cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

تاملاتی در باب تاریخ

این کانال جهت معرفی آثار سیدمرتضی حسینی ایجاد شده و گذشته از معرفی آثار، فضایی‌است برای درج بخشی از ماحصل تاملات، یادداشت‌هایی در حاشیه‌ مطالعات تاریخی و ارتباط با وی. @S. Mortaza Hoseini Mortazahoseini.com

نمایش بیشتر
إيران147 710فارسی141 365دسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
483
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-27 روز
-630 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

بیر حکایت بیر حکمت! تاکید اخیراً با یکی از دوستان بحثی پیش آمد درباره وضعیت غم‌انگیز تاریخ‌بازی‌های مضحک در آذربایجان. این تاریخ‌بازی که ورژنی بسیار مبتذل از تسخیر زمین و زمان بر اساس احساسات شبه‌ملی‌است، حکایتی تلخ و غم‌انگیز است و عنوانی جز ابتذال نمی‌توان بر آن نهاد. یکی بخش از این ابتذال سومربازی‌های عوامفریبانه است. سومربازی‌های مبتذل توسط کسانی که نمی‌توانند یک صفحه حرف حساب به زبان تُرکی آذربایجانی که زبان مادری‌شان است و سنگ آن را به سینه می‌زنند، بنویسند اما نزد عوام کاشفان رموز زبان‌های مرده‌ی چندهزار سال پیش شده‌اند. حکایت زیر حکایتی‌‌است که به این مناسبت آوردم و البته قبلاً هم در کانال درج شده است. حکایت باشی بوش بیر عالم‌نما شیاد، علم و فضیلت ادعاسیندا بولوناراق نئچه کندین اهلی‌نی عجایب آلدادیب توولامیشدی. بیر گون منبر باشیندا خطابه جولانی وئریر کن، خطابه‌نین اورتاسیندا ایت قووان کیمی بیر سوزلر دئدی: چیخ! چیخ! یئری گئت ایت اوغلو ایت!... سونرا خطابه‌یه دوام ائتدی... آخشام اوستو کند اهلی چوخ اصرار ائدندن سونرا کی یا شیخ او نه‌ایدی؟ نه‌دن منبر باشیندا بیردن بیره او گوزل خطابه‌نین اورتاسیندا ایتی قاچیرتماق کیمی پیس سوزلر دانیشدین؟  شیخ دئدی: هئچ بالاجا بیر سورون وار ایدی، اونملی‌دئییل. جماعت‌دن اصرار و شیخ‌دن انکار! آنجاق خواهش‌لر و هیجان‌لاری ان یوکسک درجه‌سینه قالخیزاندان سونرا بویوردو: والله بیر ایت گیریردی مسجدالحراما (کعبه‌یه) اونو قوودوم! جماعت یاهولار چکیب وادی حیرته واردی‌لار کی یاهو! شیخیمیز بوردان مسجدالحرامی گورور. بئله‌لیک‌له شیخین اعتباری عرشه دایاندی و هر گون بیر ائوده قوناق اولوب، ائو صاحب‌لری بوتون امکان‌لاری و ان اعلا یئمک‌لرله قوللوق ائدیردی‌لر بو وارمیش- اَرمیش پیره! بیر گون کندلی‌‌نین بیری ائوده خانیمینا او منبر ماجراسین دئییب، شیخین مراتب و کمالاتیندان دانیشدی. خانیمی دئدی: کَسین بیزه ده شاما دعوت ائله بو بویوک اَرَن و چلبی‌نی (عارفی).  صاباحی گون شیخ کندین بویوک‌لری‌ایله بیرلیک‌ده بو آدامین ائوینده قوناق اولدولار شاما. اعیان- اشراف و آغ‌ساققال‌لار ساغ‌دان- سول‌دان دوزولوب اوتوردولار دستَرخان (سوفرا) باشیندا ان باش‌دادا جناب شیخ. شام گلدی دوزولدو سوفرایا؛ هر نفره بیر بوشقاب دویو اوستونده بیر قوورولموش- قیزاریلمیش تویوق. شیخ بیر ساغا باخدی، بیر سولا باخدی. گوردو هر بوشقابین دویوسونون اوستونده لومو بیر تویوق وار صف‌به‌صف، آما بونون دویوسونون اوستونده یوخ! اشاره‌ایله ائو صاحبینی چاغیریب قولاغینا دئدی: ائله‌بیل منیم شامیمین تویوغو یاددان چیخیب. کیشی هویول گئدیب خانیمینی دانلادی کی: بو نه ایش‌دیر! آبیریم گئتدی! شیخین شامینا تویوق قویماییب‌سان! خانیم دئدی: سن گئت ایندی‌جه گتیریم. نئچه دقیقه سونرا خانیم وارد اولوب مجلسین آشاغی‌سیندا دوردو و سس‌له‌دی: یا شیخ! بو نه فضیلت! بو نه فضاحت!  بوردان مسجدالحرامی گورورسن آما دویونون آلتیندا تویوغو گورمورسن! دریابید حال شیخ را..... ایندی بیزده ده بو تیپ شیخ‌لردن چوخ چوخ‌دولار تورلو تورلو! بو شیخوخیت هر قونودان داها چوخ تاریخ‌ قونوسوندا جاری و ساری‌دی! چون بیزده تاریخ حقیقتاً اصول‌لو بیر بیلیم‌دئییل ائله گوز باغلی‌جی‌لیق، غیب‌‌دن دانیشماق و مرید ییغماق اسبابی ساییلیر. اورنک‌ایچین گورورسن جناب شیخ اوز آنا دیلی اولان آذربایجان تورکجه‌سینده بیر صفحه دوغرو- دوزگون ساده سوز یازابیلمیر آما ۳۰۰۰ ایل بوندان قاباق اولوب یوخ اولوب گئدن بیر دیلین لاپ بئله اینجه قورال‌لاریندان دانیشاراق اونو تورک دیلی‌ اعلام ائدیر و یئتیمولوژی وادی‌سینده ایشی سفاهت‌دن ده گئچیردیر! عجبا! بیز نه زمان عقل و منطقه واراجاییق؟                                                                سیدمرتضی حسینی https://t.me/revisionhistory
نمایش همه...
تاملاتی در باب تاریخ

