cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

صداى نوينِ خراسان

❇️ #صدای_نوین_خراسان تلاشی در تداوم اندیشه‌های ملی-مذهبی استاد شريعتى و آئینه روشنفکری دینی است. ❇️ انتشار مطالب الزاماً به معنی تایید دیدگاه نویسنده نیست. ❇️ ارتباط با ادمین و ارسال مطالب: @VoNoKhAdmin

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
781
مشترکین
-324 ساعت
+27 روز
+630 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

⭕️ آخر خرابی آبادی نیست! ✍️ کامبیز نوروزی ۱) در عهد رضاشاهی، فرخی‌ِ یزدی سرود:
دلم از این خرابی‌ها بود خوش زانکه می‌دانم خرابی چونکه از حد بگذرد آباد می‌گردد
چند سال بعد اخوانِ ثالث در سال‌های تباه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سرود:
نادری پیدا نخواهد شد امید کاشکی اسکندری پیدا شود
این گزارش شاعرانۀ دو شاعر معاصر از زمانۀ خویش است. هر دو که به جستجوی هدف‌های بزرگ و ارزشمند بودند، طالب ویرانی کامل شدند. فرخی امیدوارست که در پی ویرانی بی‌حد، حتماً آبادی حاصل می‌شود. اما اخوان چنین امیدی نمی پرورد. در نگاه او وقتی منجی نیست، چه بهتر که ویرانگری بیاید که چون اسکندر بکوبد و بسوزد و بروبد. فرخی و اخوان ناامیدانه به آینده‌ و نتیجه‌ای نامعلوم حواله می‌دهند: آینده‌ای که ویرانی تمام عیار همه جا را تسخیر کرده است. فرخی پشت این ویرانی آبادی می‌بیند و اخوان نه. ۲) معمولاً ناامیدی شدید محصول امیدواری زیاد و تخیلی است. خیال می‌شود در چشم بر هم زدنی رؤیاها و هرچه را تصور می‌کنیم خوب است، یکجا درست می‌شود. چنین تصوری از جامعه و سیاست به قعر ناامیدی یا فاجعه می‌رسد. در زندگی شخصی نیز هرکس که بخواهد خیلی زود به همه چیز برسد یا افسرده و زمین‌گیر می‌شود و همه چیز را از دست می‌دهد، یا در انواع جرائم دیگر سقوط می‌کند. ۳) بن‌مایۀ اندیشه ‌این اشعار فرخی و اخوان همچنان زنده و در سیاست ایرانی اثرگذار است. حالا که نمی‌شود همه چیز را یکجا و در بالاترین حد مطلوب درست کرد با حواله به آینده‌ای مجهول بگذاریم ویرانی از حد بگذرد. یا بعد از خرابی بی‌اندازه، در زمانی نامعلوم آباد خواهد شد، یا اسکندر مانندی خواهد آمد می‌کوبد و می‌روبد و می‌سوزد. بهترین نمونه‌های این تفکر در فرآیندهای انتخاباتی آشکار می‌شوند. اهم دلایل مخالفان شرکت در انتخابات این است که انتخابات آزاد نیست و بهترین نامزد مقدور، فرضاً مسعود پزشکیان هم اگر انتخاب شود قادر نیست قانون اساسی را تغییر دهد، اقتصاد را سامان دهد، فساد گسترده و سیستماتیک را از بین ببرد، آزادی‌های فردی و اجتماعی را به حد اعلا برساند، نظامیان را به پادگان‌ها برگرداند، قانون را در کشور حاکم کند، روابط ایران با جهان را اصلاح کند، دمکراسی برقرار کند و ... پس نباید در آن شرکت کرد. آن‌ها اما نمی گویند، و تا کنون نیز نتوانسته‌اند بگویند که چه راهی هست برای رسیدن به انتخاباتی که مطلوب آن‌هاست و اهداف آن‌ها را محقق می‌کند. فقط می‌گویند شرکت در این انتخابات به این نظام مشروعیت می‌دهد و نباید در آن شرکت کرد. ۴) با شرکت نکردن در انتخابات طبعاً شانس انتخاب کسانی به شدت افزایش پیدا می‌کند که از عوامل و کارگزاران وضعیت بحران زدۀ کنونی کشوراند. تمامی کارشناسان مستقل برآنند که ادامۀ این شرایط به تعمیق و گسترش بحران‌هایی ویرانگر می‌انجامد. عدم شرکت در انتخابات به معنای میدان دادن به جریانی است که نه تنها توان کاهش مشکلات و بحران‌ها را ندارد، بلکه مسبب بحران‌ها بود و آن‌ها را بیشتر، نهادینه‌تر و گسترده‌تر می‌کند. در نظر مخالفان شرکت ادر نتخابات، ریاست جمهوری کسی که نتواند همۀ بحران‌ها و مشکلات را یکجا حل کند و فقط قادر باشد افزایش آن‌ها را تا حدی متوقف کند و آرام آرام وضع زندگی مردم و ایران را کمی بهبود بخشد بیهوده است و فقط تغییرات اساسی را به تعویق می‌اندازد. نتیجۀ این تلقی این است که همان جریان‌ها که خرابی بار آوردند بیایند تا همه چیز را خرابتر کنند. اما خرابی که از حد بگذرد ویرانه خارستان می‌شود. خارستان جز سوختن سرانجامی ندارد. می شود همان تعبیر یاشار کمال: "بگذار خارستان بسوزد". آیندۀ ایران گلستان باید باشد نه خارستان. ۵) به خلاف انتخابات ۱۴۰۰ در این دوره تنها مسعود پزشکیان است که می‌تواند مانع از تکمیل انحصار قدرت شود. می‌تواند رنگِ پریدۀ جمهوریت را تا حدی برگرداند، عقلانیت را در ادارۀ کشور تا حدی احیا کند، با نقض آزادی‌های فردی و اجتماعی تا حدی مقابله کند، اوضاع تباه اقتصاد را تا حدی بهبود ببخشد، ارزش و احترام مردم را محفوظ بدارد، با خشونت علیه زنان همنوا نباشد و تا حدی در برابر آن بایستد و ... ۶) ایرانیان بسیار حق دارند با آنچه در این سال‌ها دیدند و برسرشان آمده امیدوار نباشند و دلسردانه به این انتخابات نگاه کنند اما پرسش این است که کدام راه و کدام انتخاب؟ اینکه با شرکت در انتخابات تلاش شود کسی رئیس‌جمهور شود مانند مسعود پزشکیان که ایران و زندگی ایرانی را تا حدی بهبود بخشیده و آن را از لبۀ پرتگاه هلاک دور کند؟ یا با ترک انتخابات میدان باز بماند برای ادامۀ گستردۀ خرابی‌ها و فقط به امید آنکه "خرابی چونکه از حد بگذرد آباد می گردد" کسانی قدرت قبضه را کنند که خود این بحران‌ها را بار آورده‌اند؟ ـــــــــــــــــــــــ #سیاست #انتخابات #صدای_نوین_خراسان @kambiznouroozi 🆔 @VoNoKh
نمایش همه...

