🔥متعلق به من⛓

انگشتمو روی کـ.ـص🍓 تپلش میکشم و با سر انگشتم چوچول کوچولوشو میمالم _میخوای زیرم #جر بخوری دخترم؟ بغض کرده سری تکون میده که با دندون #نوک سینه شو میکشم و کو.ـن قمبلشو چنگ میزنم انگشتش میکنم و...👅💦 🔗 https://t.me/+-ReAlJUHh0xjODE0 ليتل گرل مظلومى كه با دختر كافه چى رابطه داره🔞🔥 ۱۲ شب پاک شه 🌞

پسر مذهبی و هاتی که دختر سکـ.سی کلاس رو توی سرویس بهداشتی خفت  میکنه و از ک.ون جرش میده 💦🔞😱 چاک #بهــ💦ـشتمو از هم باز کرد و با #فرو رفتن زبونش تو #سورا🍑خم جیغ بلندی کشید و همزمان صورتشو به خودم فشردم. انگشتشو توم #فرو کرد و با ملایمت توم تلــ👅ـمبه میزد! از درد #ناله‌های خفه‌ای میکردم و تنم #داغتر🔥میشد. آه بلندی کشیدم : تند تر..تند تر آههه🔥 لیسی👅به #نازم زد و گفت : اوف💦 جنده منو نگاه چه نازی♨️ داره بدو زود باش داگی شو از پشتم بکنمت سک.سی من🔞 #نازم رو لیس زد و با زبونش توی سوراخم #تلمبه می‌زد. دیگه ناله هام دست خودم نبود. با انگشتای دست دیگش نقطه حساس #چوچولم رو می‌مالید و هم زمان با زبونش #نازم رو می‌مکید. آب #به‌شتم سرازیر شده بود و اون با لذت انگشتش رو روش کشید و تو دهن خودش فرو کرد🙈❤️ https://t.me/+wKhD6MpFoOJmMzQ0 https://t.me/+wKhD6MpFoOJmMzQ0

مامى وحشى اى كه توى كافه كار ميكنه ولى يروز ميفهمه همكارى كه ازش بدش مياد قراره هم اتاقيش بشه ولى….😈🔞 شوكه شده ديدم داره پستونك #ميك ميزنه كه با بهت اسمشو صدا زدم وقتى متوجهم شد سريع دستشو گذاشت روى صورتش ناخوداگاه رفتم سمتش كه دستمو وارد شورتش كردم _اين ناز تپلت بخاطر من انقدر اب انداخته؟👅💦 با خجالت سرى تكون داد كه دوتا از انكشتامو واردش كردم و تند تند عقب جلو كردم بعد از چند دقيقه #پستونكشو از توى دهنش در اوردم روى بهشتش كشيدم كه…. 🔗 https://t.me/+-ReAlJUHh0xjODE0 🔗 https://t.me/+-ReAlJUHh0xjODE0 ميفهمه هم اتاقيش كه يه ليتل گرل مظلومه داره باتصور بفاك رفتن زيرش خودشو ميماله🧸🎀 🔥چنل ديگه ى آرتا🌈 ۱۱ شب پاک شه 🌞

- اونی که دست نکرده تو شورتت خیست میکنه جذابه دختر کوچولو...🔥 با این حرفم با خجالت خواست از اتاق بیرون بره که جلوشو گرفتم: - کجا کجا من حالا حالاها ول کنت نیستمااا! دکمه ی مانتوشو با شرم سفت کرد و سرشو پایین انداخت: - آقا برید کنار من اون چیزی که میخواید رو ندارم! لبخند شیطانی ایی زدم و دستم رو با شیطنت به وسط پاش رسوندم که بهت زده نگاهم کرد: - گوشتی ام هست! یک قدم به سمتش برداشتم که با اعصبانت غرید: - آقا برو کنار میخوام برم! - خدمتکار خونمی دوست دارم عقب جلوتو بگام... https://t.me/+UitGz3CKDYJjMTJk https://t.me/+UitGz3CKDYJjMTJk رئیسش رسما داره بهش تجاوز میکنه ولی با اتفاقی که میوفته....💯

من آریوام🔥 پسری که از بچگی به خاطر رنگ سفید موها و زال بودنش مورد تمسخر بچه‌ها و افراد قصر قرار می‌گرفت. همه بهم میگفتن پسرِ فاحشه ولی همه‌شون رو کنار زدم و شدم شاهزاده‌ی آریایی! شاهزاده‌ای که همه‌ی جنگ‌ها رو می‌بره و شکست تو کارش نیست. توی یکی از این جنگ‌ها یه اسیر سک‌سی چشم‌هام رو گرفت.😈 اسیری که بعد از زندانی کردنش فهمیدم فرمانده‌ی سرزمین دشمنه و این شروعی برای به‌فاک رفتنش بود.🔞💦 https://t.me/+otnXvMprkrkzYzBk https://t.me/+otnXvMprkrkzYzBk #گی #سک.سی

