cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

𝗖𝗮𝗯𝗮𝗿𝗲𝘁 𝗛𝗼𝘁🔞

فقط اون موقع که با زبونم رگای سالارتو لیس میزنم و توام از ته دلت آه میکشی💧

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
16 738
مشترکین
-3624 ساعت
-3127 روز
-55030 روز
توزیع زمان ارسال

در حال بارگیری داده...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
تجزیه و تحلیل انتشار
پست هابازدید ها
به اشتراک گذاشته شده
ديناميک بازديد ها
01
•سـکـ🍓ــس چـــت• #Part_1 -چی تنته؟! لبام محکم رو هم فشردم و روی عکس پروفایلش کلیک کردم. لعنتی خیلی جذاب بود.. براش نوشتم: -یه تاپ بندی صورتی ، با شورتک هم رنگش. پیام رو سند کردم و دوباره روی پروفایلش کلیک کردم.. اولین چیزی که چشمم بهش خورد سینه‌ی ستبر و بی موش بود. معلوم بود ورزشکاره و پولدار! توی هاله ای از نور نشسته بود و دکمه های پیراهن سفیدش رو باز گذاشته بود. گردن خوش فرمش تحریک کننده بود! دلم میخواست لبامو بذارم روی گردنش و تا میتونم خودمو روی ک.یر کلفتش بمالونم. https://t.me/+21STMADtwN84MWM0
1460Loading...
02
#فاکر_سکسی🫦💦 #پارت_3 _زن جنده مو جوری بکن که سوراخاش گشاد بشن شوهر بی غیرتم به پدرش پول داده بود تا منو بکنه و در حین اینکه یکی داره زنشو جر میده اون جق بزنه با شهوت تو خودم پیچیدم _بابایی لطفا محکم تر اخ جرم بده ک.یر تو از پسرت کلفت تره با اینکه سنش بالا بود اما دیوث ک.یرش و هیکلش ده برابر شوهر استخونیم بود و جوری تلمبه میزد که تا حلقم حسش میکردم _دختر قشنگم همچین ک.ص تنگ و صورتی داشتی و شب عروسیت بهم ندادی؟ به سینه هام چنگ زدم و بابا ازم بیرون کشید و کنار سرم زانو زد _آب بابایی رو قورت میدی دخترم؟ زنم که عرضه نداره پیر و چروکیده شده چشمام برق زد و چهار دست و پا شدم و برای شوهرم قمبل کردم و... https://t.me/+CPJ3QrJ9PKs3MTQ0
1390Loading...
03
با انگشت لای# کـ صمو میمالید و محکم توی جام ثابت نگهم داشت. _آیی سیروان ولم کن برمم +زیر داداشمم همینجوری با عشوه #ناله میکردی؟! تا آخرین قطره‌ی آبمو ندم بخوری ولت نمیکنم جـ نده کوچولو تن ظریفم داشت زیر هیکل بزرگش له میشد و اب از #کـ صم سرازیر بود انقد مالیدم و انگشتم کرد که...👅💦 https://t.me/+bv1mG0dcbCQ4Zjg0 هر شب دختره رو با ارضـ ا کردن خواب میکنه👅🔞🔞
1420Loading...
04
👤6657788 #پیام_ناشناس_جدید سلام عزیزم یه رمان هست به اسم دانشکده سک.س تو دانشگاه به دانشجوهاش ک.ص دادنو یاد میدن و مدیرشون با پوزیشنای مختلف میکنتشون🙈پر صحنه های تریسام و تجاوز بود میشه لینکشو بزاری؟ سلام عزیزم زود جوین بده حوصله فیلترینگ ندارم❤️🔞👇🏻 https://t.me/+btY_eXbXJvw0MmM8
1471Loading...
05
روی ک.صش نوتلا ریختم که از سردیش تکونی خورد و نالید: -اومم برسام لیسش بزن دیگه🥺 لبخندی زدم و درحالی که نوک سینشو لای انگشتم میفشردم نوتلا رو روی ک.ص صورتی و نابش پخش کردم. -دوست داری بلیسمش؟! از حرکت دستم حسابی حشرش بالا زده بود و با صدای ظریفش ناله میکرد. -اوهههوووم برساممم توروخداا با برخورد زبونم به ک.صش...💦🔞 س.ک.س مرد 30 ساله خشن و هات با دختر کوچولوی ح.شری🤤🔥 https://t.me/+40ooCO6p4Y45MmRk
2493Loading...
06
شاهزاده‌ی عرب حشری دستامو به تخت بست و به جون لباسام افتاد _اوففف حبیبتی چه کـ*ص صورتی ای داری💦 با دستاش چوچولمو مالید و سینه هامو گاز گرفت _خوشت میاد زیر یه کیـ*ر کلفت عرب جر بخوری ها؟ _آههه آییی شاهزاده ارحامم آروم ترر آیی کیـ*ر کلفتشو دم سوراخ تنگم گذاشت _اسعد بیا تو امشب این غزال وحشی زیر دستای ما جر میخورهه با وارد شدن شاهزاده اسعد برادر ارحام چشمام گرد که با حرکت ارحام جیغی کشیدم و.... https://t.me/+BOmzHmGGago3NGFk دوتا عرب کیـ*ر کلفت حساب دختر ایرونی رو میرسن❌😱🔞
2465Loading...