👍 1
⭕️ امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟
بازنشر به مناسبت عید سعید غدیر (روزنامه بهار، اول آبان ۱۳۹۲)
✍ دکتر علی‌اصغر غروی 🔹یکی از مهم‌ترین مسائلی که قرآن بر آن تاکید داشته و اقدام برای به انجام رساندنش را از همه انبیاء و پیروانشان طلب کرده، امامت و پیشوایی از یکسو و تشکیل امت است از دیگر سو، به منزله گروهی که از نظر تفکر در زندگی متحدند، و از یک امام و پیشوا تبعیت می‌کنند. در فرهنگ قرآنی ما ابراهیم اولین پیامبری است که به توحید فراخوانده و سپس تشکیل امت داده، یعنی توانسته است گروهی از انسان‌ها را که دارای یک ملت (اندیشه) هستند گرد هم آورد و صاحبان آن اندیشه، به جهت طرز فکر و ملتِ واحدی که دارند، در اخلاق، ‌منش وکنش، متمایل، منسجم، متماسک، متحد، متعاون، همراه، هم‌مقصد، هماهنگ و هم‌پیمان هستند. 🔹علی (ع) هرگز از حقی در امر خلافت و حکومت که از جانب خدا برای او در نظر گرفته شده و توسط پیامبر ابلاغ شده باشد، حرفی به میان نمی‌آورد. حتی آنجا که می‌خواهد از حق خود برای خلافت دفاع کند، بر ارزش‌ها و شایستگی‌های خودش تاکید می‌کند و مردم را بر این نکته «آگاه» می‌سازد که مبادا در «انتخابِ» خود دچار اشتباه شوند. در تمام خطبه‌های نهج‌البلاغه، نسبت بین «آگاهی و انتخاب» چنان آشکار است که جای هیچ تردیدی باقی نمی‌گذارد که نگرش علی (ع) به مقوله حکومت چگونه و چیست! علاوه براین، نگاهی به گفتار، ‌منش و کنش وی در طول ۲۵ سال کناره‌گیری و ۵سال حکومت، موید این مطلب است. 🔹در باور چه کسی می‌گنجد که شیعیان این علی، رسم وی و موعظه او را، که چنگ یازیدن به حبل متین الهی (قرآن) و اتحاد مسلمانان است، کنار نهاده‌اند و به جای تدقیق و تفقُّه در آیات قرآن و عمل به آنچه خداوند در کتاب از آنان خواسته، اسم علی را با فهم ناقص و ناصحیح خود از آیات کتاب و روایات مجعوله در هم می‌آمیزند و بر آتش تفرقه و اختلاف مسلمین هیزم می‌ریزند و آتش‌بیار معرکه می‌شوند و در قالب حُبّ و وَلایت امیرالمومنین، بزرگ‌ترین مظالم را در حق اهداف عالیه، الهی و انسانی شریف‌ترین و زبده‌ترین گوهر جهان بشریت مرتکب می‌شوند و بی‌آنکه کوچک‌ترین سنخیتی در بینش، ‌منش و کنش ایشان با علی (ع) وجود داشته باشد، مفتخرند که شیعه او هستند و منتظر شفاعت و دستگیری وی در آخرت! 🔹چگونه می‌توان تصور کرد که اندیشه علی (ع) معطوف به کسب و حفظ قدرت بوده است؟! و چگونه می‌شود گزاره معطوف به کسب و حفظ قدرت را با این حقیقت تاریخی وفق داد که او می‌دانست ابن‌ملجم مرادی، به دستور خوارج، که اتفاقا همه خود را شیعه و پیرو علی می‌نامیدند، قصد کشتنش را کرده، ولی محافظی بر خود اختیار نکرد و مجرم را قبل از ارتکاب جرم مجازات نکرد؟! علی امام است و مهم‌ترین نقش او، همین امامت و پیشوایی امت است تا قیام قیامت. او حاکم سیاسی مردم برای چند روز گذرا و ناپایدار دنیا نیست. یعنی علی بیش از آن‌که حاکم مسلمین باشد، امام و الگوی بشریت است. 🔗 متن کامل ـــــــــــــــــــــــ #دین #نهضت_آزادی #صدای_نوین_خراسان @nehzatazadiiran 🆔 @VoNoKh
نمایش همه...
امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟

(روزنامه بهار در پی اعتراضات رسانه‌های افراطی به مقالهء فوق، روز شنبه ۴، آبان، ۱۳۹۲، اطلاعیه صادر کرد و انتشار خود را برای دو هفته متوقف کرد.) برای ما که باور داریم پیامبر اسلام خاتم انبیاء الهی است، رحلت او معنایی می‌یابد، ورای رنج‌ها و تاثرهای عاطفی فقدانش. زیرا بسته شدن لب‌های او یعنی خاموش شدن آخرین نداهای آسمان در هدایت بشر. گرچه خداوند پیوسته بندگانش را به صراط مستقیم رهنمون است اما نزول اینچنین حقایق هستی و تبیین رموز سعادت انسانی پایان یافته است. با این وصف روشن است که آخرین کلمات چنین پیامبری، اهمیتی…

