₰★᭄ꦿ᭄ꦿایلایدا★᭄ꦿ᭄ꦿ₰

چنل زیر پر از فایل رمان های بـ👨🏻‍🍼ـارداری مردان و ددی‌ لیـ👬ـتلی و مستر اسلـ🙇🏼‍♂ـیوی و لزبـ👩‍❤️‍👩ـین و گـ👨‍❤️‍💋‍👨ـی...⛓🩸💦 چیه نویسنده رمان مورد علاقت یهو ول کرده رفته و لنگ رمانی؟!😑🍑🦄 خسته شدی از بس صبر کردی پارت نزاشتن بخونی؟!😒🍆🐬 از رمانای #امگاورس و #مامی‌لیتلی و #مستراسلیوی و #امپرگ و #تریسام و #اسمات خوشت میاد اما خیلی کمیابن و گیرت نمیان؟!🤭🍓🐝 دلت میخواد هر نوع رمانی که دوست داری با هر ژانری رو یک جا داشته باشی؟!🤓🫐🌸 https://t.me/joinchat/xjJw9Lc0eNJmYTU0 میدونم دیگه همچین پیشنهادی برات پیش نمیاد ولی چنل بالا بهترین و کمیاب ترین چنلیه که همه چیزایی که میخوای رو داره🤤😻👅🔞

بیبی گرل شیطونی که برا ددیش دلبری میکنه و تنبیه ها رو به جون میخره😋😈 _ #لخت دراز بکش رو پام +بابای اینقد نزن دیگه خب #کبود میشه دلد میکنه😢 _تو که نمیدونی چه #لذتی داره 😈⛓ #لبامو غنچه کردم و سرمو پایین انداختم با لحن بچه گونه ای زمزمه کردم : +- خب سمام نمودونی که درد #اسپنک زدنت شه لذتی داله🥺🍭🐾 https://t.me/joinchat/5t9gU4z92GxlOTA0

💯♨️🔞💯♨️🔞♨️💯❗️❗️ از درد تو خودم جمع شدم و ملحفه رو دورم بند بر...هنم پیچیدم و اجازه دادم #اشکام راه خودشونو پیدا کنن نگاه خیسمو به چشمای بستش دوختم از جام بلند شدم وبا درد روی تخت نشستم چشماشو باز کرد و نگام کرد _ چه مرگته؟؟ با بغض نالیدم دیگه نمیتونستم تحمل کنم هیچی دردناک تر از تجا...وز کسی که #عاشقشی نبود _پشیمون میشی فواد...از اینکه زود #قضاوتم کردی پشیمون میشی...ولی اون روز دیگه منی وجود نداره... نیشخندی زد و گفت _برام مهم نیست...منم مثه بقیه مشتریات حالمو کردم الآنم میرم نفسم جایی بین سینم راهشو گم کرد تصمیمم قطعی شد قبل اینکه از در بره بیرون تیغ و روی دستم گذاشتم و با صدای خشداری گفتم _هیچوقت نفهمیدی چقد دوست داشتم... به سمتم برگشت تا جوابمو بده که با دیدن منه غرق در #خون وحشت زده گفت _چیکار کردی؟؟ چشمام و به روی صورت نگرانش بستم و ... https://t.me/joinchat/R_qBIV2pE-gX3ATp پسری که عاشق مرد #مافیایی میشه اما با تهمت هایی که بهش زده میشه عشقش بهش تجا...وز می‌کنه و باعث میشه #خودکشی کنه و .... https://t.me/joinchat/R_qBIV2pE-gX3ATp

