cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان

پیام‌ها و تصاویرتان را به اینجا بفرستید: @Bonyadbazargan1373

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
5 121
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
+27 روز
-930 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

🔶 روضه‌خوانی ✍️مهدی بازرگان 🔷 مجموعه آثار (۱۶) 📌در اینجا قصد نداریم تاریخ واقعه کربلا را از سر بگیریم یا از چگونگی و حکمت این شهادت بحثی به میان آوریم. از نتایج اجتماعی و دینی آن نیز چیزی نمی‌گوییم. می‌خواهیم این عمل روضه خوانی و عادت تعزیه‌داری را که میان شیعیان معمول است و با وجود ضعف عقاید و قوت مخالف هنوز علمش بر پا و آوازش رسا است مطالعه کنیم ببینیم آیا طبقه جوان و متمدن مآب کشور که بنظر تعجب و گاهی تمسخر به آن نگاه کرده این بساط سیاه پوش را ننگی برای جامعه می‌دانند، حق دارند یا راه خطا می‌پیمایند. 📌روح انسانی نیز ناگزیر به تحریکات اخلاقی و آشنایی با ارواح بزرگ است تا فداکاریها را بیند، بسنجد و بیاموزد و چون منظور اصلی کیفیت و نفس عمل است نه عامل آن در هر حال سرگذشت بزرگان خواه به صورت افسانه‌های شعری و میتولوژی باشد و خواه به صورت تاریخ جوانمردی به منزله تمرین درسی دقیق است برای تعلیم بزرگواری. 📌مگر اساس روضه‌خوانیهای ما غیر از این است؟ به فرض که بر قضایای کربلا شاخ و برگ‌‌های زیادی بسته باشند یا اصلا چنین واقعه‌ای در عالم رخ نداده یک تراژدی بیش نباشد، بالاخره چیست؟ تجسم یک مشت احساسات و فضایلی است که به نظر هموطنان ما پسندیده می‌آید. سرتاسر تظاهرات حقانیت، شجاعت، شهامت، عزت نفس و بردباری است. 📌اطاعت و یاوری را که به عالی ترین درجه امکان جمع شده است نمایش می‌دهد. اصحابی را وصف می‌کند که نمونه انضباط بوده، اخلاص را به جان بازی رسانده با و جود یقین کامل به کشته شدن و ناکامی دنیا دست از پیشوای خود برنداشته در میدان شهادت بر هم سبقت می‌جویند. برای انهدام این قوم قلیل که عظمت اراده و بلندی آرمان نیروی فوق‌العاده به آنها بخشیده است حریف هزارها مرد جنگی گسیل داشته. 📌خانواده‌ای را نشان می‌دهد که خود مؤسس سلسله بوده، ملت عرب را از حال بردگی و درندگی به فرمانروایی دنیا سوق داده‌اند و حالا به عوض چشیدن میوه ریاست و بهره‌برداری فتوحات دست از عقیده مطلق حق برنداشته با تمام عفت و بزرگی که برای ایشان فرض می‌شود خود را تسلیم زنجیر اسارت و تفویض شمشیر اهانت می‌نمایند. در نهایت سختی دست از شکیبایی و عزت نفس بر نمی‌دارند. 📌همانطوری که برای شخص نامبرده رنج گنج میسر نمی‌شود، برای اقوام و ملل نیز هیچوقت ناداده شهید بقاء و عظمت حاصل نمی‌گردد. تمام افکار بزرگ دنیا با جوهر خون در صفحات قلوب بشر نگذشته شده، سقراط‌حکیم اگر به دست خود زهر حکومت را نمی‌نوشید تعلیماتش شهره آفاق نمی‌شد. نشان صلیب که علامت مشخصه مسیحیت شده، برای آن است که انتشار مذهب عیسی «ع» را بسته به مصلوبیت او بود؛ گالیله ایتالیایی چون دم از گردش زمین زده حاضر به اقرار جهل نگردید خونش را ریختند. مگر انقلاب کبیر فرانسه و اعلامیه آزادی بشر کم شهید فدایی داد؟ B2n.ir/r58478
نمایش همه...