07
خم شده بودم که یهو کو..نم با کلفت یکی پر شد. با درد برگشتم. داماد معتادمون بود. تند تند شروع به تلمبه زدن کرد خواستم جیغ بزنم که شوهرم اومد داخل. با دیدن ما لبخندی زد: سهیلو خوب تمکین کن ج.نده...خودشم جلوم وایساد...قبل از اینکه دهن باز کنم با پر شدن سوراخ جلوم سوختم و اونا هماهنگ شروع کردن عقب جلو کردن و خالی کردن آبشون داخلم https://t.me/+pf-YuPVm7ttiYzQ0
1451Loading...
08
دکتر منو به سمت تخت هل میده و دستشو روی خشتک شلوارش میکشه سیلی به سینه هام درشتم میزنه و نوک سینه مو لیس میزنه💦🍓 ناله بلندی میکنم و دستشو روی بهشت تپل و نبض دارم میزارم با شهوت خشتکشو به نازم میکشه و من کلفتیشو حس میکنم که شلوارشو پایین میکشه و مردونگی کلفتشو...🔞 https://t.me/+OqNZ-hqbP5FjNjY0 #دکتر_واسه_مریض_سکسی_ش_که‌دانشجوش‌هست_بهشتشو_میخوره
1411Loading...
09
#کاباره_شهوت #پارت_17 اتاقم تو طبقه ی چهارم بود ، یه اتاق لوکس و مبله . ساک کوچیکم و رو تخت پرت کردم و دور خودم چرخیدم ، چرا هیچی به چشمم نمی اومد . جلوی آینه وایسادم و لباسامو درآوردم ، هنوز اثرات کبودی رو بدنم مونده بود ، با آه عمیقی روی سینه های پردردم دست کشیدم . دلم می خواست اونقدر داد بزنم تا خالی شم ، چه جایی بهتر از حموم . سریع خودمو زیر دوش رسوندم و آب سرد و باز کردم .اونقدر جیغ زدم ، اونقدر دادم زدم و خدا را صدا کردم که احساس کردم حنجرم پاره شد. وقتی خالی شدم بی حال بیرون اومدم و خودمو خشک کردم ، جواهر گفت از فردا باید کارمو شروع کنم. باید انرژیم و جمع کنم . روی تخت دراز کشیدم و به آینده فکر کردم اینکه قراره سرنوشت باهام چیکار کنه . با فکری مشغول خوابم برد . دوساعت بعد که از خواب بیدار شدم ، از بیکاری یکی یکی کمد هارو نگاه کردم ، اکثر لباس ها همه باز و زننده بودن. یه پیرهن کوتاه بادمجونی رو از آویز جدا کردم و با تعجب جلوی خودم گرفتم : _یعنی من قراره از این لباسا بپوشم ؟؟ با خودم گفتم : _کجای کاری صنم خانم ؟ تو قراره سوگلی کاباره باشی ، از این به بعد قراره بین مردا واسه یه شب سک..س دست به دست بچرخی !
4550Loading...
10
-اگر هامون بفهمه سوراخای نامزد کوچولوش زیر برادر ناتنی بزرگش داره جر میخوره چی میشه؟!!! -آههه.....محکمتر آخ خیلی کلفتههههه سینه های نرمشو تو مشتم گرفتم و ک.یرمو تا خایه هام توش فرو کردم که جیغ بلندی کشید اما با خالی کردن آب داغم توی رحمش مبهوت بهم نگاه کرد که گفتم: -وقتشه نامزت بدونه که زنش از برادرش حاملست هورنی کوچولو........... https://t.me/+KvzOBWk7O4k3ZTE8 نغمه، دختری که هرشب زیر برادر ناتنی نامزدش میخوابه و بعد از حامله شدنش.....🔞🔥🍒
1693Loading...
11
_ ددی💦 ... آهه ... ددی یواش تر درد داره ...🥺 خودش رو محکم بهم می کوبید. _ جوووون درد کشیدنت هم دوست داره جوجه سکسی من تازه کجاش رو دیدی تازه شروع کاره تا صبح قراره زیرم جر بخوری توله ...! بعد گفتن این حرفش خودش رو ازم بیرون کشید و دستش رو به سمت باسنم برد که وحشت زده به دستش برگشتم اما ...🍑💦 دختری که لیتل یه مرد خشن و دیوونه میشه و هرشب بهش سرویس می ده 🔞🔥 https://t.me/+7To58Y-8F69kN2E0
1873Loading...
12
-آهههه دیار بکن ، ک.ص زنداداشتو بکن تند تند تلمبه بزن تو ک.صم اومممم خیلی کلفتی دیاررر ک.یر کلفت برادرشوهرم تو رحمم بود ک سینه هامو میمالوند ک.یر دیار خیلی بهتر از داداشش بود و خیلی وقت بود نسخش بودم داشتم زیر ک.یرش حال میکردم که شوهرم وارد اتاق شد و... https://t.me/+zVgF7tN6QG5jM2Rk با برادرشوهرش سکس میکنه🔞💦
1430Loading...
