cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

خاطرات و روزنوشت ها

اين يك كانال شخصی برای ارائه تحلیل‌ها، تفسیرها، خاطرات، به ويژه يادداشت هاي روزانه درخور توجه، در مسیر دلمشغولی‌های امروز و دغدغه‌های فرداست؛ این جا همچون رسانه های پيشن، تريبونی است برای بازپخش ديدگاه های گوناگون، حتی متضاد و مخالف نظر مالکِ کانال

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
2 446
مشترکین
+224 ساعت
+527 روز
+17030 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Repost from هم‌میهن
پزشکیان و واقعیت غدیر سرمقاله هم‌میهن ۴ تیر ۱۴۰۳ اگر در سال۱۳۵۷ از مردم می‌پرسیدند که چه چیزی در اسلام هست که شما را به آن علاقه‌مند کرده و می‌خواهید حکمرانی مشابه آن را داشته باشید؟ پاسخ اغلب آنها به امام علی‌ و داستان‌هایی که از حکومت کردن ایشان شنیده بودند، ارجاع می‌دادند. تصویر یک جوان پنجاه‌وهفتی از حکومت ایده‌آل، حکمرانی امام‌علی در همه حوزه‌های حیات جمعی بود. بخشی از این تصویر متأثر از رویدادهای تاریخی بود. رفتار آن حضرت در دوره کوتاه ۵ساله حکومت خود که با شهادت ایشان به پایان رسید. ولی بخش مهمترش نیز در کتاب جاودان نهج‌البلاغه است که سراسر آموزنده و راهبردی است. در واقع، چشم‌انداز مردم از یک جمهوری مطلوب در بُعد عملی شیوه حکمرانی کوتاه امام و در بُعد نظری نیز نهج‌البلاغه بود. این رویکرد پس از انقلاب در دستور کار بود. به مفاد آن به‌ویژه نامه امام‌‌ به مالک‌اشتر استناد می‌شد و همه با منطق آن آشنایی نسبی داشتند. کم‌کم نهج‌البلاغه و سیره امام به حاشیه رفت و به‌جای آن مناسک آمد؛ بدون اینکه کسی از محتوای حکمرانی امام حرفی بزند. درحالی‌که نظر امام‌علی دراین‌باره خیلی ساده و روشن است. پسرعموی امام می‌گوید: «به امام وارد شدم او مشغول پینه زدن نعلین خود بود. از من سوال کرد قیمت این نعلین چقدر است؟ عرض کردم قیمتى ندارد. فرمود: به خدا سوگند این کفش نزد من از فرمانروایى بر شما محبوب‌تر است؛ مگر آنکه حقّى را برپا سازم یا باطلى را براندازم.» در واقع، رکن اساسی حکومت برای او تامین عدالت بود. به همین علت او را صدای عدالت انسانی دانسته‌اند. مهمتر اینکه او قربانی عدالت‌ورزی خود و شهید عدالت شد. پس از مدتی که نهج‌البلاغه به حاشیه فرستاده شد، جدی و شوخی گفته می‌شد که آن‌گونه حکومت کردن بیش از ۵سال دوام ندارد؛ پس معیاری برای بقای ما نیست. برای این کار، غدیر را از محتوا خارج و تبدیل به مناسک کردند و نهج‌البلاغه را هم به کتابخانه‌ها فرستادند. امروز در شرایطی هستیم که غدیر (یعنی تجربه ۵ساله حکومت آن حضرت) و بیانیه عدالت او در نهج‌البلاغه، هر دو آگاهانه به فراموشی سپرده شده است. اکنون نامزدی انتخاباتی آمده است که نه‌فقط حافظ بلکه عاشق و متعهد به انجام جزئیات نهج‌البلاغه است. آن اندازه که در اغلب سخنانش به آن استناد می‌کند. او می‌خواهد صدای عدالت را دوباره فریاد بزند و رسم و نه‌فقط نام امام‌علی را از حاشیه به متن بیاورد و مناسکی را ارج نهد که در خدمت ارزش‌ها و آرمان‌های امام علی است؛ نه مناسکی که موجب فراموشی این آرمان‌های عدالت‌خواهانه است. این بازگشت و یا به تعبیر بهتر، احیای اهداف و ارزش‌های انقلاب در قالب‌های جدید است. https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-17653 @hammihanonline
نمایش همه...