متن کامل

🔶 روضه‌خوانی ✍️مهدی بازرگان 🔷 مجموعه آثار (۱۶) در اینجا قصد نداریم تاریخ واقعه کربلا را از سر بگیریم یا از چگونگی و حکمت این شهادت بحثی به میان آوریم. از نتایج اجتماعی و دینی آن نیز چیزی نمی‌گوییم. می‌خواهیم این عمل روضه خوانی و عادت تعزیه‌داری را که میان شیعیان معمول است و با وجود ضعف عقاید و قوت مخالف هنوز علمش بر پا و آوازش رسا است مطالعه کنیم ببینیم آیا طبقه جوان و متمدن مآب کشور که بنظر تعجب و گاهی تمسخر به آن نگاه کرده این بساط سیاه پوش را ننگی برای جامعه می‌دانند، حق دارند یا راه خطا می‌پیمایند. پس…

👍 4
@sokhanranihaa_عبدالعلی_بازرگان_به_تماشای_شهیدان!؟.mp313.87 MB
5👍 4
1807097603_-537157133.mp315.26 MB
👍 5
🔶 معجزه ملی! ✍️ محسن رنانی 📌معجزه این انتخابات، «بلوغ ملی» بود. ملت ما عمیقاً رشید و بالغ شده است. نه تنها دیگر نمی‌ترسد، نه تنها دیگر جوّگیر نمی‌شود، نه تنها دیگر با شعارهای چرب‌وشیرینی مثل یارانه طلایی و مسکن رایگان فریب نمی‌خورد، بلکه دیگر تحلیل‌ها و درخواست‌های روشنفکران و کنشگران و دانشگاهیان هم در او اثری ندارد. او فقط به تشخیص خود عمل می‌کند و این، پیشرفت بزرگی در رفتار دموکراسی‌خواهی ملی ما در تاریخ پس از مشروطیت ایران است. 📌به گمان من کنش مردم ایران در این انتخابات، در کلِ تاریخ پس‌ از‌ مشروطیت، بزرگترین کنش مبتنی بر یک توافق بین‌الاذهانی خشونت‌پرهیز سیاسی بود که بدون حضور یک رهبری واحد یا متحد و بدون یک ایدئولوژی انسجام بخش رخ داده است. این یعنی اکنون «روح جمعی ایرانیان» هم نقش رهبری سیاسی را برعهده گرفته است و هم نقش ایدئولوژی را. این همان اکسیر فرهنگی ایرانی است که در تاریخ ایران بارها شاهدش بوده‌ایم. 📌اکنون دیگر روح جمعی ایرانیان، با این‌همه تنوع و تفاوت، خوب می‌داند که چه وقت باید چه کنشی را داشته باشند. کی در خیابان اعتراض کند؛ کی به خانه برگردد؛ کی سکوت کند، کی فریاد بزند؛ کی رأی بدهد و کی رأی ندهد. زیباترین دستاورد انتخابات چهاردهم همین جلوه بلوغ ملی مردم ایران بود. 📌در روزهای پیشین دهها پیام از دوستان و دانشجویانم داشتم که می‌گفتند دوستت داریم و احترامت می‌گذاریم و می‌دانیم که خیرخواهی، اما با نگاه تو به انتخابات مخالفیم و رأی نمی دهیم! و این‌ پیام‌ها چقدر عمیق، بوی توسعه‌یافتگی می‌داد. 📌دستبوس همه مردمی هستم که براساس خِرد و تحلیل و تشخیص خود عمل کردند. هم آنانی که با رأی دادن خود اجازه دادند تا نماینده نیروهای توسعه‌خواه به مرحله دوم برود؛ و هم آنانی که با «رأی ندادن» پاسخ منفی خود را خیلی روشن و بی‌لکنت به همه ما رساندند: هم به حاکمانی که گفتند هر رأی در این انتخابات یک رأی به جمهوری اسلامی است و هم به محکومانی مثل من که از روی نگرانی، می‌گفتیم رأی ندادن‌ فقط افق آینده ایران را تیره و تار می‌کند. واقعیت این است که رأی ندادن شما هم افق‌ها را روشن‌تر کرد و هم قدرت شما را آشکارتر کرد و هم صحنه‌بازی را عوض کرد. دستمریزاد. 