13
دیان پسر قلدر و رفوذی مدرسه که همه دخترای تو مدرسه رو یه تست کرده و بخاطر پسر مدیر بودنش همه ازش میترسن روی دختر خوشگل و مغرور مدرسه که همه پسرا میخوان مخش بزنن، کراش میزنه ولی با دست رد ریحا به سینه اش به فکر تلاقی می افته...😈🔞💦 سریال مدرسه ای کره ای دیدی؟ حالا رمان ایرانیشو بخون که پر از کلکل مدرسه ایه😂❤️‍🔥💦 https://t.me/+l8zR4q7Jy6Y3NzA0
2581Loading...
14
#part9 _ می دونی چرا بهشتت پاره شد؟ دستم رو روی شورتش گذاشتم وآروم انگشتم رو روی بهشتش کشیدم و زیر گوشش گفتم:  _ چون کی**رم کلفته و این سوراخ کوچولوی تو تنگ! دست کن تو شورتم، ببین کلفتیشو! بلندش کردم و روی پاهام نشوندمش و عضوم رو فرستادم لای پاش... _ آقا... درد داره توروخدا... _ هیش... می خوام بمالونم بهش  فقط؛  داخل نمی فرستم.  ❌👇💦 https://t.me/+2jBKGMoN0ZAyMjFk
2120Loading...
15
_پسرم خبر داره سک و #سینتو واسه پدرش ریختی بیرون عروس؟ خیره به #پدر_شوهرم بند لباسمو باز کردم و لوند رو پاهاش نشستم _پسرت جز معشوقش با کس دیگه‌ای نمیخوابه! خودمو بهش فشردم و با حس #خشتک سیخ شدش لبمو گزیدم که محکم کمرمو گرفت و لباس زیرمو تو تنم جر داد....🔞🔞🔞 https://t.me/+QnEdJl43OUZjNTk0
2573Loading...
16
#داداش‌بسیجیم #part7 صحنه ایی که میدیدم اصلا برام قابل باور نبود اگه بهم میگفتن عموجانی تا حالا س.کس نکرده شاید باورم میشد اما اینکه بگن داداشت که صبح تا شب قرآن میخونه و تا حالا با جنس مخالف حرف نزده ج.ق میزنه عمرا باورم نمیشد اما حالا با همین دوتا چشم های درشتم داشتم به چشم میدیدم که داداشم داره توی حموم جق میزنه لبمو گزیدم و تازه متوجه کلفتی آلتش شدم خیلی خیلی خیلی کلفت و رگ رگی بود! شت! میشد گفت حتی از ۲۰ سانت هم کلفت و قطورتره! نبض زدن بین پام رو حس کردم و از روی شلوار نیشگونی از ک.صم گرفتم لعنتی الان چه وقته باد کردنه؟ زیرلب زمزمه کردم _به خودت بیا سوگل لعنتی خیلی کلفت و خواستنی بود جوری که دلم می خواست همین الان لخت شم و لباسامو دربیارمو برم توحموم بهش بدم! https://t.me/+-sY0050JrJgyM2E0
1880Loading...
17
#ک*ص صورتیمو به دندون کشید و #حش*ری وار شروع به مالیدن کلیتوریسم کرد.. نفس نفس میزدم و نمیتونستم تحمل کنم . ناله میکردم و #حش*ری تر از همیشه التماس میکردم : _تمومش کن #ددی تمومش کنننننن.👸🏻🍑🧔🏻🔞 https://t.me/+4kQLJ2GFxPA2NDA0 داشتم ارضا میشدم که با افتاد یه اتفاق ترس همه ی وجودمو برداشت ...
1500Loading...
18
خواهر کوچولوشو لیتل خودش میکنه و هرشب مخفیانه دور از چشم همه با پوزیشنای مختلف میگادش تا اینکه حامله میشه و ...😱💦🔞 گلوی خواهر کوچولومو میمکیدم و در حالی که روی ک..یرم بالا پایینش میکردم در گوشش گفتم  :🍡👅 _باید مراقب باشی مامان کبودیارو نبینه وگرنه بهش میگم پرده نداری‼️ نفس عمیقی کشید و در حالی که زیر پام جر میخورد حش..ری وار ادا کرد : _داداش آروم ترررر..خیلی درد دارهههه.. https://t.me/+f0UdKsX_zn9iYTE0 پسری که عاشق خواهر کوچولوی🍼کیوتش میشه وچند سال بعد متوجه حقیقتایی میشن که...❌
2230Loading...