این کانال جهت معرفی آثار سیدمرتضی حسینی ایجاد شده و گذشته از معرفی آثار، فضایی‌است برای درج بخشی از ماحصل تاملات، یادداشت‌هایی در حاشیه‌ مطالعات تاریخی و ارتباط با وی. @S. Mortaza Hoseini Mortazahoseini.com

نمایش همه...
نوشته‌جات سطحی درباره‌ی «حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران» و شریعتمداری، تضییع تاریخ

یکی از دوستان یادداشتی فرستاده بود به قلم یکی از فعالین رسانه‌ای درباره «حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران». یاداشت ضعیفی بود و حرف خاصی نداشت. حتی برداشتی که در این یادداشت از این حزب، مسئله، آرمان و هدف آن ارائه شده بود درست نبود. 

نمایش همه...
نوشته‌جات سطحی درباره‌ی «حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران» و شریعتمداری، تضییع تاریخ

یکی از دوستان یادداشتی فرستاده بود به قلم یکی از فعالین رسانه‌ای درباره «حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران». یاداشت ضعیفی بود و حرف خاصی نداشت. حتی برداشتی که در این یادداشت از این حزب، مسئله، آرمان و هدف آن ارائه شده بود درست نبود. 

زبان فارسی، زبان غایبی که زبان غالب شد بیماری آناکرونیسم (زمان‌پریشی) یکی از مهم‌ترین موانع درک تاریخ است. کسانی که به این عارضه مبتلا هستند، فکر می‌کنند همه چیز همانگونه بوده که امروز هست. بر اثر کج‌فهمی حاصل از این بیماری‌است که می‌توانند باور کنند هخامنشیان نیروی دریایی داشته‌اند یا در کتاب‌های درسی بنویسند؛ در دوره‌ی به اصطلاح ساسانیان، تجارت دریایی تا هند و دریای سرخ گسترش داشته است و امثال این باورهای خنده‌دار.  یکی از مهم‌ترین موارد مشابه، باور به فراگیری زبان فارسی در تاریخ، دقیقاً همانند ایران امروز است. باورمندان به فراگیری زبان فارسی در تاریخ، نه تنها جغرافیای کشور امروز ایران بلکه از هند تا عثمانی را قلمرو فراگیری این زبان می‌دانند در حالی که در سال 1300 شمسی، فارسی‌دانان خود محدوده‌ی امروزی ایران، به‌جز گروه کم‌تعدادی که زبان فارسی، زبان مادری‌شان بود (البته آن هم نه فارسی ادبی زبان کتابت)، درصد فارسی‌دانان به پنج‌درصد جمعیت این جغرافیا هم نمی‌رسید چرا که زبان فارسی برای بیش از هشتاددرصد مردم، زبانی غیر از زبان مادری‌شان بود و برای دانستن آن، سوادآموزی به این زبان لازم بود. درصد باسوادی به زبان فارسی در میان جمعیت شهرنشین این جغرافیا کم‌تر از پنج‌درصد و در میان جمعیت روستانشین و کوچ‌رو، کم‌تر از یک‌درصد بود. تنها ادعایی که می‌تواند واقعیت تاریخی داشته و صحیح باشد، وجود فارسی‌دانان، نویسندگان و شاعرانی به این زبان از هند تا قفقاز و عثمانی‌است. علت این واقعیت تاریخی هم فراگیری زبان فارسی در این پهنه‌ی بزرگ جغرافیایی نبوده بلکه حضور سواددارها، میرزاها، نویسنده‌ها و شاعران فارسی‌دان، فارسی‌نویس و فارسی‌سرا در این گستره بوده است. علت این حضور نیز خود مسئله‌ای بسیار جالب توجه و نیازمند تحقیق است. قابل توجه‌ترین و منطقی‌ترین فرضیه‌ی مطرح در این موضوع این است؛ علت این حضور و خلق آثار به زبان فارسی این است که زبان فارسی اصالتاً زبان یهودی‌های ایران و ماوراء‌النهر است. گروهی که هم از هند تا عثمانی حضور داشتند و هم