پاسخ به شبهات و پرسش ها - متن
کانال پاسخ متنی به شبهات : https://t.me/pasokhtext کانال دیگر ما حاوی پاسخ صوتی به شبهات: https://t.me/pasokhvoice https://t.me/pasokhvoice لطفا ما را به مومنین معرفی کنید
نمایش بیشتر246
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
حضرت فاطمه در چند سالگی ازدواج کردند؟
به طور کلی چون سال تولد اشخاص در قدیم ثبت نمیشد بعدها (در قرن دوم) که خواستند کتب تاریخ را بنویسند اختلافاتی درباره سال تولد اشخاص رخ داد.
درباره سال تولد حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) سه نظر در کتب روایی و تاریخی نقل شده است:
1 - برخی از علمای شیعه میگویند: حضرت زهرا(س) پنج سال بعد از بعثت متولد شدهاند که در اینصورت هنگام ازدواجشان که مدتی پس از جنگ بدر بوده باید حدود 10 سال داشته باشند.(1)
2- برخی از روایات شیعه و سنی میگویند حضرت زهرا(س) در سال دوم بعثت متولد شدهاند بنابراین هنگام ازدواجشان 13 سال داشته اند(2)
3 - روایت مشهور اهل سنت اینست که حضرت فاطمه(س) پنج سال قبل از بعثت متولد شده اند بنابراین در هنگام ازدواج 20 سال داشتهاند.
شماری از علمای قدیم شیعه همچون شیخ مفید(ره) نظریه دوم را قویتر میدانند. در میان معاصران نیز استاد محمدهادی یوسفی غروی نظریه دوم را درست میدانند. این نظر با روایتی از امام صادق(ع) نیز مطابقت دارد(3).
پاورقی:
(1) کلینی، الکافی، ج 1، ص 458
(2) شیخ مفید، مسار الشیعة، ص 54
(3) حاکم نیشابوری، المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 178 ، روایت شماره 4765
#کودک_همسری #ازدواج #فاطمه_زهرا (س)
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
پرسش:
اینکه قرآن فرموده: «هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتاب مبین وجود دارد» آیا معنایش اینست که «جزئیات مباحث علم شیمی و فیزیک و پزشکی و ... در قرآن بیان شده است»؟
پاسخ:
آیهی مورد نظر، نکته ظریفی دارد که در ترجمهای که ذکر کردید رعایت نشده و موجب اشتباه شده است. آیه شریفه نمیفرماید «هر رَطب و یابِسی(هر تَر و خشکی) در قرآن هست» بلکه فرموده اینها در «کتابٍ مبینٍ»(با تنوین) یعنی در «کتابی روشنگر» است که به «کتابِ عِلمِ خدا» یعنی «لوح محفوظ و کتاب تقدیرات الهی» اشاره دارد.
نفرمود: لا رَطبٌ و لا یابسٌ إلا «فی هذا القرآن» یا «فی هذا الکتاب»(معرفه با ال)
بلکه فرمود: فی کتابٍ مبینٍ(نکره با تنوین)
یعنی سخن درباره کتابی عظیم و ناشناخته برای بشر است که در دسترس عموم نیست. نکره بودنِ کلمه «کتابٍ» در اینجا به «عظمت» و «ناشناختگی» و «دور از دسترس بودن» اشاره دارد.
یکبار دیگر متن کامل آیه را با ترجمههای مختلفش ببینید:
وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۚ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ(سوره اَنعام؛ آیه 59)
ترجمه آیت الله مکارم شیرازی:
"کلیدهای غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسی آنها را نمیداند. او آنچه را در خشکی و دریاست میداند؛ هیچ برگی (از درختی) نمیافتد، مگر اینکه از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانهای در تاریکیهای زمین، و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار [= در کتاب علم خدا] ثبت است."
ترجمه مرحوم آیت الله صادقی تهرانی:
"و دربهای غیب، تنها نزد اوست، (و) جز او (کسی) آنها را نمیداند و آنچه در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر (اینکه) آن را میداند و هیچ دانهای (نهفته) در تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی نیست، مگر اینکه در کتابی روشنگر (ثبت) است"
ترجمه مرحوم دکتر فولادوند:
"و کلیدهای غیب، تنها نزد اوست. جز او [کسی] آن را نمیداند، و آنچه در خشکی و دریاست میداند، و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر [اینکه] آن را میداند، و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین، و هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتابی روشن [ثبت ]است"
پس این آیه میخواهد بفرماید همه حوادث و پدیدهها در علم خدا ثبت هستند حتی اینکه در چه لحظه ای کدام برگ از درخت میافتد از علم و احاطهی خداوند به دور نیست.
