cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸

🌸﷽🌸 سلام🙋‍♀️ منبع هر پست رو بدانم می‌نویسم کپی عکس نوشته‌هام آزاده🧡 @Mehr_2018 #بریده_ای_از_کتاب #عکس_نوشته #معرفی_کتاب #روانشناسی #سخن_زیبا #متن_ناب #موفقیت #مناجات #حکایت #داستان #فرهنگ #دیالوگ #تاریخ #آهنگ #شعر

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
465
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-57 روز
+730 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

مامان پروانه عزیز امروز فیلم گریه‌داری دیدم از دختری که داشت به مادر پیرش غذا می‌داد. مادره اول‌های فیلم، بی‌‌حواس بود. خالی خالی. انگار هیچ چیزی یادش نمی‌آمد. بعد، یک‌هو، نگاه کرد به صورت دختر و دقیق شد توی جزئیات چهره‌اش. معجزه شد یک آن. فهمید که او دخترش است. و در آن لحظه کوتاه، شاید خواست مهم‌ترین حرف زندگی‌ش را به جگر گوشه‌اش بزند. به دختر گفت دوستت دارم. بعد بغض کرد. من همان‌جا با دختره گریه کردم و گفتم منم دوستت‌دارم. مامان پروانه عزیز ای کاش حرف بابا را گوش می‌دادی و یخچال روشن را دستمال خیس نمی‌کشیدی، و برق نمی‌گرفت تو را که آن طور بیفتی توی تراس خانه. من هم خیال نمی‌کردم که داری سرم را گول می‌مالی و کف‌پاهات را قلقلک نمی‌دادم که بخندی. که نخندیدی و به جاش، برق کوفتی، من را پرت کرد و خوردم توی دیوار. آن وقت همسایه‌ها از صدای جیغ آخرت نمی‌ریختند توی خانه‌مان، تو را نمی‌پیچیدند لای پتوی سبز یک نفره که رویش عکس پلنگ داشت. و من بابا را نمی‌دیدم که چند نفری دست‌هاش را گرفته بودند که توی سر خودش نکوبد و وادارش نمی‌کردند جلوی درمسجد بایستد و کمتر گریه کند و من، مجبور نمی‌شدم توی مراسم سوم و هفتم و چهلم و سالت، بیسم الله عبدالباسطی بگویم و اذالشمس کورت بخوانم، و حالم بد بشود از ماچ خیس آدم‌ها و خودم را بزنم به آن راه وقتی بهم می‌گفتند حیوونکی یا طفلی یا مادر مرده. مامان پروانه عزیز نوشتن این حرف‌ها سخت است. اما ای کاش من جای دختره بودم و تو زنده بودی. زنده بودی و بی‌حواس. هی خانه‌ات را گم می‌کردی و اشتباهی می‌آمدی خانه ما. مثل مامان بهمن خان. و من ازت می‌پرسیدم مامان جان، اینجا چی‌کار می‌کنی؟ و ‌می‌گفتی خودت اینجا چیکار می‌کنی؟ آن وقت بغلت می‌کردم. سفت. و می‌گذاشتم بوی نارنگی‌ دست‌هات و بوی کرم صورتت بریزد توی تنم. بعد، منتظر می‌شدم تا مرا بشناسی. حتا شده یک‌بار. و بعد تو نگاهم می‌کردی و می‌گفتی دوستت دارم، مُتی. من بغض می‌کردم و می‌گفتم منم دوستت دارم مامان. و هی ماچت می‌کردم. ماچ های محکم. بعد می‌آمدم اینجا و برای رفیق‌هام می‌نوشتم که امروز مامان پروانه، من را شناخت. اما حالا که نیستی، نمی‌دانم باید چه کنم. نمی‌دانم باید چطور اشک‌هام را قورت بد‌هم و یک‌جوری وانمود کنم که انگار سرما خورده‌ام. ای کاش نمی‌رفتی یک جای دور و خوابت نمی‌گرفت به این زودی. اصلا دلت برای ما تنگ می‌شود؟ پی‌نوشت: این کلمات غمگین، برای گریستن نیست. برای این است که قدر آدم‌های عزیز زندگی‌تان بدانید... ✏️#مرتضی_برزگر @MortezaBarzegarNotes #متن_ناب کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
نمایش همه...
6😢 3
Photo unavailableShow in Telegram
دعا کنیم خوشی ببارد و صلح باشد و عشق و زمین جای قشنگی بشود برای زندگی... #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
نمایش همه...
