cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

استاددرون

"کلیه منافع این کانال صرف امور خیر میگردد" آزاد و رها استادخودت باش وخودت،خودت را استادی کن مشابهت نام کانال و نام مدیر هیچ ربطی با موارد مشابه دیگر ندارد جهت برقرار تماس با عبد حکیم : @ostadto

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
366
مشترکین
-124 ساعت
-27 روز
+430 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

وقتی بچشم آمدند و به چشمان شان زل زدید ولی یکهو یک حس غریبی، وارد روح و روان تان شد و مانع ادامه دادن شد و چشم های تان را غلاف کردید همینکه گیرائی چشمان تان را حس و متوجه تردید و پس زدگی تان شدند پیشدستی سیاست مدارانه ای کردند تا راه کج نکنید و نروید و بمانید و با دقت بیشتری برانداز شان کنید و لحظات ناب و ماندگاری را در کنارشان ثبت کنید تا وقت خداحافظی که فرا رسید بجای اینکه فراموش شان کنید به راحتی دل نکنید و در ذهن تان ماندگار شوند پس بلد بودند و راه نمک گیر کردنی را که در دستور کار سیاست مدارانه شان، قرار دادند جواب داد و به چشمان تان زل زدند و گفتند: همان اول، عشق و نگرانی را در چشمان تان دیدیم اما نگران هیچی نباشید به چشمان طالب هم اهمیت میدهیم و به تدریج تردید ها را بر طرف میکنیم و همه چی را باهم را درست میکنیم...!!! این جمله بقدری لذت بخش و تاثیرگذار و تردید شکن بود که جوری همه وجود تان را قلقلک و تا مغز استخوان تان فرو رفت که آنقدر غرق در لذت و شادی شدید تا باعث شد که چشم و گوش تان را بر روی تمام گذشته و حال شان ببندید و نه یک دل، بلکه صد دل عاشق و فریفته شان بشوید این کلمه باهم بودن، طلسم بود چون جوری طلسم تان کرد و عشق طلسم شده ای را رقم زد که با اینکه باهم شدید و هر چقدر تلاش کردید هیچی درست نشد لذت با هم بودن آن طلسم، عشق کوری برای تان بجای گذاشت که حتی باقیمانده سرمایه و تمام ثروت و همه چی تان را بپای آن ریختید یا بهتر است بگویم که به گاه دادید چون وقتی گرسنه شدید و چیزی برای خوردن نداشتید برداشت کننده ای که با نقشه باهم بودن، عشق تان شده بود خودش به باهم بودن، اعتقادی نداشت که دست به جیب شود و ثروتی که به آن داده بودید را برای تداوم این عشق خرج کند خالی که شدید وجدان را زیر پا گذاشت و رفت الان که رفته است با اینکه فهمیدید رو دست خوردید بجای اینکه عقل تان را بکار بیندازید و بهش فکر نکنید به گریه و زاری و التماس کردن افتادید یا قاصد میفرستید تا ترغیب به بازگشت شود میدانید چرا وقتی واقعیت را دیدید به حماقت کردن های تان ادامه دادید و اینقدر بی شعور شدید؟ چون نسبت به واژه باهم بودن، حساس بودید و جوری طلسم تان کرده بود که با هیچی عوضش نکردید حتی وقتی روانی شدید و شما را به روانشناس و نهایتا" به روانپزشک بردند به ذهن خوش باور طلسم شده تان، هر چه گفتند خانمی یا آقایی، عشق نبود داد زدید که شماها نمیتوانید من را درک کنید چون وحشت تنهائی را درک نکردید که بتوانید حس من را مورد قضاوت قرار دهید من خودم خواستم و اگر باز ثروتمند شوم و باز بدوشند و بروند دست از راه باهم شدنی که پیش گرفتم بر نخواهم داشت پس وقتی نمیتوانید حس کر و لال شده من را بفهمید برای من هیچ نسخه ای نپیچید چون مخچه ام را با نخی، گره کوری زدند که هیچ جوری، باز نمیشود... به این نکته مثالی توجه کنید حتی اگر وارد خانه ای بشوید که مطمئن باشید از این طلسم شده ها ندارند یکهو متوجه یکی از آن طلسم شده ها میشوید و میفهمید که خانه ای وجود ندارد که از این طلسم شده ها نداشته باشد چون تا دل تان نخواهد دختر و پسر ترشیده یا زن و مرد جدا شده سرگردان دارید میبینید که مشت نمونه خروار است پس هرگز نگویید که اینهمه عاشق احمق از کجا سبز شدند؟ من در این پست به دیگر جملات طلسم کننده، اشاره نکردم از یک جمله باهم بودن استفاده کردم تا خودتان جمع ببندید به این نکته دردآور که خیلی ها تجربه کردند توجه کنید: در حالیکه عشق یا شهوت به همه جای تان زده بود و داشتید دل به دروغگویی که فرصت طلب بود، میدادید کسانی که فرصت طلب نبودند چشمگیر تان کرده بودند و دنبال فرصتی میگشتند تا پیشنهاد ازدواج بدهند ولی وقتی شما را در حال لاس زدن با کسانیکه هنوز وارد شناسنامه تان نشده بودند، دیدند عقب نشینی کردند که هیچ و پوچ و بی در کجا شدید شاید بگویید جوانی و یا عشق و حال های مان را کردیم و عاقبت با خوبی ازدواج کردیم و الان داریم بهترین روزهای زندگی مان را سپری میکنیم مبارک تان باشد اما بعید میدانم که آن خوبی که شما را توی عشق و حال خونه ها جمع کرد خوب بماند o.m-m.h.saghandy 1403/4/26
نمایش همه...