«کتابٍ مبینٍ» یعنی یک نوشتهای که همه چیز در آن بیان شده و همه حوادث یا تقدیرات در آن هست. این کتاب، برای خدا و فرشتگانش مبین و روشن یا روشنگر است ولی برای ما که اصلا بهش دسترسی نداریم مجهول و دست نیافتنی است.
حتی اگر کسی مدعی شود که قرآن فرموده که «همه چیز در همین قرآنِ در دسترسِ ما، وجود دارد» باز هم لزوماً منظورِ خداوند، مباحث علم شیمی و فیزیک و پزشکی و ... نیست بلکه منظور اینست که «هر چیزی که از قرآن انتظار میرود» یعنی «با هدفِ نازل شدنِ قرآن تناسب دارد و به هدایت بشر مربوط است»، در قرآن وجود دارد.
مثلا اگر در ویترین یک داروخانه بنویسند: " این داروخانه، جامعیت دارد و همه چیز در آن یافت میشود» یعنی «هر دارویی بخواهید» داریم نه اینکه هر خوراک و پوشاک و میخ و کلنگ و گچ و سیمان و لوازم خانگی و ... در این داروخانه به فروش میرسد!
البته در قرآن، آیاتی وجود دارد که به «برخی مباحث علوم تجربی» قابل ارتباط دادن هستند اما معنایش این نیست که قرآن یک «کتاب درسی برای بیان جزئیات علوم بشری» است.
برای کسب علوم بشری باید سراغ نگریستن به کائنات و آزمایش کردن و تفکر و نظریهپردازی و تحصیل و مطالعه و ... رفت اما برای «هدایت شدن در جنبههای عقیدتی، اخلاقی، معنوی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی»باید به سراغ قرآن رفت.
#قرآن #اعجاز_علمی #طب_اسلامی
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
پرسش:
اخیرا فردی که مدعی «بازنگری» در تعالیم دینی است تأکید دارد در حدیثی در کتاب خصال صدوق(ره) داریم که «زنان در دولت مهدی(عج) با موهای مزیّن، سراسر بینالنهرین را با آرامش پیادهروی میکنند».
آیا این مطلب صحت دارد؟
پاسخ:
این مطلب، عاری از دقت و صداقت است و با هدف تشکیک در عقاید دینی مردم به این شکل ترجمه شده است زیرا:
1 - وقتی به متن عربی مراجعه میکنیم میبینیم اصلا کلمه «موهای مزیّن شده» در حدیث مورد نظر وجود ندارد و این یک ترجمهی غیرصادقانه برای فریب مخاطبان است.
2- عبارتِ مورد بحث، بخشی از یک روایت طولانی در کتاب الخصال(شیخ صدوق)، ج 2 ، ص 626 است که در این بخشِ روایت آمده:
«َ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا ... تَمْشِيَ الْمَرْأَةُ بَيْنَ الْعِرَاقِ إِلَى الشَّامِ لَا تَضَعُ قَدَمَيْهَا إِلَّا عَلَى النَّبَاتِ وَ عَلَى رَأْسِهَا زِينَتُهَا »
ترجمه:
«اگر قائمِ ما قیام کند ... یک زن در حالی که زینتش روی سرش قرار دارد، از عراق تا شام میرود و پایش را جز بر روی گیاه نخواهد نهاد(یعنی هیچ بیابان و کویری وجود نخواهد داشت و تمام زمین سرسبز خواهد بود)»
مرحوم استاد علی اکبر غفاری صفت(عالم و مصحح برجسته کتب حدیث) در پاورقی همین روایت نوشتهاند: در نسخه خطی همین «زینتها» آمده ولی تصحیف است(یعنی اشتباه ناسخ و خطاطی است که نسخه را کتابت میکرده است).
سپس میفرماید: در تحف العقول (همین روایت هست ولی) کلمه «زنبیلها» آمده است (که سازگاری بیشتری دارد).