⭕️ انجمن حجتیه و اپوزیسیون مدافع تحریم! ✍ بهروز مرادی 🔹انجمن حجتیه معروف است به اینکه معتقد است برای تعجیل در ظهور امام زمان‌ می‌بایست جهان را پر از ظلم و بیداد و ستم کرد. آن‌ها بدین ترتیب از ظلم و فقر و فساد و فشار حداکثری به مردم استقبال می‌کنند و این فجایع را حتی به فال نیک می‌گیرند و در شدت بخشیدن به آن حتی نقشی کنش‌گرایانه و فعال ایفا می‌نمایند. 🔹بخشی از اپوزیسیون خارجی و داخلی نیز بر این باورند که تحریم علیه ایران می‌تواند اوضاع جامعه را چنان حاد و غیرقابل تحمل کند که مردم تحت فشار حداکثری به ستوه و به خیابان بیایند و انقلاب کنند و راه را برای حکومت‌کردن آن‌ها هموار نمایند. 🔹قابل‌توجه اینکه این دیدگاه در مورد وقوع انقلاب، یک نظریه‌ مارکسیستی است که همه‌ نظریه‌پردازان انقلاب با آن موافق نمی‌باشند. کارل مارکس بر این باور بود که هرگاه استثمار و ظلم به حد نهایی خود برسد، طبقه‌ محروم به سازماندهی خود می‌پردازد و علیه نظام سرمایه‌داری قیام و انقلاب می‌کند و طومار استثمارگران را در هم می‌پیچد. پای‌بندی مارکس به اخلاق انسانی سبب شد تا او از اعمال فشار حداکثری به توده‌ تحت استثمار استقبال نکند و منتظر رسیدن خودبه‌خودی زمان حد نهایی استثمار بماند. 🔹اما اپوزیسیون انقلابی ایرانی (آگاهانه)، در خصوص تغییر اجتماعی-سیاسی مارکسیستی می‌اندیشد و بدون آنکه به مبانی اخلاق پای‌بند باشد، برای به قدرت‌رسیدن، در راستای رساندن مردم به حد نهایی فلاکت‌، از هیچگونه تلاشی فروگذار نمی‌کند. تحریم‌خواهی آنان ازجمله در همین دیدگاه مخدوش ریشه دارد. 🔹قابل توجه اینکه نظریه‌ مارکس از سوی برخی از نظریه‌پردازان انقلاب رد شده است. برخی از آنها بر این نظرند که انقلاب‌ها وقتی که اعضای جامعه در بدترین شرایط به سر ببرند، رخ نمی‌دهند. بسیاری از مردم در جوامع مختلف در طول تاریخ فشارهای وحشتناکی را تحمل کرده‌اند، بدون آنکه برای تغییر وضعیت موجود دست به انقلاب زده باشند. آنها در بسیاری از موارد برای سال‌های طولانی سرنوشت خود را پذیرفته‌اند و سعی کرده‌اند در نظام موجود در پی تأمین منافع خود باشند تا اینکه راه انقلاب را بروند. یکی از دلایل این فقدان را نظریه‌ "توقعات فزاینده" ارائه می‌دهد که می‌گوید:
احتمال بروز انقلاب زمانی بیش از همیشه هست که در پی دوره‌ای طولانی از رشد عینی اقتصادی و اجتماعی، دوره‌ای کوتاه از بازگشت شدید اوضاع بروز کند.
🔹پدر این نظریه توکویل است که چرایی وقوع انقلاب فرانسه را مورد تحلیل قرار داد. او در تحلیل خود چنین مطرح کرد که:
بهت‌آورترین جنبه‌ این انقلاب آن بود که در دوره‌ای رخ داد که نه شهروندان فرانسوی دچار اقتصادی راکد یا ضعیف بوند و نه سرکوب سیاسی به نحو خاصی بارز بود. اتفاقاً در همان زمان رژیم حاکم در اواخر قرن ١٨ از انواع محدودیت‌هایی که پیش از آن وجود داشت، کاسته بود.
🔹این به این معنی است که فشار حداکثری بر مردم به جای آنکه عامل و پیش‌نیاز انقلاب باشد، می‌تواند عامل فلج‌ساختن ذهن و تضعیف قدرت تصمیم‌گیری و توقف کنش سیاسی آنها باشد. اگر مردم بیش از حد تحت فشار قرار بگیرند، آنچنان ضعیف و نومید می‌شوند که توان مبارزه برای ایجاد تغییر را از دست می‌دهند. توکویل می‌نویسد:
انقلاب‌ها همیشه وقتی امور از بد به بدتر می‌گراید، رخ نمی‌دهند، برعکس؛ غالباً مردمی که طی دوره‌ای طولانی بی‌هیچ اعتراضی یک حکومت سرکوب‌گر را تحمل کرده‌اند، وقتی ناگهان می‌فهمند که حکومت از فشار خویش کاسته است، به مخالفت با آن برمی‌خیزند.
🔹برینتون از دیگر نظریه‌پردازان انقلاب در تحلیل طبقاتی خود از انقلاب نیز به این نتیجه رسید که فقیرترین و محروم‌ترین افراد شروع‌کننده‌ انقلاب نیستند و شورش‌های این افراد الزاماً به انقلاب نمی‌انجامد. او می‌گوید:
انقلاب‌ها تا حد زیادی در نتیجه‌ی احساس برخی از گروه‌های عمده‌ی اقتصادی حاکی از اینکه ترتیبات سیاسی بی‌جهت فرصت پیشرفت آنها را محدود ساخته است، وقوع می‌یابند.
البته او عوامل مختلفی را در وقوع انقلاب دخیل می‌دانست. 🔹دیویس نیز معتقد بود که وقتی مردم در بدترین شرایط به‌سر ببرند، بعید است که دست به قیام بزنند. او می‌نویسد:
فقر مستمر نه تنها افراد را انقلابی نمی‌کند، بلکه آنها را نگران خود و خانواده‌شان می‌سازد و این در بهترین حالت به معنی تن‌دادن به سرنوشت و در بدترین حالت به معنی یأس و خاموشی است.
🔹تانتر و میدلارسکی نیز با یافته‌های دیویس موافقند، اما کوشیده‌اند نظریه‌ او را اصلاح نمایند. همه‌ آنها معتقدند که مارکس در نظریه‌ انقلاب خود به خطا رفته چرا که انقلاب‌ها در زمانی رخ نمی‌دهند که طبقه‌ای در جامعه هرچه فقیرتر و محروم‌تر باشد. 📚 تئوری‌های انقلاب؛ آلوین استانفورد کوهن، ترجمه‌ عليرضا طیب، نشر قومس، سال ١٣٨١، ص ٢۶۵ تا ٢٨٠. ـــــــــــــــــــــــ #سیاست #انتخابات #صدای_نوین_خراسان @drBehrouzMoradi 🆔 @VoNoKh
نمایش همه...

⭕️ گدا گرافی ✍ یاسر عرب 🔹گداگرافی یک شیوه‌ی روبنایی رسانه‌ای است که تاریخ تصویری آن از زمان فرح پهلوی تا احمدی نژاد و مرحوم رئیسی در چهره‌های بالادست آرشیو شده است. 🔹این شیوه برساخت اسطوره‌ پادشاه دردمند و پیرزن فقیر در داستان‌های ایرانی و شاه مردان شیعه علی(ع) و انبان به دوشی او برای مسلمانان فقیر است. 🔹با این تفاوت که اسطوره‌ها و اسوه‌های داستانی در شب حرکت می‌کردند و اینان بخاطر نیاز نگاتیو یا سنسور به نور در روز. در داستان‌ها بزرگان لباس مبدل می‌پوشیدند تا شناخته نشوند، اما ایشان پرهیزی از دیده شدن ندارند. 🔹این یادداشت نه در مورد آقای جلیلی است و نه رفتار انتخاباتی ایشان. بلکه صرفا بهانه‌ای است بر اهمیت وجود استضعاف! 🔹همچنان که در عرفان نظری وجود نیازمند مهمتر از جود خداست (چون اگر نیازمند نباشد جود خداوند بی‌حرکت و حکمت می‌ماند) این تصور ایجاد می‌شود که بازنمایی میزانی از دهشت فقر برای نمایش جود و کرم کانديد لازم است. به زبان ساده در این تصویر در واقع کانديدا فقیر حضور پیرزن است. 🔹اما در عالم واقع این زشت‌ترین تصویری است که هوادارن میتوانند بسازند و می‌سازند! 🔹 دلایل زشتی‌ این تصویر: در این تصویر ناجی مرکز نشين است. او یک دیگریِ قهرمان است با لباس و صورتی آراسته که از بیرون برای رفع مشکلات ملتی رنجدیده قدرت انتخاب و مداخله دارد‌. 🔹در واقع این تصویر نماد ما می‌توانیم و در عین حال حامل پیام شما نمی‌توانید است. زشت تر آنکه دستهایی که یک عمر با کار و پشتکار روزی فراهم نموده و برکت زندگی‌ خلق کرده به شکل گدایی در مقابل کانديد دراز شده است. و نماد درخواست مداخله از اوست. (البته این کانديد قبلا با نپذیرفتن FATF تاثیر خود را در زندگی ایشان گذاشته و در زندگی این قشر مداخله اقتصادی لازم را داشته. اما این کافی نیست!) 🔹در این تصویر که تلفیقی از نیاز و فقر است، با بازتولید تاريخی چهره‌ فقر مواجه هستیم. در وجه شخصی دستانی چنین کارا و کار آزموده که از دوشیدن، سابیدن، پوست کندن و آشپزی مهارت دارند دستان یک فرودست نیستند. 🔹این دستان نیاز ندارند که دست سفیدی با ساعت مچی و آن کت سازمانی از پایین راست کادر آنها را بالا بگیرد تا کانديد به آنها نگاه متاملانه کند. 🔹این رفتار عین ترویج گفتمان فقر و دلسوزی است که نیازمند توجه و حل به دستان دیگری است! در حالی که به جای رویت سیاهی کف دست (که می‌تواند اثر پوست کندن گردو باشد) ما نیازمند رویت توانایی این دستان هستیم. خوب بود کانديداهای محترم با این قشر و امثال این خانم مسابقه‌ای مهارتی بگذارند تا ببینیم کدامیک سرانگشتانی فرز تر، و انگشتانی توانمند‌تر و دستانی چالاک‌تر دارند؟ (مثلا باز کردن یک کلافی نخ، بافتن رجی فرش، آسياب کردن مقداری گندم و یا درو کردن خوشه‌هایی از جو) 🔹این رویکرد است که معنی فقر را عوض کرده و بودن را اصل و داشتن خودآگاه را اصل و مهارت‌های زیستن را اصل و باقی را فرعیات (البته مهم) می‌بیند و این اقشار را از حالت انفعالی بیرون میاورد. داشته‌های بی شمار آنها را یاد آوری کرده تا برای حل پاره‌ای دیگر از مسائل خود منتظر معجزه‌ هزاره سوم، یا مردی از فراسوی باورها نمانند! 🔹همین وجه اگر از اقتصاد و سبک زندگی به هویت این اقشار راه پیدا کند البته می‌تواند خطرناک باشد! 🔹چرا که به تدریج می‌آموزند ساختار هرمی اساسا نباید وجود داشته باشد که چون چشم برادر بزرگ به آنها توجه کند یا نکند. به مرور فهم می‌کنند که خود باید توانایی احقاق حق خود را داشته باشند چرا که در قرآن نیز آمده است :لیقوم الناس به القسط"؛ همه پیامبران آمدند تا مردم خود توانایی برقراری عدالت را داشته باشند‌. و در چنین خوانشی هیچ ابراهیم بت شکنی قرار نیست بت فساد را بشکند. (و‌نتیجه بشود چای دبش!) و به تدریج می‌آموزند مستضعفان اساسا قرار نیست سید (آقا) داشته باشند! و قرار نیست یک سعید (چه قاسمی چه جلیلی) از مرکز بیایند و مشکل آنها را حل کنند.‌ 🔹و در نهایت می‌آموزند که اگر خود برای رفع مشکلات خود توانمندی لازم را ندارند و امکانات کافی در اختیارشان نیست، یک جای اساسی کار به شکل اساسی لنگ می‌زند! 🔹باری.. بسیاری از رفتارهای ما با نیات خوب خود بر گفتمان فقر و ناتوانایی می‌افزاید و نتیجه‌ای را به بار می‌آورد که پیشاپیش دست خودمان را برای بهینه کردن امر اجتماعی می‌بندد. ـــــــــــــــــــــــ #سیاست #انتخابات #فرهیختگان #صدای_نوین_خراسان @IRANINtellectuals 🆔 @VoNoKh
نمایش همه...
آرشیو