👌 1💔 1👀 1
اگر شخصیت خاصی برهم زدید و توقع دارید که به شخصیتی که به نمایش گذاشتید احترام بگذارند روی خودتان کار کردید و زحمت کشیدید و حق مسلم شماست و میتوانید با گفتار و کردار و پندار نیک و پسندیده ای که پیش گرفتید چیزهایی را که توقع داشتید را جا بیندازید تا روی اعصاب شخصیتی که برای خودتان ساختید و تعریف کردید راه نروند یا حداقل مراعات وضع و حال تان را کنند اما نمیتوانید راه و روش و شخصیتی را که قبلا" برای تان، برهم زده بودند را عوض کنید به فرض محال، اگر توانستید روی شخصیتی نفوذ کنید و به خیال خودتان تاثیری بگذارید مطمئن باشید اگر به خواسته های تان توجه کردند برای خودشان دلایلی داشتند یا چیزهای با ارزشی داشتید که به دلشان صابون زدند و با تمکین، موقتا" مطیع اوامر شما شدند پس در عین حالیکه خیال برداشتید که موفق به تغییر شان شدید حول بر ندارید چون با فرصت ها ای که به آنها دادید قوای فرصت طلبی شان را فعال و عوضی تر شان کردید یعنی در نهایت که بهره های شان را از پرتو احترام گذاشتن به شما، بردند به اصالت اصلی خودشان که جزو ذات شان بود بر میگردند و وقتی خود واقعی شان را به نمایش گذاشتند آنوقت است که هم بدجوری لطمه میبینید هم متوجه میشوید که خیلی دیر شده است و باید تسلیم اصالتی که مخفی کرده بودند، بشوید یا برای اینکه در کنار تان باقی بمانند جلوی پای شان خم شوید و التماس شان کنید یا مثل استثمار شده ها، خودتان را مستعمره آنها کنید یا دل بکنید و به حال زار خل و چل تان، گوشه ای بنشینید و زار زار گریه کنید توجه داشته باشید که روی بقیه آدمهایی هم که نتوانستید تاثیر بگذارید یا شخصیت خودتان را تحمیل کنید شما را عددی حساب نکردند یا چیز برتری که چنگی به دل شان بزند از شما ندیدند که به شخصیت شما بها بدهند و وفق مراد شما عوض شوند پس همانطوری که هیچکس نتوانسته است هیچ کسی را عوض کند شما هم نمیتوانید چون همانطوری که نوشتم هر آدمی ذات و اصالت خاصی دارد که هر نقشی را که بازی کند یا هر نقابی که بزند عاقبت خودش میشود و به ذات و اصالت خودش برمیگردد پس شایسته است که به این نکته مهم توجه کنید: کسانیکه تلخ بودند و تلخ برخورد کردند بهتر از همه کسانی بودند که به دروغ، وفق مراد تان شدند و الکی دوست تان داشتند یا کسانی که چشم توی چشم تان کردند و مستقیم گفتند: از شما تنفر داریم از کسانی که نقش یک دوست را برای تان بازی کردند و به دروغ گفتند دوست داشتنی هستید و دوست تان داریم خیلی بهتر بودند یا کسانی که دشمن تان شدند از کسانی که با نقشه دوست تان شدند تا موقعیتی بیابند و زمین تان بزنند خیلی بهتر بودند پس نتیجه بگیرید که گاهی تیر خلاص خوردن، از بریده شدن سر با پنبه بهتر بود متاسفانه اکثر احترام گذاشتن ها ای که از این و آن دیدید یا شاهد آن بودید همش ظاهر سازی بود اما مثل کبک سرشان را زیر برف کرده بودند تا متوجه الکی بودن احترامات نشوند یعنی زیبا بودند و بر روئی داشتند که برداشت شان کردند تا شهوت شان را بر روی شان خالی کنند و همینکه از ریخت و قیافه افتادند نگاه سگ شان هم نکنند یا پول و ثروتی داشتند که جلوی شان خم و راست میشدند تا از آنها پولی بکنند و وقتی بی پول شدند پشم خودشان هم حساب شان نکنند یا پدر و مادر یا برادر و خواهر یا فرزند زیبائی داشتند که دور و بر شان را گرفتند و به آنها نزدیک شدند و همینکه به داخل خانه های شان سر خوردند و به مورد نیاز شان رسیدند دیگه محل سگ شان هم نگذاشتند پس هیچوقت حسرت نخورید که ای کاش به ما هم احترام میگذاشتند یا ما هم کس و کاری داشتیم خدا را شکر کنید که هیشکی را ندارید چون تجربه اثبات کرده است کسانیکه کس و کار داشتند و دور و بر شان شلوغ بود از هر طرف خانه شان، گندابی بلند و قصه ای شد که بر سر زبانها افتاد و همه متوجه کثافتکاری های شان شدند دینی که اختیار کردید تاکید به صله رحم کرد اما به این نکته توجه داشته باشید که صله رحمی که بخواهد آبرو و عزت و دودمان تان را به باد بدهد صله رحم نیست بلکه تجاوز به عنف خانواده شماست پس نگویید در خانه ای که رفت و آمد نیست برکت نیست اتفاقا" توی خانه ها ای که رفت و آمد نیست هم برکت هم امنیتی برقرار است که آن خانه را باید تبدیل به عبادتگاهی برای آرامش گرفتن کرد o.m-m.h.saghandy 1403/4/25
نمایش همه...
