1 739
مشترکین
+524 ساعت
+297 روز
+9630 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
جملاتی که افکارِ شما را " تغییر" می دهد.:
🟢 کارل یونگ مدتها به این فکر میکرد که چرا موضوع «تولد دوباره» اینقدر برایش جذاب است، بعد ناگهان جواب را پیدا کرد: نام خانوادگی او، یونگ، به معنای جوان است و به همین خاطر موضوعاتی مثل تولد، جوانی، سالخوردگی و زایش دوباره همیشه برای او مهم بوده است
🟢 یونگ در ادامه متوجه شد معنی نام فروید نیز در زبان آلمانی «لذت» است و همین توضیح میدهد که چرا اصل لذت برای فروید اساس همهچیز است
🟢 این قاعده درباره سومین روانشناس بزرگ قرن هم مصداق داشت: معنی نام آدلر، عقاب است و به همین خاطر او مدافع میل به قدرت است
🟢 یونگ فکر میکرد نامهایی که در بدو تولد روی ما میگذارند همچون مشعلی بر مسیر تقدیرمان پرتو میافکنند
🟢 آیا این حرف واقعیت دارد؟ آیا ما شکل نامهایمان میشویم و اگر پدر و مادرمان اسم دیگری برایمان انتخاب کرده بودند، سرنوشت دیگری پیدا میکردیم؟
#مکتب_يونگ
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
👍 1
🟢 کارل یونگ مدتها به این فکر میکرد که چرا موضوع «تولد دوباره» اینقدر برایش جذاب است، بعد ناگهان جواب را پیدا کرد: نام خانوادگی او، یونگ، به معنای جوان است و به همین خاطر موضوعاتی مثل تولد، جوانی، سالخوردگی و زایش دوباره همیشه برای او مهم بوده است
🟢 یونگ در ادامه متوجه شد معنی نام فروید نیز در زبان آلمانی «لذت» است و همین توضیح میدهد که چرا اصل لذت برای فروید اساس همهچیز است
🟢 این قاعده درباره سومین روانشناس بزرگ قرن هم مصداق داشت: معنی نام آدلر، عقاب است و به همین خاطر او مدافع میل به قدرت است
🟢 یونگ فکر میکرد نامهایی که در بدو تولد روی ما میگذارند همچون مشعلی بر مسیر تقدیرمان پرتو میافکنند
🟢 آیا این حرف واقعیت دارد؟ آیا ما شکل نامهایمان میشویم و اگر پدر و مادرمان اسم دیگری برایمان انتخاب کرده بودند، سرنوشت دیگری پیدا میکردیم؟
#مکتب_يونگ
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
مهدی شفیعی
روانشناس / درمانگر / مدرس عضو انجمن علمی هیپنوتیزم بالینی ایران پژوهشگر آسترولوژی صفحه اصلی #مکتب_یونگ 👇👇👇
https://t.me/carljungسمبلها و اسطورهها
https://t.me/joinchat/EBb84bACPytkZThkاینستاگرام:
https://www.instagram.com/mahdishafiei86 کسی گفت که چیزی را از یاد بردهام.
مولانا گفت: در این دنیا اگر همه چیز را فراموش کنی باکی نیست. تنها یک چیز را نباید از یاد بُرد.تو برای کاری به دنیا آمدی که اگر آن را انجام نرسانی، هیچ کاری نکردهای. از آدمی کاری برمیآید که آن کار نه از آسمان برمیآید و نه از زمین و نه از کوهها،
اما تو میگویی کارهای زیادی از من برمیآید، این حرفِ تو به این میماند که شمشیر گرانبهای شاهانهای را ساطورِ گوشت کُنی و بگویی آن شمشیر را بیکار نگذاشتهام؛ یا اینکه در دیگی زرّین، شلغم بار کنی، یا کارد جواهرنشانی را به دیوار فرو ببَری و کدویِ شکستهای را به آن آویزان کنی.
این کار از میخی چوبین نیز برمیآید، خود را این قدَر ارزان مفروش که بسیار گرانبهایی!
بهانه میآوری که من با انجامدادنِ کارهای سودمند روزگار میگذرانم. دانش میآموزم، فلسفه و فقه و منطق و ستارهشناسی و پزشکی میخوانم، اما اینها همه برای تواست و تو برای آنها نیستی.
اگرخوب فکر کنی در مییابی که اصل تویی و همهٔ اینها فرع است. تو نمیدانی که چه شگفتیها و چه جهانهای بیکرانی در تو موج میزند.
#فیه_ما_فیه
#مولانا
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
👍 1🥰 1
کسی گفت که چیزی را از یاد بردهام.
مولانا گفت: در این دنیا اگر همه چیز را فراموش کنی باکی نیست. تنها یک چیز را نباید از یاد بُرد. تو برای کاری به دنیا آمدی که اگر آن را انجام نرسانی، هیچ کاری نکردهای. از آدمی کاری برمیآید که آن کار نه از آسمان برمیآید و نه از زمین و نه از کوهها،
اما تو میگویی کارهای زیادی از من برمیآید، این حرفِ تو به این میماند که شمشیر گرانبهای شاهانهای را ساطورِ گوشت کُنی و بگویی آن شمشیر را بیکار نگذاشتهام؛ یا اینکه در دیگی زرّین، شلغم بار کنی، یا کارد جواهرنشانی را به دیوار فرو ببَری و کدویِ شکستهای را به آن آویزان کنی.
این کار از میخی چوبین نیز برمیآید، خود را این قدَر ارزان مفروش که بسیار گرانبهایی!