وقتی به تحف العقول رجوع میکنیم میبینیم استاد، درست فرموده یعنی در تحف العقول، ص 115 به جای «زینت»، «زنبیل» ذکر شده است.
3 - وقتی سند روایت مورد بحث را بررسی میکنیم متوجه میشویم درباره اعتبار سندش بین علمای رجال شیعه اختلاف نظر وجود داشته است. مثلا یک شخصیت محوری در سند این روایت، «القاسم بن یحیی بن الحسن بن راشد» است که درباره موثق بودنش اختلاف نظر وجود دارد. رجوع کنید به کتاب رجال علامه حلی، ص 248
4 - وقتی عبارات قبل و بعد را با دقت بنگریم متوجه میشویم روایت مورد بحث به دنبال بیان «رواج موهای مزیّن شده و بیحجابیِ زنانِ مسلمان در زمان قائم(عج)» نیست بلکه در مقام ارائه تصویری از امنیت و سرسبزی سرزمینهای اسلامی در عصر مهدی(عج) است.
بند مورد نظر را به طور کاملتر میآوریم تا خودتان داوری کنید:
« تَوَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا لَأَنْزَلَتِ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ لَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا وَ لَذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَادِ وَ اصْطَلَحَتِ السِّبَاعُ وَ الْبَهَائِمُ حَتَّى تَمْشِيَ الْمَرْأَةُ بَيْنَ الْعِرَاقِ إِلَى الشَّامِ لَا تَضَعُ قَدَمَيْهَا إِلَّا عَلَى النَّبَاتِ وَ عَلَى رَأْسِهَا زِينَتُهَا {زَنبیلُها} لَا يُهَيِّجُهَا سَبُعٌ وَ لَا تَخَافُه»
ترجمه:
"و اگر قائمِ ما قیام کند (وحکومت تشکیل دهد)، آسمان، بارانش را فرو خواهد فرستاد و زمین، گیاهانش را خواهد رویاند و کینه از دل بندگان خواهد رفت و حیوانات درنده با چارپایان آشتی کنند (وامنیت در حد اعلا برقرار گردد) تا جایی که یک زن در حالی که زینتش{یا زنبیلش} روی سرش قرار دارد، از عراق تا شام میرود و پایش را جز بر روی گیاه نخواهد نهاد(یعنی هیچ بیابان و کویری وجود نخواهد داشت و تمام زمین سرسبز خواهد بود) و هیچ حیوان درنده ای به او حمله ور نمیشود و او نیز نخواهد ترسید."
ملاحظه 1:
اینکه در بخشی از این روایت میگوید: «درندگان با چارپایان با یکدیگر آشتی میکنند» با استناد به یک روایتِ ضعیف، قابل تایید نیست زیرا دشمنی بین گرگ و گوسفند در ذات و خلقتشان نهفته است و یک امر موقتی نیست که در این دنیا از بین برود. قائم(عج) در دنیا ظهور میکنند نه در آخرت یا برزخ. بنابراین نباید گفت گرگ و گوسفند با یکدیگر آشتی خواهند کرد. مگر اینکه بگوییم واژه سِباع(درندگان) در این روایت، به معنای نمادین و استعاری به کار رفته و منظور از آن، انسانهای ظالم هستند که خون مردمِ عادی را در شیشه میکنند و منظور از بهائم، انسانهای بیآزار و معمولی هستند که معمولا مورد ظلم قرار میگیرند. در اینصورت معنای روایت اینست که در زمان قائم(عج)، ظالمها و مظلومها به توافق میرسند که همه امور مطابقِ «عدالت در سایه حکومت قائم(عج)» سامان پذیرد.
ملاحظه 2:
فردی که آن ترجمه غیرصادقانه از آن روایتِ تصحیف شده و ضعیفالسند را به مخاطبانِ خود ارائه کرده است، اساسا کارش «تشکیک در باورهای مخاطبان» است و چون میداند عموم مخاطبانش تخصص در مباحث حدیثی یا دسترسی به متن عربی ندارند، مکرراً از این شیوههای عوامفریبانه استفاده میکند.
#نقد_ترکاشوند #حجاب #مهدویت
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
شریف زاهدی روحانی برجسته اهل سنت بلوچستان که پس از تحقیق و بررسی به مذهب اهل بیت علیهم السلام گروید . او در بیان خاطرات خود چنین می آورد ؛
« خیلی فکر کردم که با کدام روایت یا کتاب برای اهل تسنن ثابت کنم که «مولی» در حدیث غدیر، به معنای دوست نیست، بلکه به معنای پیشوا و رهبر است.
