cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

علی عبدالخانی

نمایش بیشتر
إيران271 401زبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
234
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

🟤 *انکار  کردم  و شده   مثل  دمِ خروس | این کفش پاره پاره که پاپوش من شده !* 🖋 *علی عبدالخانی* ▪️ *روزنامه نگار* 🔸در گذشته مطلبی خوانده بودم با این مضمون که: *" چگونه می توان در کمترین زمان و بدون هیچ هزینه ای پی به وجود بی انضباطان مالی و به تبع آن انحرافات مالی در موسسات برد! ".* 🔸پوارو همان کارآگاهی که آگاتا کریستی اقدام به خلقِ آن برای آثار جنائیش کرد. او با استفاده از ساده ترین روشها و بدون نیاز به فرضیه سازیهای پیچیده، بعضاً به رازهای جنایی ریشه دار و بزرگ دست می یافت. 🔸پورا نقش انگیزه های جمعی در شکل گیری یک یا سلسله ای از جرایم را بیش از انگیزه های فردی می دانست. برای او مهم است که سوژه های مورد نظر به چه شکل و چرا به همدیگر سود یا ضرر می رسانند؟ همواره این سئوال برایش مطرح می شد که: *آیا این سود یا زیان رساندن به عده ی کم یا زیاد از اشخاص زائیده ای از یک تصادف است یا در ورای آن سودها و زیانها اندیشه ای مجرمانه قرار دارد !."* 🔸پرفسور دروملِ آلمانی نویسنده ی کتاب *" رمز بزهکار "* معتقد است که هر اقدام، گفته يا نوشته‌ از سه جنبه ی نمادين، پيامی و نشانه‌ای قابل بررسی است. به لحاظ نمادين هر اقدام یا عبارت بيانگر یک پدیده و به لحاظ پيامی هر اقدام یا نوشته يا گفته ای، پيامی مشخص به مخاطب القا می کند. از طریق نشانه‌ نیز می توان به شخصیتِ نويسنده یا گوينده رسید و در نهایت پرده از جرم یا مجموعه ای از جرایم برداشت. 🔸 *" ارتباط موضوعی میان نوعِ رفتارها و شکلِ اعمال برخی اشخاص نسبت به عناصرِ تحت امر یکی از روشها و شیوه هایی است که آگاتا کریستی ( یا ملکه ی جنایی نویس جهان ) برای حل پازلهای داستانهای رازآلودش جلوی پای " کارآگاه پوارو " قرار داده است. 🔸آکواریم پُر آب دلالت بر وجودِ فرضی ماهی می کند. حرکت ذهن از وجود آکواریم به سمت وجود ماهی و خلق یک صورت ادراکی از آن، همان شیوه ی بسیار ساده ای است که بواسطه ی آن می توان پی به وجود ماهیهای به ظاهر کوچک و بی خطر بُرد و سازه های جُرمی به هم تنیده شده و بسیار بزرگی را کشف و سپس فرو ریخت. 🔸دریافتیهای ماهانه، فصلانه و سالانه اگر غیر متعارف باشند همچنین حجم بخشیدن به انواع و اقسام حق و حقوقهای خود درآوردی، پاداشهای غیر قابل توجیه ثابت و دوره ای، استحقاقات و امتیازات گوناگون دیگر به شرط آنکه مختص عده ای خاص باشند و دوره ی زمانی یک یا چند ساله را شامل بشوند و... این موارد به ظاهر بی اهمیت و پیش پا افتاده می توانند نقطه ی آغازین و بهترین مدخل برای کشف اکواریم های فساد و به دام انداختن ماهیهای به ظاهر کوچک‌ و زیبا اما بسیار نابهنجار و خطرناک باشد. 🔸بنا بر آنچه گفته شد، بکارگیری این شیوه ساده می تواند پایانبخش هرزگی نظام مالی - اداری - معاملاتی مبتنی بر سلیقه در هر مفروضِ موسساتی باشد و عُزلت بی سابقه ی جوهر و روحِ قوانین در آن مفروضها را به اتمام برساند. 🔸اگر سرجمعِ کُلِ دریافتیهای مادی، مالی و امتیازات مختلفِ عناصر متصل به مجموعه های مفروض را در قالب سالانه محاسبه و سپس میانگین ماهانه ی دریافتی آنها را با میانگین ماهانه نیروهای غیرمتصل مقایسه نمائیم قطعا بخشی از ابعاد مختلف این انحرافات به بهترین شکلِ ممکن متجلی خواهد شد. 🔸پس از این تجلی این سئوال قابلیت پرسش پیدا می کند که: *چنین نیروهایی چرا و برای کدام منظور و بخاطر کدام فعالیتهای ملموس یا مفید به چنین حجمی از امتیازات نامتعارف دست یافته یا می یابند؟ این در حالی است که هر پرداخت و استحقاق مالی یا اداری به تکیه گاه شفاف قانونی نیازمند است بنابراین ماهیهای اکواریوم های موسساتی به هیچ عنوان نمی توانند پاسخگوی پرسشهای مرتبط به سیطره و استیلای آنها بر مصادیق مختلف باشند. ◼️ *علی عبدالخانی* ▪️ *روزنامه نگار* ▪️ *۱۵ دی ۱۳۹۹*
نمایش همه...