پزشکیان و واقعیت غدیر

اگر در سال۱۳۵۷ از مردم می‌پرسیدند که چه چیزی در اسلام هست که شما را به آن علاقه‌مند کرده و می‌خواهید حکمرانی مشابه آن را داشته باشید؟ پاسخ اغلب

اخطار خانواده میرحسین موسوی به ستاد پزشکیان ؟؟؟؟٭ استفاده از شعار «میرحسین موسوی» در تجمع امروز ستاد انتخاباتی «مسعود پزشکیان» در ورزشگاه شهید شیرودی، اعتراض بسیاری را برانگیخت، ازجمله «محمد فاضلی‌کیا»، همسر «نرگس موسوی.» محمد فاضلی‌کیا در حساب کاربری‌ خود در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت:‌ «مسوولیت حضور در انتخابات با فرض هر نتیجه‌ای با عاملین آن است.» او اضافه کرد: «اخلاق و انصاف حکم می‌کند استفاده ابزاری از نام میرحسین موسوی متوقف شود.» در تجمع حامیان مسعود پزشکیان در ورزشگاه شیرودی، ضمن سر داده شدن شعار «یا حسین میرحسین»، برخی از حاضران پوسترهای میرحسین موسوی را نیز در دست داشتند. پیش‌تر نیز هواداران مسعود پزشکیان «شایعه» حمایت میرحسین موسوی، از رهبران در حصر جنبش سبز» را منتشر کرده بودند. نرگس موسوی در رابطه با این شایعه در حساب کاربری‌ خود در شبکه اجتماعی اینستاگرام ضمن انتشار پوستر «دروغ ممنوع» نوشته بود: «همچنان دروغ ممنوع.» مطالب بیشتر در سایت ایران وایر وبسایت «کلمه» نیز در اطلاعیه‌ای تاکید کرده بود: «باتوجه به انتشار اخبار و نقل قول‌هایی در برخی منابع و محافل، هرگونه اعلام موضعی از سوی زهرا رهنورد و میرحسین موسوی درباره انتخابات تنها درصورتی معتبر است که در کلمه منتشر شود. سال گذشته نیز در حوالی انتخابات مجلس اخباری منتشر شده بود که همان زمان در یادداشتی تکذیب شد.» ٭ایران وایر
نمایش همه...
ستاد جلیلی و مقایسەی حجاب و مواد مخدر! صلاح_الدین خدیو امیر حسین ثابتی مشاور سعید جلیلی در تلویزیون گفته  که مبارزه با بی حجابی باید مانند مبارزه با مواد مخدر باشد، بی گذشت و بدون استثنا! این نمایندەی مجلس افزوده در برخی کشورها مانند هلند و اوروگوئه هم مواد مخدر آزاد است، هم حجاب! اینجا هم اگر قرار است اصل اسلامی حجاب رعایت نشود، سایر چیزها هم باید آزاد گردد! این مقایسەی عجیب، پلمیکی مشابه را یادم آورد. در دهەی شصت خورشیدی، منصور حکمت (ژوبین رازانی) نظریه پرداز و کنشگر کمونیست می گفت: موضع ما در برابر مذهب سازش ناپذیر و بدون گذشت است. ما اصل وجود مذهب در جامعه را غیر قابل قبول می دانیم. اینگونه نیست که صرفا آن را به حوزەی خصوصی انسانها رانده و دیواری ستبر میان حوزەی عمومی و خصوصی بکشیم. بلکه همانطور که برای مبارزه با دخانیات کمیته و سازمان تشکیل می دهیم برای ازالەی مذهب هم همین کار را انجام می دهیم! هدف حکمت که در آن زمان، معلم ایدئولوژیک یک حزب کرد بود، مرزبندی با سایر جریانات چپ نظیر حزب توده و چریک های فدایی بود که به زعم وی در این زمینه مماشات می کردند و چه بسا به باورهای مذهبی احترام می گذاشتند. حکمت که در میان سایر جریانات چپ، مطرود و منزوی بود و جایگاه و سابقه و اعتبار چپ کلاسیک - توده - و چپ پیشگام - فدائیان - را نداشت، در تعلق به اولتراچپ و رادیکالیسم نظری موصوف، دنبال جای پایی برای ایستادن خود می گشت. به عبارت دیگر تقلای دیده شدن یکی از عوامل پناه بردن وی و جریان متبوعش به رادیکالیسم بود. به نظر می رسد این داستان دربارەی راست افراطی امروز هم صادق است. افراط گرایی و افراطی نمایی، ابزاری برای کسب هژمونی در رقابت سیاسی بر سر قدرت و ثروت و  منزلت است  مقایسەی بی حجابی با مواد مخدر ماهیتا تفاوتی با مقایسەی مذهب و دخانیات ندارد. هر دو از یک مبنای انسان شناختی - فروکاستن انسان به پای عقیده و ایدئولوژی و زایل کردن اصل کرامت ذاتی وی - سرچشمه می گیرد. ظاهرا در این زمینه میان چپ افراطی و راست افراطی خویشاوندی فکری برقرار است. گویی نمودار سیاست متعارف راست و چپ نه یک پارەخط، بلکه شکلی کروی است که چپ و راست در منتهی الیه خود بهم می رسند. صد البته در خورجبن فکری راست افراطی مذهبی هر قماشی هست از محافظه کاری گرفته تا چپ گرایی و از مدرنیت ایدئولوژی تا واپس گرایی، اما اثری از "نان و مسکن و آزادی" نیست!