بر خلاف مسلمانان، اکثراً باسواد، صاحب قلم، طبیب، میرزا، نویسنده و شاعر بوده‌اند. متون فراوان فارسیهود (فارسی‌- یهود. مکتوبات و کتاب‌هایی که به زبان فارسی و خط عبری نوشته شده‌اند) و تاریخ واقعی مکتوبات زبان فارسی دریچه‌ای به این واقعیت پنهان مانده و انکار شده‌ی تاریخی‌است. سیدمرتضی حسینی نمونه‌ی زیر از خاطرات لیدی شل؛ همسر سفیر انگلستان در ایران، یک نمونه از هزاران سندی‌است که نشان می‌دهند زبان فارسی تا 100 سال پیش حضوری پررنگ در میان اکثریت قاطع مردمان ایران یعنی غیر فارس‌ها نداشته و تنها زبان سواد و کتابت بوده است. لیدی شل در سال 1849 از تبریز عبور کرده است. «در تبریز حتی یک کلمه فارسی هم شنیده نمی‌شود. تنها زبانی که در خیابان و بازار به گوش می‌رسد، تُرکی‌است که به نظر من زبان خشن و ناهنجاریست. برای نشان دادن درجه‌ی خشونت این زبان و به کار گرفتن آن در موقع امر و تحکم، ایرانی‌ها مثلی را نقل می‌کنند که؛ وقتی بنا شد آدم از بهشت اخراج شود، جبرئیل از این بنده‌ی گناهکار به زبان فارسی خواست که از بهشت بیرون برود اما آدم اعتنا نکرد. سپس جبرئیل به زبان عربی و آنگاه به زبان سانسکریت و بعد به زبان‌های دیگر دستور خود را تکرار نمود اما نتیجه‌ای نگرفت. تا آنکه عصبانی شد و به زبان تُرکی فریاد زد: کؤپک اوغلو چیخ بوردان! آدم با شنیدن آن، بدون معطلی از بهشت بیرون رفت. تُرکی به صورت زبان آذربایجان، به قدری در این ایالت اشاعه دارد که جز در شهرهای مهم و آن هم در بین جماعت سطح بالا، اصولاً کسی قادر به فهمیدن زبان فارسی نیست. زبان تُرکی رایج در آذربایجان اختلاف زیادی با زبان ترکی رایج در استانبول ندارد، با این تفاوت که در زبان تُرکی رایج در استانبول کلمات روان‌تر، لطیف‌تر و بدون صلابت تلفظ می‌شوند اما در زبان تُرکی ایران، خشونت و صلابت اولیه‌ی آن حفظ شده است. در نتیجه این دو ملت زبان یکدیگر را با اشکال درک می‌کنند. زبان تُرکی در اغلب نقاط ایران کاربرد دارد به طوری که تا حدود 100 مایلی تهران یعنی تا حوالی قزوین، مردم به جای فارسی، به زبان تُرکی صحبت می‌کنند. حتی در بین خانواده‌ی دربار، زبان فارسی جز در مواقع رسمی به کار برده نمی‌شود. اغلب اوقات تمام اعضای دربار به همان زبان اجداد خود که از آن سوی دیوار چین آورده شده، صحبت می‌کنند. مناطق مرکزی و جنوبی ایران پر از عشایری‌است که به تُرکی صحبت می‌کنند. در ایالات ساحلی دریای خزر مانند گیلان و مازندران، یک نوع زبان فارسی به صورت لهجه‌ی محلی رایج است. مردم کوه‌نشین متعلق به عشایر خالص ایرانی مانند کردها و لک‌ها نیز دارای زبان مخصوص به خود هستند.
نمایش همه...
به نظر می‌رسد که آنها تنها مردمی در ایران باشند که تُرک‌ها نتوانسته‌اند زبان آنها را تحت تأثیر خود درآورند... زبان تُرکی از بلگراد تا دیوار چین رواج دارد و مسافرانی که به زبان اولاد یافث (یافث اوغلو) آشنا هستند، به خوبی می‌توانند در این مسیر رفع حاجت کنند، البته با در نظر گرفتن بعضی از اختلافات نسبی در قلمرو وسیع این زبان از تُرکی ملایم استانبول گرفته تا لهجه‌ی ترکمن‌ها، اوزبک‌ها، قرقیزها و طوایف تُرک مغولستان (شیل، 1368: صص24-33). https://t.me/revisionhistory    
نمایش همه...
تاملاتی در باب تاریخ