گداگرافی

👍 1
⭕️ یک نکته هم با حکومت! ✍️ عباس عبدی 🔹به نظر می‌رسد که ساختار سیاسی ایران به روشنی متوجه شده است که سیاست یک‌دست‌سازی چند عارضه مهم دارد. اول از همه کاهش مشارکت سیاسی است. معنای کاهش مشارکت سیاسی روشن است. هنگامی که تهران بزرگ حدود ۱۰ درصد یا کمتر در انتخابات مشارکت کند، این یعنی شکست اعتبار. بله ممکن است که در یک حوزه انتخاباتی هم به دلیل رقابت‌های قومی و قبیله‌ای و زبانی و دینی و... دو یا چند نامزد موجب مشارکت ۶۰ تا ۷۰ درصدی شود ولی آنان به دلایل خودشان پای صندوق آمده‌اند. دلایلی که لزوماً هم به توسعه و امنیت کشور کمک نمی‌کند. 🔹من نمی‌گویم که مشارکت در تهران باید ۸۰ درصد باشد، ولی مشارکت زیر ۵۰ درصد زنگ خطر است. هنگامی که به زیر ۱۰ درصد برسد، آژیر خطر و حتی صور اسرافیل سیاست به صدا درآمده است. میزان مشارکت سیاسی نه تنها بازتابی از مشروعیت و مقبولیت است، بلکه اثرات مهمی در عملکرد دولت‌ها می‌گذارد. بی‌اعتمادی ناشی از این وضعیت منجر به کاهش کارآیی دولت و بی‌رغبتی مردم در مشارکت می‌شود. 🔹دومین اثر؛ بی‌کفایتی مفرط و آشکار در شناخت مسایل جامعه و مردم و نیز در حل آنها است. دولت کنونی مظهر اثبات چنین ادعایی است. باور نکردنی است که مجموعه‌ای به نام دولت تا این اندازه بی‌ایده و بدون چشم‌انداز و ناامیدکننده باشند. 🔹سومین اثر که آن نیز مهم است، فاصله‌گیری بیش‌تر مردم از حکومت است. همین الآن به وضوح می‌بینیم که بسیاری از افراد چنان فاصله‌ای میان خود و حکومت را تعریف کرده‌اند که برداشتن این فاصله حتی از نظر عاطفی بسیار سخت شده است. این امر اثرات امنیتی و اجتماعی فراوانی دارد. 🔹با این ملاحظات معتقدم که حکومت خواهان افزایش مشارکت است. ولی اکنون باید به لوازم این خواست پرداخت. مطابق یک قاعده عقلی روشن، الزام به شیء؛ الزام به تبعات آن نیز هست. در واقع پرسش این است که مردم چرا باید بیایند به آقای پزشکیان رأی دهند تا تندروهای مورد حمایت قبلی رأی نیاورند؟ 🔹یک پاسخ این است که رأی آوردن آنان را برای کشور و آینده بدتر می‌دانیم پس به پزشکیان رأی دهیم. این استدلال تا حدی کاربرد دارد، ولی اکنون فاقد کارآیی است. چون مردم حس می‌کنند که این بازی نیمه نهایی است، که می‌توانند تیم خود را برنده کنند. بازی بعدی و نهایی در داخل ساختار قدرت و پس از پیروزی رییس‌جمهور است که مردم در آن حضور ندارند و دیگران هر گونه که بخواهند داوری و برخورد خواهند کرد. 🔹مجلس، شورای نگهبان، صداوسیما و رسانه‌های دولتی وابسته به ساختار قدرت، نهادهای اقتصادی خارج از چارچوب نهادهای عمومی، نیروهای نظامی و انتظامی و... بازیگران مرحله بعدی هستند. در حالی که هر کدام وظایف خود را دارند، در عین حال می‌توانند با ایجاد ناهماهنگی برای عملکرد دولت و رییس‌جمهور منتخب مشکل ایجاد کنند. شاید برخی گمان کنند که مملکت ارث پدری‌شان است که به آنان رسیده و هر طور که خواستند علیه دولت بتازند، همچنان که وقیحانه‌ترین حملات را علیه روحانی و دولت او انجام می‌دادند و کسی هم مانع آنان نبود و یا از طریق مجلس چوب لای چرخ احیای برجام گذاشتند و این وضع فاجعه‌بار را ایجاد کردند و... خوب این طور نمی‌شود. 🔹اگر مشارکت بالا را ضروری بدانیم باید به تبعات آن نیز تن داد. تبعات آن احترام گذاشتن به خواست مردم مشارکت‌کننده است. طبعاً نمی‌توان گفت که قانون چنین می‌گوید و اسلام چنان می‌گوید و باید همه تابع باشند. اگر چنین ایده‌ای در ذهن است، ترجیح دارد که از ابتدا وارد این ماجراها نشد. 🔹البته مطالبات مردم مشارکت‌کننده هم چندان رادیکال نیست، در حد عرفی است و هر حکومت متعارفی با آنها تن می‌دهد، وضعیتی که اکنون در سیاست خارجی، اجرای قانون و قانون‌گذاری، مسأله زنان، رسانه‌ها، تبعیض‌ها و فساد، گزینش‌ها، آموزش عمومی و عالی، نظارت استصوابی و... وجود دارد قابل تداوم نیست. 🔹البته اینها صفر و یک هم نیست. به همان میزانی که در مسیر بهبود قرار گیرد کافی است. اگر قرار است که هیچ کدام از اینها تغییر نکند، خیلی شفاف و صادقانه اعلام شود، آنگاه رأی‌دهندگان متوجه خواهند شد که به چه چیزی رأی می‌دهند و اگر خواستند شرکت می‌کنند یا نمی‌کنند. ولی هنگامی که نامزد انتخاباتی روشن نظر می‌دهد و در عمل تحولی رخ نمی‌دهد، به نظرم این خلاف وعده و پیمان با مردم است. 🔹پیشنهاد من این است که در این باره شفاف و روشن عمل شود، در این صورت مشارکت انتخاباتی به میزانی خواهد رسید که ثبات و کارآیی را به نحو چشمگیری افزایش خواهد داد. ـــــــــــــــــــــــ #سیاست #انتخابات #آینده #صدای_نوین_خراسان @abdiabbas 🆔 @VoNoKh
نمایش همه...

