پَرسه در حوالیِ قندک🪵🐻
تردید نکن که نوری هست، شاید چندان نباشد که گفتهاند، امّا آنقدر هست که از پس تاریکیات برآید 🌱 . . https://t.me/HarfinoBot?start=5c5c9112827df4b
نمایش بیشترکشور مشخص نشده استزبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
189مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
خیلی هایمان از اینروزها جان به در خواهیم برد، اما این سالها که تمام شود احتمالا فقط قلیلی از ما روحش را و شرفش را از این تاریکخانه به سلامت عبور خواهد داد. البته که تقصیر ما نیست. خب سخت است بار شیشهی گلاب از این سنگلاخ رد کردن. بالاخره میشکند چندتاییش. سخت است کودک مهر و عاطفه را در چکاچک شمشیرهای زمانه شیر دادن و لالایی خواندن، میپرد گاهی از خواب، گریه میکند گاهی... ولی کاش این قحطسال که تمام شد شرمندهی خودمان نباشیم که فقط رد شدهایم از اینروزها و رنجها چنان تُک زدهاند بر جانمان که نه هیچ از شفقتمان مانده است و نه هیچ از شرافتمان...
در پایان هر عصر بلا، در جایی دفتری باز میشود. کاش آنروز ناممان در سیاههی آنهایی نباشد که بالای صفحهشان نوشتهاند "طوفان بود و فقط کلاه خودشان را چسبیده بودند در هوایی که هزار گردباد، هزار آدم خسته را توی خودش پیچیده بود"... کاش اینروزها که تمام شد ناممان توی آن صفحهای از دفتر باشد که بالایش به خط خوش نوشتهاند: "امیدوار بودند در روزگارانی که امیدوار بودن سختترین کار دنیا بود. کریم بودند در سیاهسالی که سکهها چنان تنگ در آغوش مشتها بودند که تفنگها در دست تفنگدارانِ ترسیده. گوارایشان باد حظ آسوده بر آینه نگریستنها"...
#حمیدباقرلو
تيمور نيز لنگ لنگان فرمان میداد
بر ستون جمجمه ها در باد
اما هنوز کوهپايههای تو پيداست
هنوز " بيستون " برجاست!
" عزيز " میگويد هر چنگيزی را پاييزیست
و هر تيمور را گوری ..
#شهیارقنبری
امید بستن به ویرانی خوب نیست.
اما کاش حالا که به مو رسیده پاره بشه..
و گویا شکستههای من از جنوبی ترین قسمت زمین تا خط استوا کشیده شده است عزیزدلم. گویا وسعت غمانگیز بودنم چیزیست به اندازهی مایملکِ حضرت آدم در ابتدای ورودش به زمین، عزیزدلم. گویا غم، میراث ماست.
#کیمیا
Repost from ادبیات چیست؟
داشتم مرصادالعباد من المبدا الی المعادِ نجمالدین رازی را ورق میزدم، یک جاییش مکث میکنم وقتی دارد از نزول وحی حرف میزند تعبیر شاعرانهای بکار برده: «چون میرفت، محمد(ص) بود و چون میآمد، رحمت.»
جمله را هایلایت میکنم، پایینش مینویسم وقتی هم حضور مادی ندارد باز رحمة للعالمین است، بعد ته دلم اندکی روشن میشود، به احمد فکر میکنم، به آن رحمتی که ازش دور افتادهایم، ما مردمان بیچاره و گرفتار آخرالزمان، ایمان آورده به کلمات! ای کاش امشب دستمان را بگیرد، دست بکشد روی سرمان! از دست خودمان نجاتمان بدهد، هم ما را، هم دین اسلام را!
#عیدتان_مبارک
@whatisliterature
آهای آیندگان، شما که از دل طوفانی بیرون میجهید که ما را بلعیده است وقتی از ضعف های ما حرف میزنید یادتان باشد که از زمانهی سخت ما هم چیزی بگویید....
#برتولتبرشت
اگه یه مخالف ج.ا با گراز شطرنج بازی کنه فرداش یه چادری پیدا میکنن میذارن جلوی گراز تا باهاش شطرنج بازی کنه.
➖Santa in Summer➖
@sut_tw