『 ʟℊßт ʟ◎♥️℮ 』
𖤐⃟🍃🕊 𝓡𝓐𝓢𝓐 💍𝓢𝓐𝓝𝓐 ·•●💙●•٠ تو دوست داشتنیـ ترين پيچكے هستیـ كـہ دلم میـ خواهد بـہ دست و پاے زندگيم بپيچیـ و مدام قد بكشے در لحظه هايم ·•●💙●•· رسا: https://t.me/BiChatBot?start=sc-341249-By3ne2F
نمایش بیشتر574
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
#تنبیه_و_سکس_توی_ماشین🤤🔞
#هات_ترین_رمان_گی💦🔞
#شلوار تنگش رو به زور پایین کشید.
صدای #ناله های آیین، ادغام شده با زمزمه های پر تهدید #باربد فضای #تحریک کننده ای براش به وجود آورده بود.
#انگشت_وسط رو بی روان کننده وارد #مقعدش کرد.
#جیغ آرومی کشید.
- آیییی باربد
#پسره_انقد_غیرتیه_به_دوس_پسرش_میگه_باید_شال_سرت_کنی😱🔞💯
https://t.me/joinchat/eIOMnuN87pBhMTQ0
6.17 KB
1100
#گی🌈 #BDSM☄
با زبونش خودشو به فا&ک میده😑💦
#part286
-یادت نره که الان یه #چسیتی بستم به اون الت کوچولوت و کنترل ارگاسمت دست منه ..
جای تو بودم اینقدر #زبون_درازی نمیکردم.
https://t.me/joinchat/RpsVpWZGtgeKTeew
https://t.me/joinchat/RpsVpWZGtgeKTeew
500
#جنونتاریک 💦💦
#تنبیهباشمعهایرنگی💥💥💥💥
🕯🕯🕯#شمع #آبی #رنگی رو برمیداره و روی بالا تنه سورن میریزه..
سورن داد بلندی میزنه و 🌪🌪 خودش رو تکون تکون میده تا زود تر پارافین داغ شمع خنک بشه ..
اردوان که #خوششاومدهبود لبخند رضایت بخشی میزنه : این شد #آسمون حالا بریم سراغ ☀️خورشید .
این دفعه شمع زرد رنگ رو برمیداره و روی سینه های سورن میپاشه.. 🍆🍑
#پارافین آب شده به سرعت به پوست سورن مبچسبه و 😬سفت میشه ..
سورن با چشم های پر اشک نگاهی به بقیه #شمع های روی میز میندازه :😮💨😮💨 من از کار های هنری بیزارم.
https://t.me/joinchat/RpsVpWZGtgeKTeew
animation.gif.mp40.67 KB
1100
♨️🔞روحیه حساسی داری جوین نده که فول صحنه تحقیریه😑💯
#اروتیک_ترین_رمان_تلگرام ⚠️
🖇🧊🖇🧊🖇🧊🖇🧊🖇
وحشتزده به چاقوی تو #دست ارباب نگاه میکنم و عقب عقب میرم که میخورم به پایهی #کمد.
لبخند ارباب،از برق چاقو ترسناکتره.
-:پاشو...پاشو #توله سگ...
از ناتوانی تکون نمیخورم که بازومو میگیره و #بلندم میکنه.
-:دومتر زبونت کو #توله؟پاچه میگرفتی که؟هوم؟
فکمو فشار میده #دهنم باز میشه،چاقو رو زبونم که از خشکی بیرون اوردم میشه که گرمای چیزی رو روی پاهام #حس میکنم.
چشمای #گرد ارباب رو پاهای خیسم میچرخه که چشمامو از ترس میبندم.
-:بی اختیاری #ادرار گرفتی سگولگرد؟مث اینکه اون دوتا نرمه گوشتم به دردت نمیخورن.
چاقو رو از لبم تا #چونهم میکشه که چشمام سیاهی میره و...
https://t.me/joinchat/guXBRsb5i8gwYzRh
اسلیوش از ترس نایف پلی غش میکنه😵💫🔪
1500
✳️ برای اولین بار در BDSM
‼️ رمانی با ژانر #چینی_تاریخی
🩸🏳🌈#Gay_Bdsm🩸🏳🌈
⛓ 👱 #مستر_اسلیو_بوی👨⛓
ژو با دیدن اون #لبای قرمز #خیس دیگه نتونست خودشو #کنترل کنه...امشب کمی #مست بود و #لبای اون پسرک به شدت #وسوسه_انگیز.
پس غیرمنتظره به سمت اون #لبای سرخ وسوسه انگیز #حمله برد و با شدت شروع کرد به #گازیدن و #بلعیدن لباش...
چینگ #بیچاره #شوکه زده مونده بود و نمیدونست چه #واکنشی نشون بده...
سعی میکرد ژو رو از خودش #دور کنه ولی زورش نمیرسید... هر چی #گریه و #التماس کرد فایده نداشت.
ژو با زور #شلوار پسر رو کند و #آلتش رو دم #سوراخ پسرک گذاشت و با #فشار سعی میکرد #فرو ببره...چینگ #جیغ میزد و #کمک میخواست.
یهو در با #شدت باز شد و....
⚠️‼️#میخواد_پسره_بیچاره_رو_جر_بده😱😰
❌🤤👅💦♨️🔥
https://t.me/joinchat/zB9frGse_uw1NjA0
https://t.me/joinchat/zB9frGse_uw1NjA0
2.23 MB
1500
800
#ددی_لیتل_بوی🍼🍭
#لیتلبویکیوت_ددی_دوست_داشتنی_من👼🔥💦
با بغض به #ددی نگاه کردم، اما بیتوجه به چشمای اشکی و پرالتماسم #چستیتی رو دور آلتم بست.
#قطرهٔ اشکی از گوشهٔ چشمم چکید که منو سمت خودش کشید و #بغلم کرد.
لباش رو #گردنم نشست و شروع کرد به مک زدن که خمار نالهای کردم.
- هیع... #بابایی...هوممم...
ددی دستی رو #کپلای لختم کشید که توی بغلش شل شدم و با شنیدن چیک #دوربین
خواستم تکونی بخورم که ددی نذاشت.
- هیش...پسر #کوچولوی ددی...بابایی قراره از بیبیش فیلم یادگاری بگیره...آروم باش...
هقی زدم که دست ددی رو #سوراخم نشست و انگشتم کرد.
جلو آیینه لیتلشو دستمالی میکنه🤤💧
https://t.me/joinchat/hyn4l2RXteYwNjA0
https://t.me/joinchat/hyn4l2RXteYwNjA0
1.55 KB
1500
زندگیمو دادم به پای دلت 🤍
رز مشکی | کسری زاهدی
◉━━━━━━───────
↻ㅤ ◁ ❚❚ㅤ ▷ ⇆
T.me/XlgbtfamilyX | #music🎧
Kasra-Zahedi-Roze-Meshki-320.mp35.40 MB
4210
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.