❕تا این که روزی مشغول مطالعه یکی از کتابهای «مولوی محمد عمر سربازی» بودم. مطالعهام که تمام شد و کتاب را که بستم، دیدم روی جلد آن نوشته شده: «نویسنده مولانا محمد عمر سربازی» فوراً به ذهنم آمد که از مولوی ها، معنای کلمه ی مولانا را بپرسم و سؤال کنم که چرا به محمد عمر سربازی، مولانا میگویند؟ از چند مولوی سؤال کردم. پاسخی که به من دادند، این بود که: «مولانا» یعنی واجه ؛ یعنی رهبر ما، پیشوا ی ما. به آنها گفتم: من تعجب میکنم «مولا» درباره ی بزرگانتان معنای واجه و رهبر میدهد ولی در سخن پیامبر (صلی الله علیه وآله) به معنای دوست آمده است!
❕ روزی یکی از دوستان اهل تسنن به دیدنم آمده بود. گفت وگوی مفصلی درباره حقانیت اهل بیت داشتیم از جمله به خطبه ی حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه وآله ) در غدیر خم استناد کردم. ایشان میگفت: «مولا» در این حدیث به معنای دوست آمده است. نهایتاً هر چه دلیل آوردم قبول نکرد. خداحافظی کرد و به سمت بلوچستان حرکت کرد. یک ساعت از رفتنش گذشته بود که به او زنگ زدم و گفتم: کار خیلی مهمی با شما دارم باید برگردی. گفت: من باید بروم، وقت ندارم برگردم. خانوادهام منتظرم هستند، چه کاری با من داری؟ تلفنی بگو. گفتم: کار مهمی دارم، نمی توانم تلفنی بگویم، باید خودت اینجا باشی.
👌خیلی اصرار کردم تا این که برگشت. وقتی به من رسید گفت: چه کار مهمی داری که من را از این همه راه برگرداندی؟ گفتم: میخواستم بهت بگم: دوستت دارم. گفت: همین! گفتم: بله. همین را خواستم به شما بگویم. دوستم ناراحت شد و گفت: خانوادهام منتظرم بودند و باید میرفتم، این همه راه من را برگرداندی که بگویی دوستت دارم، اذیت میکنی؟ گفتم: سؤال من همین جاست. چطور وقتی شما با عجله به سمت خانواده ای که منتظرت هستند میروی و شما را از راهتان بر میگردانم تا به شما بگویم «دوستت_دارم»؛ ناراحت میشوی و در عقل من شک میکنی، ولی وقتی پیامبر اسلام| دهها هزار نفر را که با عجله به سمت خانواده ی خود میرفتند، سه روز در زیر آفتاب سوزان معطل کردند که فقط بگویند: «هر کس من را دوست دارد، علی را دوست بدارد» این کار پیامبر را عاقلانه میدانی؟ آیا این اقدام پیامبر ناراحتی مسلمانان را در پی نمی داشت؟ آیا آنان در عقل چنین پیامبری شک نمی کردند؟ با این کاری که کردم، دوستم با تمام وجود احساس کرد که چه حرف خنده داری زده است و اقرار کرد که پیامبر - در جریان غدیر خم - میخواست نکته ی مهم تری را بیان کند وگرنه برای بیان دوستی اش با علی (علیه السلام) نیازی نبود مسلمانان را از راهشان برگرداند.»
📚باید شیعه می شدم ، خاطرات شریف زاهدی ،ص 138
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
00:15
Video unavailableShow in Telegram
امتناع زن خواننده یهودی از دست دادن با جو بایدن
🔺نگیا (عبری: נגיעה به معنی تماس) یک قانون شرعی یهودی است که بر اساس آن تماس بدن زن با مرد بیگانه (به جز همسر، فرزندان و والدین یا خویشاوندان نزدیک) ممنوع است.
🔸البته اسرائیلیها به این خواننده، لقب متحجر، اُمُّل و عقب افتاده نمیدهند و میدانند که اعتماد به نفسِ این زن و پایبندی او به احکام دینش، شایستهی تمجید است.
