دورهمی دوستان
این کانال آهنگ فیلم وعکس هست دوست داریدبیاید
نمایش بیشتر276
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
#غــروبتــون زیبــا
و هزار آرزوی زیبا
ازخداوند
برایتان خواهانم
🍃🌺غــروبتــون قشنگــ🌺🍃
🍁🍂🍁
🌹
☕️🍂چای با گرمای آتیشه که
🍁🍂دم مــی کــشــه
☕️🍂و خوش رنگ میشه
🍁🍂و انسان با گرمای دله که به
☕️🍂زنـدگـی دلـگـرم مـیـشـه
🍁🍂و جـون تــازه مـیـگـیـره
☕️🍂خونه دلتون همیشه گرم
🍁🍂عــصـرتــون دلــپــذیــر
بعد غذا چایی با من😍😅
آدمها رو ذخیره نکنیم برای روزهای مبادا؛
اگر برای کسی نصفه و نیمهایم و او تمامش را برایمان خرج میکند توی آب نمک نخوابانیمش؛
هی بگوییم اگر هیچکس نباشد این آدم هست که تمامِ خودش را پای من میگذارد!
آدمها یک روز ته میکشند
بی اینکه بفهمید
و زمانی به خودتان میآیید که دیگر هیچ راهی برای بازگرداندن آدمی نیست
که احساسش را صادقانه خرجتان کرده بود ...!
مهتاب
مادربزرگ خدابیامرزم همیشه میگفت تا وقتی یکیو پیدا نکردی که برات مثل بچه ت باشه، ازدواج نکن!
یه بار که پرسیدم یعنی چی؟ گفت یعنی مثل بچه ای که از گوشت و پوست و استخوان خودته باشه برات، نه خوبشو، نه بدشو، نه خوشگلشو، نه زشتشو، نه داراشو، نه فقیرشو حاضر نباشی با کس دیگه ای عوض کنی، هر عیب و ایرادیم که داشته باشه دلت نخواد یکی بهترشو بیاری به جاش، چون برات بهترینه در هر حالتی..!
وقتی ازدواج کن که مطمئن باشی میتونی توی سختیا، نداریا، مریضیا، گرفتاریا مثل یه مادر بمونی به پای آسمون ابری و آفتابی زندگیِ طرفت، گاهی عینک آفتابی بزنی، گاهی هم چتر بگیری دستت!
و #باز هم،
#عصر آغاز شد
#دوست داشتنت تکرار شد
تپش های #قلبم پر از
احساس #شد
برای #نوشتن از
تکرارِ #عشقِ بی تکراری ات
قَلَمَم باز هم #رقصان شد
واژه #واژه ها،،،
برای در #آغوش کشیدنَت
در خط به #خط از
شعرهایِ من #باز هم
روان #شد
و این #عشق توست
که به #رگانِ من باز هم
در #جریان شد.؛؛،!!!
#عصرتون_عاشقانه❤️
با زهر چشم خنده همآغوش کردهای
بادام تلخ را چه شکرپوش کردهای؟
داریم چون قبا سربندت هزار جا
ما را چه ناامید ز آغوش کردهای؟
تا چشم را به هم زدهای، از سپاه ناز
تاراج عافیتکده هوش کردهای
در پیش آفتاب چه پرتو دهد چراغ؟
گل را خجل ز صبح بناگوش کردهای
حق نمک چگونه فراموش من شود؟
داغ مرا به خنده نمکپوش کردهای
شکر توام ز تیغ زبان موج میزند
چون آب اگرچه خون مرا نوش کردهای
صائب ز فکرهای ثریا نثار خود
ما را چه حلقههاست که در گوش کردهای
مهتاب
#آرامش_مهمان_خانه_هایتان♡
دلـم یک غروب
دلم یک دوست دلم یک
کوچه ی بُن بست میخواهد ...
دلـم یک کافه
با یک دوست دلـم
خندیدن سرمست میخواهد ...
❤️
❣