این کانال جهت معرفی آثار سیدمرتضی حسینی راه‌اندازی شده و گذشته از معرفی آثار، فضایی‌است برای درج ماحصل تاملات، یادداشت‌هایی در حاشیه‌ مطالعات تاریخی و ارتباط با وی. @Hoseynimortaza Mortazahoseini.com

هخامنشیان و کوروش؛تمدن‌ساز یا تمدن‌سوز؟     اگر چه در تاریخ رسمی ایران کوروش و هخامنشیان را بنیانگذاران تمدن معرفی کرده و مبالغه‌ی بی‌حدوحصری در این موضوع می‌نمایند اما واقعیت تاریخ کاملاً برعکس است. آنچه که در تاریخ ایران، آغاز دوره‌ی هخامنشی و دوران شکوفایی تمدن تلقی و تبلیغ می‌شود، در واقع آغاز دوره‌ای از سلسله‌هجوم‌های ویرانگر و انهدام کامل مراکز تمدنی مترقی و اعتلا یافته‌ایست که دوران ظهور و شکوفایی هزار ساله‌ی آنها از عصر مفرغ آغاز شده و در عصر آهن به اوج رسیده بود. مراکز تمدنی بسیار مهم و مترقی مانند تپه حسنلو، تزه کند (کارمیر بلور در ایروان)، تمدن عیلام و مراکز تمدنی مهم و متعدد بین‌النهرین و آناتولی. تمامی این مراکز سکونت و تمدن در حالی که در اوج شکوفایی خود بودند، در اواخر عصر آهن با تاریخ تقریبی قرن ششم پیش از میلاد آماج حملات مهاجمینی ناشناس قرار گرفته و همگی با خشونت و سبعیت تمام به طور کامل نابود و در زیر آوار و خاکستر مدفون شدند. ساکنین تعداد معدودی نیز (مانند محوطه آلتین تپه) پیش از رسیدن مهاجمین، سکونت‌گاه‌های چندصد ساله‌ی خود را به طور کامل و برای همیشه ترک کردند. بدین‌ترتیب یک دوره‌ی گسست تاریک تاریخی در تاریخ منطقه آغاز شد که تبعات آن حتی تا دوره‌های بسیار متأخر ادامه داشته است. چنانکه در کتاب «سه دریاچه، یک گهواره؛ تاریخ تمدن در آذربایجان از ابتدا تا پایان عصر آهن»، مفصلاً به این موضوع پرداخته‌ام، هم‌اکنون یکی از مهم‌ترین مسائل کلان تاریخی نه تنها درباره‌ی تاریخ ایران بلکه در تاریخ شرق میانه و هلال خصیب، این تناقض بزرگ است: در حالی که تمامی یافته‌ها، اسناد، شواهد و قرائن باستان‌شناختی متقن و قابل استناد بر وقوع این هجوم فراگیر، نابودی کامل و گسست تمدنی ناشی از آن دلالت دارند، تاریخ مکتوب و رسمی دوره‌ی باستان ایران که مستندی جز منابع بی‌اعتبار منسوب به یونانیان و افسانه‌های برساخته‌ی دوره‌ی اسلامی ندارد، چگونه و بر چه اساسی همین دوران فروپاشی و انهدام تمدن را دوران آغاز تمدن به دست ناشناسانی به نام هخامنشیان به سرکردگی کوروش جا می‌زنند؟ اگر با نگاه اعتبارسنجی به دو منبع اصلی تاریخ دوران باستان یعنی منابع منسوب به یونانیان و کتاب عهد عتیق (تورات) بنگریم، اعتبار کتب عهد عتیق بسیار بالاتر از منابع گروه اول است. جالب اینکه مندرجات تورات درباره‌ی کوروش و هخامنشیان با چهره‌ی واقعی آنها مطابقت کامل دارد اما جریان شرق‌شناسی با جعل منابعی جدید با عنوان منابع یونانی، هویتی متفاوت و برساخته به کوروش و هخامنشیان داده و چهره‌ای مثبت از آنها ارائه کرده‌اند. هخامنشیان در تورات قومی شمالی معرفی می‌شوند که به سرکردگی کوروش مأموریت هجوم به بین‌النهرین و آزاد کردن یهودیان از اسارت بابل را عهده‌دارند. قومی خشن و بی‌رحم که خاک شهرهای بسیار از جمله بابل را به توبره خواهند کشید و بر بقایای آنها صدایی جز زوزه‌ی شغال شنیده نخواهد شد. چنانکه اشاره شد، تمامی یافته‌های متقن و مستند باستان‌شناختی نیز آشکارا وقوع چنین هجوم نابود کننده‌ای را تأیید کرده و کاوش‌های باستان‌شناسان نیز جزئیات موحشی از این هجوم در محوطه‌های مختلف در مناطق مذکور را به نمایش می‌گذارند. بنابراین اگر در تاریخ، سلسله و دولتی به نام هخامنشیان و شخصیتی به نام کوروش وجود داشته باشند، نه تنها بنیانگذاران تمدن در منطقه نبوده‌اند، بلکه مهاجمینی بسیار خشن و خونریز بوده‌اند که همچون بادی ویرانگر بر محوطه‌ها و استقرارگاه‌های کوچک اما بسیار مترقی عصر آهن منطقه وزیده، آنها را به طور کامل نابود نموده و خود نیز در افق تاریخ گم شده‌اند. کتاب مقدس یهودیان نیز که شرق‌شناسان یهودی برخلاف واقع و نیز برخلاف مندرجات کتاب مقدس‌شان، کوروش و هخامنشیان را بنیانگذاران تمدن در ایران معرفی کرده‌اند، چهره و هویتی جز این از کوروش و هخامنشیان به تاریخ و آیندگان عرضه نکرده است. پ ن؛ بنایی که از دوره‌ی پهلوی با عنوان قبر کوروش معرفی می‌شود، بنایی کاملاً یونانی‌است که در میان عوام دوره‌ی قاجار به قبر مادر سلیمان مشهور بوده است. این بنا با سر هم‌بندی و دروغ‌بافی آشکار افرادی همچون علی سامی و دیوید آستروناخ، قبر کوروش شناسانده شده است. همچنین بنایی که با عنوان پاسارگاد و کاخ کوروش معرفی می‌شود، یک چینه‌ی سنگی کاملاً بی‌ریشه و بی‌اصول و نوساز است. درباره‌ی این دو بنا نیز ناصر پورپیرار بررسی‌های مستند محققانه‌ای انجام داده است.                                                                                                            سیدمرتضی حسینی https://t.me/revisionhistory  
نمایش همه...
تاملاتی در باب تاریخ

این کانال جهت معرفی آثار سیدمرتضی حسینی راه‌اندازی شده و گذشته از معرفی آثار، فضایی‌است برای درج ماحصل تاملات، یادداشت‌هایی در حاشیه‌ مطالعات تاریخی و ارتباط با وی. @Hoseynimortaza Mortazahoseini.com

