cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

نارنج مویه ها "سیده تکتم حسینی"

نمایش بیشتر
إيران124 820فارسی116 661دسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
1 069
مشترکین
-124 ساعت
+67 روز
+1130 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

از غم نفس خرابه هم سر آمد آن روز که آه سنگ‌ها در آمد دیدند که اشک دخترک قطع شده بابای رقیه بود، با سر آمد.. #سیده_تکتم_حسینی #شب_سوم #سلام_بر_امام_حسین از این همه درد نزدیک‌تر به من تو کدامی ؟ #قاسم_هاشمی‌نژاد @t_hosseyni
نمایش همه...
غم آمده باب آشنایی شده است.. در شهر عجب برو بیایی شده است امروز فلک رخت عزا پوشیده روزی که حسین کربلایی شده است.. #سیده_تکتم_حسینی #محرم_۱۴۴۶ #سلام_بر_امام_حسین #شب_دوم که بعد از تسکین، سکنیت می‌رسد و ساکن می‌شود... @t_hosseyni
نمایش همه...
چون ماه میان شام بالا می رفت بر نیزه علی الدوام بالا می رفت او بود که در قامت مسلم آن روز از پله ی پشت بام بالا می رفت.. #سیده_تکتم_حسینی #شب_اول #محرم_۱۴۴۶ #سلام_بر_امام_حسین نور می‌گیرم برای رگها و ریشه‌ی تنهاییم از هنگامِ روز و قوت می‌چینم‌ از شاخه‌ی بدر هنگامِ شب برای‌ ِراه که بی‌چراغ نمانم.. @t_hosseyni
نمایش همه...
00:13
Video unavailableShow in Telegram
اندوه و جنون و عشق، توأم دارم یک ماه نه، هر ماه خدا غم دارم با اشک گره زدم به هم غم ها را من هرچه که دارم از محرم دارم.. #سیده_تکتم_حسینی #محرم_۱۴۴۶ #سلام_بر_امام_حسین چند سال است یک‌ خیمه‌ی کوچک ساخته‌ام از کلمات..‌فارغ از دیگرگونه رنجها و جدا از تمام سیاست‌ها.. جهانی‌ با غم‌های اصیل و شکوهمند.. و این دستان مادرم است که پرچم می دوزد، مقدس و زیبا.. @t_hosseyni
نمایش همه...
5.20 MB
اصوات شکل می‌گیرند‌و از صفحه‌ی تاریک‌ ذهنم‌عبور می‌کنند دست می برم و مانند صفحه‌ی ساکن آب پراکنده‌شان می‌کنم اما آنها به یکدیگر متصل می‌شوند..کشش حروف‌و کلمات به هم تمام ناشدنی‌ست مثل بیدار شدن و پیدا کردن دوباره ی جسم‌در صبح که هرگز آگاهانه به آن‌نگاه نکرده ام که آن دقایق در چه حالتی از زندگی برخاسته ام . تلاش می‌کنم بی آنکه بدانم چگالی این حرکت چقدر است..‌ از کلمه پر می‌شوم مایه ای که می توانم به آن بسنده کنم و فعلِ ممکنِ این زمانِ من‌ داشتن است..داشتن! هستی ِ انکار ناپذیری که حتی درسکوتم نیز جاری‌ست امن ترین گریزگاهی که برای خود ساخته ام بی تشویشِ تنها ماندن ... تمام‌ گذرگاه زمانم از مکانِ کلمات پر می‌شود و من‌ هر جا که به نظاره بنشینم چشم اندازهای تازه زنده می‌شوند و می دانم که هرلحظه در کلمه اتفاق تازه ای رخ می دهد و مانند ماهی از قلاب می‌گریزد من تنها باید صیاد در تداوم و صبور تری‌ باشم..‌باید! #سیده_تکتم_حسینی شاید یک روز سنگی بودم و از گذر مرگها سلام می آوردم.. @t_hosseyni
نمایش همه...
جنگل، ای مهربان سبزین پوش، باز کن رو به خویش پایم را تا مگر گم کنم در آغوشت، بغض انبوه دیرپایم را آمدم، ای کران بی‌تابی، موج‌پیراهنِ زلال‌آبی حل کنم تا میان امواجت گریه‌ی تلخ بی صدایم را خون دل بود اگر تعارف شد، عاشقی رنج شد ..تکلف شد.. دیگر این شوکران شیرین کام، کور کرده است اشتهایم را او که می‌گفت ماندنی است کجاست؟ پوستم بی نوازشش تنهاست او که می گفت ماندنی.. پس کو؟ درد پر کرده انزوایم را چیست این شهر سربی و سنگی!؟ خفه ام کرده است دلتنگی عطر او‌ را نمی کِشد نفسم، پر کند تا مگر هوایم را بوسه حسی نمی دهد به لبم، بس که دور است از لبم عصبم آن که رفته‌است است با خودش برده است، از دلم شور لحظه هایم را خوش بحال خودم که خواهم مرد، رخت از این روزگار خواهم برد من که می‌میرم و نمی گیرد، هیچ کس بعد من عزایم را.. #سیده_تکتم_حسینی @t_hosseyni
نمایش همه...
Repost from وار