نمایش همه...
جامعه کلنگی، جامعه تحریمی حسام‌‌الدین اسلاملو٭ این روزها تنور تحریمی‌های انتخابات و مخالفان رای دادن هم چندان سرد نیست و تب‌شان آن قدری داغ هست تا تنها خودشان را محق بدانند و باقی همه را به یک چوب برانند و متهم به ندانم‌کاری کنند! یکی از کسانی که این روزها مخالفتش با مشارکت در انتخابات از مطالب پربازدید کاربران فضای مجازی  شده، در نقد اصلاح‌طلبان و جامعه‌ هدف و پایگاه رای‌شان نوشته است: «دکتر کاتوزیان چقدر زیبا در مقاله ایران جامعه کوتاه مدت، جامعه ایران را به یک جامعه کوتاه‌مدت یا کلنگی تشبیه می‌کند که اجازه‌ی انباشت تجربیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به خود نمی‌دهند و با کلنگ به دنبال تخریب تجربیات گذشته و تجربه‌ی دوباره‌ی آن‌هاست و این دور باطل پیوسته ادامه دارد.» ‌نویسنده سپس گریزی زده به این موضوع که جبهه اصلاحات و مردم در بدنه‌ پایگاه رای آنان می‌خواهند تجربه‌ شکست‌خورده‌ دولت‌‌های خاتمی و روحانی را باز تکرار کنند و فراموش کرده‌اند این روش جواب نداده است! منتها این میان یک مشکلی که برای پذیرش این مثال تحریمی‌های انتخابات وجود دارد، این است که همین قیاس و تشبیه را می‌توان در مورد خود آنها هم زد. به این معنی که با وجود اینکه هم دانش سیاسی در جهان از گزاف بودن هزینه‌‌ تغییر یکباره و براندازی به نسبت رفورم، سخن گفته است و هم تجربه‌ انقلاب کردن در همه جای جهان از انقلاب فرانسه تا کشور خودمان به مردم ایران هم آموخته که صبر نداشتن، عجول بودن و تن به روش‌های چریکی و خشونت‌گرا دادن چه راه سخت‌ و خطرناک‌تری به نسبت رفورم در پیش دارد که می‌تواند پای لنگ توسعه را با درگیر شدن در هرج‌ومرج به کلی فلج کند. این میان مثال جبهه‌ ملی در زمان شاه را هم خوب است یادآور شویم که نسبت به انقلاب سفید شاه سردرگمی از خود نشان داد و حتا به نقل از خلیل ملکی، جبهه ملی پبشنهادهای همکاری شاه با جبهه را در چند وزارتخانه‌ فرهنگی رد کرد فقط برای اینکه فضای عمومی و سیاسی و روشنفکری در پی ضدیت کردن بود؛ پس شد آنچه شد و هزینه‌اش برای ملت کم نبود. الان نیز همان شرایط است.‌ جبهه جبهه است و فضای عمومی و سیاسی و روشنفکری در همان دنده‌ لجبازی! حالا چه کسانی مصداق جامعه‌ کوتاه‌مدت هستند؟ حالا آن کلنگ مخرب مصداق چه کسانی می‌شود؟! ٭روزنامه‌نگار راهبرد
نمایش همه...