👍 1💯 1💔 1💘 1
آدمیزاد ها، ظرفیت ذاتی پیش بینی نشده ای دارند یا بهتر است بگویم بقدری دم دمی مزاج و بی ظرفیت و نا متعادل هستند که اگر ذات حد و حدودی ظرفیت شان را در دقیق ترین ترازو ها قرار بدهید و با دقت بسنجید و محاسبه کنید اگر موفق به محاسبه ظرفیت یکی از آنها شدید به هر مقداری که ظرفیت استخراج کردید وقتی خواستید ظرفیت بدهید و از ظرفیت داده شده، بهره ببرید یا به وجد بیایید و جام ظرفیت داده شده را با افتخار در دست بگیرید و به آنها عطا کنید متوجه خوفناک ترین پدیده ای میشوید که به همان مقدار و حتی بیشتر از مقداری که ظرفیت دادید اشتباه و غلط زیادی کردید چون ظرف وجود ی ظرفیت داری نداشتند یا پست بودند که ظرفیت دار شان کردید یعنی هر آنچه عقل های تان را روی هم ریختید و تدبیر کردید و هر چه بدست آوردید غلط زیادی بود که غلط از آب در آمد چون کلا" ذات آدمیزاد را با ظرفی که ظرفیت نداشت، ساخته بودند با این وجود، حتی نمیتوانید استثنا قائل شوید و ادعا کنید که هر آدمی ظرفیت خاصی دارد...!!! یا هر آدمی ظرفیت بزرگ شدن را ندارند...!!! پس نتیجه میگیریم که هم همه آدمها ظرفیت ندارند هم همه آدمها ظرفیت بزرگ شدن را ندارند چون وقتی انگشت روی هر کدام شان گذاشتید و پر و بال شان دادید یا هندوانه زیر بغل شان گذاشتید و بزرگ شان کردید تجربه کردید که قیافه گرفتند و گم شدند و شما و حتی خودشان را ندیدند یا برای تان شاخ شدند پس بیایید در وهله اول عقل تاریخی تان را بکار بیندازید و در وهله دوم تعارف برای همدیگر تیکه و پاره نکنید و تعارف را کنار بگذارید و استثنا قائل نشوید و هیچوقت به قد و اندازه ظرفیت هیچ آدمی دست درازی و دست نزنید تاریخ ها ای که فراموش کردید بارها و بارها، این بی ظرفیت های ظرفیت داده شده را نشان داد که هر انسانی را که ظرفیت دادند و بزرگ شان کردند برای شان شاخ شدند یا دم درآوردند و به رخ تان کشاندند و گفتند: ما جزو خواص و خاص هستیم و شما عام هستید پس بروید کنار و خودتان را با ما قیاس نکنید یا بروید کنار که که پیف پیف بو میدهید مگر تاکنون شده بود و امکان دارد که بشود تا به آدمی قدرت بدهید و سوار تان نشود یا به پست و مقام بالاتری برسانید و شما را به زیر نکشد؟ متاسفم برای متمدن نماهای کوته فکری که تاریخ را خواندند و دیدند و باز به بزرگ کردن آدمهایی پرداختند تا بزرگ شان کنند و برای شان شاخ شوند با این پست من که هیچ، اگر خود خدا هم بیاید و فوق اینها را برای تان دیکته کند مثل لیلیث و حوا که در ناز و نعمت بودند میشوید و کار خودتان را میکنید پس چنانچه این پست را هضم کردید و خواستید کاری بکنید مطمئن باشید که هیچکاری که بتواند تغییری دهد را نمیتوانید انجام دهید فقط تنها کاری که میتوانید بکنید اینست که به هر آدمی که ظرفیت دادند و بزرگش کردند با سیاست، سواری بگیرید تا بعضی از امورات تان که نیاز به تائید این بزرگ شده های گند دماغ شده را داشت با سیاست های هندوانه زیر بغل گذاشتن، مجوز بگیرید و سود تان را ببرید تا امورات تان به نحوی بچرخد و بگذرد یعنی با دیدن این بزرگ شده ها ای که گند دماغ و ظالم شدند بر آشفته نشوید و نگویید که خودمان مان بزرگ شان کردیم و باید قیام کنیم تا به زیر کشیده شوند چون هر آدم دیگری را بیابید و بزرگ کنید و بر منصب قدرت بگذارید همین آش و همین کاسه میشود o.m-m.h.saghandy 1403/4/25
نمایش همه...
1💯 1💔 1👀 1
هر چیزی که توی زندگی تان پیش میآید یا برای تان قالب گرفتند و پیش آوردند یا به هر دلیل و هر بیماری، به هر ریخت و قیافه ای که درآمدید پیش آمد کرد و الان که پیش آمده است بستگی به نگاه خودتان دارد که چگونه بپذیرید و تعبیر کنید و به درون تان بسپارید اگر با از دست دادن سلامتی و یا عشق و زندگی و یا دوست و همدم و یا...، از هر آنچه که برای تان باقیمانده است لذت بردید مطمئن باشید که روند خوب و بد زندگی را با درایت عقل فهمیدید و پذیرفتید پس هیچی و هیچ کسی نمیتواند شما را از پا در بیاورد و باید آن روز را جشن بگیرید و به فهمی که بدست آوردید افتخار کنید و درود ها بفرستید در میان درود فرستادن ها، کسانی جمع میشوند و برای مشکلات حادث شده شما، مجلس عزاداری بپا میکنند آنها یا دلسوز شما هستند یا قصد کردند پیاز داغ درد های تان را بیشتر کنند تا بیشتر عذاب بکشید به اینکه چه قصدی داشتند توجه نکنید فقط برای اینکه به نگاه تازه ای که نسبت به زندگی پیدا کردید تحکیم ببخشید و بگویید من بابت هر آنچه بر سرم آوار شد همه تغییرات را پذیرفتم و در درونم، به خوبی خوب حل و فصل کردم پس آرامتر از قبل هستم شما هم اگر به قصد کمک آمدید بنشینید و از جملات مثبت شادی بخشی که من را به وجد بیاورد استفاده کنید و من را به شاد