ماجرای "ق" و "گ" در زبان تُرکی واقعی یا تمثیل، داستان مشهوری‌است که جمعی از اهل فلسفه در حضور فرانسیس بیکن بحث و جدل فراوان کردند در این موضوع که اسب چند دندان دارد. هر یک از حاضرین استدلالاتی عرضه می‌کردند و فلسفه‌بافی‌های دور و دراز ذهنی تا نظر خود را به کرسی بنشانند. سرانجام بیکن از این همه مشاجره بی‌سرانجام خسته شد و فریاد زد: بیایید باهم برویم دهان یک اسب را باز کرده، دندان‌هایش را بشماریم و یک بار برای همیشه به این بحث بی‌سرانجام فلسفی پایان دهیم. ماجرای حرف "ق" در زبان ما یعنی زبان تُرکی نیز دقیقاً ماجرای دندان اسب شده است. گاه و بی‌گاه شاهد تمسخر تُرک‌ها و زبان تُرکی توسط برخی از فارس‌ها می‌شویم که تُرک‌ها نمی‌توانند حرف "ق" را درست تلفظ کنند و به آن "گ" می‌گویند. با هر بار تمسخر نیز واکنش‌های دامنه‌داری از طرف هموطنان و همزبانان ما صورت می‌گیرد که البته صرف نظر از کم و کیف آنها، کاملاً به‌حق و لازم است. علی‌رغم تمامی تمسخُرها و واکنش‌های حاصله، کم‌تر مطلبی می‌توان یافت که با دقت و روشی علمی، مسئله را توضیح داده و به مشاجرات بی‌پایان "دندان اسبی" در این باره پایان دهد، اگرچه می‌دانیم کسانی که به این رفتارهای بیمارگونه و غیر انسانی مبتلا هستند، نه به علم ارزشی قائلند نه به اخلاق. حرف "ق" نه تنها در زبان تُرکی وجود دارد، بلکه در جای خود کاملاً صحیح و متفاوت از "گ" تلفظ می‌شود. وجه علمی قضیه از این قرار است که در زبان تُرکی، صامت‌ها و مصوت‌ها به دو گروه ظریف (اینجه) و ضخیم (قالین) تقسیم می‌شوند. صامت‌های ضخیم همیشه با مصوت‌های ضخیم همنشین می‌شوند، صامت‌های ظریف نیز همیشه با مصوت‌های ظریف. این قاعده و اصل بسیار مهم، بدون استثنا در تمامی کلمات تُرکی برقرار و استوار است. تنها در صورت دخیل بودن کلمه از زبانی غیر تُرکی به زبان تُرکی، این قاعده و در نتیجه تلفظ برخی صامت‌ها یا مصوت‌ها دچار اختلال می‌شود. طبق این قانون، صامت "ق" یکی از صامت‌های ضخیم در زبان تُرکی‌است که فقط و فقط با مصوت‌های ضخیم همنشین می‌شود. مثلاً در کلمات تُرکی قابلاما (Qablama)، قاش (Qaş)، قوش (Quş)، قالاق (Qalaq)، قاشیق(Qaşıq)، بوشقاب (Boşqab) و امثال آنها صامت "ق" با مصوت‌‌های ضخیم همنشین شده و نه تنها به صورت "گ" تلفظ نمی‌شود، بلکه با غلظت تمام و درست تلفظ می‌شود. طبق همین قاعده، صامت "گ" صامتی ظریف بوده و تنها و تنها با مصوت‌های ظریف همنشین می‌شود، مثلاً در کلمات تُرکی گول (Gül)، گیل (Gil)، گیلدیر (Gildir)، گَدیک (gədik)، گَرگین (Gərgin) و امثال آنها، صامت "گ" به درستی و با رقت و ظرافت تمام تلفظ می‌شود. اما در کلمات دخیل غیر تُرکی مانند "قَند" که بر خلاف قاعده‌ی استوار زبان تُرکی، صامت  ضخیم "ق" با مصوت ظریف "اَ" همنشین می‌شود، متکلم تُرک‌زبان، ناخودآگاه کلمه را از دستگاه آوایی قاعده‌مند زبان خود گذرانده، صامت موجود در کلمه را تابع مصوت کرده و "قند" را "گَند" تلفظ می‌کند؛ زیرا در زبان تُرکی صامت ضخیم "ق" نمی‌تواند با مصوت ظریف "اَ" همنشین شود. مسئله همین قدر ساده و در عین حال به حدی متعالی قاعده‌مند است. اما کسانی که نیم‌سطری از علم، منطق، فرهنگ و زبان به‌ویژه فرهنگ‌ و زبان تُرکی چیزی سرشان نمی‌شود، به خود اجازه می‌دهند با اعتماد به نفس تمام، جهالت خود را ضعف زبان تُرکی و تُرک‌ها جا بزنند. جهالت همیشه مایه‌ی اعتماد به نفس کاذب و مضحک است و در صورت فراگیر شدن، بسیار خطرناک و مهلک.                                     سیدمرتضی حسینی https://t.me/revisionhistory
نمایش همه...
تاملاتی در باب تاریخ

این کانال جهت معرفی آثار سیدمرتضی حسینی راه‌اندازی شده و گذشته از معرفی آثار، فضایی‌است برای درج ماحصل تاملات، یادداشت‌هایی در حاشیه‌ مطالعات تاریخی و ارتباط با وی. @Hoseynimortaza Mortazahoseini.com