Repost from دیدارنیوز
Photo unavailableShow in Telegram
🔻عباس عبدی: به نظرسنجی ایسپا هم دیگر اعتمادی نیست 🔹عباس عبدی گفت: من در گذشته بیش از همه از نظرسنجی‌های ایسپا دفاع می‌کردم اما در دولت جدید دیگر به ایسپا هم اعتماد زیادی ندارم. این بی‌اعتمادی به‌دلیل دستکاری در نتیجه نیست، بلکه به‌دلیل تغییر نمونه، طرح سوال یا پرسش‌گر است زیرا این امور نتایج را ۴ تا ۵ درصد تغییر می‌دهند./هم میهن #دیدار_نیوز @didarnews1| @didarnewsir
نمایش همه...
نیازمند ایمان!‏ حسین رزاق نمیخواستم این حرفها را بزنم؛ اما فشارها از هر سو برای سکوت بسیار است! امنیتی‌ها یک‌جور و دوستان جور دیگری ! ‏همانهایی که روزی روزنه‌گشایی را پروژه امنیتی میدانستند و همراه تحریم بودند امروز تحریم را پروژه امنیتی میخوانند و آگاهانه تجاهل میورزند که مهره‌های بازی قبله عالم شده‌اند! ‏روزیکه میرحسین موسوی پیشنهاد رفراندوم برای عبور از ج‌ا را طرح کرد بسیار دقیق مبرم‌ترین نیاز را ایمان آوردن به توانائی‌مان برای عبور از مرحله کنونی عنوان کرده بود. اما چه بسیار که مؤمن به مقاومت برای عبور از استبداد نبودند و عاقبت فریفته مسابقه‌ای شدند که زمین و زمانش از دیگریست. ‏تحلیل شرایط روز سخت نیست. سقوط هلی‌کوپتر شکست پروژه‌ی چندساله‌ رهبر ج‌ا بود که در گام دوم انقلاب برای برکشیدن جانشین پس از خود سنگ تمام گذاشت و پیش پای آن ابراهیم، همه را قربانی کرد تا امروز مشتش خالی از گزینه باشد و راهی جز ترمیم مشروعیت از دست شده‌ی زیر ۵۰ درصدی نبیند تا بعد. ‏تأئید با پتانسیل‌ترین نامزد جبهه اصلاحات با چینش منفورترین رقبا یعنی رضایت آقا به انتخاب وی و ایمان به قدرت خود در بازی دادن اصلاحطلبان! چنان دژ ولایتش را مستحکم میداند که آب در دلش تکان نخورد و برعکس؛ با نو نواری دیوارهای این خانه‌ی از پای‌بست ویران بقای خود را فعلا تضمین کند. ‏از روز اول نوشتم نامزد اصلاحطلبان برنده قطعی این خیمه‌شب بازیست اما شرف و وجدانم اجازه نداد رخت عافیت به تن کنم و سکوت پیشه یا وسط بازی بایستم و هرچه هر سو میپسندد بپسندم. آنچه دیده میشود فرش قرمز نظام برای این نامزد است که اگر رأی نیاورد فقط از بی عرضگی اصلاحطلبان خواهد بود. ‏حالا درست که روزگار ایران خطیر و مردم در رنجند و امیدوار به هر روزنی اما یادمان نرود که نیاز ما افق‌گشاییست. ‏در مداوای این تن از عفونت ‌علیل نباید امید هیچ معجزی از مسکن‌ها داشت که هر دقیقه بقای استبداد به میزان سالی به وطن آسیب زده و میزند. ‏ فعلا خوش باشید با انتخابتان تا شنبه!
نمایش همه...