شدن بیشتر، تشویق کنید یا در شادی که برهم زدم شریک شوید اگر هم گر گرفتید و این جمله توی ذهن و دل تان عبور کرد که من با اینکه مثل خیلی های دیگر، معمولی بودم عجب آدم سر سخت و سخت جونی شدم تشبیه صادقانه ای کردید چون با اینکه موفقیت های چشمگیری نداشتید ولی به قدرتی دست یافتید که میتوانید با شکست ها ای که متحمل شدید یا ضربه ها ای که خوردید و زنده از آنها بیرون آمدید همه را غافلگیر کنید چون مطمئن شدید که ریخت و قیافه و زندگی و همه چی، تغییر میکند مثلا" ممکن شد و عشق و بعضی از دوستان و حتی قسمت ها ای از بدن تان را که فکرش را هم نکرده بودید را از دست دادید ولی به درجه ای از اجتهاد ذهنی رسیدید که بدون اینکه متوجه شوید دوباره قسمت های از دست داده ترمیم و عاشق میشوید و دوستان بهتر تری پیدا میکنید و به روزهای بهتر تری چنگ میزنید و میخندید حتی اگر سلامتی برنگردد و عاشق و دوست دار هم نشوید ذهن و ذهنیت بیدار و شادابی پیدا کردید که با هیچ چیز این دنیا عوضش نمیکنید پس محکم بگویید: من بهترین نسخه خودم را نوشتم و ساختم و دارم از خودم حظ میبرم چون شناختی پیدا کردم که با هیچی عوضش نمیکنم آیا حماقت و نادانی نبود که ساعات خوشی که برای خودم رقم زدم را فدای فردای نیامده کنم؟ من تمسخر آدمهایی را دیدم و به جان خریدم که اول من را مورد تمسخر قرار دادند بعد که حریف ذهن پرورش یافته من نشدند حسودی کردند و در آخر مقلد من شدند و از من تقلید کردند کاش شما هم میفهمیدید که انسان بودن، فرا ی دیگر دین ها ای که پیامبران آوردند یک دین به مراتب کامل تری بود که متاسفانه دین انسانیت را دیگر دین ها از بین بردند و پیروان چندانی ندارد برای اینکه بتوانید نگاه های تان را تغییر دهید من چند توصیه میکنم اما این توصیه ها، عمومی هستند و توصیه ها مختص خودتان را باید خودتان خلق کنید مثلا" اگر عصر میخوابید نهایتا" یک ساعت بیشتر نخوابید تا مجبور نشوید که لذت خواب شب را از دست بدهید و تا صبح بیدار بمانید حتی اگر مطمئن هستید که جنبه شوخی دارند دست به تخریب شان نزنید روی کسانیکه تمام سعی شان، خندان شما بود عیب نگذارید یا فکر نکنید که وظیفه شان بود به راه و روش و عقاید دیگران، احترام بگذارید یک روز خوب آمدنی نیست بلکه ساختنی هست که باید همت کنید و روز خوب را خودتان بسازید هر کار و اقدامی، وقتی دارد یعنی وقتی آمادگی شروع کاری یا وارد رابطه شدنی را ندارید انجام ندهید خودتان را برای اینکه یکی دیگر را پیدا کنید گم نکنید اگر خانواده و اطرافیان و همه دارند ناراحت تان میکنند روش خوشحال کردن خودتان را یاد بگیرید و خودتان را شاد کنید تا شبیه پادزهر نیش زهر آلود شان شود راجع به اتفاقاتی که هنوز نیفتاده است خیال پردازی افراطی نکنید خصوصا" اگر موضوع آن، عشق و دوست داشتن یکی بود خودتان را برای هر کسی توضیح ندهید بگذارید خودشان شما را بفهمند اگر صبح بیدار شدید و دیدید موهای سرتان ریخته است باقیمانده موهای تان را ببافید و لذت ببرید اگر همه موهای سرتان ریخت بگویید ای جانم امروز درد و سر بافتن موهایم را ندارم پس یاد گرفتید که همه چی تان، به نگاه خودتان ربط داشت o.m-m.h.saghandy 1403/4/24
نمایش همه...
👍 2 1🔥 1💋 1
وقتی حرفی یا سخنانی، باعث اذیت و آزار شما شد یا شعوری را که برهم زده بودید با عقاید مخالف، تحریک و باعث عصبانیت و بر آشفته شدن تان شد یا در برابر حرکت و برخورد و فعلی قرار گرفتید که هیچ جوری توی کت تان نرفت و شما را بهم ریخت آنرا یک نشانه بدانید ولی بابت این نشانه ای که فرض کردید به بافت فلسفه نپردازید چون نشانه واقعی که باعث اذیت و آزار شما شد فقط یک جمله کوتاه بود یعنی شما ناخودآگاه تحت تاثیر چیزی یا کسی قرار گرفتید که دلیل مناسبی برای آنچه فکر کردید را ندارید پس فلسفه ای در کار نیست که به بافت فلسفه و خوردن مغز خودتان بپردازید به این نکته توجه کنید اگر در باره ریاضیات و جغرافیا بحث کنند بجای اینکه عصبانی شوید نهایتا" وقتی فهمیدید درست است ممکن است احساس دلسوزی کنید که مثلا" چرا محل زندگی ما، در خط استوا و... نیست و.... مگر اینکه اطلاعات ریاضیات و جغرافیای شما بقدری کم باشد که همین حرفهای علمی، در افکار شما تنزل ایجاد کند اکثر بحث های تندی که باعث اذیت و آزار شما شد بحث ها ای بودند که در باره مورد بحث، دلایل کافی وجود نداشت اسم واقعی این بحث ها چی بود که بدون هیچ دلیلی، شما را شکنجه داد؟؟؟ الهیات...!!! پس وقتی بحث علمی پیش آمد اذیت نشدید ولی وقتی بحث الهیات پیش آمد شکنجه شدید پس نتیجه میگیریم که هر حرف و سخن و عقیده ای که بکار رفت و باعث اذیت و آزار شما شد شکنجه ها ای بود که از الهیات سرچشمه گرفته بود چون تنها در الهیات است که عقیده موج میزند بنابراین وقتی در الهیات، پی به اتفاق آرا بردید عصبانی شدید پس شایسته است که به موضوعات داغ الهیات توجه چندانی نکنید تا بتوانید از خودتان مراقبت کنید چون هر چقدر هم که باور کنید برای باور های تان نمیتوانید دلایل تضمین کننده ای بدهید اگر روابط و زندگی، پایه و اساس علمی میداشتند یا میتوانستید پایه و اساس علمی به آن بدهید هیچوقت به هیچ مشکلی در مراودات بر نخورده بودید پس روابط و زندگی که پیش گرفتید ریشه علمی نداشت که مثل سگ و شغال به جون هم افتادید اگر والدین، شما را نمیفهمند یا شما والدین تان را نمیفهمید یا وقتی وارد رابطه ای شدید همدیگر را نفهمیدید و به جان هم افتادید یا دوستی های تان تبدیل به دشمنی شد یا کلاه بردار شدید و کلاه سر هم گذاشتید و... همه آنها ریشه در الهیات داشت شاید بتوان گفت: الهیات مانع کسب و کار و زندگی و همه چی تان بود...!!! شاید هم چون نتوانستید الهیات را بفهمید وارد الهیات که شدید بجای اینکه از الهیات بهره ببرید چوب الهیات را خوردید یعنی یک بوم و دو هوا، نشده بودید برای همین بود که وقتی در الهیات ترکیب شدید کم آوردید و به شما گفتند: یا زنگی زنگ یا رومی روم باشید یعنی در هر جایگاهی که خودتان را قرار دادید در همان جایگاه بمانید و وظایف تان را در همان جایگاه به بهترین نحو انجام بدهید نه اینکه از جایگاهی به جایگاه دیگری بپرید که معلوم نشود که کدام طرفی هستید یا وقتی میخواهید به کسی توصیه ای بکنید که کارهایش را بدون نقص و ایراد انجام دهد به او میگویید: یا زنگی زنگ یا رومی روم باشید یا اگر بخواهید به کسی که طرفدار جناح های مختلف است که گاهی از حق و گاهی از باطل طرفداری میکند خواهید گفت: که بجای چند رنگ بودن، یک رنگ باشید یعنی یا طرفدار حق یا باطل باشید تا به شما لقب منافق ندهند که همه اینها برگرفته از الهیات بود چون با الهیات هم میشود همه کاری بکنید هم همدیگر را بازی دهید هم از مسائل دور کنید پس نتیجه میگیریم که چون در الهیات ریشه کردید نه حریف خودتان نه حریف دیگران میشوید پس باید الهیات را بشناسید و الهیات را با سیاست در دست بگیرید و با تدبیر شل کن سفت کن، حتی به الهیات حقه بزنید تا هم کمتر لطمه ببینید هم بتوانید در میان آدمهای الهیات باز، زندگی قابل فهم نسبتا" بی درد و سری را سپری کنید تا از گزند شان در امان باشید به این نکته دلخراش توجه کنید الهیات بازان، کلمه منافق را خلق و توی سر تان زدند تا منافق نشوید که بتوانند رنگ شما را تشخیص دهند و بتوانند سوار شما شوند و از شما سواری بگیرند پس شایسته است هم منافق باشید هم از کلمه منافق، به راحتی استفاده نکنید چون در میان الهیات بازان، اگر منافق نباشید نمیتوانید زندگی کنید مگر میشود در میان الهیات بازان دزد و دروغگو، راه صداقت پیش گرفت و صادق بود؟ پس نتیجه میگیریم که هر بلا و بد بیاری و بدبختی که روی سرتان خراب شد تقصیر ذهن خوش باورانه یا صادق خودتان بود افتادید توی جهنم و بلا و طلب خیر میکنید؟ o.m-m.h.saghandy 1403/4/23
نمایش همه...
👍 2💔 1👀 1💘 1
اگر مواجه با وعده های پولدار شدن و مشابه شدید مطمئن شوید که دارند تلاش میکنند تا از طریق شما، پولدار یا پولدار تر و یا به اهداف مخفی شان برسند پس کمتر جار چی را میتوانید پیدا کنید که وقتی پشت تریبون قرار گرفتند و جار زدند نفعی برای تان، در نظر گرفته باشند پس به محض اینکه، چاک دهن شان را باز کردند باید ذهن خوان و چاک دهن باز شده شان را اندازه گیری و مورد ارزیابی قرار دهید و از این دهن ها ای که باز شد بیش از آنکه وسوسه شوید بیشتر بترسید چون به ندرت دهن باز شده ای را میتوانید بیابید که محض رضای شما باز شده باشد آنهائی هم که ظاهرا" دایه داغ سوز تر از مادر شدند و محض رضای شما چاک دهن شان باز شد یا آستین همت و خدمت و برآورده کردن نیاز های تان را بالا زدند در هاله ای از ابهامات مخفی خفته شده ای است که بعدها که توی کاسه تان انداختند و حسابی درگیر شدید متوجه میشوید هدف شان خدمت نبود بلکه باری روی دوش شان بود که سنگینی میکرد و روی دوش شما انداختند مثلا" دختر یا پسر بخت برگشته ای که هم ترشیده شده بودند هم به انواع و اقسام بیماری های روحی و روانی مبتلا شده بودند را به قصد خیرخواهی قالب تان کردند یا به شما انداختند و غم پوز در کردند که این ما بودیم که به شما پسر یا دختری دادیم تا سر و سامان گرفتید و... خواهید گفت: پیامبرانی که رسالت داشتند دهن باز کردند تا ما را به راه راست هدایت کنند منهم تعارف را کنار میگذارم و به شما پاسخ میدهم که داشتیم خوب یا بد، زندگی مان را میکردیم آمدند و تحریک مان کردند تا در راه اهداف شان، کتک بخوریم و تن به تیغ مرگ دهیم و کشته شویم و