بهانه میآوری که من با انجامدادنِ کارهای سودمند روزگار میگذرانم. دانش میآموزم، فلسفه و فقه و منطق و ستارهشناسی و پزشکی میخوانم، اما اینها همه برای تواست و تو برای آنها نیستی.
اگرخوب فکر کنی در مییابی که اصل تویی و همهٔ اینها فرع است. تو نمیدانی که چه شگفتیها و چه جهانهای بیکرانی در تو موج میزند.
#فیه_ما_فیه
#مولانا
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
کسی گفت که چیزی را از یاد بردهام.
مولانا گفت: در این دنیا اگر همه چیز را فراموش کنی باکی نیست. تنها یک چیز را نباید از یاد بُرد. تو برای کاری به دنیا آمدی که اگر آن را انجام نرسانی، هیچ کاری نکردهای. از آدمی کاری برمیآید که آن کار نه از آسمان برمیآید و نه از زمین و نه از کوهها،
اما تو میگویی کارهای زیادی از من برمیآید، این حرفِ تو به این میماند که شمشیر گرانبهای شاهانهای را ساطورِ گوشت کُنی و بگویی آن شمشیر را بیکار نگذاشتهام؛ یا اینکه در دیگی زرّین، شلغم بار کنی، یا کارد جواهرنشانی را به دیوار فرو ببَری و کدویِ شکستهای را به آن آویزان کنی.
این کار از میخی چوبین نیز برمیآید، خود را این قدَر ارزان مفروش که بسیار گرانبهایی!
بهانه میآوری که من با انجامدادنِ کارهای سودمند روزگار میگذرانم. دانش میآموزم، فلسفه و فقه و منطق و ستارهشناسی و پزشکی میخوانم، اما اینها همه برای تواست و تو برای آنها نیستی.
اگرخوب فکر کنی در مییابی که اصل تویی و همهٔ اینها فرع است. تو نمیدانی که چه شگفتیها و چه جهانهای بیکرانی در تو موج میزند.
#فیه_ما_فیه
#مولانا
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
🌹روح وروان درعالم هستی 🌹https://t.me/joinchat/AxNqEO0vk0phMmQ0
ارتباط برای تبادل وتبلیغات @Maryaaa2022 کانال دوم کتابخانه @kotobe_bartar
وقتی انتظار می کشید زمان کند است.
وقتی دیرتان شده زمان سریع می گذرد.
وقتی غمگینی زمان کشنده است.
وقتی خوشحالی زمان کوتاه است.
وقتی درد دارید زمان بی پایان است
وقتی احساس بی حوصلگی می کنید زمان طولانی است.
وقتی عاشق هستی زمان زیباست
اینرا بدانید که زمان نه بر اساس ساعت مچی یا دیواری تان بلکه بر اساس احساسات و فیزیولوژی تان تعیین می شود.
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
👍 1
آنهاییکه به دنبال پیدا کردن وظایف زندگی زمینی خود می
گردید!
از پیام هاییکه مطالعه می کنید و شما را مخاطب قرار می دهند،
هرگز و هرگز
به راحتی عبور نکنید!
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
👍 2❤ 1
ذهن مملو از افکار، دریاچه ای مواج و پرچین و شکن است
ذهن عاری از افکار، دریاچه ای صاف و بدون چین و شکن است
خدا هنگامی بطور کامل در دریاچه ذهن تو انعکاس می یابد، که تو عاری از چین و شکن باشی
#اشو
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
👌 1
ابراهیم ساوی میگوید: در آن سال که در هرات بودمی، نزد شیخ صائنالدین غزنوی درس حدیث خواندمی. شیخ صائنالدین را هماره تبسم بر لب بودی، جز آن روز که گفتوگوی خویش را با محمد مهتاب برای ما بازگفت.
غم در سیما داشت و لرزه در صدا. گفت:
امروز در راه مدرسه، محمد مهتاب را دیدم که در کنجی نشسته و اشک گرم بر خاک سرد میریزد. نزد او رفتم و تحیتش گفتم. سر برنیاورد اما تحیت مرا به نیکوتر از آنچه شنید، پاسخ گفت. پرسیدم:
خواجه را چه پیش آمده است که چنین زار میبینمش؟ دست اشارت به سوی مدرسه دراز کرد؛ یعنی به راه خویش برو و از حال من مپرس. گفتم:
والله اگر ندانم این اشک در چشم تو از کدام راه آمده است، پای در راه نگذارم. لختی گذشت.
سرانجام مهتاب به سخن آمد و گفت:
پیش از آنکه تو از راه رسی، دیدم که اهل شهر دخترکی را سنگزنان نزد قاضی میبرند که در مجلس مردان رقصیده است. از آن دم، نه پای رفتن دارم که در راه گذارم و نه دست نسیان که غم از سینه بردارم. گفتم:
ای خواجه، تو را نزیبد که بر خاک نشینی و بر عاقبت دختری چنان، اشک از دیدگان فروریزی.
خواجه سر برآورد و تیز در چشمان من نگریست و گفت:
ای شیخ، نگفتمت که به راه مدرسه رو و از حال من مپرس؟ اگر بر آن دختر بگریم رواست که بندۀ خداست و جگرگوشۀ مرد و زنی بینواست. اما گریۀ من نه برای اوست؛ بر مردمی است که از دین خدا و آیین تقوا برای آنان جز این نمانده است که دخترکان را سنگ زنند.»
{بقول خاقانی}
بترس از تیرباران ضعیفان در کمین شب
که هر کو هست نالان تر قوی تر زخم پیکانش
حذر کن ز آه مظلومی که بیدار است و خون باران
تو شب خفته به بالین تو سیل آید ز بارانش.
🕊 @Andishe_parvaz 🕊
💯 2👍 1