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
WhatsApp Video 2022-07-15 at 12.26.08 PM.mp41.82 MB
🔷 چرا ولايت بزرگترين نعمتهاست و بالاترين نعمتهاست و به تعبير قرآن متمّم نعمتهاست؟؛ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتی».
🔷 چون اين مقام ولايت است كه تمام نعمتها را به كار مى گيرد و به جريان مى اندازد و اين مقام ولايت است كه تمام استعدادها را شكفته مى كند و بارور مى نمايد، درست مثل اينكه من يك كارخانه ى بزرگ وسيع را دارا باشم اما از طرز كار و طرز بهره بردارى از آن بى خبر باشم.
🔷 اين كارخانه كه مى تواند در روز، بى نهايت به من سود برساند، بر اثر نبود آگاهى و جهالت من، يك بار سنگين مى شود كه به مرور زمان مرا از پاى در مى آورد و خودش هم مى پوسد و هدر مى شود.
🔷 يك مهندس آگاه و مهربان متمم اين كارخانه ى وسيع و عظيم است. بدون او اين همه نعمت، اين همه استعداد، راكد مى ماند و حتى به هدر مى رود و ضايع مى گردد.
🔷 ولايت او و سرپرستى اوست كه نعمتهاى نهفته و سودهاى پيچيده در كارخانه را آشكار مى كند و به جريان مى اندازد. و اين ولايت متمم آن همه سرمايه و آن همه نعمت است.
📚 مرحوم استاد علی صفائی حائری، غدیر، ص 20
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
پاسخی از استاد صفایی حائری (ره)
🔷 روز عيد غدير امسال، در كردستان، در سقز بودم، در جمع دوستانى كه مهربان و متدين و منصف بودند. يكى از دوستان مى پرسيد كه آيا شما در موضوع خلافت و امامت تحقيقى داشته ايد و آيا دليل بر خلافت بلا فصل حضرت على فقط همين «مَنْ كُنْتُ مَولاه» و يا «تارِكٌ فِيكُمُ الثِّقَلَيْنِ» است؟ اگر دليل همينهاست، چرا حضرت رسول با صراحت از خلافت نگفت و چرا حضرت على را نصب نكرد و كار را يك سره ننمود تا اين همه مشكل و درگيرى پيش نيايد.
🔷 من گفتم در موضوع ولايت و خلافت «مثل موضوع رسالت» من از نقل و روايت شروع نمى كنم. من از اين نقطه آغاز مى كنم كه روابطى دارم، با خودم، با اشياء، با افراد و با ملتها. من در اين روابط امكاناتى دارم: علمى و تجربى، عقلى و فلسفى، قلبى و اشراقى، و احساسى و غريزى. آيا اين امكانات، كفاف روابط من را مى دهد؟
🔷 اگر به اين نتيجه رسيديم كه آرى، پس ديگر نه رسول مى خواهيم و نه خليفه. آدمى مى ماند و خودش و رها مى شود و به خود واگذار مى گردد. اگر به اين نتيجه رسيديم كه خير، اينها كفاف نيازهاى آدمى را نمى دهد، آن وقت هم رسول مى خواهيم و هم پس از رسول به كسى محتاج هستيم كه همان خصوصيات آگاهى و آزادى را داشته باشد و ارتباط با غيب و شهود اين عالم را داشته باشد و آدمى را در تمامى راهش امام و جلودار باشد.
🔷 با اين نگاه ملاك انتخاب رسول و خليفه و شكل انتخاب اين دو، مثل هم خواهد بود و همان طور كه رسول خدا را با اجماع مردم و يا اجماع اهل مدينه و يا اجماع اهل حل و عقد انتخاب نمى كنند، همين طور خليفه را نمى توان با اين روشها شناسايى كرد و نمى شود كه رسول خدا به فكر سرپرست امت و خليفه ى پس از خود نباشد و براى پس از وفات كسى را مشخص نكرده باشد و مثل ابوبكر و عمر و يا تمامى خلفاى بعد دلسوزتر از او باشند.
🔷 اكنون كه ملاك خلافت و رسالت هم پاى هم گرديد، بايد تعيين سرپرست و وظيفه با نص و با همان ملاك مشخص گرديده باشد.