بحران اقناع علی زمانیان در ادبیات سیاسی، صورت‌بندی‌های مختلفی از انواع بحران‌هایی که ممکن است هر نظام سیاسی با آن مواجه شود، ارائه شده‌است. یکی از آن بحران‌ها، "بحران اقناع" است.خلاصه‌ی بحران اقناع این است: زمانی که میان مردم و حاکمیت، مثلا در باب چگونگی و چرایی یک رو‌یداد و اتفاق، اختلاف نظر رخ دهد، نظام سیاسی مستقر و صاحبان قدرت، نمی‌توانند آن اتفاق را توجیه و افکار عمومی را قانع کنند. وقتی حکومت، قدرت اقناع خود را از دست می‌دهد، پرونده‌ی هیچ اختلافی مختومه نخواهد شد و بتدریج، اختلاف بر اختلاف، انباشت شده و روابط ملت با دولت به تیرگی می‌گراید. در چنین اوضاع و احوالی، وقتی رویدادی ناگوار رخ می‌دهد، جامعه در اثر بی‌اعتمادی به نظام سیاسی، هرگونه توضیح مسئولین و حتی مستندات را مخدوش می‌داند. در این وضعیت، هر توضیحی بی‌فایده است، و اتفاقا اصرار بر صحت مستندات، مسئله را پیچیده‌تر می‌کند. نماد بحران اقناع در فرهنگ عامه، همان چوپانی است که به علت دروغ‌های فراوانی که گفته‌ بود، در وقت خطر و حمله‌ی واقعی گرگ، هیچ‌کس فریادهایش را باور نکرد. چوپان با گرگ روبه‌رو شد، زیرا به اهمیت اعتماد دیگران آگاهی نداشت و نمی‌دانست، روزی خواهد آمد که دروغ‌هایش او را به نابودی می‌کشید. بحران اقناع، یعنی شهروندان، صدق مدعای حاکمان را باور نمی‌کنند و حاکمان هیچ راهی برای اثبات ادعای‌شان در اختیار ندارند. بحران اقناع، نشان می‌دهد که پیش از این، کاخ "اعتماد" مردم به منزله‌ی ضرورتی بنیادین، به تیشه‌ی بی‌خردی سیاسی فرو ریخته است. وقتی اعتماد سیاسی به‌صورت نگران کننده کاهش می‌یابد، آن‌گاه جاده‌ی اقناع، به‌طور کامل مسدود می‌گردد. "اعتماد"، رکن پایه‌ای و سرمایه‌ی اصلی در هر ارتباط است. نشانه‌های آشکاری وجود دارد که شرایط کنونی کشور، به‌سمت "حداکثر سوتفاهم" میل پیدا کرده است. به‌تعبیر دیگر، فضای روان‌شناختی سیاسی، مملو از بی‌اعتمادی و سوظن است. این سخن بدان معناست که می‌توان حدس زد هرگونه کوشش حکومت برای تنویر افکار عمومی و گزارش مربوط به مرگ "مهسا امینی"، به بن‌بست می‌خورد و مورد پذیرش جامعه قرار نخواهد گرفت. نه از آن‌رو که گزارش‌ها الزاما کذب‌اند، بلکه به این علت که جامعه اعتمادش را به حاکمان از دست داده‌ است. بهترین و گویاترین شیوه‌ی سنجش اعتماد مردم به اربابان قدرت، دقیقا در کیفیت و کمیت پذیرش یا عدم پذیرش صدق مدعای حکومت از سوی مردم است. میزان وقت و تلاشی که باید صرف قانع شدن مردم کنند و مقدار حجم استنادات، نشان دهنده‌ی میزان اعتماد مردم است. هر چه اعتماد کمتر باشد، باید تلاش بیشتر و مستندات بیشتری فراهم کنند.  اما گاهی چنان اعتماد از دست می‌رود که هر تلاشی برای توجیه، بی‌فایده خواهد بود. مسئله‌ی عدم توانایی حاکمیت در اقناع افکار عمومی در موضوع مهسا امینی، موضوعی نیست که به چند روز اخیر مربوط باشد. بلکه این مسئله، ریشه در ده‌ها سال بی‌توجهی و بی‌اعتنایی به نگرش مردم و بعضا دروغ‌ها و خطاهای اخلاقی دارد. مشکل، بسیار پیچیده‌تر از آن است که بتوان آن را با یک بیانیه و یا اطلاع‌رسانی ساده حل و فصل کرد. چاره‌ی کار در ترمیم جدی ساختار و مناسبات دولت با ملت و تغییر بنیادین در سیاست‌هایی ناکارآمد و بلکه مضر است که روح و روان جامعه را دستخوش رنج‌ها کرده است. به‌دست آوردن اعتماد از دست رفته، مستلزم کوششی جانکاه و البته خردمندانه است.  کاش حاکمان می‌دانستند سقف سیاست، جز بر ستون اعتماد مردم استوار نخواهد ماند. کاش می‌دانستند در نتیجه‌‌ی بی‌اعتنایی به ارزش و اهمیت اعتماد، سقف قدرت فرو خواهد ریخت.
نمایش همه...
