《`MOOD`》
سلام، موقع هایی که نیستی میخوام زمانو دستم بگیرمو برگردم به وقتایی که بودی. {-------------------------------} ♡پایدار♡ چنل[رمان] بات اگه حرفی داشتید; @Rominamohamadbot
نمایش بیشتر179
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from N/a
#با_انگشتاش_دختره_رو_ارضا_میکنه🍆💦
گلومو رو گرفت #چسبوندم به دیوار و هر لحظه داشت #فشار دستاش رو بیشتر میکرد و من حس خفگی و #لذت رو باهم داشتم🤤♨️
گز گز #اسـپـنـکـای قبل و گیره هایی که به #چـوـ*ـچـول و نوک #سـیـ*ـنـه هام وصل شده بود از خود بی خودم کرده بود و #ناله هام کل اتاق رو پر کرده بود.🔥👅
بهشتم خیس شده بود و داشتم پاهامو بهم میمالیدم که با دیدن بهشتم پوزخندی زد و گفت: جنـ*ـده کوچولوی من امادست.😈🍑
بعد دو تا انگشتشو برد توی #بهشتم که از درد چشمام درشت شد و #نفسام تند تر.
#انگشتاشو خیلی ماهرانه توی #بهشتم حرکت میداد با حرفاش #تحقیرم میکرد.🙊
از لذت کاراش روی دستش ارضـ*ـای شدیدی شدم و توی بغلش شل شدم و چشمامو بستم🤤💦
اما اون با #ارضـا شدنمم بیخیال نشد و با قرار دادن جسم بزرگی روی #سوراخ پشتم ترسیده اومدم تکونی بخورم که دست هاش رو دو طرف #پهلوم گذاشت و با یک #حرکت منو به سمت عقب کشید که #جیغم بلند شد و اون #وحشی تر از قبل...🍆👅
https://t.me/joinchat/iWkAy9ZnjFBjYmFk
https://t.me/joinchat/iWkAy9ZnjFBjYmFk
هر شب با یک روشی دختره رو جر میده🔞❌
200
Repost from N/a
مشغول لیف کشیدن #بدنم شدم که ناگهان چشمم به مهرداد خورد.
بدون اینکه نگاه شهوتی و گرسنهاش رو از تن برهنم برداره به سمتم اومد بدنش رو به بدنم چسبوند👅⛔️
نگاه متعجبم رو به چشمای #خمارش دوختم که #سینم رو تو مشتش گرفت و چلوند👄‼️
از درد ناله ای کردم که #لبش رو به لاله ی گوشم چسبوند و گفت.
_آمادهی ی سک*س #خشن هستی؟
خواستم حرف بزنم که لبش رو #لبهام گذاشت و وحشیانه مشغول #خوردنشون شد😈❌🚫
تو دهنش #آهی کشیدم که دستش رو به #تپلم کشید و از لبهام فاصله گرفت و روی دو #زانو نشست📛♨️
نگاهی به چشمای #شهوتیم انداخت و #زبونشو روی #نازم کشید.
این دفعه #چوچولم رو تو دهنش کشید که نتونستم خودم و #کنترل کنم و صدام بالا رفت🔥💯
چند دقیقه #نازم و لیسید و خورد؛ چیزی تا #ارضا شدنم نمونده بود که...😈💦🔞
https://t.me/joinchat/TRUYhDNoEAEHbK5k
https://t.me/joinchat/TRUYhDNoEAEHbK5k
200
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
جلوی تلوزیون با بهشت صورتی دخترش بازی میکنه ک دستگاه فاکر میزاره داخلش تا آبش بیرون بپاچه🧚♀🌸🔆🔞
#ددی پودر بچه رو لای #ک_ص تپلی و #صورتیم پخش کرد و انگشتشو روی #کلیتوریسم کشید که لرزی کردم و دستشو گرفتم.
لبخندی زد و آروم با انگشتش، نوک چوچول بین پاهامو مالید که چشمام خمار شد وبا التماس نگاهش کردم.
: هنوز زوده برا ارضا شدن جوجه کوچولو.😈🦋🔥
#تلوزیون رو روشن کرد و سر #دستگاه_فاکر رو داخل سوراخ تنگ #ک_صم فرو کرد کنترلشو توی دستش گرفت.👅🍆
همزمان صفحه تلوزیون، دختر سفیدی که مشغول مالیدن و انگشت کردن خودش بود نشون داد. دختره مدام انگشتشو وارد سوراخ ک*صش میکرد.
