Luna

حالاچشمای من از اون نوعی نیست که قرمز بشه بعدِ گریه خداروشکر همون اولاش یکم قرمز میشه ولی فردا با چه پفی بیدار شما هادی باکالیم هاااایدی.

وقتی ارایشت‌و پاک نکردی و کلی هم گریه کردی

افسرده، پژمرده و پیر.

چشمام داره از دست میره

چقدر سخته دوباره حقیقت کوبیده بشه تو صورتت و تو دربرابر احساساتت و همچی کم بیاری

اشکام دردشو تسکین نمیدن، ارومم نمیکنن من فقط لونا ام، لونایی که فقط و فقط داره گریه میکنه

شاید بخاطر همینه دارم گریه میکنم

سخت بود دردناکه ولی حقیقته

اگه فیلم علاءالدین رو ندیدین، حتما ببینید قشنگ بوووود

امروز درکل خوب بود زیاد سوتی ندادم دنده عقب‌و یاد داد و بردتم محل آزمون رانندگی، دور یه فرمون‌و باهام تمرین کرد حقیقتا دنده عقب سختههههه :(((( بعدش هم که دوباره آورد جلو در خونه چون تایم کلاسم مونده بود، البته خودم کلش‌و پشت فرمون بودم عشق کردما. عشققققق. فردا هم کلاسم ساعت ۸ عه صبحه و خوشحالم که صبح افتاده چون واسه منی که تازه کارم صبح بهتره و همچی بهتر دیده میشه واسه یادگیری همین دیگه