19
#کاباره_شهوت #پارت_15 جوابی ندادم و با دستام جلوی تنم گرفتم : _نظرت چیه خانم ؟پسندیدی؟ جواهر وقتی کامل براندازم کرد لبخند رضایت بخشی زد و گفت : _اینو نباید زیر دست هرکسی فرستاد بغض کرده به چشم های آبیش خیره شدم، چونمو گرفت و صورتمو چپ و راست کرد . بی تفاوت به حالم گفت : _باید جز رزروی ها گذاشت ...! حمیرا بی صدا دستاشو بهم مالید و با خوشحالی گفت : _پس شیرینی ما محفوظه دیگه ؟ چونمو ول کرد و به سمت میزش رفت ، روی صندلی نشست ، تلفنو برداشت و مشغول شماره گرفتن شد : _محفوظه ..فقط باید خودت ضمانتشو بکنی ! _حرفی نیست ولی خیالتون راحت باشه،بی کس و کار تر از این دختر پیدا نمی کنی! از داد دنیا یه خواهر داره که الان اون ور دنیاست . با شنیدن حرف های حمیرا بغضم ترکید یا صدا اشک ریختم ، جواهر نگاهی بهم انداخت و روبه حمیرا گفت : _خیله خب...بیا اینجارو امضا کن و برو سرکارت . _به چشم ...بازم اگه مورد خواستید بگین دوسوته آماده اش می کنم . ولی خدایی خانم ببین چه هلویی واست آوردم بخدا که نونت تو روغنه . _بسه دیگه خوشمزگی نکن ! برگه رو از زیر دستش بیرون کشید و با اخم گفت : _به سلامت .‌
7120Loading...
20
#کاباره_شهوت #پارت_16 حمیرا که بادش خوابید با ناراحتی چشم گفت و از اتاق بیرون رفت . جواهر عینکش و به چشمش زد و با انگشت اشاره داد تا نزدیکش برم : _بیاجلو... دماغمو بالا کشیدم و جلو رفتم : _خب گوش کن ببین چی میگم ..اینجام مثل هرجای دیگه قانون خودشو داره. تمام وظایفی که گردنته تو دفترچه نوشته شده ، خوب بخونش ، نفهمیدی دوباره بخون ، اینقدر می خونیش که وقتی خلافش و انجام دادی نگی نفهمیدم و نمی دونستم و فلان ...برای هر خلافی که انجام میدی مجازات میشی ! اوکی ؟ سربه زیر بله ای گفتم. برگه رو جلوم گذاشت گذاشت و خودکار رو روش کوبید ، بعدش گفت : _از وضعیتت باخبرم ، قبلا هم گفتم من زیر بیست سال به دردم نمی خوره ، خواستم ردت کنم ولی دیدمت نظرم عوض شد . تا وقتی بیست سالت شد اینجا به عنوان خدمتکار کار می کنی ! نظافت ، آشپزخونه ، دیزاین ، هرچی... ! هرکاری که از دستت برمیاد انجام بده . به پایین صفحه اشاره کرد و گفت امضاش کنم ، بدون اینکه بخونمش امضا کردم : _در ضمن اینجا اومدی دیگه راه برگشت نداری ! خسته شدم ...مریضم ..ننه بابام پیدا شدن ..عاشق شدم نداریم ! بازم سرمو تکان دادم و با پشت دست اشکامو پاک کردم : _خب ..اتاقت طبقه آخره . اونجا خودت تنهایی . شانس آوردی امروز رو مود خوبم .من اون اتاقو به سوگلی های اینجا هم نمیدم . امیدوارم بعد پشیمونم نکنی !
7372Loading...
21
ک‌صم از رو شلوار میمالید و فشارش میداد _ آقای دکتر چیکار داری میکنین؟ این زیاده روی .. من فقط مریض شمام . + صد دفعه بهت گفتم من آقای دکتر صدا نزن الان حالیت میکنم توله سگ اینبار زیپ شلوارش پایین کشید ، با دیدن ک*یر بزرگ و کلفتش ناله ی بلندی کردم که سریع تو دهنم گذاشتش و موهام دور دستش پیچوند . _ زود باش ک*یر ددیت بخور جنده کوچولو ، تند تند ساکش بزن ببینم مریض کوچولو ! میبینی که چقدر واست راست و شق کرده https://t.me/+FWSdU_gGP9w1NjA0
2568Loading...
22
- با #سکس لاپایی حامله شدی؟ شرمگین سر پایین انداخت. - بله آقا شاهکار... پسرک دیوانه قهقهه زد. - فکر کردی من خرم؟ مگه آدم #باکره حامله میشه؟ با #خشونت روی تخت پرتش کرد و موهایش را کشید. - شاید من حامله شدن دختر باکره ندیده باشم، اما امشب تویِ #جنده‌ی نمک به حروم طوری #زیرم جر میخوری که از تن تو و اون بچه اینجا #حموم_خون بشه! https://t.me/+9o7OJsUJJChhZTU0 دختره با سکس بدون دخول از به بوکسور خشن حامله شده و حالا پسره باورش نمیکنه تا...🥹🔞❗️
1911Loading...