لقب شهید به ما بدهند یعنی بر روی سرمان که درد نمیکرد دستمال خیس شده شهادت بستند و به گاه و کشتن مان دادند من با پا کردن توی کفش پیامبران، هدف بدی نداشتم اما خودم را زیر سوال بردم تا مطلب پست فوق برای تان جا بیفتد و خام هر وعده و پیشنهادی نشوید یک مثال حکومتی هم بزنم تا هم حسابی برای تان جا بیفتد هم تاریخی که جلوی چشمان تان عبور کرد را به خاطر بیاورید و اینقدر خوش خیال نباشید وقتی حاکم دلخواه شاهی را انتخاب و به قدرت رساندید تا سفره های زندگی تان را بزرگتر کند ولی کوچک و کوچکتر شد آنوقت توقع دارید حاکمی که دل خوشی از شاه ندارد را به راس حکومت بیاورید تا سفره های تان را بزرگتر و رنگین تر کند؟ زهی خیال باطل کردید به هر حال تاریخ را نخواندید و کردید و خواهید دید که همین سفره های کوچک تان را هم کوچکتر میکنند اما حیف تاریخ تکرار میشود و درس نخواهید گرفت و با همین روندی که پیش گرفتید تا قیام قیامت ادامه دارد وقتی ادامه دار شد بجای اینکه به اشتباهات تان پی ببرید دعا میکنید تا پیامبر تر و تازه ای بیاید و حق تان را از ظالم بگیرد پیامبر تازه هم میآید اما اگر آمد باید لباس جنگ بر تن کنید وقتی لباس جنگ بر تن کردید و کشته شدید و اسم تان را شهید گذاشتند آیا هستید که لذت حکومت عدل پیامبر تازه رسیده را ببرید؟ پس هر چه بر سرتان بیاید حق تان هست دیروز توی مجلس عزاداری نشسته بودم آخوندی بر بالای منبر رفت و گفت: اگر زمان امام حسین(ع) بودید طرف یزد میرفتید یا طرف امام حسین(ع) میرفتید؟ هیچکس هیچی نگفت من بلند شدم و با علم به یقین گفتم راستش حاج آقا، من هر چی فکرش را میکنم اگر آنزمان میبودم طرف یزید را میگرفتم آخوند پخته ای بود و بجای اینکه من را مورد شماتت قرار دهد گفت ناز نفست که راست گفتی، منم اگر میبودم طرف یزید را میگرفتم همه متعجب شدند اما آخوند گفت: تا در آن وضعیت قرار نگرفتید نمیتوانید ادعا کنید که اگر میبودید پا رکاب آن حضرت میشدید چون دو شبی که شام ندادند مجلس خلوت بود امشب که قرار است شام بدهند جا برای نشستن نیست...!!! o.m-m.h.saghandy 1403/4/22
نمایش همه...
👍 2💯 1💔 1💘 1
عهد بستن و شکستن عهد، جزو ذات عهد شکن آدمیزاد است پس بجای اینکه از شکستن عهدی که بستند بترسید و برهم بپاشید و دست به خودزنی و اقدامات مخدوش کننده بزنید تا تبدیل به دود طلسم بر گردانی شود و دود آن به چشم خودتان برود بیایید تصمیم عاقلانه ذهنی بگیرید تا عهد شناس های آماده باش قابلی بشوید که اگر عهد شان را شکستند در هر لحظه و هر آن، در حالت آماده باش باشید که وقتی عهد شان را شکستند خم به ابرو نیاورید و بتوانید راحت از کنار آن بگذرید یا در کمال خونسردی، بتوانید چاره ای بیندیشید که خنثی شود یا اگر نقشه های شومی کشیده بودند و میخواستند اثر ها ای از شکستن عهد شان باقی بگذارد که مثلا" شما را دیوانه یا به زیر بکشند نقشه های شان، نقش بر آب شود و کمتر اثر کند و ناکام بمانند نه اینکه کم بیاورید و از فرط کم آوردن ها، احساسی شوید و بشکنید و جوری برهم بریزید که به ناچار، هم مجبور به خود خوری و خودزنی و... شوید هم برای اینکه رو کم کنید از درون بسوزید و از فرط ناچاری، برای اینکه حرفی زده باشید به خیالی، خودتان را خالی کنید و بگویید: کسی که عهد کرد و عهد شکنی کرد چهره واقعی خودش را نشان داد و اعتبار خودش را از دست داد و بی اعتبار شد پس بازنده اصلی من نبودم و او بود که لیاقت من را نداشت و گوهر با ارزشی مثل من را از دست داد چون کسانی میتوانند غم پوز در کنند و چنین جملاتی را با تمام وجود بر زبان بیاورند که وقتی عهد بسته، عهد را شکست عهد شکسته شده را همانند نیش زدن پشه ای فرض کرده باشند که بیش از یک نیش پشه، اثر نکرده باشد یعنی وقتی در عهد بودند خودشان را در عهد، بقدری ول نداده باشند که وقتی عهد شکن، عهد را شکست جون به لب شان برسد پس بر زبان آوردن چنین جملاتی، برای کسانی کاربردی بود که در اوج خوشی ها ای که در عهد داشتند هر لحظه و هر آن، آمادگی برهم خوردن عهد و فرو پاشی عهد بودند کاش قبل از اینکه وارد رابطه ای بشوید و عهدی ببندید یک نگاه سردی، به شروع و عبور مقاطع سنی و پایان کالبد جسمی تعریف شده غیر تکراری تان که تکرار شدنی نبود انداخته و به خودتان تفهیم کرده بودید که حتی اگر خوش ذات بودند ذات آدمها هم مثل عبور عمرشان، تغییر میکند و در جائی که به خوش ذاتی شان نیاز دارید بد ذات و عهد شکن میشوند تا وقتی مواجه با بد ذاتی های عهد شکن شان شدید به زندگی طبیعی تان ادامه دهید تا عمر طبیعی که در حال رفتن بود را جوری کوتاهتر نکنید که دشمن شاد شوید یا فلانی با عهد شکنی، تیر خلاص را بهشون زد که تلف شدند o.m-m.h.saghandy 1403/4/22
نمایش همه...