⚪ *در باره ی مدیران دیمی کار !* ◼️ *علی عبدالخانی* ▪️ *روزنامه نگار* ◻️یکی از آثار مهم صنعتی شدن بهره مندی کشاورزان از تجهیزات انتقال آب به نقاط دوردست و به حاشیه رفتن تدریجی زراعت موسوم به دیم بود. زراعتی با ریسک بسیار بالا و شبیه به قمار. ◻️در زراعت دیمی، موتور محرکه کشاورز یعنی انگیزه، قربانی ابهام درحصول نتیجه می شود و رغبت و میل به توسعه و افزایش فعالیت و تبع آن افزایشِ تولید نیز به قربانگاه نتایج قمارگونه و غیرقابل اعتماد به چنین کِشتی موکول می گردد. ◻️اگر دو کشتِ دیمی و آبی را با علم مدیریت مقایسه بکنیم شاید بتوانیم به موارد بسیاری از ناکارآمدیهای مدیریتی برسیم. بر اساس آنچه می بینیم و از طریق تماس و ارتباط، لمس و حس میکنیم، واقعا کم نیستند موسساتی که با وجود وفور آب خلاقیت !! و تجهیزات بکارگیری و انتقال آن ، اما اعتقادی به اصل چنین کِشتی ندارند و شیفته و فریفته ی دیمی کاری هستند. شاید دلیل این شیفتگی و فریفتگی نسبت به کشت دیم، تحقق خواسته هایی باشد که در کشت آبی به هیچ عنوان محقق نمی شوند. کشت آبی مالامال از شفافیت و دقت است و به همان نسبت نتایج آن قابل پیش بینی است و جایی تاریک و مبهم برای بازیهای انتفاعی در آن قابل تصور نیست. ◻️بزرگترین هنر مدیران دیمی کار کشتنِ انگیزه نزد نیروهای متخصص، توانمند و خلاق همچنین بهاء بخشیدن و میدان دادن بیش ازحد به همه فن حریفان پر ادعا و غلط انداز و مصلحت طلب است، لذا این قبیل به اصطلاح مدیران هیچگاه نمی توانند از تحقق برنامه هایشان اطمینان حاصل کنند بلکه همه چیز را به آمیزه های بیمی و امیدی و توجیه های غیرقابل فهم گره می زنند. حرافی به قصد توجیه ناکارآمدی مهمترین خصوصیت رفتاری دیمی کاران است. ◻️دیمی کاران چیدمان نیروهای تحت امر خود را نه براساس لیاقت، دانش، تخصص و تعهد و نه حتی تشخیص خود، بلکه بر اساس معیارهای ابداعی و سلیقه ای مربوط اتاقک های باصطلاح فکر و انتفاع پیرامون خود، طراحی و پیاده میکنند، بنابراین نمی توانند موسسه تحت مدیریت خود را همچون یک مزرعه ی آبی، به شادابی و نشاط و نتایج مثبت برسانند. ◻️لازمه هر اصلاح و تغییری وجود اراده ی کافی است که ظاهرا مصادیق دیمی کار و منتفعان کنار دست آنها، برغم ژستهای دلسوزانه و ادعاهای تُهی و واهی، با چنین اراده ای فاصله های بسیار دارند و کشت قمارگونه " دیم " را به دلایل پیش گفته بر زراعت تضمین شده " آبی " ترجیح می دهند. ◼️ *در روزنامه سرآغاز شنبه بیست وهشتم شهریور 1394 به چاپ رسید* ◼️ *خلاصه یاداشت به تاریخ ۱۰ دی ۱۳۹۹ بازنشر گردید* https://telegram.me/khani45
نمایش همه...