6👌 3
Photo unavailableShow in Telegram
گران باش! بگذار تا بهایت را پرداخت کنند. آدم‌ها، چیزهای مفت را مفت از دست می‌دهند! #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
نمایش همه...
👍 6 4
خودخواهی یا خود مراقبتی - تفاوت چیست؟ وقتی بنزین ماشين شما کم است، روی داشبورد آن ضربه نمی‌زنید و به آن نمی‌گویید خود خواه نباش و حركت كن، بلكه شما قبول می‌کنید که سوخت آن کم است و به پمپ بنزين مى‌رويد و بنزین مى‌زنيد. شما تلفن همراه خود را به خاطر اين كه شارژ باتری‌اش تمام شده باشد خودخواه خطاب نمی‌کنید، بلكه بلافاصله نزدیک‌ترین شارژ را پیدا می‌کنید، اما با این حال، ممكن است شما در درخواست بسيارى از نيازهايتان، خود را «خودخواه» بنامید. ما در بسيارى از موقعيت‌ها برایمان بسیار دشوار است كه نیازهای خود را بيان كنيم، زيرا در کودکی بارها شنیده‌ايم كه خودخواه نباش و يا در فرهنگ ما هر گونه خودخواهى ناپسند و نوعى خودشيفتگى مى‌باشد. ما این گونه افكار، احساس و رفتارها را كه در دوران كودكى آموخته‌ايم به دوران بزرگسالی می‌بريم و مراقبت از نيازهاى ضروری خودمان را با خودشيفتگى اشتباه می‌گيريم. اگر یاد نگرفته‌اید که چگونه در شرايط و زمان مناسب از خود مراقبت كنيد و بگوئيد: «من لایق وقت گذاشتن، ارزش نهادن و داشتن بسيارى از چيزها برای خودم هستم» و در برابر مراقبت از خود مقاومت كنيد، بعد از مدتى احساس خشم، تحقير و بى ارزشى از خود و ديگران می‌کنید و در بیشتر مواقع احساس فشار بیش از حد شما را از پای در می‌آورد. یک تمرین خود مراقبتی واقعی و پایدار با این باور شروع می‌شود که شما ارزش مراقبت از خود را دارید. اگر در اصل باور ندارید که شایسته زندگی‌ای هستید که عشق به خود را پرورش دهيد، آن وقت ممکن است هر کارى كه براى خودتان انجام مى‌دهيد، خود خواهانه به نظرتان برسند. وقتی به بیرون از خود نگاه می‌کنید و آنچه را که می‌خواهید به دست نمی‌آورید و فکر مى‌کنید كه هیچ کس از شما حمایت نمی‌کند، اینجا در نقش قربانى بازى می‌كنيد و يا اگر ديگران را مورد تحقير و سرزنش قرار می‌دهيد و همه را بخاطر نابسامانى‌ها مقصر می‌دانيد، در اين شرايط نقش یک متجاوز را بازى می‌کنيد. خودمراقبتی یک فرآیند درونی است كه بر اساس یک باور و افکار، احساس و رفتار مشخص و عملى برای حمایت و دوست داشتن خود از طریق انتخاب‌هایی که انجام می‌دهید، و براى آن‌ها قدم بر می‌داريد، شکل می‌گیرد. اين پرسش كه چگونه برای هر چیزی که واقعا برایتان مفيد، خوب و ضرورى هستند اهمیت قائل شويد؟" به شما کمک م‌کند تا در مسیر مراقبت از خود و دوری از احساس خودخواهی قرار بگیرید. #روانشناسی کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
نمایش همه...
👍 6 5
00:33
Video unavailableShow in Telegram
آنان که به قضاوت زندگی دیگران می‌نشینند از این حقیقت غافل‌اند که با مصرف نیروی خود در این زمینه، خویشتن را از آرامش و صفای باطن محروم می‌کنند... #سخن_زیبا #استوری کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
نمایش همه...
9👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
حال بهتری خواهیم داشت اگر دست برداریم از فردی که لیاقت محبت ندارد... دشمنی که ارزش جنگیدن ندارد... حقی که ارزش گرفتن ندارد... و فکری که ارزش اندیشیدن ندارد... #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
نمایش همه...