⚠️ددی‌ای که از آمپول میترسه و میخواد از دست لیتلش فرار کنه😆😰⚠️ #Gay_Trisam🌈👨‍👨‍👦 #Daddy_LittleBoy🧸🔫 رایان با #ترس جیغ زد: _عرفااان... #ولم کن! بابا من حالم خوبه. عرفان هم با صدای #لوسی که مطمئن بود رایان دلش #نرم میشه گفت: _ددی قشنگم اصن #آمپول💉 نمیزنم خوبه؟ رایان که کمی #خیالش راحت شد. عرفان به شایان اشاره کرد تا یه کاری کنه دوباره #فرار نکنه. شایان #خم شد روی رایان و زبونشو به #باسن نرم و سفید رایان مالید. رایانِ #هورنی سریع وا داد و #شل شد. رایان با حس خیسی روی باسنش فکر کرد زبون عرفان روی اون یکی باسنش هم #خیس کرده. تا اومد #آمپول رو بزنه پرستار درو بازکرد و بادیدن زیون شایان روی #باسن رایان...... ❌#لیتله_میخواد_به_ددی_ترسوش_آمپول_بزنه😱🤫 https://t.me/joinchat/VZNpC73x9H82OTRh https://t.me/joinchat/VZNpC73x9H82OTRh

#ددی_لیتل✅ #گی⭐️ ✨✨✨ #پلاگ رو داخل بیبی بوی چرخوندو ا#سلپی به باسنش زد: _ بدنت از لذت میلرزه بیبی #هورنی #دیکشو مالیدو به ناله قشنگش گوش داد. بخاطر #کنترل_ارگاسم این مدت خیلی زود به #اوج رسیدو روی تخت افتاد. ❌❌❌ https://t.me/joinchat/ny8RFDfqQ2o3OGY0 https://t.me/joinchat/ny8RFDfqQ2o3OGY0

#ددی_لیتل_بوی 🫂♨️ #بی_دی_اس_ام 🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞 داشتم با مهمونا #حرف میزدم و میخندیدم که ددی دستمو‌ میگیره و با ببخشیدی سمت #اتاق می‌کشه. #متعجب نگاهش می‌کنم که میکوبتم به دیوار. وحشیانه سرشو تو‌گودی #گردنم میبره‌و گازم میگیره.⛓♨️ کت تکم و درمیاره و کراواتم و #میکشه؛ +: توله ‌ی ددی کرمش گرفته؟بت نگفته بودم زیر این بی صاحاب پیرهن بپوش؟حسین میخاری؟🤨🍆💦 تابی به #بدنم میدم و انگشتم و از لای پیرهنش تو نافش میکنم. -:آرهـــه...#هوس کردم ددیم منو بگـــ+اد ددی به شلوارم #چنگ میزنه و گردنمو میمکه که آه میکشم +: بیخیال مهمونا،بیبی #امشب زیر ددیش پاره میشه...😈💔🔗 شهوتناک آه میکشم که پرتم #میکنه رو تخت و به آلتم چنگ‌میندازه که.... https://t.me/joinchat/ny8RFDfqQ2o3OGY0 https://t.me/joinchat/ny8RFDfqQ2o3OGY0 ددیش وسط مهمونی میکشونتش تو تخت😶🔥👌⛓

یه #خرگوشو میبوسه اما #مسترش میبینه و #دمشو میبره! 😱🔪 با #وحشت داشتم بهش #نگاه میکردم، #استیناشو بالا داد و #اشاره کرد تا روی تخت #دراز بکشم.🛌 _مینی با اینکه #میدونم هنوز #عا‌شق اون #خرگوش ابلهی از #اشتباهت میگزرم و فقط #دُمتو میبرم تا درس #عبرت بگیری😈🔪 https://t.me/joinchat/RgJPF3tQ-MBW_9Mw

#هرزه_عاشق #پارت_۱ تنم رو بالا کشیدم و سعی کردم آخرین #ضربه‌های رو که داخلم میزنه تحمل کنم. مرد که تمام تنش غرق عرق بود آخرین ضربه رو زد و سریع #مردونگ*یش رو درآورد و روی شکمم گذاشت. بعد از چند ثانیه مایع #سفید #رنگی روی کمرم ریخت. مرد لبخندی بهم زد و بی حال گفت: _اوووم... عالی بودی. #فرداشبم هستی؟؟ خودم رو از زیر بدنش در آوردم و بی تفاوت گفتم: _تو حالا پول الانتو حساب کن... تا فرداشبم خبر بهت میدم... بلند شد و وایساد... همون طور که با دستمال کاغذی دور #مردونگ*یش رو پاک می‌کرد گفت: _کیف پولمو بیار برام بانو... از جام بلند شدم و کیف رو براش آوردم. چندتا تراول رو درآورد و سمتم گرفت: _بیا بیشتر از دستمزدته... چون ازت خوشم اومده میدمت... بعد بهم نزدیک شد و زیر گوشم آروم پچ زد: _اگه از #جلو بهم بدی ده برابر اینو بهت میدم بانو.... https://t.me/joinchat/U5BAk0oF3yQxYzk0 https://t.me/joinchat/U5BAk0oF3yQxYzk0 #دختره_داخل_کاباره_کار_میکنه_اما_فقط_از_عقب😱😱😱

