عطـــــر بهشـــــت
🍃🍁🍃 نفس هايت، عطر بهشت ... آغوشت، وطن من ... يک صحرا، از مسير دست هايم، تا تو! کدام راه، به آبراهه ی چشم هايت، می رسد؟! #عرفان_یزدانی 🍃🍁🍃
نمایش بیشترکشور مشخص نشده استزبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
538
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
هر روز،
در عطر بهار نارنج، تکرار می شوم
تو، با عصای سپید
کنار خطوط بریل، راه می روی!
نگاهت،
حس شاعرانه ای می شود کنار صبح
می خندم
و فراموش می کنم تابستان دارد
از کوچه های این شهر، می گذرد!
تا فصل عبورت را
روی برگ های پاییز قدم بزنم ...
#عرفان_یزدانی
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
#خاقانی
زیباترین اتّفاقی
وقوعِ تاریخیِ یک نسل در تو!
سرانِ قبیله ای مشهور
مبارزی صلح طلب در چشم هایت!
از شبیخون عشق باز آمده ای
با شرح قصه ای غم آلود
بر دیواره هایِ فرسوده یِ سینه ات!
آشوب هایی از تو در من ست
مبتلا به جنون!
لیلای دیوانه ای، که
گیسو به دنبال تنهایی می تند!
تنها در چادرهایِ خاک آلودِ تنت
آن جا که می شود،
در بوسه هایش تن شست
و در نفس هایش خواب ...
#عرفان_یزدانی
امشب که در هوای تو پَر می زند دلم
ای مهربانِ من !
تو کجایی و من کجا ؟
#حسین_منزوی
تو می شکوفی و پاییز می شود پر پر
گل همیشه بهارم ، خوشا شکفتن تو .
#حسین_منزوی
روی گلبرگ شقایق،
شبنمی ست، که هر روز
آن را می شوید!
هر بار چند قطره
گویا قرار نیست اشک فرزندی،
که پدرش را آوردند؛
بدون دست و پا بند بیاید!
شقایق ها، همیشه سرخند!
حتی اگر شبنم روی آنان بنشیند ...
#عرفان_یزدانی
تو مکن تهدید از کشتن که من
تشنهٔ زارم به خون خویشتن
عاشقان را هر زمانی مردنیست
مردن عشاق خود یک نوع نیست
#مولانا
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.