💔 2👍 1 1💘 1
خاصیت درد، اینست که وقتی حادث شد و دردی توی جان تان انداخت درس که گرفتید اگر هم از بین نرفت و ماندگار شد عادی و جزو برنامه های روتین روزگار تان میشود پا گذاشتن در عرصه ای مختلف کار و زندگی و روابط هم شبیه به درد است چنگ میزنید و خوشحال میشوید همین که احساس کردید که به خواسته های تان رسیدید و خوشبخت شدید یکهو به تیر غرور یا غیبی گرفتار میشوید ضربه فنی که شدید یا ضربه که زدند اولش بد جوری درد تان میگیرد درس که شد عادی یا خودبخود از بین میرود اما درد جسمی با درد از دست دادن زندگی، با اینکه هیچ فرقی ندارد روش عدم درس نگرفتن، باعث تکرار درد میشود پس اگر در زندگی درسی گرفتید و درد آن تکراری و تداوم داشت مشکل از خاصیت درد نیست مشکل از شماست که درد شناس نشدید اگر درد شناس شده بودید از یک سوراخ، چندین بار گزیده نشده بودید اگر مواجه با افرادی شدید که دردهای رابطه و زندگی و فلان چیزهائی که برداشتند بجای اینکه درس برای شان بشود درس نشد و تکرار شد مطمئن شوید که در حالت باخت قرار گرفتند و هیچ امیدی به بهبودی و ادامه زندگی ندارند شک نکنید که یک طلسم مرموزی بنام چیزی برای از دست دادن نداریم وارد درد های زندگی شان شده است که انسانیت را قی کردند و پابند هیچ شرف و وجدانی نیستند یعنی بی صراط و ناامید های بی اعتمادی شدند که نمیتوانید روی هیچی شان حساب باز کنید بعضی از معتاد شده ها ای را دیدید که با اولین کمک، به زندگی بازگشتند و از آدمهای عادی هم بهتر شدند اما بعضی از همین معتاد شده ها را بارها ترک دادید و باز معتاد و خراب تر از قبل شدند ناامید های وجدان قی کرده هم شبیه به همین معتاد ها ای هستند که ضمن اینکه زندگی و رابطه و...، برای شان بی معنا شده است قابل ترحم و اعتماد نیستند میدونم بعضی از آنها جزو عزیزان تان هستند و نمیتوانید بی خیال شان شوید ولی قبول کنید که جان تان را در راه بهبودی شان خواهید داد و خوب نخواهند شد کافیست دل تان به حالشان بسوزد و فقط یک شب پناه شان بدهید صبح که بلند میشوید خودشان با اسباب و اثاثیه زندگی تان غیب شدند بجای اینکه دنبال شان بگردید به همین مقدار ضربه ای که زدند اکتفا کنید که اگر تکرار شود این یار به جان تان هم رحم نمیکنند و جان تان را میگیرند من موارد خوفناک درد آوری از این دست دیدم که اگر ببینم به یک لیوان آب نیاز دارند تا هلاک نشوند دل رحمی نمیکنم و حتی قطره ای آب به آنها نمیدهم تا هلاک شوند چون نجات شان دادم و قصد جونم را کردند پس عاقل شدم تا از یک سوراخ دوبار گزیده نشوم شما هم خود دانید ولی اگر به خودتان رحم نمیکنید به خانواده و بچه های تان رحم کنید تا در معرض خطر شوم شان قرار نگیرند بعضی خشکه مذهب، خواهند گفت: پیامبر کمک شان کرد و چوب خورد پس ما هم میکنیم و با چوب خوردن ثواب جمع میکنیم به این بعضی ها باید گفت: پیامبر کلی مرید داشت و جمع و جور ش کردند شما که هیچ مریدی ندارید کی جمع و جور تان کند؟ پس هیچوقت خودتان را جای پیامبر و... نگذارید o.m-m.h.saghandy 1403/4/21
نمایش همه...
👀 2👍 1❤‍🔥 1💔 1
وقتی در بین آدمها به دنیا آمدید چون راهی بجز زندگی با همین آدمها را نداشتید محکوم به زندگی با همنوعان تان شدید که این محکومیت فشارهای روحی و روانی عدیده درمان ناپذیری را به دنبال داشت که از بدو تولد شروع و تا انتهای عمر تان ادامه دارد پس باید بپذیرید که فشار های وارده، همانطوری که برای آدمهای ماقبل تان تمامی نداشت و دل خواهی نبود و با آن دست و پنجه نرم کردند تا به شما رسید برای شما هم تمامی ندارد و باید با آن بسازید و راه بیایید چون نطفه شما را با فشارهای روحی و روانی شهوانی کار گذاشتند این فشارها هم، فشار کمی نبود پس دست در دست هم دادند و در خون تان جاری و رشته های عصبی تان را در بر گرفتند و با ذات تان عجین یا ترکیب شدند استثنا هم ندارد که بتوانید انسانی را بیابید که فشار روحی و روانی نداشته باشد ولی اگر روح تان، مستقل عمل میکرد و وارد هیچ کالبدی نمیشد وضعیت فرق میکرد و میشد استثنا قائل شد با شرح و حالی که دادم و گذشت ولی اگر بخواهید اثر فشارهای روحی روانی را کم کنید، میتوانید با یک اشاره جزئی قابل فهم، لقب یا مقام جزئی پنداری به فشار وارده بدهید چون یک اشاره جزئی، فشارها را عادی و تا حد و حدودی خنثی میکند پس فشارهای وارده را به جز تقلیل و ارزش فشار را کم کنید اسم فشار را که جزئی گذاشتید راه مقابله باز میشود پس بابت فشار جزئی که پیش آمده است اول بپذیرید که عامل فشار خودتان بودید یا همنوعان تان بودند و به هر حال، از خودی خوردید پس وقتی مطمئن شدید که از خودی خوردید خودتان را ناراحت نکنید تا بجز تقلیل یابد دوم که از اولی مهمتر و ساده تر و مثل اولی است اینست که به خودتان تلقین کنید و با تمام وجود بپذیرید که همه مسائل و مشکلاتی که پیش آمد کرد و باعث فشار شد جزئی و عادی بودند پس توصیه اولی و دومی، یکی بودند وقتی به درون تان تفهیم کردید که همه مشکلات و فشارها، جزئی و پیش پا افتاده هستند هر وقت مشکلی حادث یا پیشامد کرد با اینکه فشار حاد و بهم ریزی بود فشاری چندانی وارد نمیشود که تبدیل به فشارهای روحی و روانی بزرگ یا کلانی شوند تا مشکلات بیشتری را به بار بیاورند که نتوانید خودتان را جمع و جور کنید حالا که متوجه عمق پست من شدید وقتی مشکلی پیش آمد کرد مفاد پست من را بیاد بیاورید و بجای کنکاش و خودزنی و محکوم کردن این و آن و فحش و ناسزا سر دادن ها ای که مشکل را بیشتر میکند عادی پنداری کنید و پیش خودتان بگویید: با فشار به دنیا آمدیم و همراه و همدم ما شد و باید با آن کنار بیاییم یا راهی برای خنثی کردن آن پیدا کنیم یا با سکوت، صبر کنیم تا خودبخود فرو کش کنند تا از شدت بهم ریختگی های تان بکاهید پس نتیجه میگیریم که وقتی بفهمید که فشارهای روحی و روانی، در رگ های تان جاری و جزو ذات تان هست بهتر میتوانید با فشارها کنار بیایید o.m-m.h.saghandy 1403/4/21
نمایش همه...