سلام صبح همه عزیزان بخیر. برایتان روزی آرام تمنا می کنم.
نمایش همه...
🔴 *خاطره | جلسه با بستنی قیفی !!* ✍🏼 *یادداشتی از : علی عبدالخانی* http://www.asremahahwaz.ir/articles/118027
نمایش همه...
خاطره | جلسه با بستنی قیفی !! - پایگاه خبری تحلیلی عصر ماه اهواز

پایگاه خبری عصرماه اهواز

🟣 *ضمانت اجرای پروتکلها با کیست؟ | تکاپو برای کشیدن ترمز کرونا در تهران !* ▪ *علی عبدالخانی* ▪ *روزنامه نگار* ▫هیچ دستورالعملی تا زمانیکه با ضمانت قاطع اجرایی همراه نباشد، نه تنها تاثیرگذار نیست بلکه به نقض غرض خود تبدیل می شود. ▫محدودیتها و تنگناهای مالی دولت غیر قابل انکار است اما این حقیقت از مسئولیت قانونی دولت در رابطه با جان شهروندان بویژه در استانهایی همچون خوزستان نمی کاهد. ▫خوزستان از جمله یک‌ یا دو استانی است که ثابت ترین شرایط حاد و قرمز (در طول ۳ ماه گذشته) را تجربه کرد اما هیچ واکنش جدی از سوی مدیریت بهداشتی مرکز استان حتی در روزهایی که یک سوم آمار مبتلایان کشور به نام خوزستان و اهواز ثبت شده بود، دیده نشد. ▫روزی نبود که توپ افزایش بی سابقه بیماری و مرگ در اهواز به زمین همه به جز مدیریت علوم پزشکی انداخته نمی شد. ▫از بدیهیات علم مدیریت آن است که وقتی در یک حوزه بحران ایجاد می شود یا آن حوزه با خروجی منفی مواجه می گردد، اصولاً این خروجی باعث حساسیت مقام عالی وزارت مربوطه می شود و با قید فوریت ارشدترین مدیر یا مقام مسئول آن حوزه جای خود‌ را به مدیری کاملا مُجرب و حساب پس داده و‌ توانمند می دهد تا به وضعیت موجود سر و سامان ببخشد. ▫انتظار آن بود که وزیر بهداشت وفق اصول حرفه ای، قانونی، اخلاقی و بنا به ثبات مرگ و بیماری در اهواز و بخشهایی از استان، بدون هیچگونه تعلل و وقت کُشی یکی از مدیران ارشد وزارتی (حداقل در سطح معاون وزیر) یا یکی از باتجربه ترین و قوی ترین مدیران موفق استانی را (ولو بصورت موقت) به جای سرپرست فعلی علوم پزشکی جندی شاپور به کار می گرفت. ▫افکار عمومی از اینکه چرا در این شرایط سخت فرماندهی بیماری کرونا در مرکز استان به یک‌ سرپرست و ( نه مدیر ) سپرده شده است واقعا خواهان پاسخگویی هستند. آیا ابقای یک سرپرست که تجربه ی مدیریت قبلی اش (علوم پزشکی شوشتر) از چند جهت محل بحث بوده است، ظلم مضاعف به مردم نیست؟ ▫آیا سپردن جان انسانها تحت مدیریتی که حداکثر اقدام ایشان توجیه افرایش مرگ و بیماری است تابعی از حکمت و اقدامی قانونی است یا اینکه این ابقاء (برغم ضعف سابقه و خروجی منفی) از سلایق و علایق خاص و غیرحرفه ای تبعیت می کند؟ ▫چندین ماه است که خوزستان در منطقه ی قرمز جا خوش کرده است. در مقابل چند روزی از قرار گرفتن تهران در منطقه ی هشدار ( ونه قرمز ) می گذرد که این امر سبب تکاپوی مدیران مختلف بهداشتی - درمانی و جلسات متعدد کارشناسی و ایجاد محدودیتهای مختلف و حتی پیشنهاد تعطیلی یک هفته ای و برخورد قاطع با زیرپاگذشتگان پروتکلها و تدابیر مختلف دیگر گردید. ▫تصمیم ۲۵ تیر که برای تهران اتخاذ گردید متضمن دورکاری یک سوم کارکنان اداری پایتخت بوده است. با این شرح رییس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور توضیح دهند چرا همکاران ایشان در تهران اینگونه نسبت به جان شهروندان تهرانی حساس بوده و مسئولانه و متعهدانه در مقابل عادی سازی اوضاع ایستاند و نظرات کارشناسیشان را با زبان اقناع و منطق و آمار، بدون واهمه ی از دست دادن جایگاه مدیریتیشان به نفع مردم به کرسی نشاندند، این در حالی است که برغم بیشتر بودن مرگها و ابتلاها در ۳ ماه گذشته و یکسره بودن وضعیت قرمز در خوزستان اما جناب ایشان و همکاران مربوطه ی در سایر علوم پزشکیها، بجز توجیه افزایش مرگ و بیماری و پناه بردن به دامان پروتکلها و اصرار بر لزوم رعایت آنها و... هیچگاه واکنشی که با شرایط قرمز تناسب داشته باشد اتخاذ نکردند؟ ▫با توجه به تفاوت مبنایی حالت " هشدار " و " قرمز " همچنین غیر قابل مقایسه بودن تعداد مبتلایان و متوفیان خوزستان و تهران ( به نسبت جمعیت ) چگونه ممکن است که بهداشت و درمان پایتخت بعنوان مرجع تصمیم گیری اینگونه به تکاپو می افتد اما مدیریت هم عرض آن در استان خوزستان طی مدت چند ماه ثبات مرگ و بیماری فقط و فقط به نصیحت و اندرز و توجیه یا نسبت دادن مرگ و مرض به مراسم اجتماعی و... می پردازد؟ ▫یقیناً هیچ قانونی در کشور جوازی برای تبعیض میان شهروندان در دو استان صادر نمی کند و جانی را نسبت به جان دیگر ارزشمندتر تلقی نمی نماید اما این مدیران ضعیف هستند که با ضعف عملکردی و کارکردی خود سبب بروز واقعیتی به نام تبعیض می شوند. جان یک شهروندان تهرانی به همان اندازه مهم و محترم است که جان یک خوزستانی یا شیرازی و چنانچه دوگانگی و تبعیضی دیده بشود بطور قطع این امری صدرصد مدیریتی است. ▫با پذیرش کُلی واقعیت های تلخ حاکم بر مباحث مربوط به انتصابات و غیبت آشکار معیارهای لازم جهت اعطای مناصب و پُستهای حساس، انتظار می رود حوزه بسیار حساس بهداشت و درمان استان و اهواز به دست مدیران مُجرب و با سابقه مثبت و البته صلاحیتدار سپرده بشود. ▫اداره و مدیریت حوزه ای که با جان و سلامت شهروندان سروکار دارد، آنهم توسط یک سرپرست، ظلمی مضاعف در حق شهروندان است که امیدوارم برای آن چاره اندیشی فوری
نمایش همه...
بشود. ▪ *علی عبدالخانی* ▪ *روزنامه نگار* ▪ *۲۶ تیر ۱۳۹۹*
نمایش همه...