👍 1
⭕️ نگاه به صحنه‌ نمایان پهنه‌ سیاست در ایران ✍ محمدرضا نیکفر 🔹رقابت کنترل شده‌ی انتخاباتی بر سر تعیین جانشین ابراهیم رئیسی، بازتاب آن در فضای همگانی‌ای که خود زیر کنترل منطق رسانه‌هاست، و اظهارنظرهای پربازتاب در این فضا صحنه‌ای را در برابر ما گسترانده است که با نظر به آن می‌توانیم خطوط اصلی نحوه‌ بازنمایی را در پهنه‌ سیاسی ایرانی بررسی کنیم. 🔹این برداشت، حکم مبنایی نخست این یادداشت را می‌سازد: از پایین به بالا، مسئله‌ی اجتماعی که ترکیبی از استثمار و تبعیض و بی‌حقوقی است، همچنین مسئله‌ محیط زیست، کمرنگ‌تر می‌شود. به عبارت دیگر صحنه‌ای که در مقابل ماست، واقعیت جامعه‌ ایران را منعکس نمی‌کند. 🔹واقعیت جامعه‌ ایران را نظم حاکم بر آن رقم می‌زند. این نظم فقط سیاسی نیست؛ در درجه‌ی نخست یک نظام امتیازوری است. کار اصلی نظم سیاسی، پاسداری از این نظام است. اما نظام سیاسی خودش را به عنوان پاسدار این نظام امتیازوری معرفی نمی‌کند. به اختلال‌هایی در آن در نتیجه‌ رقابت و دسته‌کشی یا در برخورد با مقاومت و اعتراض مردم می‌پردازد و در نهایت فکر می‌کند با بهینه‌سازی مدیریت و توزیع بنده‌پرورانه‌ بودجه می‌تواند نظم امتیازوری را حفظ و اینجا و آنجا را قابل تحمل کند. 🔹برای اپوزیسیونِ زیر سلطه‌ گرایش راست، موضوع نظام امتیازوری مطرح نیست. این جریان همه‌ی چیز را سیاسی در مفهومی دولت‌محور می‌فهمد و در اندیشه تغییر مدیریت کل رأس قدرت است.‌ 🔹در بخش بزرگی از فعالان سیاسی و فرهنگی هم که در جبهه‌ دولت یا اپوزیسیون راست‌گرای آن قرار ندارند، غفلتی عمومی از مسئله‌ اجتماعی و جنبه‌ امتیازورانه‌ نظم حاکم می‌بینیم. نتیجه‌ی این وضعیت آن شده است که آرایش صحنه‌ی نمایان سیاست در ایران تحریف‌آمیز، دروغگو و پوشنده باشد. 🔹مفهوم‌های مرکزی در بحث‌های انتخاباتی جاری، همه دلالت بر غیاب مسئله‌ی اجتماعی دارند. مسئله، منعکس هم که شود در حد دلسوزی و وعده برای بهبود آن است. به نظام امتیازوری به هیچ رو مستقیماً اشاره نمی‌شود. توجهی هم که کنند با نظر به محصول‌های جانبی آن در شکل فسادهای آشکار است. 🔹معیار صداقت در طرح مسئله‌ اجتماعی، پذیرش حق مردم در تشکل‌یابی، بیان آزاد و اعتراض است. مقام‌ها به وجود فقر اعتراف می‌کنند، اما از نظام بهره‌کشی و تبعیض سخنی نمی‌گویند و به سرکوب مردم حق‌خواه اشاره‌ای نمی‌کنند. 🔹مفهوم مرکزی در گفتار کارگزارانِ حکومت مدیریت است. هر کاندیدایی در تلاش برای اثبات این است که مدیر بهتری خواهد بود. نکته‌ی مشترک در طرح‌های همه‌ی آنان تعمیر نظام سلطه و اطمینان‌بخشی به بازتولید آن است. 🔹در گفتار تحریم انتخابات، سخن چیره این است که هیچ کدام از اینان مدیر خوبی نیستند و به عنوان کارگزار نظام فرق چندانی با هم ندارند. در طیف گفتار راستگرا مسئله‌ اجتماعی در مجموع غایب است. آنچه پیاپی درباره‌ آن افشاگری می‌شود، رژیم است؛ آنچه از حمله در امان می‌ماند، اصل نظام امتیازوری است. 🔹در غیاب بازنمایی صریح مسئله اجتماعی و نظام امتیازوری صحبت از تحریم فعال نمایش انتخاباتی، جدی نیست. مضمون تحریم تقلیل داده می‌شود به پشت کردن به همه‌ این کاندیداهای مدیریت. 🔹تحریمی که فقط متوجه نظام سیاسی باشد، تنها در یک موقعیت بحرانی ویژه می‌تواند به صورت تحریم فعال درآید. اکنون در آن موقعیت قرار نداریم. بخش بزرگی از مردم امیدی به هیچ تغییری ندارند و بی‌اعتنا از کنار شعبه‌های رأی‌گیری عبور خواهند کرد. بخشی اما ممکن است رأی دهند. با چه منطقی؟ 🔹تحریم انتخابات از یک استراتژی سیاسی برمی‌خیزد، شرکت در آن اما ممکن است نه از یک استراتژی سیاسی، بلکه از استراتژی بقا ناشی شود. اگر استراتژی سیاسی و استراتژی بقا در تنگنای زندگی مدام در مغایرت با یکدیگر باشند، انتظار نباید داشت که مردم گرفتار از آن استراتژی سیاسی پیروی کنند. در انتخابات شرکت هم که نکنند، تصمیمی نیست که بتوان آن را به پیروی از آن سیاست تحریم برگرداند. 🔗 متن کامل ـــــــــــــــــــــــ #سیاست #انتخابات #رادیو_زمانه #صدای_نوین_خراسان @RadioZamaneh 🆔 @VoNoKh
نمایش همه...
نگاه به صحنه‌ نمایان پهنه‌ سیاست در ایران