📌این عدم مشارکت فراگیر، یک گام به پیش بود. همه ما تحلیل‌گران باید برخیزیم و به احترام مردم ایران کلاه از سر برداریم و تعظیم کنیم. به گمان من ملت ایران بعد از جنبش مهسا، سطح بازی سیاسی را به‌نحو حیرت‌انگیزی دگرگون کرده است. 📌تنوع خیره کننده افکار مردم ما و درعین‌حال همکاری نانوشته و دلپذیری که در دور اول این انتخابات بین این همه تنوع افکار رخ داد این انتخابات را به یک پدیده منحصربه‌فرد تبدیل کرده است: 📌آن ۶۰ درصد تغییرطلب و معترض و مخالفی که شرکت نکردند، دور اول انتخابات را به یک رفراندوم تبدیل کردند؛ و آن ۲۰ درصد تحول‌خواه و اصلا‌ح‌جو و توسعه‌خواهی که شرکت کردند و به تنها نامزد خارج از گفتمان رسمی رأی دادند نیز این فرصت را ایجاد کردند که ملت ایران اکنون در مرحله دوم انتخابات بتواند با داشتن دو کاندیدا از دو طیف کاملا ناهمگون فکری،‌ زمینه را برای شکل‌گیری یک رقابت قطبی‌شده و شفاف فراهم آورد. 📌من اکنون پس از شوک بزرگ این انتخابات و مشاهده بلوغ و رفتار پیچیده‌ای که ملت ایران از خود بروز داده است چیدمان انگاره‌های ذهنی‌ام تغییر کرده است و مدتی می گذرد تا چارچوب اندیشگی خود را بازیابم. 📌توسعه نیاز به قصه‌ای دارد که انتهای آن باز باشد. اصولا دموکراسی یک قصه جمعی با انتهای باز است. من به‌طور شهودی احساس می‌کنم مردم ایران در فضای غیردموکراتیک کنونی دارند قصه‌ای با انتهای باز رقم می‌زنند. @Bonyadbazargan
نمایش همه...
👍 20👎 1
🔶 بخشی از دفاعیه خواندنی مهندس بازرگان در دادگاه، با عنوان « چرا با استبداد مخالفیم؟» 📌در دفاعیّه‌ مهمّ و درخشان مهندس مهدی بازرگان در دادگاه(۱۳۴۲)، که در «مدافعات؛ م.آ ۶»* آمده، این فقره در دفاع از دموکراسی و مردم‌سالاری مشروطه و در مخالفت با دیکتاتوری و استبداد مطلق، بسی خواندنی است. استدلال بازرگان، در این بخش مبتنی است بر این انگاره‌ی لیبرال: تمام دانش و تجربه و عقل و آگاهی در یک شخص و یک نهاد جمع نمی‌شود، امروز به سبب پیچیدگی‌ها و ابهامات و گستردگیِ اطّلاعات نمی‌توان تمام نظارت و آمریّت را به یک تن یا نهاد داد؛ لیبرالیسم، فتوا به توزیع و پخش دانش و همچنین توزیع و پخش قدرت در ساحت همگانی و عمومی می‌دهد. 📌 مهندس بازرگان در این فقره از نوشتار‌ش، به‌نیکی همین استدلال لیبرال را، ضمن بیان تفاوت و تمایز سادگی گذشته و پیچیدگی جدید، علیه دیکتاتوری و له دموکراسی بیان می‌کند: « در زمان‌های قدیم این ادّعا و امیدواری ابراز می‌شد که در ظلّ عنایاتِ عالیّه و بصیرت و اراده‌ مطلقه مقام همایونی، کلیّه‌ی ثغور و حدود مملکت حراست می‌شد، و همه‌ی امور بر وفقِ رحمت و معدلت،رتق و فتق می‌گردید و تازه می‌دانیم صدراعظم‌ها و شاهزاده‌ها و حکّام و مأمورین چه اعمال غرض‌ها و حقّ‌کشی‌ها با اقلّ غفلت‌ها می‌نمودند. ولی در هر حال، در آن زمان‌ها کار کشورداری روی هم‌رفته ساده بود. 