23
#پارت_1 👅💦 -- اووووف ببین چقد نوک ممه هات سیخ شده واسم! نوک ممه هامو فشار داد که ک**یز بزرگش کم کم سیخ شد. خم شد روی میز و به بهشت ابدارم که حسابی خیسه خیس بود دستی کشید. - اووووم چقدر خیس شدم اوووف اروم اروم انگشتمو وارد هلوم کردم‌ و چوچلمو مالیدم که تو یه حرکت کاری کزد که جیغ بلندی کشیدم و....🔞💦❌ https://t.me/+033QrZ-uzM1mMDNk
1843Loading...
24
❌❌❌رمان ممنوعه رابطه پسر فلج با پرستارش _حس می کنی #کلفتیشو؟ فشاری داد و تا #ته خودش رو داخل ماهان کرد و صدای آخش رو دراورد. _می بینی چطور #سوراخ #تنگت داره #کی.رم رو می بلعه؟یه جوری توی خودش جاش داده که انگار از اول مال خودش بوده. حرکتی به خودش داد و تلمبه ی محکمی به پروستاتش زد. _ قراره زیرم جر بخوری #عشقم. https://t.me/+N5W7_gZMI3xlMzU0
1781Loading...
25
❌ختنه کردن دختر🫦 خان زاده‌ای که کارش ختنه کردن دخترای روستاست ولی با دیدن کژال کوچولو و سکسی پشیمون میشه و جوری روی تخت می‌کنتش که... https://t.me/+q4KNwmwCR4xjZmU0 #دارای_محدودیت_سنی 👅
1640Loading...
26
در حالی که اقا وحشیانه داشت ک.ونمو با ک.یر کلفتش جر میداد خانم سینه‌های درشتمو توی مشتش گرفت و با دست آزادش ک.صم میمالید آه و ناله‌هام کل فضای اتاق پر کرده بود دلم میخاست انگشتاشو توی سوراخ ک.صم حس کنم با عجز و التماس نالیدم: -خانمـ.. لطفا .. انگشتاتو بکن توم گاز محکمی از نوک سینه‌م گرفت و....💦🔞 https://t.me/+boWSofePaT8yODQ8
1632Loading...
27
#sexy_family #پارت_واقعی_رمان♨️⛔ داگی استایل شده بودم و مرصاد داشت با اون کیر قطور و درازش سوراخ کصمو می‌گایید. موهامو دور مچش پیچیده بود و تند تند از پشت کیرشو تو کصم عقب جلو می‌کرد. بدنم زیر ضربه های محکم و قدرتمندش، تکون می‌خورد و مرصاد هرچند دقیقه یک بار، کونمو اسپنک میکرد. - جون! کونت داره بهم چشمک می‌زنه ملیسا! کیرشو از کصم بیرون کشید و کلشو یهو تو سوراخ کونم جا کرد که جیغ بلندی کشیدم.... https://t.me/+AqZCD0ffNdkyZWJk
1631Loading...
28
برو پشت ماشین #داگی شو زود چشم ددی رو صندلی پشت داگی شدم ک #ددی اومد و یه چیزی از جیبش در آورد آوردش جلو صورتم یه #پلاگ بزرگ بود ددی این خیلی بزرگه دردم میاد تروخداا خفه شو صدات در بیاد عقب و جلوتو یکی میکنم #پلاگو  تو #دهنم کرد وقتی خوب  خیس شد درش آورد و روی #سوراخ #کونم گذاشت آروم اروم‌ پلاگو واردم کرد داشتم جر میخوردم که یهو همشو فرو کرد‌ و با دستش.... https://t.me/+qh2wDDWXo-AwZjhk
3025Loading...
29
حسام الدین ۳۹ ساله زنش نمی تونه ارضاش کنه با یه دختر کم سن و سال روهم میریزه که برعکس زنش با دیدن اون دختر خود به خود کلفتی بین پاش سیخ می شه و دلش جر دادن دختره رو می خواد🍆🔥♨️ https://t.me/+LA1BKCY0-TVjYzdk
2232Loading...
30
شهوت کل وجودم و گرفته بود و بهشتم خیس خیس بود. انگشتم و تو بهشت خیسم فرو بردم که با صدای حاجی ترسیده تو جام تکونی خوردم. -توله سگ سلیطه داری با خودت ور میری...؟! پر شهوت گفتم: حاجی حالم خرابه کلفتتو میخواد، ببین چه خیس کردم...! حاجی شلوارشو پایین کشید و با الت کلفتش هوش از سرم رفت. دستی به التش کشید. - با همین ک*یر کلفتم پارت میکنم... خودش و وسط پام جا داد و یه ضرب.... https://t.me/+LA1BKCY0-TVjYzdk
1270Loading...
31
-بیا بخواب بزار کارمو بکنم... اشکم چکید: نمیام، نمی خوام...! حسام حرصی غر زد: تو غلط می کنی توله سگ که نمی خوای...!بیشرف هنوز دست تزده بهش خیس خیسه حالا نیگه نمی خوام...! دخترک عقب رفت: نمی خوام...! حسام ابرو بالا انداخت و بهش جسبید. دست توی شلوار و شورت دخترک برد و با خیسیش لبخند زد... -اصلا می حشری از تو گلی... ایتقدر خیسی که نیازی به خیس کردن من نیس...! انگشتش رو توی واژن دختر فرو برد که چشمای کلی خمار شدند و لذت... https://t.me/+LA1BKCY0-TVjYzdk
580Loading...