ماجرای "ق" و "گ" در زبان تُرکی واقعی یا تمثیل، داستان مشهوری‌است که جمعی از اهل فلسفه در حضور فرانسیس بیکن بحث و جدل فراوان کردند در این موضوع که اسب چند دندان دارد. هر یک از حاضرین استدلالاتی عرضه می‌کردند و فلسفه‌بافی‌های دور و دراز ذهنی تا نظر خود را به کرسی بنشانند. سرانجام بیکن از این همه مشاجره بی‌سرانجام خسته شد و فریاد زد: بیایید باهم برویم دهان یک اسب را باز کرده، دندان‌هایش را بشماریم و یک بار برای همیشه به این بحث بی‌سرانجام فلسفی پایان دهیم. ماجرای حرف "ق" در زبان ما یعنی زبان تُرکی نیز دقیقاً ماجرای دندان اسب شده است. گاه و بی‌گاه شاهد تمسخر تُرک‌ها و زبان تُرکی توسط برخی از فارس‌ها می‌شویم که تُرک‌ها نمی‌توانند حرف "ق" را درست تلفظ کنند و به آن "گ" می‌گویند. با هر بار تمسخر نیز واکنش‌های دامنه‌داری از طرف هموطنان و همزبانان ما صورت می‌گیرد که البته صرف نظر از کم و کیف آنها، کاملاً به‌حق و لازم است. علی‌رغم تمامی تمسخُرها و واکنش‌های حاصله، کم‌تر مطلبی می‌توان یافت که با دقت و روشی علمی، مسئله را توضیح داده و به مشاجرات بی‌پایان "دندان اسبی" در این باره پایان دهد، اگرچه می‌دانیم کسانی که به این رفتارهای بیمارگونه و غیر انسانی مبتلا هستند، نه به علم ارزشی قائلند نه به اخلاق. حرف "ق" نه تنها در زبان تُرکی وجود دارد، بلکه در جای خود کاملاً صحیح و متفاوت از "گ" تلفظ می‌شود. وجه علمی قضیه از این قرار است که در زبان تُرکی، صامت‌ها و مصوت‌ها به دو گروه ظریف (اینجه) و ضخیم (قالین) تقسیم می‌شوند. صامت‌های ضخیم همیشه با مصوت‌های ضخیم همنشین می‌شوند، صامت‌های ظریف نیز همیشه با مصوت‌های ظریف. این قاعده و اصل بسیار مهم، بدون استثنا در تمامی کلمات تُرکی برقرار و استوار است. تنها در صورت دخیل بودن کلمه از زبانی غیر تُرکی به زبان تُرکی، این قاعده و در نتیجه تلفظ برخی صامت‌ها یا مصوت‌ها دچار اختلال می‌شود. طبق این قانون، صامت "ق" یکی از صامت‌های ضخیم در زبان تُرکی‌است که فقط و فقط با مصوت‌های ضخیم همنشین می‌شود. مثلاً در کلمات تُرکی قابلاما (Qablama)، قاش (Qaş)، قوش (Quş)، قالاق (Qalaq)، قاشیق(Qaşıq)، بوشقاب (Boşqab) و امثال آنها صامت "ق" با مصوت‌‌های ضخیم همنشین شده و نه تنها به صورت "گ" تلفظ نمی‌شود، بلکه با غلظت تمام و درست تلفظ می‌شود. طبق همین قاعده، صامت "گ" صامتی ظریف بوده و تنها و تنها با مصوت‌های ظریف همنشین می‌شود، مثلاً در کلمات تُرکی گول (Gül)، گیل (Gil)، گیلدیر (Gildir)، گَدیک (gədik)، گَرگین (Gərgin) و امثال آنها، صامت "گ" به درستی و با رقت و ظرافت تمام تلفظ می‌شود. اما در کلمات دخیل غیر تُرکی مانند "قَند" که بر خلاف قاعده‌ی استوار زبان تُرکی، صامت  ضخیم "ق" با مصوت ظریف "اَ" همنشین می‌شود، متکلم تُرک‌زبان، ناخودآگاه کلمه را از دستگاه آوایی قاعده‌مند زبان خود گذرانده، صامت موجود در کلمه را تابع مصوت کرده و "قند" را "گَند" تلفظ می‌کند؛ زیرا در زبان تُرکی صامت ضخیم "ق" نمی‌تواند با مصوت ظریف "اَ" همنشین شود. مسئله همین قدر ساده و در عین حال به حدی متعالی قاعده‌مند است. اما کسانی که نیم‌سطری از علم، منطق، فرهنگ و زبان به‌ویژه فرهنگ‌ و زبان تُرکی چیزی سرشان نمی‌شود، به خود اجازه می‌دهند با اعتماد به نفس تمام، جهالت خود را ضعف زبان تُرکی و تُرک‌ها جا بزنند. جهالت همیشه مایه‌ی اعتماد به نفس کاذب و مضحک است و در صورت فراگیر شدن، بسیار خطرناک و مهلک. سیدمرتضی حسینی https://t.me/revisionhistory
نمایش همه...