📌 امور خصوصی و عمومی مردم روی رسوم و سنن محلّی و عاداتِ قدیمی با ابتکارهای خصوصی انجام می‌شد. خودِ مردم هر طور می‌دانستند و می‌توانستند به زراعت و تجارت و صناعت می‌پرداختند و عملِ مکتب‌داری و محضر‌داری و امثال آن به وسیله‌ی باسوادترها به ترتیبی اجرا می‌شد. دولت یک نظارت و عنایتی در سرحدداری و جلوگیری از آشوب و نافرمانی‌هایی که به زیان خاندان سلطنتی ممکن بود تمام شود، داشت.مختصری هم برای وصول مالیات و عواید کار می‌کرد.امّا حالا کجا و آن وقت‌ها کجا؟ 📌وقتی کارها و تصمیم‌ها متمرکز در یک شخص می‌شود - یک شخص هرقدر هم بینا و هوشیار و متخصّص باشد - مگر چقدر وقت و ظرفیّت و استعداد دارد که در تمام قسمت‌ها نظارت نماید و نظر بدهد؟ مگر آنکه فقط از یک لحاظ در کار آن‌ها نظارت و دخالت داشته باشد؛ از جهت حفظِ مقام و منافع خود مقامات، و وظایف را صرفاً روی اعتمادِ شخصی که به درجه‌ی وفاداری یا بی‌زبانی آن‌ها نسبت به خود دارد، بسپارد و بقیه‌ کارها را به حال خود و سلیقه و منافع آن‌ها واگذار کند. 📌کارهای زندگیِ اجتماعی و اداری آنقدر به‌هم پیچیده و وابسته و متنوّع شده است که هزاران چشم و مغز و دست هم اگر شب و روز خود را وقف آن نمایند، به جایی نمی‌رسند؛ پس چطور ممکن است یک فرد در تمام امور بصيرت و نظارت و آمريّت داشته باشد؟ » 🔷 منبع: کتاب «مدافعات» از سری مجموعه آثار مهندس بازرگان، جلد ششم، بخش: چرا با استبداد مخالفیم؟، بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان. ✍️رضا زمان @Bonyadbazargan
نمایش همه...
👍 17👎 1
@sokhanranihaa_دموکراسی_در_مقابل_دیکتاتوری_و_تمامیت‌خواهی_1.mp33.33 MB
👍 5👎 1
@sokhanranihaa مقدری دموکراسی حکمرانی.mp313.07 MB
👍 2👎 1
🔶 «در ستایش عقل» کتاب تقدیر شده در دومین جایزه کتاب سال مهندس بازرگان به روایت مترجم کتاب، یاسر میردامادی 📌 «در ستایش عقل» با زیر عنوان «چرا دموکراسی وامدار عقلانیت است» اثر مایکل پاتریک لینچ (متولد ۱۹۶۶ میلادی)، استاد فلسفهٔ دانشگاه کِنِتیکِت در آمریکا، به سال ۲۰۱۲ میلادی از سوی انتشارات دانشگاه اِم‌آی‌تی در آمریکا منتشر شد و ترجمهٔ فارسی آن اواخر ۲۰۲۳ / نیمهٔ ۱۴۰۲ خورشیدی به ترجمهٔ نگارنده، یاسر میردامادی، از سوی نشر نو در تهران منتشر شد. 📌 هدف اصلی کتاب «در ستایش عقل»، نقد شکاکیت است، به ویژه شکاکیت نسبت به عقلانیت. بدون اغراق می‌توان گفت در فلسفه، از یونان باستان تا کنون، شکاکیتْ مسألهٔ مسأله‌ها بوده است. اما آن‌چه این کتاب را متمایز می‌کند این است که این اثر از بررسی متعارف شکاکیت فرا می‌رود و نشان می‌دهد که شکاکیت نه تنها خطایی فلسفی که خطایی سیاسی است. نظر به اهمیت این موضوع بگذارید در این باب سه نقل قول بیاورم: «این اندیشه که هر چیزی دلبخواهی است اصلی از اصول جامعهٔ مدنی را از پای‌بست ویران می‌کند؛ آن اصل این است: ما موظفیم دربارهٔ کارهای‌مان به دیگر شهروندان توضیح بدهیم». در جای دیگر می‌گوید «وقتی از دولت دموکراتیک سخن می‌گوییم منظورمان تا حدودی این است که چنین دولتی دست‌کم در مقام