32
#part2 - اهههههه... محکم‌تر بخور.... آهههه... ک.صم داره می‌ترکهههههه... حجم یخ داخلم کوچیک شده بود... زبونشو بیرون می‌کشه و یهو مک محکمی به چ.وچ.ولم می‌زنه... سرمو به متکا می‌کوبم و اون دوباره زیونشو داخلم می‌فرسته و دورانی تکون می‌ده... به خودم می‌لرزم و پاهامو روی شونه‌هاش می‌ذارم.... به.شتم و بیشتر به دهنش فشار می‌دم و با لرزش شدیدی ار.ضا می‌شم. https://t.me/+wzmvIMekgYdmMjRk
2610Loading...
33
#واسه_طلبکارباباش_جق_میزنه!🔞💦🔥 #مردونگی کلفتش رو یه ضرب توی #ک.ص تنگ و خیسم کوبید و از درد جیغ بلندی کشیدم. سیلی محکمی به صورتم کوبید و چونه‌ام رو توی دستش گرفت. وحشیانه #تلمبه می‌زد و سینه‌ام رو توی دستش گرفت و با شهوت گفت: -چقد خیسی توله‌سگ!🔞💦 آه بلندی کشیدم و خودش رو محکم‌تر بهم کوبید و خم شد و نوک سینه‌ام و لیس زد. خودش رو ازم بیرون کشید و سرش رو بین پاهام برد و #بهشت #خیسم رو #لیس زد و..👅🍌🔞 https://t.me/+gfrs8hyqJBcyNGY0
2380Loading...
34
-استخدامت کردم که بکنمت... یالا پاهاتو باز کن با هق‌هق پاهامو چفت میکنم که سینمو چنگ میزنه و میغره -عیب نداره چرنسس حاجی‌‌... فیتیش تجاوز دارم... به زود بگامت زودتر آبم میاد‌... جیغی میزنم که بدون آمادگی کیر کلفتشو توی کصم فرو میکنه. نفشم قطع میشه و اون... با بی رحمیه تموم تندتند توم تلمبه میزنه... -اوففف... فکر نمیکردم کص دختر حاجی انقد هلو باشه‌‌‌‌... قراره جر بخوری زیرم کوچولو..‌❌💦 https://t.me/+pSQhesHuAugyNzM0
2231Loading...
35
نامزدت میدونه چه سوراخ تنگ صورتی داری؟!!!😱 #گی_لاو💦.   #اسمات🔞.      #انتقامی💯 یه ضرب #ک.یرمو تو سوراخش فرو کردم که دادی از درد کشید و هقی زد بی توجه به چشمای اشکیش لیسی روی لبای سرخش زدم -تو مال منی امیر اینو همه باید بدونن لازم باشه جلوی همه سوراختو پر میکنم و جوری میگامت که برام #توله پس بندازی 🔥😱 #ک.یرشو تو دستم گرفتم و پمپاژش کردم که ناله ای کرد #نیپلشو بین لبام گرفتم و میک زدم و تلنبه هامو شروع کردم که در اتاق باز شد و نامزدش با دیدنمون جیغی کشید و........🔞💦😈 https://t.me/+9XenbHy-MakyZWU0
1881Loading...
36
انگشتش شیاره های کصمو از هم باز میکنه و انگشتش رو داخلم میفرسته -تنگی دختر چقدر... کیرمو تحمل میکنه؟؟ باسنمو بیشتر قنبل میکنم و با شهوت مینالم -اههه... من میخوام جِر بخورم حامد جون... برام مهم نیست. نیشخندی میزنه و کلاهک کیرشو باهام تنظیم میکنه -جوجه کوچولوی حشری... دوخت دوزت با من!! با فرو کردن یک‌دفعه ی کلفتی تو کصم جیغی میکشم و...💦🤤 https://t.me/+x0J2CcKCoo42YmQ0۱
1580Loading...
37
-برات میخورمش ولی نباید به شوهرت چیزی بگی ، هر وقت اون ارضات نکرد بیا پیش خودم! بی طاقت ناله ای سر دادم و کمرمو به تخت کوبوندم - بخورش آینازز ، لای ک.صمو لیس بزن... خیلی داغ شدم وای دستش روی چو.چولم نشست و با عشوه داشتیم همو میمالیدیم که ناگهان در اتاق باز شد و کیاراد با چهره‌ی برزخی وارد اتاق شد _داشتین چه غلطی میکردین؟! دوتا زنای هورنیشو میبنده به تخت و براشون میخوره..🔥💦 https://t.me/+fNq6fwvnwVtmZDhk
1730Loading...