🟣 *خطاب به نمایندگان | طغیان بی سوادی و آثار آن در هدررفت سرمایه های مادی و معنوی استان و اهواز !* ◻️ *علی عبدالخانی* ▫️ *روزنامه نگار* ▫️ *قسمت اول* ▪️ایکس و ایگرگ حروف ۲۴ و ۲۵ از الفبای فرانسه هستند که دلیل شهرتشان بخاطر معرف بودن اشخاص یا اشیاء مجهول است. البته در معادلات ریاضی نیز عدد مجهول را نمایندگی می کنند. ▪️در دنیای امروز واژه سواد نیز دچار تغییر در معنا شده و کمتر از آن بعنوان خواندن و نوشتن استفاده می شود. سواد بویژه اگر در کنار نام یک مسئول قرار بگیرد لزوماً به طیف وسیعی از یک سلسله دانشهای مرتبط به پُست یا جایگاه آن مسئول ( عام و خاص ) گفته می شود و چنانچه شخصی عنوان مسئول را یدک بکشد اما از حداقل های دانش مورد نیاز آن مسئولیت و اطلاعات عام مربوط به مدیریت بهره نبرد، آن شخص عملاً شخصی بی سواد و مُضر به حال آن جایگاه تلقی می شود. ▪️جایگاه تصاحب شده! توسط این قبیل مسئولان معمولا نه بر اساس شاخص و معیار یا تعهد و وجدان و نه در یک رقابت سالم بلکه به شیوه های مختلف ( غیرقانونی و حتی غیر اخلاقی ) بدست می آید. ▪️انفرادی یا جمعی بودن ناصب یا ناصبین!! چیزی از مفهوم بالا کم نمی کند لذا خروجی بسیاری از شوراها و هیاتهای مدیره و رئیسه کشوری و استانی و شهری در انتخاب برخی مسئولان کم سواد و بی سابقه گواهی بر صدق این ادعاست. ▪️همچنین اگر پیشوندی تحت عنوان مهندس، دکتر، کارشناس ارشد و امثال اینها جلوی اسم این تیپ از باصطلاح مسئولان قرار بگیرد، این نیز نمی تواند دلیلی بر سواد متناسب با جایگاه مربوطه باشد و چیزی از بی سوادیشان کم نمی کند، ونگهی آنچه امروز زیاد است و به تنهایی دلیل بر سواد و تسلط به حیطه ی مسئولیتی نیست، بهره مندی از عناوین رنگارنگ و متنوع و سهل الحصول دانشگاهی است. ▪️به بیانی کاملاً آشکار، بسیاری از موارد که به بحرانهای مدیریتی در حوزه های مختلف اقتصادی - مالی، اجتماعی، عمرانی - خدمات عمومی و شهری و حتی قانونگذاری ( خُرد و محلی ) می انجامد و چنانچه برای آن چاره جویی اساسی نشود قطعا بر ابعاد ناکارآمدیها و ناسلامتیها خواهد افزود، در حقیقت *" بی سوادی مستتر برخی مسئولان است که در اظلاع سه گانه ی مثلث ۱- انتصابات فرامعیاری ۲- مدارک تحصیلی تُهی از دانش ۳- حمایتهای کورکورانه جهت های تاثیرگذار یا منتفع "* از این قبیل مدیران است. ▪️بررسیها نشان می دهد که در میان ضلع های ۳ گانه ی مثلث بی کفایتی برخی مدیران، *" انتصاب یا انتخاب فرامعیاری اشخاص کم سواد و سپردن امانات سنگین به آنها "* خطرناکترین ظلع این شکل هندسی نامیمون و نامبارک را تشکیل می دهد. ▪️راز این امر که در بُعد استانی فاجعه بار و در بُعد ملی فاجعه بارتر نشان می دهد، در حقیقت نحوه ی غلط و غیر اصولی انتصاب و بکار گیری اشخاص غیر شایسته و نالایق در جایگاههای حساس است. ▪️این نوع انتصابات که نمونه های آنها در لایه های میانی و فوقانی شهر و استان و کشور به وفور دیده می شود، بیش از آنکه ماهیت و عمق دانش و تعهد یا سوابق اشخاص را بسنجد، بیشتر به میزان وابستگی در پیاده کردن اهداف مقامات ناصب !! ( مافوق ) توجه می کند. ▪️مدیران کم سواد و بدون تجربه و فاقد تخصص که ظاهری مشروع و قانونی و زبانی روان و خوش چرخ دارند، *از جهت ماهیت و جوهره ی درونی بشدت ضعیف بوده و تنها با تکیه بر دیکته ی دانش