نظر با عقل اداره می‌شود» 📌برای فهم جایگاه و اهمیت بحث کتاب در نقد شکاکیت لازم است همین ابتدا اشاره کنم که لینچ میان دو نوع شکاکیت تفاوت سرنوشت‌سازی می‌نهد: ۱. شکاکیت نسبت به معرفت، ۲. شکاکیت نسبت به عقلانیت. او به شکل قانع‌کننده‌ای استدلال می‌کند که دفاع از معرفت منطقاً مستلزم دفاع از عقلانیت نیست. به این معنا که ممکن است ما چیزی را بدانیم (پس معرفت داشته باشیم) اما نتوانیم آن چیز را برای دیگران مدلل سازیم (پس عقلانیت نداشته باشیم). پس، دانستنْ چیزی است و دلیل‌آوری چیزی دیگر. 📌به تعبیر دیگر، لینچ از عقلانیت دفاع می‌کند اما از عقلانیتی که بر اثر مشت‌های کوبنده و پیاپی شکاکیت لاغر شده و دست‌وپای خود را حسابی جمع کرده است. به تعبیر دیگر، او برای نقد شکاکیت رنگ شکاکیت به خود می‌گیرد و مثل یک نفوذی به سلک شکاکان درمی‌آید تا ترفندهای آنان را بیاموزد و، سرِ بزنگاه، آتش در خرمن شکاکیت می‌افکند. 📌 این نه تنها از نظر فلسفی نومیدکننده است که از نظر سیاسی نیز فاجعه‌بار است. زیرا شکاکیت زیرآب جامعهٔ مدنی و اصول دموکراتیک را می‌زند، زیرآب جامعه‌ای که قرار است بر اساس عقل جمعی اداره شود و حاکمان پاسخگوی عقلانی حکومتگری‌شان باشند. اگر عقلی در میان نباشد عقل جمعی هم در کار نخواهد بود و از دل آن دموکراسی و جامعهٔ مدنی هم بیرون نخواهد آمد. اما در ادامه خواهیم دید که لینچ چگونه هنرمندانه در دقیقهٔ نود بازی شکاکیت را با تک‌گلی به سود عقلانیت پایان می‌دهد. 📌راه حل خلاقانه‌ای که لینچ پیش می‌نهد کلی کوتاه آمدن در خود دارد. او می‌پذیرد که در مقابل چالش‌های شکاکانه، دفاع نظری از واقع‌نمایی عقلانیت میسر نیست. برای دفاع نظری از واقع‌نمایی عقلانیت در مقابل چالش‌های شکاکانه، باید به عقل توسل جوییم و این استدلال دوری می‌شود و استدلال دوری استدلال نیست. اما تمایزی که لینچ میان معرفت و عقلانیت نهاده بود این‌جا به کار او می‌آید. هم‌چنان مدافع عقلانیت می‌تواند ادعا کند که عقلانیت علمی معرفت‌آور است اما او نمی‌تواند استدلال نظری برای اقناع شکاک اقامه کند. این گرچه ضرری به عقلانیت نظریِ عقلانیت می‌زند اما لزوماً ضروری به معرفت‌آوری فرضی عقلانیت نمی‌زند. B2n.ir/f12381
نمایش همه...
متن کامل

🔶 «در ستایش عقل» کتاب تقدیر شده در دومین جایزه کتاب سال مهندس بازرگان به روایت مترجم یاسر میردامادی

👍 12👎 1 1
🔶 «در ستایش عقل» کتاب تقدیر شده در دومین جایزه کتاب سال مهندس بازرگان به روایت مترجم کتاب، یاسر میردامادی 📌 «در ستایش عقل» با زیر عنوان «چرا دموکراسی وامدار عقلانیت است» اثر مایکل پاتریک لینچ (متولد ۱۹۶۶ میلادی)، استاد فلسفهٔ دانشگاه کِنِتیکِت در آمریکا، به سال ۲۰۱۲ میلادی از سوی انتشارات دانشگاه اِم‌آی‌تی در آمریکا منتشر شد و ترجمهٔ فارسی آن اواخر ۲۰۲۳ / نیمهٔ ۱۴۰۲ خورشیدی به ترجمهٔ نگارنده، یاسر میردامادی، از سوی نشر نو در تهران منتشر شد. 