38
_اهههه اووووم میسوزه ک*صم عمویی اههه خیلی بزرگه ک*صم داره پاره میشه... چکی به ک*صم زد : _ بهت گفتم باهاش ور نرو وگرنه ک*ص خوشگلتو خونی می‌کنه...🔥 ک*یرشو با دستمال تمیز کرد واین بار تو ک.ونم فرو کرد که جیغی کشیدم : _ اهههه ایییی اوووف 💦 دستشو رو دهنم گذاشت و تخماشو به ک*صم میکوبید.ک*یرشو بیرون آورد و آبـ*شو پر فشار رو لبم ریخت و ازم خواست... https://t.me/+9IEo2GsjEZ43NDZk
3180Loading...
39
سرگرد امیریل ، یه پلیس فوق خشک و جدی اما به شدت هات وسکسی و جذابی که از بچگی عاشق دخترعموی خودش میشه، تنها دخترخاندانشون و برای بدست آوردنش اون رو به خونه ی خودش میبره و ک‌ص و کونشو جر میده و ...🔥💦🔞 https://t.me/+sa-RGbpEW29kMzlk دختره زبون درازی میکنه براش و با انگشت فاکش ک‌ص دختره رو جر میده و...💯👅💦
2024Loading...
40
عشق ممنوعه بین پلیس و رئیس مافیایی که پلیس کوچولوی ما از ترس #ابروش میخواد فرار کنه گه عشقش میفهمه و برای اینکه جلوش رو بگیره #معتادش میکنه.🔞💦 #گی #عشق‌ممنوعه https://t.me/+xcgYkx9xqw41OTNk
2001Loading...
•سـکـ🍓ــس چـــت• #Part_1 -چی تنته؟! لبام محکم رو هم فشردم و روی عکس پروفایلش کلیک کردم. لعنتی خیلی جذاب بود.. براش نوشتم: -یه تاپ بندی صورتی ، با شورتک هم رنگش. پیام رو سند کردم و دوباره روی پروفایلش کلیک کردم.. اولین چیزی که چشمم بهش خورد سینه‌ی ستبر و بی موش بود. معلوم بود ورزشکاره و پولدار! توی هاله ای از نور نشسته بود و دکمه های پیراهن سفیدش رو باز گذاشته بود. گردن خوش فرمش تحریک کننده بود! دلم میخواست لبامو بذارم روی گردنش و تا میتونم خودمو روی ک.یر کلفتش بمالونم. https://t.me/+21STMADtwN84MWM0
نمایش همه...
#فاکر_سکسی🫦💦 #پارت_3 _زن جنده مو جوری بکن که سوراخاش گشاد بشن شوهر بی غیرتم به پدرش پول داده بود تا منو بکنه و در حین اینکه یکی داره زنشو جر میده اون جق بزنه با شهوت تو خودم پیچیدم _بابایی لطفا محکم تر اخ جرم بده ک.یر تو از پسرت کلفت تره با اینکه سنش بالا بود اما دیوث ک.یرش و هیکلش ده برابر شوهر استخونیم بود و جوری تلمبه میزد که تا حلقم حسش میکردم _دختر قشنگم همچین ک.ص تنگ و صورتی داشتی و شب عروسیت بهم ندادی؟ به سینه هام چنگ زدم و بابا ازم بیرون کشید و کنار سرم زانو زد _آب بابایی رو قورت میدی دخترم؟ زنم که عرضه نداره پیر و چروکیده شده چشمام برق زد و چهار دست و پا شدم و برای شوهرم قمبل کردم و... https://t.me/+CPJ3QrJ9PKs3MTQ0
نمایش همه...
با انگشت لای# کـ صمو میمالید و محکم توی جام ثابت نگهم داشت. _آیی سیروان ولم کن برمم +زیر داداشمم همینجوری با عشوه #ناله میکردی؟! تا آخرین قطره‌ی آبمو ندم بخوری ولت نمیکنم جـ نده کوچولو تن ظریفم داشت زیر هیکل بزرگش له میشد و اب از #کـ صم سرازیر بود انقد مالیدم و انگشتم کرد که...👅💦 https://t.me/+bv1mG0dcbCQ4Zjg0 هر شب دختره رو با ارضـ ا کردن خواب میکنه👅🔞🔞
نمایش همه...
👤6657788 #پیام_ناشناس_جدید سلام عزیزم یه رمان هست به اسم دانشکده سک.س تو دانشگاه به دانشجوهاش ک.ص دادنو یاد میدن و مدیرشون با پوزیشنای مختلف میکنتشون🙈پر صحنه های تریسام و تجاوز بود میشه لینکشو بزاری؟ سلام عزیزم زود جوین بده حوصله فیلترینگ ندارم❤️🔞👇🏻 https://t.me/+btY_eXbXJvw0MmM8
نمایش همه...
روی ک.صش نوتلا ریختم که از سردیش تکونی خورد و نالید: -اومم برسام لیسش بزن دیگه🥺 لبخندی زدم و درحالی که نوک سینشو لای انگشتم میفشردم نوتلا رو روی ک.ص صورتی و نابش پخش کردم. -دوست داری بلیسمش؟! از حرکت دستم حسابی حشرش بالا زده بود و با صدای ظریفش ناله میکرد. -اوهههوووم برساممم توروخداا با برخورد زبونم به ک.صش...💦🔞 س.ک.س مرد 30 ساله خشن و هات با دختر کوچولوی ح.شری🤤🔥 https://t.me/+40ooCO6p4Y45MmRk
نمایش همه...