👍 8 2
هنگامی که صومعه‌ها در بین ملت و قومی زیاد شد در حکمِ موانعی است که جلوی فعالیت و کار را می‌گیرد. این‌ها موسساتی است که با تراکم عده‌ای بیکار در خود روح کار را می‌کُشد، این به معنی مراکز رکود و تنبلی است. در بین چنین قومی باید مراکز کار و فعالیت ایجاد کرد. اجتماع صومعه‌ها در مقابل اجتماعات بشری مانند زگیل آزار دهنده‌ای در بدن انسان و یا چون ذبق مزاحمی برای درخت بلوط است. همانگونه که این دو مانع رشد انسان و درخت هستند؛ اجتماع صومعه‌ها و رهبانان از رشد اجتماعی جلوگیری می کند. هر قدر که این اجتماع یعنی رهبانیت ترقی کند، اجتماع بشری بدبخت‌تر شده و راه بیشتری به طرف سقوط و انحطاط طی می‌کند. رژیم و نحوه‌ی حکومت رهبانی که در آغاز تمدن اجتماعی برای تخفیف و تقلیل خشونت‌های روحانیون مفید بود دیگر برای استعداد، ترقی و رشد ملت‌ها نه تنها مفید نیست بلکه مضر هم می‌باشد. به علاوه هنگامی که این نحوه حکومت به دوره‌ی رخوت و سستی خود می‌رسد و بی نظمی در آن حکمفرما می‌گردد، از هر جهت مضر می‌گردد و همانطور که مشهود می‌گردد، همان دلایل و عللی که آن را در عهد بلوغ و قدرتش مفید و سلامت بخش کرده بودند، در فاسد کردن آن نیز شرکت داشتند. جادوها و خرافات و تقدس جاهلانه داشتن، زهد فروشی و ریا و تزویر، اظهار نظر بدون بررسی و قضاوت بدون تعمق برای زندگی مضرند. باید با آن‌ها جنگید. کسی که صومعه می‌گوید منظورش باتلاق است. دیگر همه می‌دانند که رهبانیت چون باتلاق گندیده و فاسد و ناسالم و تب آور و ناراحت کننده است. ما نمی‌توانیم از مرتاض و رهبانان بودایی و تارک دنیاها و جادوگران کشورها سخن بگوییم و وحشت نکنیم. آنها چون مورچه‌های سم داری به جان ملت‌ها افتاده‌اند. 📙#بینوایان ✍#ویکتور‌_هوگو #بریده_ای_از_کتاب کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
نمایش همه...
👍 6 3
Photo unavailableShow in Telegram
نمی‌دانی چقدر خسته‌ام؛ در من زنی تمام راه‌های رسیدن به زندگی را، یک نفس دویده است. #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
نمایش همه...
💔 11
Photo unavailableShow in Telegram
You're the painter of your life! Don't give the paint to everyone else... تو نقاش زندگی خودتی! قلمت رو به هیچ کس دیگه‌‌ای نده. #انگلیسی #عکس_نوشته کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
نمایش همه...
👍 6 4
روزی ابلیس با فرزندانش از مسیری می‌گذشتند! به طایفه‌ای رسیدند که در کنار راه چادر زده بودند، زنی را مشغول دوشیدن گاو دیدند، ابلیس به فرزندانش گفت: تماشا کنید که من چطور بلا بر سر این طایفه می‌آورم! بعد به سوی آن زن رفت و طنابی را که به پای گاو بسته بود تکان داد. با تکان خوردن طناب، گاو ترسید و سطل شیر را به زمین ریخت و کودک آن زن را که در کنارش نشسته بود لگد کرد و کشت. زن با دیدن این صحنه عصبانی شد و گاو را با ضربات چاقو از پای درآورد. وقتی شوهرش آمد و اوضاع را دید، زن را به شدت کتک زد و او را طلاق داد. فامیلِ زن آمدند و آن مرد را به باد کتک گرفتند و آنقدر او را زدند که کشته شد. بعد از آن اقوامِ مرد از راه رسیدند و همه باهم درگیر شدند و جنگ سختی درگرفت. هنوز در گوشه و کنار دنیا بستگان آن زن و شوهر همچنان در جنگ هستند. فرزندان ابلیس با دیدن این ماجرا گفتند: این چه کاری بود که کردی؟ ابلیس گفت: من که کاری نکردم، فقط طناب را تکان دادم! ما هم در اینطور مواقع فکر می‌کنیم: کاری نکرده‌ایم؛ در حالی‌که نمی‌دانیم، حرفی که می‌زنیم، چیزی که می‌نویسیم، نگاهی که می‌کنیم، رفتاری که داریم، ممکن است حالی را دگرگون کند، دلی را بشکند، مشکلی ایجاد کند، آتش اختلافی برافروزد، و... بعد از این وقایع فکر می‌کنیم که کاری نکرده‌ایم، فقط طناب را تکان داده‌ایم! #داستان کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸 @MehrBanooo_2018
نمایش همه...
👍 8 2