فرهنگ و هنر
343
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-17 روز
-430 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
کافکا با لحنی گلهآمیز گفت: «شما شوخی میکنید. ولی من جدی گفتم. خوشبختی با تملک به دست نمیآید. خوشبختی به دید شخص بستگی دارد. منظورم اینست که آدم خوشبخت، طرف تاریک واقعیت را نمیبیند. هیاهوی زندگیاش صدای موریانه مرگ را که وجودش را میجود، میپوشاند. خیال میکنیم ایستادهایم، حال آنکه در حال سقوطیم. اینست که حال کسی را پرسیدن، یعنی به صراحت به او اهانت کردن.
مثل اینست که سیبی از سیب دیگر بپرسد: حال کرمهای وجود مبارکتان چطور است؟ یا علفی از علف دیگر بپرسد: از پژمردن خود راضی هستید؟ حال پوسیدگی مبارکتان چطور است؟ خوب، چه میگوئید؟»
بیاختیار گفتم: «چندشآور است.»
کافکا گفت: «میبینید؟» و چانهاش را به حدی بالا گرفت که رگهای کشیده گردنش نمایان شد. «حال کسی را پرسیدن، آگاهی از مرگ را در انسان تشدید میکند. و من که بیمارم، بیدفاعتر از دیگران رودررویش ایستادهام.» ...!
از کتاب گفتگو با کافکا، گوستاو یانوش
@farhang_honar7
نوشتـار: کافکا و خشونت مدرنیته
نویسـنده: رامین جهانبگلو
منبــع: کانال زلفِ سخن
ملینا یشنسکا در متنی که برای آگهی درگذشت فرانتس کافکا نوشته او را با این کلمات به تصویر میکشد: "او شخصی گوشهگیر بود. مرد بابصیرتی که زندگی باعث هراسَش میشد. جهان را مملو از شیاطین پنهانی میدید که به انسان بیدفاع حمله کرده و او را به تباهی میکشند. تمام کارهای کافکا روایتکنندهی وحشت ناشی از برداشتهای غلط و رازآلود و گناهانی است که بدون منظور از انسان سر میزنند."
کافکا عادت داشت خود را "فکری پوچ گرایانه" بخواند که "در ذهن خدا ایجاد شده". به طور قطع، پوچگرایی بخشی از مفهوم اساسی "خشونت" مورد نظر کافکا را تشکیل میدهد چنان که با استفاده از نبوغش زوایای بسیاری از شخصیت افراد را با بهره گرفتن از پیش زمینهی آنها از وحشت و سرکوب روشن میکند. جهان کافکا جهان ادارات کهنه و بایگانیهای منسوخی است که بخش تاریک مدرنیته در آنها به صورت فساد، مجازات و خشونت دیده میشود.
کارهای کافکا تصویرگر بیماری مدرنیته هستند چنان که والتر بنیامین میگوید: "ما دیگر نمیتوانیم از خرد صحبت کنیم. اکنون تنها محصولات ناشی از فساد مدرنیته باقی ماندهاند." به این خاطر است که در نوشتههای کافکا، حالت ظاهری خشونت با رازآلودی مکانها و انزوای افراد ترکیب میشود. برای کافکا، انزوا فقط به معنای تنها زیستن نیست بلکه گم شدن در دنیای مدرن است. وضعیت پایدار اندوه و ناراحتی در شخصیتها که از دیده نشدن، درک نشدن و پذیرفته نشدن از سوی دیگران رنج میبرند. برای افراد کافکایی، شیطان همه جا حضور دارد و نجات دور از دسترس است.
کافکا مینویسد: "انسان نمیتواند بدون اعتماد دائمی به چیزی تباهیناپذیر زندگی کند، و همزمان این ماهیت تباهیناپذیر و همچنین اعتماد آدمی به آن ممکن است همیشه از او دور باقی بماند." کافکا ما را به جهانی مملو از فریب میبرد که شیاطین در آنجا به حکمرانی مشغولند. شیاطینی که در تجربهی زندگی خود نیز با آنها آشنا هستیم. به همین خاطر است که در قصههای کافکا مرز خیلی مشخصی میان جهان خارج و تجربهی درونی فرد وجود ندارد. در جهان کافکا فرد همانقدر که باید در معرض ترسی ناشناخته قرار بگیرد، با خشونتی مبهم و پوچ نیز روبرو میشود. به عبارت دیگر، زندگی فرد در گروی قدرت قرار دارد. این قدرت از دایرهی بستهی خانواده به کل جامعه گسترش مییابد...
@farhang_honar7
The truth is
We were much too young
Now I'm looking for you
Or anyone like you
@farhang_honar7
[@DreamOrReality] Koop - Koop Island Blues.mp36.06 MB
«وجود کتابی در نزدیکی، مثل یک تفنگ پر است. باید آن را خالی کرد. باید آن را خنثی نمود. جانش را باید بگیریم.»
فارنهایت ۴۵۱
ری برادبری
@farhang_honar7
❤ 2
هستی چه بود اگر که مرا و تو را نداشت؟
کوهی که هیچ زمزمه در وی صدا نداشت
از سنگ و صخره سر زدم، از درّه رد شدم
دریا شدن مرا به چه کاری که وانداشت
چون برّه میچرید بهشتِ همیشه را
آدم اگر که کار به کار خدا نداشت
دیو و فرشته از ازل، همخانه بودهاند
در خلوت کدام دل این هر دو جا نداشت؟
شاید حسد به خاطر حّوا دلیل بود
ابلیس اگر که سجده به آدم روا نداشت
چون مرگ میکشید کمان تیر سرنوشت
بر چشم و پشت و پاشنه یکسان خطا نداشت
سنگی که از فلاخن تقدیر میرهید
کاری به تُرد بودن آیینهها نداشت
پایان رنجهای من و تو؟ مپرس آه!
چیزی که ابتداش نبود انتها نداشت
حسین منزوی
@farhang_honar7
.
افسانه میافزاید که، پیش یا پس از مرگ، خود را در پیشگاه خداوند یافت و او را گفت: "من، که چه بسیارکسان بودهام به عبث، میخواهم که یکی باشم و خویش."
صدای باری تعالی از میان گرد بادی پاسخ داد:" من نیز کسی نیستم؛ من جهان را به همانگونه خواب دیدهام که تو کارت را، شکسپیر ِ من، و میان شکلهای رؤیای من تویی، که همچون من بسیار کسی و هیچکس. "
خورخه لوئیس بورخس- فارسی:بیژن الهی
@farhang_honar7
A quiet evening CD 1 TRACK 5 (320).mp36.74 MB
❤ 1
ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩ ﺯﯾﺴﺘﻦِ ﺧﻮﺩ، ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻣﯿﻞ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼِ دﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ..
"ﺳﯿﻤﻮﻥ ﺩﻭﺑﻮﺍﺭ"
@farhang_honar7
Bethoven_–_Moonlight_sonata.mp311.60 MB
❤ 1
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.