00:02
Video unavailable
شاهزاده‌ی عرب حشری دستامو به تخت بست و به جون لباسام افتاد _اوففف حبیبتی چه کـ*ص صورتی ای داری💦 با دستاش چوچولمو مالید و سینه هامو گاز گرفت _خوشت میاد زیر یه کیـ*ر کلفت عرب جر بخوری ها؟ _آههه آییی شاهزاده ارحامم آروم ترر آیی کیـ*ر کلفتشو دم سوراخ تنگم گذاشت _اسعد بیا تو امشب این غزال وحشی زیر دستای ما جر میخورهه با وارد شدن شاهزاده اسعد برادر ارحام چشمام گرد که با حرکت ارحام جیغی کشیدم و.... https://t.me/+BOmzHmGGago3NGFk دوتا عرب کیـ*ر کلفت حساب دختر ایرونی رو میرسن❌😱🔞
نمایش همه...
👍 1
خم شده بودم که یهو کو..نم با کلفت یکی پر شد. با درد برگشتم. داماد معتادمون بود. تند تند شروع به تلمبه زدن کرد خواستم جیغ بزنم که شوهرم اومد داخل. با دیدن ما لبخندی زد: سهیلو خوب تمکین کن ج.نده...خودشم جلوم وایساد...قبل از اینکه دهن باز کنم با پر شدن سوراخ جلوم سوختم و اونا هماهنگ شروع کردن عقب جلو کردن و خالی کردن آبشون داخلم https://t.me/+pf-YuPVm7ttiYzQ0
نمایش همه...
Repost from N/a
دکتر منو به سمت تخت هل میده و دستشو روی خشتک شلوارش میکشه سیلی به سینه هام درشتم میزنه و نوک سینه مو لیس میزنه💦🍓 ناله بلندی میکنم و دستشو روی بهشت تپل و نبض دارم میزارم با شهوت خشتکشو به نازم میکشه و من کلفتیشو حس میکنم که شلوارشو پایین میکشه و مردونگی کلفتشو...🔞 https://t.me/+OqNZ-hqbP5FjNjY0 #دکتر_واسه_مریض_سکسی_ش_که‌دانشجوش‌هست_بهشتشو_میخوره
نمایش همه...
#کاباره_شهوت #پارت_17 اتاقم تو طبقه ی چهارم بود ، یه اتاق لوکس و مبله . ساک کوچیکم و رو تخت پرت کردم و دور خودم چرخیدم ، چرا هیچی به چشمم نمی اومد . جلوی آینه وایسادم و لباسامو درآوردم ، هنوز اثرات کبودی رو بدنم مونده بود ، با آه عمیقی روی سینه های پردردم دست کشیدم . دلم می خواست اونقدر داد بزنم تا خالی شم ، چه جایی بهتر از حموم . سریع خودمو زیر دوش رسوندم و آب سرد و باز کردم .اونقدر جیغ زدم ، اونقدر دادم زدم و خدا را صدا کردم که احساس کردم حنجرم پاره شد. وقتی خالی شدم بی حال بیرون اومدم و خودمو خشک کردم ، جواهر گفت از فردا باید کارمو شروع کنم. باید انرژیم و جمع کنم . روی تخت دراز کشیدم و به آینده فکر کردم اینکه قراره سرنوشت باهام چیکار کنه . با فکری مشغول خوابم برد . دوساعت بعد که از خواب بیدار شدم ، از بیکاری یکی یکی کمد هارو نگاه کردم ، اکثر لباس ها همه باز و زننده بودن. یه پیرهن کوتاه بادمجونی رو از آویز جدا کردم و با تعجب جلوی خودم گرفتم : _یعنی من قراره از این لباسا بپوشم ؟؟ با خودم گفتم : _کجای کاری صنم خانم ؟ تو قراره سوگلی کاباره باشی ، از این به بعد قراره بین مردا واسه یه شب سک..س دست به دست بچرخی !
نمایش همه...
3
00:10
Video unavailable
-اگر هامون بفهمه سوراخای نامزد کوچولوش زیر برادر ناتنی بزرگش داره جر میخوره چی میشه؟!!! -آههه.....محکمتر آخ خیلی کلفتههههه سینه های نرمشو تو مشتم گرفتم و ک.یرمو تا خایه هام توش فرو کردم که جیغ بلندی کشید اما با خالی کردن آب داغم توی رحمش مبهوت بهم نگاه کرد که گفتم: -وقتشه نامزت بدونه که زنش از برادرش حاملست هورنی کوچولو........... https://t.me/+KvzOBWk7O4k3ZTE8 نغمه، دختری که هرشب زیر برادر ناتنی نامزدش میخوابه و بعد از حامله شدنش.....🔞🔥🍒
نمایش همه...
👍 1