F
هرگونه کپی پیگرد قانونی دارد
بچه ها این کانال رو تازه زدم و زیر دست خودم هستش ( من مدیر فن هاشون هستم )
لطفا حمایت کنین بیاد بالا تا خود عدنان هم باهاتون ارتباط برقرار کنه
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.