مدرسه علوم انسانی

🔹من یک معلم هستم. 🔹️شنونده ی خوبی باشیم. 🔹خوب زندگی کردن به آموزش نیاز دارد. 🔹علوم انسانی را برای بهتر زیستن بیاموزیم. 🔹️من کامل نیستم، همه ی حقیقت هم در نزد من نیست. 🔹مطالب منتشر شده فقط جهت تبادل اندیشه و تفکر است والزاماً نظر بنده نیست.

اکثریت کیست، اقلیت کجاست؟ پایانی بر خطای ادراکی خود «اکثریت» پنداری مناسکی! سید هاشم فیروزی آیا انتخابات و صندوق رأی در ۱۴۰۳ پایان بخش فهم منفعت طلبانه و خطای ادراکی اکثریت پنداری در خیل ذی نفعان و طرفداران حاضر در «تجمعات خیابانی» مناسک محور خواهد شد؟ ای کاش حداقل سه تن از کاندیدهای دارای گرایشات تندروانه بعنوان نمایندگان آن بخش از جامعه که بروز و ظهور خیابانی زیادی در این سالها داشتند و همواره تصور درونی آنها قراگیری در طبقه «اکثریت» بوده و هر تجمع خیابانی را با اغراق و انحراف و تولید اعداد غیرمنطقی به رفراندومی بیعت طلبانه تشبیه می کردند. تا پایان انتخابات در صحنه باقی بمانند و بر همگان من جمله خودشان آشکار سازند که جمعیت پای کار آنها چه میزان از کلیت جامعه است؟ اگر علی رغم بازنمایی تصویری میتینگ های سیاسی همچون اصفهان نهایت آرا نهایی سرجمع ۷ میلیون ۸ میلیون و یا ۱۰ میلیون بود، آیا شرعا و اخلاقا رواست خواست و رای کشوری ۸۰ میلیونی چه آنها که نظر دیگری در انتخابات داشتند و چه آنها که اصلا شرکت نکردند گرفتار و اسیر نادیده انگاری «اقلیتی» اکثریت پندار شود؟ آیا پس از آن دست از این تحریف و تولید خطای ادراکی برخواهند داشت؟
نمایش همه...
سلطه بر افکار عمومی   حسین سناپور از روزی که نامزدی آقای پزشکیان تأیید شد، حمایت خودم را از ایشان اعلام کردم و گفتم که به‌شان رأی خواهم داد، چه همان فرداش و چه چند باری بعد از آن در کانال تلگرامی خودم و بعد جاهای دیگر و آخر هم در میزگرد روزنامه‌ی هم‌میهن. در این چند روز بارها شده که دوستانی به‌ام گفته‌اند این حمایت کاری شجاعانه بوده. راستش با این که چند بار و آدم‌های مختلف این را گفته‌اند، هنوز تعجب می‌کنم از این حرف. چرا باید حمایت از یک نامزد عملی شجاعانه باشد؟ چرا باید حمایت از نامزدی که می‌دانم و می‌دانند از بعضی جهات جهت‌گیری یک‌سانی با او دارم (مثلاً مبارزه با فساد، عدالت‌خواهی، اهمیت‌دادن به حقوق شهروندی، و...) عملی مثلاً شجاعانه باشد، و نه ساده؟ این نظرات را دوستانم داده‌اند، نه غریبه‌ها؛ دوستانی که اتفاقاً نگاهی کم‌وبیش یک‌سان با من به شرایطِ فعلی سیاسی‌مان داشته‌اند. اغلب آن دوستان هم حامی همین نگاه من بوده‌اند، اما آن را یا اصلاً اعلام نکرده‌اند، یا علنی نکرده‌اند. چرا؟ ظاهراً به همان دلیلی که فکر می‌کنند اعلام حمایت من عملی شجاعانه است. شجاعانه است چون ممکن است بخشی از خواننده‌های کتاب‌هام را از دست بدهم یا کسانی را که در حوزه‌ی نشر تصمیم‌گیر یا تأثیرگذار هستند، دل‌خور کنم و مثلاً رفتارهای بدی با خودم یا کتاب‌هام بکنند. نمی‌دانم این تصورات‌شان چه‌قدر قرین حقیقت است، اما گیرم که کاملاً حق با آن‌ها باشد، آیا نباید در شرایطی که وضعیت کشور را بسیار خطیر می‌بینم و این انتخابات را مهم، سعی کنم نقشی کوچک در تغییر آن داشته باشم؟ به این خطرات احتمالی نمی‌ارزد؟ گیرم که خطر این اعلام حمایت مال من باشد (به‌خصوص در صورت باختِ پزشکیان) و پیروزی احتمالی مالِ همه، باز نباید چنین کاری کنم؟ من که کرده‌ام، دیگران هم خودشان به‌تر می‌دانند. اگر به دلیل تکرار آن حرف از دوستانم، بپذیرم که این حمایت کاری شجاعانه است، اما این سؤال حتماً آزاردهنده است که اصلاً چرا باید این حمایت عملی شجاعانه باشد؟ بله، معلوم است، چون من و کسانی مانند من را در معرض داوری عمومی قرار می‌دهد. توجه کنید: نه در معرض داوری و برخورد حکومت و مسئولان مربوط در نهادهای فرهنگی، بلکه در معرض داوری آن‌ها که مخالف رأی‌دادن هستند. و ظاهراً بخشی از این افراد کاری خلاف نظرشان را نمی‌پذیرند و هر جا که بتوانند آن را تلافی خواهند کرد،‌ یعنی: داوری بخشی از افکار سیاسی جای حکومت را گرفته است. آیا با واقعیتی تلخ‌تر از سلطه‌ی حکومت طرفیم؟ بله، همین‌طور است. اپوزیسیون، به‌خصوص اپوزیسیون برانداز، چنان سلطه‌یی بر افکار عمومی پیدا کرده، چنان هژمونی‌یی پیدا کرده که آدم مخالفِ خودش را برنمی‌تابد. وحشتناک است؟ طبیعی است؟ نمی‌دانم. هر چه هست، بسیار تأسف‌بار است که آدم‌هایی که سلطه‌ی حکومت را بر افکار و بیان اندیشه‌هاشان نپذیرفته‌اند و نمی‌پذیرند، از کسانی بترسند که ظاهراً با آن‌ها در چشم‌انداز آینده‌یی آزاد و با حق شهروندی برابر برای همه اشتراک نظر دارند. آیا واقعاً چنین چشم‌اندازِ یک‌سانی داریم درباره‌ی این حقوق اولیه‌ی انسانی با آن‌ها، وقتی از ترس‌شان جرئت نکنیم حمایت‌مان را از یک نامزد سیاسی در یک برهه‌ی خاص اعلام کنیم؟ دقت کنیم که این‌جا نه عقاید دینی و غیردینی‌مان را گفته‌ایم و نه درک‌مان را از مهم‌ترین مسائل هستی و اجتماع و غیره. فقط برای این دوره‌ی خاص و امروز حمایت‌مان را خواسته‌ایم اعلام کنیم از یک نامزد. آیا واقعاً سلطه‌ی آن افکار عمومی بر ما این‌قدر زیاد است؟ چه زیاد هست، چه خیال می‌کنیم هست، به نظرم حتماً باید این نظر و رأی را اعلام کنیم تا دست‌کم علیه این سلطه کاری کرده باشیم. سلطه پیداکردن بخشی از جریان‌های سیاسی یا اجتماعی بر بقیه، خطرناک‌تر از سلطه‌ی حکومت اگر نباشد، کم‌تر هم خطرناک نیست. ۲ تیر ۱۴۰۳
نمایش همه...
در باب حزب الله منتفع! سلمان کدیور ما در دوره مرحوم رئیسی با یک طبقه نوکیسه تازه ای مواجه شدیم که از دل جریان حزب الهی، یک شبه  بدون کوچکترین تجریه و تخصص، به شکل ماکروفری به مناصب بالای مدیریت نظام رسیدند. تحت تئوری جوان گرایی حاکمیت. این طیف طی سه سال اخیر بسیاری از گلوگاه ها، از وزارت خانه ها بگیرید تا هلدینگ های نفتی و صنعتی را تصرف کردند. اینها که تازه طعم چرب و شیرین دنیا زیر زبانشان مزه کرده، کلی خواب و رویا برای آینده داشتند که در حادثه شهادت آقای رئیسی دود شد. این طیف منافعشان بیشتر در قدرت گیری آقای جلیلی است که شعارشان ادامه دست فرمان سه سال گذشته است. . اینها تمام تلاششان را می کنند که تغییر دولتی آنچنان که منافع آنها تهدید شود رخ ندهد. این طبقه عامل تازه ی مقاومت سیستم در برابر هر نوع تغییر ریلی خواهد بود.
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.