با دیدن کارش، انگار آب از وسط #بهشتم راه گرفت و بیرون ریخت و کمرم #لرزید که #دستگاه_فاکر داخل #ک_صم شروع به #چرخیدن کرد...🍑💦❌
https://t.me/+zneqh2IkDgY0MzI0
https://t.me/+zneqh2IkDgY0MzI0
0.54 KB
200
Repost from N/a
"توی پوشکش جیش میکنه و به ددیش میگه عوض کنه که..." 🔞🐙🌙
https://t.me/joinchat/ok9ZSY1fBBpkYzE0
پاهام رو دادم بالا تا ددی بیاد #پوشکمو عوض کنه.
حرکتم رو که دید با پوشک و #شیشهشیر اومد سمتم و بوسم کرد و از چنگی به سیـ ـنههام زد و نوکشون رو مالید که خیسی بین پاهام بیشتر از قبل شد. 💋🔥💢
#پستونکم رو در اورد و شیشه شیر رو گذاشت توی #دهنم👅💦
- دخمل بابا شیر بخوره بزرگ شه خانوم شه..😈
پوشکم رو باز کرد که با مامان گفتن نورا دخترمون...
https://t.me/joinchat/ok9ZSY1fBBpkYzE0
دختر یتیمی که دزدیده میشه و به عنوان لیتل یک مافیا مجبور به به دنیا اوردن بچش میشه ولی...👧🏻👅🐙🔞
••❥︎پـــرنـــ𓂀ــد••᭄🔅
وقتـی بآ چِشـمْهات اِلتـمـآسم میکنـی تَمومـشْ کنم خوردَنـ💢ـیتر میشی بـِیبـی🤤💞 • • ─━♡ ━─ پایانخوش🍻 کپی برای حیوانات آزاد💜 به قلم:𝐃𝐞𝐥𝐭𝐚-𝐍💢
200
Repost from N/a
💜نام رمان : #اپیلاسیون
💜ژانر : #صحنهدار
💜خلاصه :
سهیلا چه هیکلی به هم زدی توله.
زبونش رو روی لباش کشید و الی پاهاش رو باز کرد و گفت:
شروع کن سلطان.
از ته دل خنده زنونه ای کردم چوب رو به وسط پاهاش فشار دادم.
آخ خفیفی گفت و مچ دستم رو گرفت.
_حوری جون پرده رو بپا.
پوزخندی زدم و گفتم:
داری مگه؟
_جون حوری آره._پس با اون پسره چجوری... .
_از پشت.
خنده خبیثی کردم.
_چقدرم وحشیه تنت رو کبود کرده آدم بهتر نبود واسه رفاقت؟
_اگه بودم که االن وضعیتم این نبود.
انگشتم رو روی سوراخ پشتش فشار دادم که صدای دادش بلند شد.
_هیس االن ننه جونت میاد.
خنده ای کرد و گفت:
چرا غافلگیر می کنی خو یه اطالع بده؟
نفس نفس میزد و آه پر لذتی می کشید انگشتم رو وسط پاهاش کشیدم
و گفتم:
پی دی اف رمان با ژانر های های :
#عاشقانه #طنز #تخیلی #ترسناک #مذهبی #گی #انتقامی #مافیایی #جنایی #اجتماعی #صحنهدار
روند فعالیت چنل : روزی 10 فایل رمان با ژانر های مختلف و پست آخر 2 تا رمان🤤(صحنه دار )🤤در چنل گذاشته میشه
https://t.me/+NytexOuuzHQ5YmRk
عضویت محدود 🔞🔞🔞❌❌❌
اپیلاسیون @romanzarzari.pdf1.40 MB
200
Repost from N/a
زبونشو محکم مک زدم و با این حرکتش بین پام خیس شد و آه غلیظی کشیدم🤤👄👅
#مک محکمی به زبونای هم زدیم و با لبخند به چهره ی هم نگاه کردیم.
تند #تند مشغول #لب بازی شدیم که رو تخت هلم داد و ادامشو اونجا انجام دادیم.
دستشو تو جیبش کرد و #کاندومی درآورد و سریع #شلوارشو کشید و رو #آلت.ش گذاشت و با دیدن #ک.یرش سریع رو تخت نشستم و #لیسی از #تخماش تا ک.یرش زدم که چشماشو بست و به موهام #چنگ زد.