رقابت کنترل شده‌ی انتخاباتی بر سر تعیین جانشین ابراهیم رئیسی، بازتاب آن در فضای همگانی‌ای که خود زیر کنترل منطق رسانه‌هاست، و اظهارنظرهای پربازتاب در این فضا صحنه‌ای را در برابر ما گسترانده است که با نظر به آن می‌توانیم خطوط اصلی نحوه‌ی بازنمایی را در پهنه‌ی سیاسی ایرانی بررسی کنیم. منظور از بازنمایی این است که چگونه مسائل مبرم کشور در این پهنه منعکس شده و آنها در چه قالب‌هایی بررسیده می‌شوند. می‌توان برای حساس شدن نسبت به مسئله‌ی بازنمایی مثلاً پرسید که فاجعه‌ی معدن شازند یا غرق شدن گروهی از پناهجویان ایرانی…

⭕️ خطاب به رئیس‌جمهور بالقوه ✍️ سعید حجاریان 🔹اکنون، که کمتر از ده روز به زمان برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است، بی‌مناسبت ندیدم متنی کوتاه را با خوانندگان در میان بگذارم. در نسخه کامل این متن، که اینک خلاصه‌اش پیش‌روی شماست، یک نامزد خاص را خطاب قرار بودم که به‌دلایلی نام ایشان و باقی مفاد نامه مکتوم و مکنون خواهد ماند؛ دست‌کم تا اطلاع ثانوی! اما به گمان‌ام بخش دیگر، یعنی موارد شش‌گانه‌ای که بیانگر سطحی از مطالبات از رئیس‌جمهور است، می‌تواند معرض قضاوت عمومی قرار گیرد. تا در ادامه چه پیش آید... اول. به باور من رییس‌جمهور باید دارای گفتمان مشخص و برآمده از یک سازمان منسجم سیاسی-فکری باشد. گفتمان و سازمانی که گذشته و اکنون‌اش را بر پرده داوری افکار عمومی بیفکند و از آن مهم‌تر، پیام تغییر به جامعه بدهد. این پیام می‌بایست برآمده از یک نظریه مشخص حکمرانی و اداره امور عمومی باشد به‌دور از هرگونه بازی مرکب و تلفیق نامتجانس تئوری‌ها. دوم. به باور من رییس‌جمهور باید اهل ایستادگی باشد. ایستادگی بر سر اصول، ایستادگی بر سر حق مردم و ایستادگی بر سر کابینه مطلوب‌اش. این‌ها ممکن است به مبارزه‌جویی تفسیر شود اما ما نه به‌لحاظ اخلاقی و نه به‌لحاظ راهبردی مجاز نیستیم ملوّن باشیم و به هر شکلی در آییم. رییس‌جمهور بر سر این ایستادگی‌ست که باید ذمه خود را رهین قول‌اش کند. سوم. به باور من رییس‌جمهور باید فهم دقیقی از مسئله قانون، به‌طور مشخص مفهوم «حاکمیت قانون» و از آن مهم‌تر «قرارداد اجتماعی» داشته باشد. بدین معنا که بداند چه ودیعه‌ای را از مردم گرفته است، اختیارات‌اش وفق قانون اساسی چیست، و مقصدش کجاست. چنانکه در سوگندنامه رییس قوه مجریه اشاره‌ای موجز بدان شده است. در این راه طبعاً با موانعی روبه‌رو خواهد شد و نیک آن است خود را فدای «حاکمیت قانون» و قسم‌اش کند. چهارم. به باور من، به‌تبع انسان، مناصب نیز می‌بایست به‌سوی تکامل حرکت کنند. به عبارتی ضروری است رییس‌جمهور پیشین و پسین با یکدیگر تفاوت ماهوی داشته باشند. ما مدت‌هاست از عصر تکرار خود عبور کرده‌ایم و صرفاً می‌توانیم رو به جلو حرکت کنیم؛ هر قدمی به پس، منتج به انحلال سیاست و رجحان موضوعات نامربوط به امر سیاسی است. چه آن‌که شاهد بوده‌ایم در مقاطعی به‌واسطه فراموش‌کردن سیاست تنبیه شده‌ایم. پنجم. به باور من، رییس‌جمهور (به‌رغم همه تنگناها) لازم است بخشی از راه‌حل باشد نه آن‌که خود تبدیل به صورت مسئله شود. چنانچه اقتصاد، سیاست داخلی و سیاست خارجی را به‌عنوان سه رکن مؤثر و با اهمیت در ایران امروز مفروض بگیریم، باید نخست به گفتمان منسجم و دوم به کارگزاری تکیه کنیم که ضمن درک صحیح از مسائل و داشتن افق روشن، اراده و قابلیت اصلاح نیز داشته باشد. بدون این موارد دست‌کم صاحب این قلم چشم‌اندازی برای عملکرد مؤثر یک کارگزار نمی‌بیند. نقل آن‌ بیماری‌ست که مرض‌اش از طبیب پنهان است و با سعی و خطا، مرتب پیکرش جراحی می‌شود! ششم. به باور من، چنانکه حضرت امیر می‌فرماید، حق قدیم را هیچ‌چیز باطل نمی‌کند. یعنی مناصب، انتفاعات، مستملکاتی که به ناحق به این و آن داده شده است، باید به بیت‌المال بازگردد؛ چنانچه رئیس‌جمهور این امر را به‌عنوان محور فسادستیزی و عدالت‌محوری‌اش قرار دهد، قادر است نظام شایسته‌سالاری را تا حد امکان برقرار کند و از توزیع رانت بکاهد. ـــــــــــــــــــــــ #سیاست #انتخابات #ورای_حد_تقریر #صدای_نوین_خراسان @SaeedHajarian 🆔 @VoNoKh
نمایش همه...