آیاتی از تورات؛ منادی کُشتار، ویرانی و انهدام این روزها مشاهده‌ی تصاویر هولناک انهدام غزه توسط ارتش اسرائیل و قتل عام مردم آن موجب تعجب و تأسف عمیق اکثر ملل دنیا شده است. اما نکته‌ی عجیبی که در این موضوع مشاهده می‌شود، سکوت و بی‌تفاوتی اکثر دولت‌ها و دولتمردان جهان است. گویی دولتمردان و سیاست‌بازان سنگدل جهان چندان هم از این ویرانی و کشتار تعجب نکرده‌اند. گویی از دولت اسرائیل، جز این رفتار وحشت‌انگیز انتظاری نمی‌رود و ارتکاب این دولت بنیادگرا به این اعمال خارج از اصول و قوانین بین‌المللی، چندان جای تعجب ندارد. شاید دولتمردان جهان به‌ویژه جهان مسیحیت، شناخت کافی از تورات دارند و می‌دانند که این کتاب مقدس یهودیان، همواره منادی خشونت، کشتار و ویرانی‌است، چنانکه یکی از موضوعاتی که بیشترین صفحات کتب عهد عتیق را پر کرده، ابراز خشونت‌های عجیب، تهدیدها، کشتارها و ویرانی‌های بی‌پایان است. کشتارها و ویرانی‌هایی که ماجرای پوریم در «کتاب استر» یکی از وسیع‌ترین و مشهورترین نمونه‌های آنهاست. یا ماجرای قتل عام و ویرانی شهر عای در «کتاب یوشع».  تاریخ یا اسطوره بودن تورات و این تهدیدها، کشتارها و ویرانی‌ها موضوع دیگری‌است اما قدر مسلم این است که اکثر یهودیان به‌ویژه سران اسرائیل کتاب خود را مقدس و آیات آن را نیز حقایق تاریخی می‌دانند. اساساً کشور و دولت اسرائیل بر اساس و با استناد به محتوی، آموزه‌ها و وعده‌های همین‌ کتاب مقدس شکل گرفته است. فرهنگ دولت‌مداری و اندیشه‌ی سیاسی یهودیان نیز با غلظت و شدت تمام ملهم از تورات است. رفتارشناسی دولت اسرائیل در سایه‌ی شناخت تورات قابل فهم و درک است. آیات زیر، آیاتی از دومین بخش نهمین کتاب از کتب عهد عتیق، یعنی کتاب «صفنیا»ست. آیاتی که تهدید، خشونت، قتل و ویرانی در آن موج می‌زند. البته این گفته‌ها نه به معنای یهودستیزی و نه به معنای طرفداری از حزب‌الله یا حماس است که امروز هر منتقد منصف یا مخالف خشونت و قتل عام را با این اتهام‌ها و برچسب‌ها از میدان به در می‌کنند. سیدمرتضی حسینی 4. شهرهای غزه، اشقلون، اشدود و عقرون ریشه‌کن و ویران خواهد شد. 5. وای بر شما ای فلسطینی‌هایی که در ساحل دریا و در سرزمین کنعان زندگی می‌کنید؛ زیرا شما هم داوری خواهید شد. خداوند شما را به هلاکت خواهد رساند و حتی یک نفر از شما هم باقی نخواهد ماند. 6. زمین‌های ساحلی شما مکانی برای شبانان و آغل گوسفندان خواهد شد. 7. بازماندگان قبیله‌ی یهودا، سرزمین شما را اشغال کرده، گله‌های خود را در آنجا خواهند چرانید و خود در خانه‌های اشقلون خواهند خوابید؛ زیرا خداوند با مهربانی از قوم خود یاد نموده، خوشبختی آنها را بازخواهد گردانید. 8. طعنه‌های مردم موآب و عمون را شنیده‌ام که قوم مرا مسخره نموده، تهدید به اشغال سرزمینشان می‌کنند. 9. بنابراین خداوند قادر متعال، خدای اسرائیل می‌فرماید: «به حیات خود قسم، موآب و عمون مثل سدوم و عموره از بین خواهند رفت و به محلی از خارها، گودال‌های نمک و ویرانی ابدی تبدیل خواهند شد و بازماندگان قوم من آنها را غارت نموده، سرزمین‌هایشان را تصرف خواهند کرد». 10. آنها مزد غرور خود را دریافت خواهند کرد؛ زیرا به قوم خداوند قادر متعال اهانت نموده، ایشان را مسخره کردند. 11. خداوند بلاهای هولناکی بر سرشان خواهد آورد. او تمامی خدایان جهان را به تباهی خواهد کشانید و آنگاه همه‌ی اقوام در سرزمین‌های خود او را عبادت خواهند نمود. 12. ای حبشی‌ها، شما هم به شمشیر او کشته خواهید شد. 13. خداوند قدرت خود را بر ضد آشور به کار خواهد برد و مرکز بزرگ آن؛ نینوا را ویران نموده، به بیابانی خشک تبدیل خواهد کرد. 14. آن شهر چراگاه گوسفندان خواهد شد و انواع حیوانات وحشی در آن جای خواهد گرفت. خفاش‌ها و جغدها در میان ویرانه‌هایش لانه می‌کنند و صدایشان از پنجره‌های خانه‌های متروک شنیده می‌شود. در آستانه‌ی خانه‌ها خاکروبه جمع می‌شود و روکش زیبای ستون‌های شهر که از چوب سرو بود، از بین می‌رود. 15. این شهر مستحکم که چنان در امنیت بود که با خود می‌گفت: «در تمام دنیا شهری مانند من وجود ندارد»، ویران و لانه‌ی حیوانات خواهد شد. هر کس از آنجا عبور کند، سر خود را از بهت و حیرت تکان خواهد داد.       https://t.me/revisionhistory              
نمایش همه...
تاملاتی در باب تاریخ

این کانال جهت معرفی آثار سیدمرتضی حسینی راه‌اندازی شده و گذشته از معرفی آثار، فضایی‌است برای درج ماحصل تاملات، یادداشت‌هایی در حاشیه‌ مطالعات تاریخی و ارتباط با وی. @Hoseynimortaza Mortazahoseini.com