📚 ع.ص، از معرفت دینی تا حکومت دینی، ص 17
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
Photo unavailableShow in Telegram
عارفی را پرسیدند
زندگی به جبر است یا به اختیار؟
پاسخ داد:
امروز را به اختیار است تا چه بکاریم
اما
فردا جبر است
چرا که به اجبار باید درو کنیم
هر آنچه را که دیروز
به اختیار کاشته ایم
#جبر #اختیار #عقاید
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
پرسش :
در کتاب تحف العقول از امام رضا(ع) نقل شده که «کسی نباید دست کسی را ببوسد زیرا این کار نمازگزاردن بر او (و نوعی پرستشِ غیرخدا و شرک) است». (تحف العقول، چاپ قم، ص450)
آیا این حدیث از نظر سند دارای اعتبار است؟ آیا بوسیدن دست والدین ، معلمان و علما حرام است؟
پاسخ:
بوسیدن دست والدین و معلمان و دانشمندان و علما ، یکی از امور رایج در میان مسلمانان و ایرانیان است اما بوسیدن دست صاحبان قدرت و افراد مال اندوز که به معنای تایید ظلم یا تمجید دنیاپرستی است بی تردید کاری ناشایست است.
روایتی که از امام رضا(ع) نقل می شود از نظر سند ، ضعیف است یعنی سند محکمی نداریم که آن حضرت واقعا چنین فرموده باشند. ضمنا این روایت از نظر محتوایی نیز قابل استناد نیست زیرا:
نخست: روایتی که از در کتاب تحف العقول از امام رضا(ع) نقل شده است «مُرسَل» یعنی «فاقد سند متصل» است بنابراین نمی توان با استناد به آن «حرام بودنِ دستبوسی» را استنباط کرد.
دوم: محتوای این روایت با روایات متعدد دیگری که دستبوسی را در برخی از موارد روا دانسته اند تعارض دارد. مثلا روایاتی که درباره بوسیدن دست رسول الله(ص) و اهل بیت(ع) وجود دارد و کلینی(ره) برخی از این احادیث را در کتاب «الکافی» در باب «التقبیل» و ابواسماعیل بخاری در کتاب «الادب المفرد» باب «تقبیل الید» گردآوری کرده اند.
به عنوان نمونه در حدیثی با سند صحیح از امام صادق(ع) نقل شده است که «لَا يُقَبَّلُ رَأْسُ أَحَدٍ وَ لَا يَدُهُ إِلَّا يَدُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَوْ مَنْ أُرِيدَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص » یعنی « {سزاوار است} دست یا سر کسی را نبوسند مگر پیامبر خدا یا کسی که دست و سرش را به نیتِ {تکریمِ } پیامبر (ص) می بوسند»(الکافی، چاپ اسلامیه، ج2، ص185).
سوم: در کتب تاریخ و ادبیات نقل شده است که برخی از مردم دست پیامبر(ص) را می بوسیدند و آن حضرت مانع نمی شدند.(المغازی، واقدی، ج2، صص:592-593 و العقد الفريد ، ابن عبد ربه ، ج2، ص281 )
همچنین نقل شده است که فاطمه(س) در هنگام استقبال از پیامبر(ص) ، از جای بر می خاستند و دست آن حضرت را می بوسیدند(بشارة المصطفى لشيعة المرتضى ، چاپ نجف، ج2، ص: 253)
چهارم: اگر دستبوسیِ بندگان خدا همانند «پرستشِ بندگان خدا» و «نوعی شرک» باشد ، چگونه ممکن است چنین شرکی درباره پیامبر(ص) و ائمه(ع) جایز باشد؟! به بیان دیگر اگر بوسیدنِ دست مانند سجده کردن و پرستش باشد بوسیدن دست همه بندگان - حتی پیامبران و امامان- حرام خواهد بود زیرا «شرک» و «پرستش غیرخدا» استثنا بر نمی دارد.
پنجم: اینکه در روایت داریم که «روا نیست دست یا سر کسی بوسیده شود مگر آنکه نیت انسان از این کار ، احترام به رسول الله(ص) باشد» ، لزوما به معنای «حرام دانستنِ بوسیدنِ دست دیگران» نیست بلکه می خواهد «سنت اسلامی» را مورد تاکید قرار دهد. در واقع سنت اسلامی اینست که مومنان فقط دست « کسانی که از نسل پیامبر (ص) یا دارای بخشی از علم و فضایل آن حضرت هستند» را ببوسند. یعنی قاعدتا بوسیدن دست دیگران باید مکروه باشد و می دانیم که «مکروه» با «حرام» فرق دارد.