⭕️ آیا می‌توان احکام فقهی را به خداوند نسبت داد؟ ✍ محمدتقی سهرابی فر 🔹فقه، تلاشِ فقیه برایِ رسیدن به حکمِ الهی است. نتیجه این تلاش، احکامی همچون واجب و حرام، صحیح و باطل است. در این نوشتار به دنبالِ پاسخ به این پرسش هستیم که آیا می‌توانیم این احکامِ فقهی را حکم الهی بدانیم و باور قلبی بر الهی بودنِ آنها داشته باشیم؟ به عبارت دیگر آیا می‌توان احکام و فتاوایِ موجود در فقه را به خداوند نسبت داد؟ 🔹دو مقدمه ما را به پاسخِ پرسشِ فوق می‌رساند: ۱) باورِ قلبی و نسبت دادنِ حکمی به خداوند، نیازمند علم و یقین است. ۲) اکثر ادله ای که فقیهان برای بدست آوردنِ احکام در اختیار دارند، یقینی نیست. 🔹نتیجه اینکه برفرضِ اثباتِ اعتبارِ ادله غیر علمی در فقه، انتسابِ احکامِ حاصله از آن، به خداوند متعال خطاست. 🔹چرا انتساب احکام فقهی به خداوند خطاست؟ ۱) نگارنده در جایی دیگر به تفصیل عرض کرده‌ام که آیات و احادیثِ بسیار بر ضرورتِ علم و یقین در اعتقادات دلالت دارد و نیز آرایِ بسیاری از عالمان و فقیهان را نقل کرده‌ام که معتقدند اعتقاداتِ دینی باید بر ادله یقینی استوار باشد.[۱] ۲) احکام فقهی دارای دو جهتِ فقهی و اعتقادی است. واجب بودنِ نماز، روزه، حج، حجابِ بانوان و …، مسئله فقهی است اما باور به وجوبِ آنها مسئله ای اعتقادی است. مسائلِ فقهی با برخی ادله غیر یقینی ( مانند ظهور آیات و خبر واحد) نیز به اثبات می‌رسد اما اعتقاد به وجوبِ آنها در دین اسلام (نسبت دادنِ وجوب به خداوند) تنها با ادله یقینی صحیح خواهد بود.[۲] ۳) آشنایان به فقه می‌دانند که با توجه به ابهامات بسیار از جمله فاصله هزار و دویست ساله از معصومان (ع)، کشفِ حکمِ الهی در موارد بسیار، نیازمندِ عبور از نَه هفت خان که از هفتاد خان است و هر خان همراه با امّا و اگرهاست به همین دلیل کتاب‌های فقهی مالامال از اختلافِ فتاوا است. ۴) فقیهان تلاش می کنند تا اعتبارِ ادله فقهی را به اثبات برسانند اما اعتبار این ادله در فقه، به معنایِ یقینی بودنِ آنها نیست. در نتیجه استنادِ آرایِ فقهیِ غیر یقینی به خداوند، آلودنِ حریم الهی به آرایِ بشریِ مشوب به حدس و گمان است. ۵) مرحوم آخوند خراسانی از جمله کسانی است که متوجه این نکته دقیق بوده است. ایشان ضمن معتبر دانستنِ برخی ادله ظنی در فقه، تصریح میکند که نتیجه این اعتبار، جواز التزامِ قلبی و جوازِ استناد به خداوند متعال نیست.[۳] 🔹محقق بروجردی ضمن نقلِ سخن آخوند، نتیجه میگیرد که حجیّت در فقه به معنایِ نسبت دادنِ آن به خداوند نخواهد بود و حُرمتِ انتسابِ نادانسته ها به خداوند همچنان به قوّت خود باقی است.[۴] 🔹مرحوم آشتیانی، ضمن بیان اینکه در مسائل اعتقادی، نیازمند علم هستیم و ظن نمی تواند جایگزین علم شود، متذکر می شود که اگر از طریق یکی از ظنون ِمعتبر در فقه مطلبی از ناحیه شارع به دست ما رسید که هم بُعد فقهی دارد وهم بعد اعتقادی، در این صورت ما با توجه به ظنی بودن ِ دلیل، بعد فقهی را عمل می کنیم اما به بُعد اعتقادی ترتیب اثر نمی‌دهیم.[۵] 🔹در میان اهل سنت نیز غزالی، بُعدِ فقهی را از بُعدِ اعتقادی جدا کرده است[۶] و عالمی دیگر این تفکیک را به عُمده عالمانِ اهل سنت نسبت داده است.[۷] 🔹انتظار از اندیشمندان آنست که آرایِ اختلافیِ بشری را در حریم الهی راه ندهند و نیز در پیامدهایِ سخن فوق بیاندیشند. همچنین متولیان امور دینی در اولویت بندیِ دغدغه‌هایِ دینی بازبینی کرده و جایگاهِ مظنونات و محتملاتِ دینی را از مسلّماتِ دینی تفکیک کنند. ارجاعات: [۱] رک به: «علم، ظن و عقیده»، بخش سوم؛ به قلم نگارنده [۲] به عنوان نمونه تفکیکِ بُعد اعتقادی از بُعدِ فقهی در حدیثِ زیر به همراه شرح مرحوم فیض کاشانی، مشهود است: خداوند در سوره آل عمران آیه ۹۷، حج را واجب میکند و در انتهایِ آیه میفرماید «هرکس کفر ورزد، خداوند از جهانیان بی نیاز است» راوی می پرسد: آیا هرکدام از ما اگر حج نرفتیم کافر می شویم؟ حضرت می فرماید: «نه، هرکس بگوید اینگونه نیست کافر می شود» فیض کاشانی توضیح میدهد که انجام ندادنِ حج، سببِ کفر نمیشود بلکه معتقد نشدن به وجوبِ حج موجبِ کفر میشود. (فیض کاشانی، الوافی، ج ۱۲، ص ۲۵۰ و ۲۵۱، مکتبه الإمام أمیر المؤمنین علی ع) [۳] آخوند خراسانی، کفایه الاصول، ص ۲۸۰ (آل البیت ع) [۴] بروجردی، نهایه الاصول بقلم حسینعلی منتظری، ص ۴۶۴، نشرتفکر. [۵] بحر الفوائد، میرزای آشتیانی، ص۲۷۷، قم، انتشارات آیت الله نجفی مرعشی. [۶] محمدغزالی، المستصفی، ج۱، ص۱۱۳ [۷] محمود ابوریّه، أضواء على السنه المحمدیه، ص۲۷۶و ۲۷۷ ـــــــــــــــــــــــ #دین #دین_آنلاین #صدای_نوین_خراسان @dinonline 🆔 @VoNoKh
نمایش همه...

