356
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-87 روز
-3530 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
آنقدر برای فرار از دیوانگی به فراموشی پناه برده بود که چیزی جز کالبدی تهی و بیخاطره از او نمانده بود.
با شادیها میرقصید و با غمها میگریست و به هیچکدام دل نمیبست؛ او فراتر از شادی و غم و زندگی و مرگ بود. رویایی والا و الهامی آنی بود؛ جرقهای فراسوی زمان و مکان.
❤ 1
به نورها اعتمادی نداشت؛ میدانست که هر لحظه ممکن است رو به خاموشی روند. در عوض او تکیه به تاریکی مطلق و آرامی داشت که جهان بر آن استوار بود.
تمام تلاشم این بوده که چیزی را با همه وجودم لمس کنم؛ اما فاصلهای پرنشدنی میان من و همه چیز است.
اگر برایم مهم باشی، با کلماتم نوازشت میکنم
و اگر دوستت داشته باشم، تو را با سکوتم در آغوش میگیرم.
او را دوست داشتند؛ اما نمی توانستند دردی را از قلبش دور کنند. او به روحی ویرانگر نیاز داشت که بتواند بنیانهای قلبش را در هم بشکند و اثری عمیق و ریشهدار در جانش بر جای بگذارد.