2👍 1🔥 1💔 1
منیت چیزی برای تجزیه و تحلیل کردن ندارد که به تجزیه و تحلیل کردن منیت های خودتان پرداختید هر چند بد نیست اگر مطمئن منیت های تان شدید بجای قضاوت کردن دیگران، منیت های خودتان را تحلیل کنید چون اگر احساس منیت پنداری تغییر ناپذیر نداشتید قاضی نشده بودید پس هر کسی را دیدید که دارد یکی را قضاوت میکند مطمئن شوید که به بیماری ناعلاج منیت گرفتار شده است درست بود که همانی که در کودکی و نوجوانی و جوانی و میانسالی بودند الان تغییر کردند و نیستند یعنی دم به دم، خلق و خوی و دید و همه چی شان، تغییر کرده است یا دگرگون شدند یا آدم تازه ای شدند اما اگر دیدید با همه تغییرات و دگرگونی ها، همچنان دارند قضاوت میکنند مطمئن شوید که منیت نهادینه شده ای که عمق وجود شان را اشغال کرده بود همچنان باقی است و بهتر که نشدند بدتر هم شدند پس منیت، وقتی بلای جان شد قاضی میشوند و تا ابد به قضاوت کردن دیگران میپردازند یعنی با عبور از هر مرحله سنی، بجای اینکه منیت شان کم شود مجموعه ای از لحظات منیت بیشتری شدند پس بدینوسیله نتیجه گرفتید که اگر پس از سالها، به دوستان و آشنایان ی برخوردید که منیت داشتند با دیدن ماسک های جدیدی که زده بودند، جو گیر نشوید و نگویید که گذر زمان عوض شان کرده و تغییر کردند و الان میشود روی آنها حساب کلان باز کرد چون ذات منیت زای شان، تغییر ناپذیر است و جائی که به آنها نیاز داشتید جوری قضاوت تان میکنند که نفهمید از کجا خوردید پس بجای اینکه عوض شده باشند عوضی تر شدند سران حکومت تازه تاسیس شده مملکتی را به چالش تحقیق منیت کشاندم تا ببینم علت تخریب و کنار زدن ها و قتل های مبهم و زنجیره ای که در بدنه حکومتی شان رخ داد از منیت تلنبار شده در درون شان بود یا نبود چون همه شان باهم شروع کرده بودند و بعید بود که جان همدیگر را نشانه بگیرند اما وقتی حکومت شان به بار نشست متوجه بحث قدرت شدم که به کی برسد چون شروع به کوبیدن و کشتن همدیگر کرده بودند دقیق که شدم متوجه منیت ها ای در وجود شان شدم که از قبل داشتند و با نقاب پوشانده بودند نقاب های شان که پس رفت همدیگر را به گاه دادند و کسی که زرنگ تر بود بر کرسی خلافت نشست تا چند صباحی بر روی خون آنها حکومت کند پس طرف ها ای که سالها پیش منیت داشتند و خام نقاب های شان شدید و پذیرفتید الان چیزی یا مالی نیستید که قضاوت تان کنند و بر سر تان آوار شوند اما به محض اینکه مالدار شدید ذات منیت شان از زیر نقاب های شان بیرون میزند و جوری شما را مورد قضاوت های ناعادلانه و ناجوانمردانه قرار میدهند که بدبخت و بیچاره شوید اگر افراد زخم خورده ای را دیدید که از قضاوت منیت های افرادی ضربه خوردند و پس از تجربه محتاط شدند بجای اینکه به شک آنها سخت بگیرید همینکه ذات منیت محوری را حس و پا به فرار گذاشتند برای اینکه مورد قضاوت های احتمالی منیت محورها قرار نگیرید به حس غلط یا درست احتمال دهنده شان احترام بگذارید و سعی کنید در تیر راس زوایای دید منیت محور ها ای که شناسائی کردند و احتمال دادند که حاوی منیت و خطری هستند قرار نگیرید ببخشی که پیاز داغ منیت ها را زیاد کردم تا بترسید گاهی کمی ترس و دوری کردن، بهتر از اینست که مورد قضاوتی قرار بگیرید که حق تان نبود o.m-m.h.saghandy 1403/4/20
نمایش همه...
👍 1💔 1👀 1💘 1
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.