آمین پسر مظلوم و زبون درازی که نگهبانی خونه ای رو قبول می کنه. قرار بود خونه خالی از سکنه باشه و هیچ کس توش زندگی نکنه ولی با اومدن پسر کوچیک خانواده همه چیز بهم ریخت. پسره روانی سادیسمی که از آزار دیگران از زجرشون تغذیه می کرد و وای از زمانی که چشمش آمین مظلوم رو بگیره و قصد آزارش رو داشته باشه. #گی #عاشقانه https://t.me/+cVS0voHz7R1jMTc0 https://t.me/+cVS0voHz7R1jMTc0

مامى وحشى اى كه توى كافه كار ميكنه ولى يروز ميفهمه همكارى كه ازش بدش مياد قراره هم اتاقيش بشه ولى….😈🔞 شوكه شده ديدم داره پستونك #ميك ميزنه كه با بهت اسمشو صدا زدم وقتى متوجهم شد سريع دستشو گذاشت روى صورتش ناخوداگاه رفتم سمتش كه دستمو وارد شورتش كردم _اين ناز تپلت بخاطر من انقدر اب انداخته؟👅💦 با خجالت سرى تكون داد كه دوتا از انكشتامو واردش كردم و تند تند عقب جلو كردم بعد از چند دقيقه #پستونكشو از توى دهنش در اوردم روى بهشتش كشيدم كه…. 🔗 https://t.me/+-ReAlJUHh0xjODE0 🔗 https://t.me/+-ReAlJUHh0xjODE0 ميفهمه هم اتاقيش كه يه ليتل گرل مظلومه داره باتصور بفاك رفتن زيرش خودشو ميماله🧸🎀 🔥چنل ديگه ى آرتا🌈 ۹ شب پاک شه 🌞

فرمانده ای که کشورش جنگ رو باخته و اسیر شاهزاده کشور رقیب شده حالا...🔞👅💦 سیلی توی صورت فریان زد. ضرب سیلی به قدری بود که صورتش کج شد. -مگه نگفتم حق خروج از قصر رو نداری؟🔥 چانه‌ش را در دست گرفت و با تمسخر لب زد: -حتی اجازه نداری بدون من شلوارت رو بالا بکشی و تو چیکار کردی... فرار؟ با بغض به او خیره شد. نمی‌خواست بگوید چقدر از آزارهایش به ستوه آمده آن هم وقتی او را تا این حد دوست دارد.. سر پایین انداخت تا اگر بغضش باز شد شاهزاده نبیند. -تقاص فرارت از قصر میدونی چیه فرمانده؟😏 سر دم گوشش برده و پچ زد: -این‌که بدنت مارک گذاری بشه تا اگه فرار کردی همه بدونن صاحبت کیه و برگردوننت!🔞🔥 https://t.me/+otnXvMprkrkzYzBk https://t.me/+otnXvMprkrkzYzBk #گی‌لاو #تاریخی #خشن #اجباری

#معشوق_هات_ارباب_امارت🔥💦 گی🔞 اسمات⚠️ ❌❌❌❌ جریان #بوسه‌ی_خیس بینمون رو دوست داشتم. همزمان روی پام نشسته بود، باسنش رو به #دیک بزرگم میکشید تا #تحریکم کنه و از شدت #شهوت بلند بلند توی دهنم #ناله میکرد. https://t.me/+imvnfqlCBCk4MWQ0 https://t.me/+imvnfqlCBCk4MWQ0 ۶ پاک شه 🌞

- کجا میرین ارباب؟ - جلسه‌ی کاری دارم ناهار بار بذار برگشتم میخورم - چی..چیزه پس چرا شلوارتون اونجوریه؟ نگاهی به خشتک باد کرده‌اش انداخت و دوباره منو نگاه کرد - داگی شو بخوابونمش! - چی؟ - شورتتو درآر و داگی شو یه ربعی اینو بخوابونم به جلسم برسم لب گزیدم و گونه‌هام قرمز شد اما کاری نکردم، خودش اومد سمتم و توی یه حرکت لباسای تنمو جر داد... https://t.me/+UitGz3CKDYJjMTJk https://t.me/+UitGz3CKDYJjMTJk هربار جوری خدمتکارشو میکنه تا یه هفته نتونه راه بره🤫