ششم: دست بوسی ، تنها در صورتی حرام است که به معنای «سجده» و «پرستش» باشد یا «تمجید از طاغوت ها و نمادهای زر و زور و ظلم» به شمار آید یا «مفسده دیگری» داشته باشد. در موارد دیگر ، دلیلی برای حرام نامیدن آن نداریم و حداکثر اینست که در برخی از موارد مکروه باشد.
هفتم: با توجه به مقام والای علم و عمل صالح در اسلام و با توجه به تأکید اسلام بر حق شناسی و سپاسگزاری نسبت به کسانی که بر گردن ما حقوقی دارند، شاید بتوان گفت بوسیدن دست برخی از افراد همانند والدین ، معلمان ، علما و دانشمندان - اگر به نیت احترام و تکریمِ آنان باشد کاری پسندیده است. البته بوسیدن دست فرعون ها و قارون ها که نمادهای طاغوت و زر و زور هستند نارواست.
#دستبوسی #بوسیدن #بوسه
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
📚 دکانی به نام سر کتاب
◀️اشخاصی فال می گیرند و سر کتاب باز می کنند و خبرهایی در مورد شخص می دهند و دعایی می نویسند و می گویند برای دفع طلسم همراهت باشد و در ازای این کارها مبلغی پول می گیرند؛ آیا مراجعه به این اشخاص صحیح است؟عمل این اشخاص و مراجعه و تصدیق این اشخاص در روایات زیادی مذمت شده است که چند مورد را ذکر می کنیم: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: منجم (مدعی پیش گویی و طالع بینی از روی حساب ستاره ها) ملعون است و کاهن (خبر دهنده از گذشته و آینده و امر پوشیده) ملعون است و ساحر ملعون است.(1)
◀️همچنین رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از رفتن به نزد عَرَّافِ نهی کرد و فرمود: کسی که به نزد عراف برود و او را تصدیق کند، از آنچه خدا بر محمد (صلی الله علیه و آله) نازل نموده است بیزار است.»(2) «عَرَّافِ» به کسی گفته می شود که از گذشته و آینده و از امر پنهان و سری خبر بدهد و اشخاص را به چیز گم شده و غیره راهنمائی کند.
⭕️باید دانست اغلب دعا نویس ها؛
1. دعاهایی که می نویسند سند و مدرک ندارد و بدعت است.
2. شکل ها و کلمات نامفهوم در آن می آورند، این کار در احادیث مذمت شده است. یعنی تعویذ را انسان باید بفهمد که چه چیزی در آن هست. «امام صادق (علیه السلام) فرمود: تعویذ (خواندن یا نوشتن دعای مخصوص) برای چشم زخم یا تب یا درد دندان یا صاحب نیش زهردار اشکالی ندارد در صورتی که شخص بداند چه می گوید و در تعویذ خود، چیزی که آن را نمی شناسد وارد نکند.»(3)
◀️پس مراجعه به کاهن و منجم یعنی شخص خبر دهنده از گذشته یا آینده یا خبر دهنده از امر پنهان مانند مکان چیز دزدیده شده و غیره شدیداً مذمت شده است و اینکه گاهی اوقات حرف آنها درست از کار در می آید نشانه صحت امر آنها نیست، همانطور که در روایات وارد شده است و نیز دستورات و دعاهایی که توصیه می کنند مبنای دینی ندارد و اکثرا نامفهوم است.
پی نوشت:
[1]. خصال، ج١، ص٢٩۶.
[2]. من لا یحضره الفقيه، ج۴، ص۶.
[3]. طب الأئمه، ص۴٨.
#عرفان_کاذب
#عرفان_جعلی
منبع: پایگاه تخصصی نقد عرفانهای کاذب :
https://t.me/joinchat/AAAAAD1Z4TW-9NYkmjpYUg
عضویت کانال پاسخها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/JsgIpTf31whGSs80EWSDwh
پایگاه تخصصی مقابله با عرفان های کاذب و عرفان حلقه
پایگاه تخصصی مقابله با عرفان های کاذب و عرفان حلقه و دشمن شناسی ادمین: @mirzaeeyan_s
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.