لباسمو تو تنم #پاره کرد و سریع سوتینمو باز کرد و به ی طرف انداخت و #گاز محکمی از سینم گرفت که #جیغی کشیدم و آلت.ش رو #محکم تو دستم فشار دادم...🤤❤️🔥🍑🍆
https://t.me/joinchat/TRUYhDNoEAEHbK5k
200
Repost from N/a
00:04
Video unavailable
⚠️دونفر زنشو جر میدن💦📛
#تریسام🍑💦👅
- #قمبل کن برام ســ.ـاک💦بزن، میخوام #سوراخت راحت تو دسترس #داداشم باشه.
- به توام میگن آدم من زنتم، ازم میخوای برای داداشت #قمبل🍑 کنم؟ #آیی
با چکی که به صورتم زد خشکم زد از موهام گرفتو #سالارشو تو دهنم👅 جا کرد🔞
اجازه نمیداد #سالارشو🌶 از دهنم در بیارم تو کلنجار رفتن با #کــیـ...ـر ساواش بودم که داداشش #ناغافل از پشت #کلفتشو🍆 تو بهشتم کوبید💦
- به این میگن یه #ســ..ـکس عالی. زنمو اوردم #فورسام میریم دوتا جــ.ـندههامونو #پاره میکنیم🔥⛔️
https://t.me/+eIc4_gQ27ScyZmRk
https://t.me/+eIc4_gQ27ScyZmRk
https://t.me/+eIc4_gQ27ScyZmRk
3.36 KB
100
Repost from N/a
آزر قاتل #خشن و بیرحمی هست که #کیسهای قتلش رو #میکنه بعد میکشتشون💦🔪
یکی از کیسهای مرگش دختری #هات و سسکیه که تنها با یک نگاه #کلفتشو سیخ میکنه🔞⚠️
آزِر، هلما رو به عنوان خدمتکار تو عمارتش #زندونی⛓ میکنه غافل از اینکه قراره #بردهی جنسی خدمتکار #هاتش🔥 بشه📛♨️
https://t.me/+iBeIA1hzKMNkN2I0
https://t.me/+iBeIA1hzKMNkN2I0
https://t.me/+iBeIA1hzKMNkN2I0
⚠️اولین رمان پیشنهادی ادمین کاپوچینو🔥
ممنوعه⛔️
قاتل حشــ❌ـری💦
راست کنم🍆 ملچ ملوچ کنیو برام بخورے😜 🔥هرروز یک پارت🔥 محافظ جوین باشید
https://t.me/+StxGr_uKDXAwM2Jk200
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
رمانی پر از صحنه های خشن و اسمات و هات!
برادر ناتنیش رو برده خودش میکنه و هر شب باهاش بازی میکنه و میخوابه تا جایی که بیهوش میشه و...
💥💥💥🔞🔞🔞🔥🔥🔥🏳🌈🏳🌈🏳🌈
#پوزخندی زدم و خیره به #بتریه #الکل کنار #تخت به سمتش رفتم...
خیره به حرکاتم بود که...
یهو #کوبیدمش به دیوار و از وسط نصف شد
خواست به سمتم گام برداره که #تیزی بتریه شکسته رو سمت #گردنم بردم و چشام رو بستم و گفتم:
#جلو نیا...من تمومش میکنم و تو هم دیگه نمیتونی به #عذاب دادنم ادامه بدی!
آروم و #جدی گفت:
#تونی #بچه نشو تو حق نداری اینکار رو بکنی!
#خندیدم و گفتم:
تو هم حق نداشتی بهم #تجاوز بکنی و #خردم بکنی!
🔥🔥🔥🔞🔞🔞💥💥💥🌈🌈🌈
از برادر ناتنیش باردار میشه...😱👇❤️🔥
https://t.me/+kgyp6na-TXQ0MGVk
https://t.me/+kgyp6na-TXQ0MGVk
video.mp42.29 KB
100
Repost from N/a
00:02
Video unavailable
با برادر ناتنیاش سک.س میکنه🤤👅🔥💦
یهو دیوید منو به #دیوار کوبوند و عصبی داد زد:
- مگه بهت نگفته بودم جلو اونا انقدر #عشوه نیان دلت میخواد بدی چرا به #من نمیدی و میخوای با اون سگای #نجس سک.س #کنی؟😏🐶
دستشو پس زدم.
- ولم کن روانی! تو #برادر منی بفهم!
- نه بیبی من برادرت نیستم من #فا.کرتم من همونیم که قراره شب و روز زیرش #جر بخوری و #ناله کنی🤤🔥💦
تو باشگاه حشری میشه و برادرشو میکنه🍌💦
https://t.me/+kgyp6na-TXQ0MGVk
1.70 KB
100
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.