کارشناسان ( زیرمجموعه ) و به یُمن کبکبه ی میز و صندلی و احاطه ی آنها با مقداری!! متملق و بوقچی و چاپلوس... تنها می توانند ادای مدیران قوی و خوش سواد را دربیاورند،* بنابراین با اتخاذ شیوه و روشهای سلیقه ای و بها بخشیدن به مزیدگویان کم بها و منفعت جو، از همان ابتدای فعالیتشان زمینه ی بدحالی و بحران را در موسسات تحت مدیریت خود آغاز می کنند. ▪️با توجه به کلیات فوق، تعیین مصداق این قبیل مدیران بسیار آسان است و هر کدام از خوانندگان به راحتی می تواند نمونه یا نمونه هایی از این اشخاص را در ذهن خود مرور کند، از طرف دیگر و با توجه به شرایط ویژه کشور که بشدت به مدیران لایق، باسواد و غیرکوتوله پرور نیاز دارد، می توان بواسطه ی یک بحث ظریف و مستدل منطقی - حقوقی ثابت کرد که رسیدن اشخاص غیر برخوردار از حداقل های قانونی به جایگاههای اجرایی - مدیریتی، اداری و خدماتی و تحمیل زیانهای بسیار مادی و معنوی خصوصا جفای آشکار به کارشناسان متخصص و بها بخشیدن به منفعت جویان تملق گو، بر پیچیدگی این بیماری مُزمن افزوده است و به نظر می رسد وقت تمرکز بر چنین قُماشی از آدمیان!! مُضر به حال جامعه رسیده است. ▪️از دیدگاه حقوقی - فقهی استیلای یک کم سواد، بدون سابقه و فاقد تخصص بر مقدرات یک موسسه و به چالش کشاندن کارکردهای آن نه تنها مشروعیت آن استیلا را زیر سئوال می برد بلکه در اختیار گرفتن آن جایگاه را تا سر حد " غصب آن " به پیش می برد. ▪️نتیجه این یاداشت را در قسمت بعد ( آخر ) بخوانید. ◽ *پایان قسمت ۱* ◻️ *علی عبدالخانی* ▫
نمایش همه...
️ *روزنامه نگار* ▫️ *هشتم مرداد ۱۳۹۹*
نمایش همه...
🟣 *ضمانت اجرای پروتکلها با کیست؟ | تکاپو برای کشیدن ترمز کرونا در تهران !* ▪ *علی عبدالخانی* ▪ *روزنامه نگار* ▫هیچ دستورالعملی تا زمانیکه با ضمانت قاطع اجرایی همراه نباشد، نه تنها تاثیرگذار نیست بلکه به نقض غرض خود تبدیل می شود. ▫محدودیتها و تنگناهای مالی دولت غیر قابل انکار است اما این حقیقت از مسئولیت قانونی دولت در رابطه با جان شهروندان بویژه در استانهایی همچون خوزستان نمی کاهد. ▫خوزستان از جمله یک‌ یا دو استانی است که ثابت ترین شرایط حاد و قرمز (در طول ۳ ماه گذشته) را تجربه کرد اما هیچ واکنش جدی از سوی مدیریت بهداشتی مرکز استان حتی در روزهایی که یک سوم آمار مبتلایان کشور به نام خوزستان و اهواز ثبت شده بود، دیده نشد. ▫روزی نبود که توپ افزایش بی سابقه بیماری و مرگ در اهواز به زمین همه به جز مدیریت علوم پزشکی انداخته نمی شد. ▫از بدیهیات علم مدیریت آن است که وقتی در یک حوزه بحران ایجاد می شود یا آن حوزه با خروجی منفی مواجه می گردد، اصولاً این خروجی باعث حساسیت مقام عالی وزارت مربوطه می شود و با قید فوریت ارشدترین مدیر یا مقام مسئول آن حوزه جای خود‌ را به مدیری کاملا مُجرب و حساب پس داده و‌ توانمند می دهد تا به وضعیت موجود سر و سامان ببخشد. ▫انتظار آن بود که وزیر بهداشت وفق اصول حرفه ای، قانونی، اخلاقی و بنا به ثبات مرگ و بیماری در اهواز و بخشهایی از استان، بدون هیچگونه تعلل و وقت کُشی یکی از مدیران ارشد وزارتی (حداقل در سطح معاون وزیر) یا یکی از باتجربه ترین و قوی ترین مدیران موفق استانی را (ولو بصورت موقت) به جای سرپرست فعلی علوم پزشکی جندی شاپور به کار می گرفت. ▫افکار عمومی از اینکه چرا در این شرایط سخت فرماندهی بیماری کرونا در مرکز استان به یک‌ سرپرست و ( نه مدیر ) سپرده شده است واقعا خواهان پاسخگویی هستند. آیا ابقای یک سرپرست که تجربه ی مدیریت قبلی اش (علوم پزشکی شوشتر) از چند جهت محل بحث بوده است، ظلم مضاعف به مردم نیست؟ ▫آیا سپردن جان انسانها تحت مدیریتی که حداکثر اقدام ایشان توجیه افرایش مرگ و بیماری است تابعی از حکمت و اقدامی قانونی است یا اینکه این ابقاء (برغم ضعف سابقه و خروجی منفی) از سلایق و علایق خاص و غیرحرفه ای تبعیت می کند؟ ▫چندین ماه است که خوزستان در منطقه ی قرمز جا خوش کرده است. در مقابل چند روزی از قرار گرفتن تهران در منطقه ی هشدار ( ونه قرمز ) می گذرد که این امر سبب تکاپوی مدیران مختلف بهداشتی - درمانی و جلسات متعدد کارشناسی و ایجاد محدودیتهای مختلف و حتی پیشنهاد تعطیلی یک هفته ای و برخورد قاطع با زیرپاگذشتگان پروتکلها و تدابیر مختلف دیگر گردید. ▫تصمیم ۲۵ تیر که برای تهران اتخاذ گردید متضمن دورکاری یک سوم کارکنان اداری پایتخت بوده است. با این شرح رییس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور توضیح دهند چرا همکاران ایشان در تهران اینگونه نسبت به جان شهروندان تهرانی حساس بوده و مسئولانه و متعهدانه در مقابل عادی سازی اوضاع ایستاند و نظرات کارشناسیشان را با زبان اقناع و منطق و آمار، بدون واهمه ی از دست دادن جایگاه مدیریتیشان به نفع مردم به کرسی نشاندند، این در حالی است که برغم بیشتر بودن مرگها و ابتلاها در ۳ ماه گذشته و یکسره بودن وضعیت قرمز در خوزستان اما جناب ایشان و همکاران مربوطه ی در سایر علوم پزشکیها، بجز توجیه افزایش مرگ و بیماری و پناه بردن به دامان پروتکلها و اصرار بر لزوم رعایت آنها و... هیچگاه واکنشی که با شرایط قرمز تناسب داشته باشد اتخاذ نکردند؟ ▫با توجه به تفاوت مبنایی حالت " هشدار " و " قرمز " همچنین غیر قابل مقایسه بودن تعداد مبتلایان و متوفیان خوزستان و تهران ( به نسبت جمعیت ) چگونه ممکن است که بهداشت و درمان پایتخت بعنوان مرجع تصمیم گیری اینگونه به تکاپو می افتد اما مدیریت هم عرض آن در استان خوزستان طی مدت چند ماه ثبات مرگ و بیماری فقط و فقط به نصیحت و اندرز و توجیه یا نسبت دادن مرگ و مرض به مراسم اجتماعی و... می پردازد؟ ▫یقیناً هیچ قانونی در کشور جوازی برای تبعیض میان شهروندان در دو استان صادر نمی کند و جانی را نسبت به جان دیگر ارزشمندتر تلقی نمی نماید اما این مدیران ضعیف هستند که با ضعف عملکردی و کارکردی خود سبب بروز واقعیتی به نام تبعیض می شوند. جان یک شهروندان تهرانی به همان اندازه مهم و محترم است که جان یک خوزستانی یا شیرازی و چنانچه دوگانگی و تبعیضی دیده بشود بطور قطع این امری صدرصد مدیریتی است. ▫با پذیرش کُلی واقعیت های تلخ حاکم بر مباحث مربوط به انتصابات و غیبت آشکار معیارهای لازم جهت اعطای مناصب و پُستهای حساس، انتظار می رود حوزه بسیار حساس بهداشت و درمان استان و اهواز به دست مدیران مُجرب و با سابقه مثبت و البته صلاحیتدار سپرده بشود. ▫اداره و مدیریت حوزه ای که با جان و سلامت شهروندان سروکار دارد، آنهم توسط یک سرپرست، ظلمی مضاعف در حق شهروندان است که امیدوارم برای آن چاره اندیشی فوری
نمایش همه...
بشود. ▪ *علی عبدالخانی* ▪ *روزنامه نگار* ▪ *۲۶ تیر ۱۳۹۹*
نمایش همه...