📌 هدف اصلی کتاب «در ستایش عقل»، نقد شکاکیت است، به ویژه شکاکیت نسبت به عقلانیت. بدون اغراق می‌توان گفت در فلسفه، از یونان باستان تا کنون، شکاکیتْ مسألهٔ مسأله‌ها بوده است. اما آن‌چه این کتاب را متمایز می‌کند این است که این اثر از بررسی متعارف شکاکیت فرا می‌رود و نشان می‌دهد که شکاکیت نه تنها خطایی فلسفی که خطایی سیاسی است. نظر به اهمیت این موضوع بگذارید در این باب سه نقل قول بیاورم: «این اندیشه که هر چیزی دلبخواهی است اصلی از اصول جامعهٔ مدنی را از پای‌بست ویران می‌کند؛ آن اصل این است: ما موظفیم دربارهٔ کارهای‌مان به دیگر شهروندان توضیح بدهیم». در جای دیگر می‌گوید «وقتی از دولت دموکراتیک سخن می‌گوییم منظورمان تا حدودی این است که چنین دولتی دست‌کم در مقام نظر با عقل اداره می‌شود» 📌برای فهم جایگاه و اهمیت بحث کتاب در نقد شکاکیت لازم است همین ابتدا اشاره کنم که لینچ میان دو نوع شکاکیت تفاوت سرنوشت‌سازی می‌نهد: ۱. شکاکیت نسبت به معرفت، ۲. شکاکیت نسبت به عقلانیت. او به شکل قانع‌کننده‌ای استدلال می‌کند که دفاع از معرفت منطقاً مستلزم دفاع از عقلانیت نیست. به این معنا که ممکن است ما چیزی را بدانیم (پس معرفت داشته باشیم) اما نتوانیم آن چیز را برای دیگران مدلل سازیم (پس عقلانیت نداشته باشیم). پس، دانستنْ چیزی است و دلیل‌آوری چیزی دیگر. 📌به تعبیر دیگر، لینچ از عقلانیت دفاع می‌کند اما از عقلانیتی که بر اثر مشت‌های کوبنده و پیاپی شکاکیت لاغر شده و دست‌وپای خود را حسابی جمع کرده است. به تعبیر دیگر، او برای نقد شکاکیت رنگ شکاکیت به خود می‌گیرد و مثل یک نفوذی به سلک شکاکان درمی‌آید تا ترفندهای آنان را بیاموزد و، سرِ بزنگاه، آتش در خرمن شکاکیت می‌افکند. 📌 این نه تنها از نظر فلسفی نومیدکننده است که از نظر سیاسی نیز فاجعه‌بار است. زیرا شکاکیت زیرآب جامعهٔ مدنی و اصول دموکراتیک را می‌زند، زیرآب جامعه‌ای که قرار است بر اساس عقل جمعی اداره شود و حاکمان پاسخگوی عقلانی حکومتگری‌شان باشند. اگر عقلی در میان نباشد عقل جمعی هم در کار نخواهد بود و از دل آن دموکراسی و جامعهٔ مدنی هم بیرون نخواهد آمد. اما در ادامه خواهیم دید که لینچ چگونه هنرمندانه در دقیقهٔ نود بازی شکاکیت را با تک‌گلی به سود عقلانیت پایان می‌دهد. 📌راه حل خلاقانه‌ای که لینچ پیش می‌نهد کلی کوتاه آمدن در خود دارد. او می‌پذیرد که در مقابل چالش‌های شکاکانه، دفاع نظری از واقع‌نمایی عقلانیت میسر نیست. برای دفاع نظری از واقع‌نمایی عقلانیت در مقابل چالش‌های شکاکانه، باید به عقل توسل جوییم و این استدلال دوری می‌شود و استدلال دوری استدلال نیست. اما تمایزی که لینچ میان معرفت و عقلانیت نهاده بود این‌جا به کار او می‌آید. هم‌چنان مدافع عقلانیت می‌تواند ادعا کند که عقلانیت علمی معرفت‌آور است اما او نمی‌تواند استدلال نظری برای اقناع شکاک اقامه کند. این گرچه ضرری به عقلانیت نظریِ عقلانیت می‌زند اما لزوماً ضروری به معرفت‌آوری فرضی عقلانیت نمی‌زند. B2n.ir/f12381
نمایش همه...