⭕️ از امکان تا امتناع دموکراسی: انتخابات در نظام‌های هیبریدی ✍ احسان شریف‌ثانوی 🔹در شرایط فعلی تمایل دارم نگاهی نظری-پژوهشی به مقوله انتخابات در نادموکراسی‌ها یا نظام‌های هیبرید داشته‌باشم. در شرایطی که حتی فرانسیس فوکویاما سرنوشت محتوم ساختارهای سیاسی اقتداگرا را دموکراسی لیبرال نمی‌داند. 🔹در سال‌های پس از جنگ سرد، ما با طیفی از حکومت‌ها طرفیم که کاملا در میانه دموکراسی و اقتدارگرایی به ثبات رسیده‌اند و دیگر مطالعه این کشورها با نظریاتِ گذار به دموکراسی ممکن نیست. حاکمیت‌هایی که در کنار وجوه اقتداگرایانه دارای نهاد انتخابات و سایر نهادهای مدنی هم هستند. سه مسیر اصلی شکل‌گیری این نظام‌های دوگانه(hybried) را پژوهشگران علوم سیاسی به این شکل دسته بندی می‌نمایند: ۱. زوال یک حکومت اقتدارگرا ۲. سقوط یک حکومت اقتدارگرا ۳. زوال یک دموکراسی 🔹کشورهای دارای نظام هیبریدی عمدتا کشورهای درگیر در موج سوم دموکراتیزاسیون هستند. آن‌ها بر خلاف کشورهای موج اول دموکراسی‌سازی که ساخت دولتی قوی و کشورهای موجِ دوم دموکراسی‌سازی پس از جنگ جهانی دوم که دارای اقتصاد پایدار بودند، فاقد دولتی قوی و دارای اقتصادی ضعیف و ناپایدار بوده‌اند. پژوهش‌ها نشان داده است که هیچ دموکراسی در جهان با تولید ناخالص داخلی سرانه ۶۰۵۵ دلار دچار فروپاشی و بازگشت از دموکراسی نشده‌است. 🔹در ساختارهای هیبریدی انتخابات لزوما هیچ نسبتی با مساله گذار به دموکراسی ندارد و‌ در بسیاری از اوقات با سازوکارهایی از قبیل: - توزیع کرسی و منابع بین نیروهای وفادار - کانالیزه کردن اعتراض‌ها با حداقل هزینه به تحکیم و تقویت اقتداگرایی کمک می‌نماید. نادموکراسی‌ها در حقیقت پدیده‌ای به نام ناانتخابات را در خود جای داده‌اند. 🔹اصل زمینه مهم‌ترین مساله‌ای است که با آن می‌توان انتخابات و کارکردهای متفاوتش را در نظام‌های هیبریدی بررسی کرد. بدون فهم دقیقی از زمینه و بافتار نظم سیاسی و ساختاراجتماعی گزاره‌های در باب انتخابات کلی گویی‌های نامشخص و نامعلوم است. 🔹یوناتان مورس پژوهش‌گر برجسته نظام‌های هیبرید به دو نکته اساسی در مورد انتخابات در این نظام‌ها اشاره می‌کند: - زمینه و بافتار هر کشور مشخص می‌نماید، که انتخابات در آن چه کارکردی دارد. - برگزاری منظم انتخابات و بهبود شرایط رقابت لزوما امکانی برای گذار به دموکراسی نیست. در بسیاری از کشورها مثل مکزیک و پاراگوئه انتخابات و اقتدارگرایی به هم‌زیستی رسیده‌اند. مشخصا تفاوت‌های جدی زمینه‌ای و بافتاری مسیرهای متفاوتی هم در باب حرکت احتمالی به سوی دموکراسی رقم زده است. 🔹مورس سه مسیر متفاوت برای دموکراسی‌سازی پساجنگ سرد برمی‌شمرد: کشورهای پساکمونیستی، مسیر آفریقایی و کشورهای خاورمیانه‌ای 🔹در شرایطی که مساله کارکرد انتخابات در این نظام‌ها عمدتا به‌دلایل حیثیتی و تقابل‌های بی‌اساس واضح و روشن نیست، خوب است نگاهی به پژوهش‌هایی دقیق در بابِ‌کارکرد انتخابات در این ساختارها بیندازیم. جنیفر گاندی و آلن لات اوکار در مقاله‌ای چهار کارکرد انتخابات در نظام‌های هیبرید را به این شرح عنوان می‌نمایند: ۱) تقسیم کرسی‌های قدرت ۲) اعطای قدرت محدود و دسترسی محدود و ایجاد تنش دائمی در جبهه مخالفان ۳) گرفتن اطلاعات گسترده از فضای اجتماعی ۴) کاهش اقدامات خشن و خیابانی 🔹آن‌ها در این پژوهش اشاره می‌کنند که در اکثر موارد انتخابات موجب تقویت نهادهای دموکراتیک نمی‌شود و بلکه به تثبیت نظام اقتدارگرا منجر می‌شود. 🔹تصمیم به حضور یا عدم حضور در انتخابات‌های نظام‌های هیبریدی یک چالش جدی و همیشگی در اردوگاه اپوزسیون است. یان اسمیت با گردآوری مجموعه‌ای از داده‌های رژیم‌های هیبریدی در سراسر جهان از سال ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۶ تاثیر تحریم انتخابات را در این نظام‌ها سنجیده‌است. دو نکته اساسی پژوهش او این است: ۱) تحریم به تسریع تحول در رژیم‌های هیبردی منجرمیشود،ولی لزوما به دموکراسی ختم نمی‌شود. ۲) تحریم انتخابات به هیچ‌وجه منجر به تضعیف اصل انتخابات نمی‌شود. 🔗 متن کامل ـــــــــــــــــــــــ  #سیاست #انتخابات #ایران_فردا #صدای_نوین_خراسان @iranfardamag 🆔 @VoNoKh
نمایش همه...
🔴از امکان تا امتناع دموکراسی

🔻احسان شریف‌ثانوی @iranfardamag 🔹مقدمه من در این ماه‌ها درگیریِ جدی با مساله امکان یا عدم‌ِامکان دموکراسی‌سازی و تثبیت آن در ایران داشته‌ام. سعی نموده‌ام علاوه بر چارچوب‌های نظری و مطالعات پژوهشی_تطبیقی نگاهی جدی به بافتار فرهنگی، ابعاد تاریخی، ژئوپولتیک منطقه‌ای و امکان‌های عملیاتی آن در این جغرافیا و این زمانه داشته‌باشم. در سلسله مقالاتی پیوسته حاصل این تامل و تلاش نظری_پژوهشی را در یک بسترِ مناسب با مخاطبان به اشتراک خواهم گذاشت. اما در شرایط فعلی به عنوان پیش شماره‌ی این سلسله یادداشت ها تمایل دارم نگاهی…

👏 1
⭕️ مانویت فرهنگی ایرانیان و انتخابات ✍ یدالله کریمی‌پور 🔹یا زنگی زنگ، یا رومی روم؛ اگر حسینی نیستی، لاجرم یزیدی خواهی بود؛ همه سر و ته یک کرباسند؛ و قس علیهذا. این ضرب المثل ها، پژواک تنها مشتی از خروارها ایده ها، انگاره‌ها و دیدگاه‌های فرهنگِ سیاسی-اجتماعی مانویت‌زده ایرانیان بوده است. در واقع از حدود ۱۸۰۰ سال پیش تا کنون، آموزه‌های مانی بزرگ، چنان در رگ و پی و استخوان‌بندی فرهنگ ایرانیان و گستره ایران فرهنگی جا گرفته و ریشه دوانده که تبدیل به بخشی از ستون‌های تفکر تاریخی ایرانیان شده است. 🔹از دیدگاه مانی، کلیت جهان صحنه تقابل پیوسته و بی انقطاع دو نیروی خیر مطلق و شر مطلق است. هر آدمی نیز تنها می‌تواند یکی از این‌ها را برگزیند و در یکی از دو جبهه قرار گیرد. میانه‌ها و وسط‌ها و کناره‌هایی در کار نبود. اگر حسینی نباشی، لاجرم در جبهه شمر و ابن زیاد خواهی بود. یا سیاوش سرشت و یا افراسیاب و کیکاووسی‌گونه خواهی ماند. بر این بنیاد، او خواهان خیر مطلق و دادگری محض بوده و الگو و قهرمانش، پاک و مبری از هر گناه و بلکه اشتباه و کوتاهی است. قهرمان و الگویش انسانی کامل و بی عیب و نقص و تماما خیر مطلق است؛ انسانی کامل! شاید همین مانویت‌زدگی فرهنگی است که باعث شده یا از اینور بام فرو افتد، یا از آن ور بام. 🔹به همین دلیل است که چنان چه مثلا نامزدی به نسبت مطلوب در انتخابات ریاست جمهوری، بر پایه ملاحظاتی و یا گیریم بر پایه باورهایش، مدافع بخشی از سیستم بود و یا چنین وانمود کرد، او هم در چنین فرهنگی اهریمنی است. به همین دلیل بی هر گونه استدلال و برهانی، بی‌درنگ می گوید: همه سر و ته یک کرباسند، از یک قماشند و ... 🔹بیچاره مسعود پزشکیان و فرهنگی که تنها سر و ته طیف را می‌بیند و قادر به دیدن دیگر بخش هایش نیست. ـــــــــــــــــــــــ #سیاست #انتخابات #صدای_نوین_خراسان @karimipour_k 🆔 @VoNoKh
نمایش همه...

یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.