وقتی کلمه ها در جاهای متفاوت یکسان استفاده میشوند از جلدشان بیرون می آیند و مفهوم شان آنی نیست که باید باشد یا ما می‌خواهیم.. اما وقتی پسرم می گوید خیلی دوستت دارم و نوک زبانش می زند و از گوشه ی چشم نگاهم میکند، جمله مثل گم شده ای که به خانه رسیده باشد می ترساندم و به قهقهه می اندازدم. همین حالا چندتایی انجیر رسیده از درخت چیدم و میخواهم بگویم طعم شان را دوست دارم. گربه ی چندک زده روی دیوار خانه را دوست دارم. عطر دلمه را دوست دارم. مامان را دوست دارم گذر از راسته ی نجارها را دوست دارم‌ و... در همه ی این جملات چیزهایی افتاده ، دندانه به دندانه که باید پیدایشان کرد.. #مایرم
نمایش همه...
Repost from سعید مبشر
هگل می‌گوید امر مطلق در یک سیر و روند؛ در تاریخ امکان می‌یابد. همین گزاره را استعاره می‌گیرم برای حقیقتِ علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام. می‌توانم دوست‌ داشته باشم که هم‌عصر با علی می‌زیستم. او را همان اوایل سال‌های هجری می‌دیدم. به نظر عالی می‌رسد. مواجهه با حقیقت آن هم از نزدیک. اما چیزی هست که می‌خواهم آن را برجسته کنم. علی در تاریخ گسترده‌تر و عمیق‌تر شده است. یعنی درک انسان از علی گسترده‌تر و عمیق‌تر شده است. علی به عنوان یک حقیقت در بستر زمان، تاریخ پیدا کرده است. از جهات مختلف کاویده شده. زوایای پنهانش رویت شده. اولین نفری که "یاعلی!"  گفته و از این خطاب نوعی استمداد و اتصال _از و به_ ابدیت را مراد کرده، تا چه اندازه معنای کارش را می‌دانسته؟ اولین "یاعلی" را می‌توان با "یاعلی"ِ امروز مقایسه کرد. "یاعلی"ِ امروز همه‌ی معانی "یاعلی"‌های تاریخ را به همراه دارد. یک تاریخ داستان و فرم پشت "یاعلی" امروز است. حقیقتی به عنوان علی ابتدا از دیدِ انسانِ ناظر یک‌سرزمین کوچک بوده است. انسان در گذر زمان به اشکال مختلف توانسته وسعت بیشتری از این سرزمین را درک کند. آسمان‌های زیاد، ستارگان زیاد و چشمه‌های گوارای فراوانی در این سرزمینِ ابتدائاً کوچک به مرور کشف است. امروز علی یک سرزمین کوچک نیست. هزاران هزار دنیا است. نه اینکه در ابتدا این‌گونه نبوده. بلکه داریم قضیه را از دید انسان بیرونی نگاه می‌کنیم. هر جلسه‌ی ذکری که برای این حقیقت بر پا می‌شود، به گستره و عمق این معنا می‌افزاید. علی علیه‌السلام مدام در حال پیش‌روی است. این دریا مدام بی‌نهایت‌تر می‌شود. پس مواجهه‌ی امروز من با علی ابعاد بیشتری دارد تا کسی که علی را دیده است. یا‌علی گفتن من هزار‌ویک معنا دارد که آن‌موقع نداشته. یاعلی می‌گویم و همه‌ی پهلوانان، عارفان، عالمان و عاشقان تاریخ در همین یاعلی با من یاعلی می‌گویند. برمی‌گردم به حرف هگل. امر مطلق در تاریخ تکوین می‌یابد. #سعید_مبشر #یادداشت #علی_علیه‌السلام #علی @saeid_mobasher_71
نمایش همه...
01:53
Video unavailableShow in Telegram
#الحمدلله_الذی_جعلنا_من_المتمسکین_بولایت_امیرالمؤمنین_علی_ابن_ابی_طالب_والائمة_المعصومین ...و از ازل، احدیّت بدل‌پذیر نبود به غیر شخص علی هیچ کس امیر نبود عطش به ساقی سرمست دست بیعت داد غدیر، چشمه ی مِی بود، آبگیر نبود نبود مرز معین میان باطل و حق به اذن خالق منان اگر غدیر نبود همیشه حق که به حق‌دار می رسد، اما روا به حضرت او حقّ دور و دیر نبود سکوت و خانه نشینی بلای جانش شد وگرنه پیشتر از آن علی که پیر نبود رسول و حیدر و زهرا.. چه روزهای خوشی دریغ، چشم و دل روزگار سیر نبود خلیفه کیست؟ همان حاکمی که خانه ی او عمارتی است که فرشش به جز حصیر نبو‌د رسید کوله ی نان و رطب به دوش، علی بدا به حال هرآنکس که او فقیر نبود... #سیده_تکتم_حسینی #عید_سعید_غدیر_خم #امیرالمومنین #یا_علی_مدد عیدتان مبارک و متبرک...💚🌹 @t_hosseyni
نمایش همه...
38.86 MB
مرا‌ بر تنهایی ات بیفزای بیفزای آنجا که ماه دو‌چارک‌ از‌صورتت رنگ می‌گیرد.. #تکتم
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.