دختره رو #جرش میده 🔞😈💦 🔞 ＨＯＴＧＩＦ 🔞 ＨＯＴＧＩＦ 🔞 #part28 _جووووون 🔞🔥#كـ.ص خيستو 🔞🔥 #ميگااام.... 🔞🔥#كصـ.ت چي ميخواد ?🔥?#جنـ.ده من ؟ چی میخواد ؟ ناليدم: - 🔞🔥#كـ.ير 🔞🔥#كلفـ.ـتت و ميخواااام!!!! چنگ زدم به تي شرتش كمي وزنشو از روم بلند كرد و چند لحظه بعد تي شرتش روي زمين بود. شلوارش رو در آورد و 🔞🔥#كيـ.رشو به لبم🔞 🔥#ماليد: _ 🔞🔥#خيس كن 🔞🔥#بكـ.نم تو 🔞🔥#كصـ.ت. 🔞🔥#تف انداختم سرش و اون بي معطلي فرو كرد تو 🔞🔥#كـ.صم. آه مردونه اي كشيد و شروع به عقب و جلو كردن كرد. دستم و انداختم دور گردنش و سرم رو فرو كردم تو گردنش: _اوووووف 🔞🔥#جررررم بده لعنتي! _ 🔞🔥#جرررررت ميدم. 🔞🔥#كـ.ص سفيدت مالههه منه. صداي برخورد🔞🔥 #خـ.ـايه هاش تو هال بزرگ خونه ميپچيد. انقدر🔞🔥 #تلمـ.ـبه زد كه لرزيدم و🔞🔥 #ارضـ.ـا شدم. 🔞🔥#كيـ.رشو بيرون اورد و دستشو رو چاك 🔞🔥#كـ.صم كشيد و🔞🔥 #لزجيش و لمس كرد: _جووون🔞🔥 #آبـ.ـت اومده ؟ https://t.me/joinchat/CCiAksNx3UE3NDk8 #جق‌بزن‌با‌هرپارتش 💦🔥👅 ♨️پارت اول رو بخون خیس میشی 💦🤤

سکـ.ـس دکتر و پرستار 🔞💦😈🔥 #part55 جلوی پاش زانو زدم و با دندون، مشغول باز کردن زیپ شلوارش شدم. اونقدر این کار رو انجام داده بودم که مهارت کامل داشته باشم. #آلـ.ـتش رو از توی شلوارم بیرون آوردم و همونطور که نگاهم رو از پایین بهش دوخته بودم، #زبونی بهش زدم. نفس عمیقی از سر #شـهـ.وت کشید. شروع کردم به #عقـ.ـب جـ.ـلو کردنش توی #دهنم. تا چندین دقیقه مشغول بودم که دستم رو گرفت و بلندم کرد. چرخوندم و روپوشم رو بالا داد تا روی #بـ.ـاسنم تسلط کامل داشته باشه؛ ضربه ی محکمی بهش زد که با اعتراض به طرفش برگشتم و گفتم: - نکن می شنون. توجهی نکرد. و دستشو #خیس کرد و روی #سـ.ـوراخم کشید کمی #ماساژم داد و بعد آروم وارد #پشتم کرد. https://t.me/joinchat/Yi1BVn6JCipkMTA0 #ورودافرادزیرهجده‌سال‌ممنوع🔞 #آب‌آور‌💦🔕 #مستراسلیوگرل ♨️💦🔥