«خون بس»؛ درسی که جهان باید از آذربایجان و ارمنستان بیاموزد. درگیری ارامنه و مسلمانان تُرک یا تُرک‌های مسلمان، مسئله‌ای تاریخی‌است که همانند بسیاری از مسائل دیگر حاصل دخالت قدرت‌های جهانی در سرنوشت این دو گروه است وگرنه پیش از ظهور دولت روسیه و باز شدن پای روس‌ها و اروپائیان به قفقاز، عثمانی و آذربایجان، آنها همسایگانی در هم تنیده و بسیار شبیه هم بودند که مسائل و اختلافات خود را خود مدیریت و حل‌وفصل می‌کردند. شباهت سبک زندگی و فرهنگ ارامنه و آذربایجانی‌ها، خود بزرگ‌ترین نشانه‌ی همسایگی و همزیستی تاریخی آنهاست، چنانکه اکثریت ارامنه هنوز هم زبان تُرکی را به عنوان زبان فراگیر مناطق سکونت خود می‌دانند و می‌توانند به آن صحبت کنند. حداکثر از 200 سال پیش این همسایگی و همزیستی با دخالت قدرت‌های جهانی از جمله روسیه و ممالک مسیحی اروپا، دچار اختلال شده و موجب بروز مجموعه‌ای از درگیری‌های خونین بین ارامنه و تُرک‌ها شد. سیر و جزئیات تاریخی این درگیری‌های خونین ماجرایی بسیار دردناک است که استفاده‌ی ابزاری از آنها برای تقویت ناسیونالیسم ارمنی یا تُرکی- آذربایجانی کاری خطرناک است؛ زیرا شعله‌ور نگه داشتن همواره‌ی کینه‌های تاریخی حاصلی جز ادامه‌ی درگیری‌ها و خونریزی‌ها نخواهد داشت. دولت‌های ارمنستان و به‌ویژه دولت جمهوری آذربایجان در آخرین پرده از مناقشه‌ی قره باغ کاملاً به این اصل خردمندانه عمل کرده و نقطه‌ی پایانی بر درگیری‌های تاریخی بین تُرک‌ها و ارامنه گذاشتند. بیر هیچ کسی پوشیده نیست که قره باغ بخشی از خاک جمهوری آذربایجان بوده و هست اما گروهی از ارامنه‌ی ناسیونالیست تندرو ساکن ارمنستان، وجود سکنه‌ی ارمنی در این منطقه را دستاویز قرار داده و پس از فروپاشی شوروی، این ناحیه را به اشغال درآوردند. آنها مرتکب جنایات عجیبی شدند. عده‌ای زیادی را به وحشیانه‌ترین شکل ممکن سلاخی کردند. ساکنین شهرها و روستاها را از خانه‌های خود بیرون کرده و تمامی منازل و املاک آنها را تصرف کردند. عده‌ی زیادی در راه فرار به مناطق امن، بر اثر بیماری، سرما و گرسنگی جان دادند. متصرفین قره باغ با تصرف عدوانی حدود 20 درصد از خاک جمهوری آذربایجان، اقدام به تأسیس یک کشور با نام جعلی آرتساخ کردند که حتی خود ارمنستان نیز آن را به رسمیت نشناخت. اما ناسیونالیست‌های تندرو ارمنی، آرتساخ سابق را همچون ایده‌ی ارض موعود و مقدس یهودیان بنیادگرا، همواره دستاویزی برای موج‌سواری و رسیدن به قدرت در ارمنستان قرار دادند. در طرف مقابل؛ جمهوری آذربایجان صبورانه و با پایبندی تمام به اصول بین‌المللی، بیش از سی سال این رنج و زیان بزرگ را تحمل کرد تا مسئله را با راهکاری غیر اصولی حل نکرده باشد. راهکاری غیر اصولی که دور باطل خون و خونریزی را تشدید کند. سرانجام جمهوری آذربایجان با اتکا و پایبندی تمام به قوانین بین‌المللی اقدام به پس گرفتن سرزمین از دست رفته‌ی خود کرد. در این بازپس‌گیری به هیچ وجه اعمال خشونت بر غیر نظامیان صورت نگرفت. اصول جنگی تماماً رعایت شد. چند مورد رفتار خارج از اصول و عرف بین‌الملل مانند شلیک موشک به گنجه از سوی ارمنستان مشاهده شد که جمهوری آذربایجان به هیچ وجه در صدد انتقام یا مقابله به مثل برنیامد. سرانجام آذربایجان با اقتدار و احترام وارد قره باغ شد. هیچ انتقامی از کسی گرفته نشد وگرنه دولت آذربایجان می‌توانست حداقل دست کسانی را که متجاوزین آنها را از خانه‌های خود بیرون کرده و کسانی از اعضای خانواده‌ی آنها را کشته بودند، برای انتقام باز بگذارد. از قضا بسیاری از همان کودکان رانده شده از خانه‌های خود اکنون مردانی برومند در ارتش آذربایجان بوده و برای پس گرفتن خانه‌های خود بازگشته بودند. دولت و ملت آذربایجان با بزرگواری تمام از خون‌های ریخته شده به دست متجاوزین گذشتند. بزرگوارانه بخشیدند تا مهر پایانی بر این دور باطل بزنند. آذربایجان و آذربایجانی یک «خون بس» تاریخی کردند که باید درسی بزرگ برای همه‌ی دولت و ملت‌های جهان باشد. در طرف مقابل نیز دولت ارمنستان به رهبری بزرگمرد تاریخ ارمنستان؛ نیکول ووایی پاشینیان، علی‌رغم تمامی فشارهای تندروها و دیاسپورایی که همواره از ایده‌ی انتقام تغذیه کرده‌ و ملت بیچاره‌ی ارمنستان را اسیر و قربانی مالیخولیای خویش کرده‌اند، به هیچ وجه حاضر به ادامه‌ی رفتار افرادی مانند روبرت ستراکی کوچاریان نشد. پاشینیان پرده‌ی توهم و زیاده‌خواهی ناسیونالیست‌های تندرو ارمنی را از هم درید. ملت ارمنستان را به پذیرفتن واقعیت‌ها، گردن نهادن به حقوق بین‌الملل و رهایی از توهمات و ادعاهای خطرناک و خونبار رهنمون شد. نام این مرد بزرگ همراه با الهام علی‌اف در تاریخ جهان به عنوان رهبران منادی «خون بس» ثبت خواهد شد. سیدمرتضی حسینی https://t.me/revisionhistory        
نمایش همه...
تاملاتی در باب تاریخ

این کانال جهت معرفی آثار سیدمرتضی حسینی راه‌اندازی شده و گذشته از معرفی آثار، فضایی‌است برای درج ماحصل تاملات، یادداشت‌هایی در حاشیه‌ مطالعات تاریخی و ارتباط با وی. @Hoseynimortaza Mortazahoseini.com

یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.