متن کامل

🔶 «در ستایش عقل» کتاب تقدیر شده در دومین جایزه کتاب سال مهندس بازرگان به روایت مترجم یاسر میردامادی

🔶 «در ستایش عقل» کتاب تقدیر شده در دومین جایزه کتاب سال مهندس بازرگان به روایت مترجم کتاب، یاسر میردامادی 📌 «در ستایش عقل» با زیر عنوان «چرا دموکراسی وامدار عقلانیت است» اثر مایکل پاتریک لینچ (متولد ۱۹۶۶ میلادی)، استاد فلسفهٔ دانشگاه کِنِتیکِت در آمریکا، به سال ۲۰۱۲ میلادی از سوی انتشارات دانشگاه اِم‌آی‌تی در آمریکا منتشر شد و ترجمهٔ فارسی آن اواخر ۲۰۲۳ / نیمهٔ ۱۴۰۲ خورشیدی به ترجمهٔ نگارنده، یاسر میردامادی، از سوی نشر نو در تهران منتشر شد. 📌 هدف اصلی کتاب «در ستایش عقل»، نقد شکاکیت است، به ویژه شکاکیت نسبت به عقلانیت. بدون اغراق می‌توان گفت در فلسفه، از یونان باستان تا کنون، شکاکیتْ مسألهٔ مسأله‌ها بوده است. اما آن‌چه این کتاب را متمایز می‌کند این است که این اثر از بررسی متعارف شکاکیت فرا می‌رود و نشان می‌دهد که شکاکیت نه تنها خطایی فلسفی که خطایی سیاسی است. نظر به اهمیت این موضوع بگذارید در این باب سه نقل قول بیاورم: «این اندیشه که هر چیزی دلبخواهی است اصلی از اصول جامعهٔ مدنی را از پای‌بست ویران می‌کند؛ آن اصل این است: ما موظفیم دربارهٔ کارهای‌مان به دیگر شهروندان توضیح بدهیم». در جای دیگر می‌گوید «وقتی از دولت دموکراتیک سخن می‌گوییم منظورمان تا حدودی این است که چنین دولتی دست‌کم در مقام نظر با عقل اداره می‌شود» 📌برای فهم جایگاه و اهمیت بحث کتاب در نقد شکاکیت لازم است همین ابتدا اشاره کنم که لینچ میان دو نوع شکاکیت تفاوت سرنوشت‌سازی می‌نهد: ۱. شکاکیت نسبت به معرفت، ۲. شکاکیت نسبت به عقلانیت. او به شکل قانع‌کننده‌ای استدلال می‌کند که دفاع از معرفت منطقاً مستلزم دفاع از عقلانیت نیست. به این معنا که ممکن است ما چیزی را بدانیم (پس معرفت داشته باشیم) اما نتوانیم آن چیز را برای دیگران مدلل سازیم (پس عقلانیت نداشته باشیم). پس، دانستنْ چیزی است و دلیل‌آوری چیزی دیگر. 📌به تعبیر دیگر، لینچ از عقلانیت دفاع می‌کند اما از عقلانیتی که بر اثر مشت‌های کوبنده و پیاپی شکاکیت لاغر شده و دست‌وپای خود را حسابی جمع کرده است. به تعبیر دیگر، او برای نقد شکاکیت رنگ شکاکیت به خود می‌گیرد و مثل یک نفوذی به سلک شکاکان درمی‌آید تا ترفندهای آنان را بیاموزد و، سرِ بزنگاه، آتش در خرمن شکاکیت می‌افکند. 📌 این نه تنها از نظر فلسفی نومیدکننده است که از نظر سیاسی نیز فاجعه‌بار است. زیرا شکاکیت زیرآب جامعهٔ مدنی و اصول دموکراتیک را می‌زند، زیرآب جامعه‌ای که قرار است بر اساس عقل جمعی اداره شود و حاکمان پاسخگوی عقلانی حکومتگری‌شان باشند. اگر عقلی در میان نباشد عقل جمعی هم در کار نخواهد بود و از دل آن دموکراسی و جامعهٔ مدنی هم بیرون نخواهد آمد. اما در ادامه خواهیم دید که لینچ چگونه هنرمندانه در دقیقهٔ نود بازی شکاکیت را با تک‌گلی به سود عقلانیت پایان می‌دهد. 📌راه حل خلاقانه‌ای که لینچ پیش می‌نهد کلی کوتاه آمدن در خود دارد. او می‌پذیرد که در مقابل چالش‌های شکاکانه، دفاع نظری از واقع‌نمایی عقلانیت میسر نیست. برای دفاع نظری از واقع‌نمایی عقلانیت در مقابل چالش‌های شکاکانه، باید به عقل توسل جوییم و این استدلال دوری می‌شود و استدلال دوری استدلال نیست. اما تمایزی که لینچ میان معرفت و عقلانیت نهاده بود این‌جا به کار او می‌آید. هم‌چنان مدافع عقلانیت می‌تواند ادعا کند که عقلانیت علمی معرفت‌آور است اما او نمی‌تواند استدلال نظری برای اقناع شکاک اقامه کند. این گرچه ضرری به عقلانیت نظریِ عقلانیت می‌زند اما لزوماً ضروری به معرفت‌آوری فرضی عقلانیت نمی‌زند. B2n.ir/q72319
نمایش همه...

یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.