مجلّه سياستنامه
مجله مجازی فصلنامه اندیشه سیاسی ایران سردبير: حامد زارع کانال دوم: سیاستنامه پلاس https://t.me/politicalmag
نمایش بیشتر3 757
مشترکین
+624 ساعت
+567 روز
+26830 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
🖊 درباره نادانی روشنفکری ایرانی در مواجهه با منافع ملی
📚 روشنفکران علیه ایران
📥جواد طباطبایی
🖇آنچه در سادهلوحی روشنفکرانه –– که دکانداران آن با حسن نیّتهای خود تاکنون جز راه جهنم را نتوانستهاند سنگفرش کنند –– نمیدانیم این است که همۀ این ایدئولوژیها از کشورهایی صادر میشوند که نیرومندترین دولتهای ملّی را دارند و این دولتهای ملّی کوچکترین مجالی به رشد نیروهای گریز از مرکزی که اخلالی در نظام دولت ملّی ایجاد کنند نمیدهند. روشنفکران آلمان، فرانسه، ایالات متحده و ... تولید کنندگان این ایدئولوژی های پسا... هستند، اما این کشورها، به درجات مختلف، نیرومندترین دولتهای ملّی متمرکز نیز هستند و چون دولتهای ملّی متمرکز هستند میتوانند در مواردی عدم تمرکزهایی را تحمل کنند. از ناحیۀ بیست تا سی میلیون اسپانیاییتبار مقیم ایالات متحده هیچ خطری نمیتواند دولت مرکزی آن کشور را تهدید کند.
🖇وضع ایران با هیچ یک از این کشورها قابل مقایسه نیست. تا زمانی که بر روی دادههای واقعی تاریخ ایران، به عنوان واحد بنیادین ملّی، اجماعی حاصل نشده باشد، نمیتوان دربارۀ اصلاحاتی که باید برای به رسمیت شناختن جایگاه کثرتها صورت گیرد بحثی کرد و به نتیجهای رسید. آنان که خود را متولیان این کثرتها میدانند، برای اینکه بتوانند سهمی در این گفتگوی ملّی داشته باشند باید وحدت ملّی را بپذیرند.
🖇همین متولیان نیز بد نیست بدانند که بسیاری از روشنفکران سخنان نسنجیده بسیار میگویند و مبادا با طناب آنان در چاه افتند و آنچه به طور تاریخی داشتهاند، در بحرانی که میآفریند، از دست بدهند –– و من اعتقاد دارم که بحث دربارۀ همۀ افراد مردم ایران، اعمِّ از قومی، فرهنگی، مذهبی، زبانی و ... باید با آگاهی و دانش کافی انجام شود و نه با دنبالهروی از شعارهای نسنجیده که در این یادداشت به برخی از آنها اشارهای میکنم. سفسطههایی که در جملهها جاری است، سخن آدمی است که دربارۀ تاریخ ایران هیچ نمیداند. اینجا ایران است، با مرزهای جغرافیایی مشخص، که جهان آن را به رسمیت میشناسد، با همان منطق که مرزهای نزدیک به دویست کشور عضو سازمان ملل را همۀ این اعضاء به رسمیت میشناسند. این مرزها تاریخی دارند که جغرافیای سیاسی تاریخی آنها به رسمیت شناخته است، حتیٰ مناقشات بر سر مرزها نیز به طور تاریخی روشن و مشخص است. با یک ذرّه جدلهای کلامی که نمیتوان سر تاریخ را کلاه گذاشت!
🖇اینکه افغانستان تا زمانی بخشی از ایران بزرگ بوده و دیگر نیست، دلیل روشن نبودن وحدت سرزمینی ایران نمیشود : به لحاظ جغرافیای سیاسی، افغانستان ایالتی از ایران بزرگ بود، امروز کشوری مستقل است؛ به لحاظ فرهنگی و زبانی، افغانستان بخشی از ایران بزرگ فرهنگی بود و هست؛ به لحاظ قومی افغانها از اقوام ایرانی به شمار میآیند، با آمیزشهایی که در برخی ناحیهها صورت گرفته است. با هیچ منطقی نمیتوان گفت که چون ایران در زمان هخامنشیان، اشکانیان، آل بویه و ... مرزهای دیگری داشته، امروز، نمیدانیم ایران کجا! من عبارتی از استاد را زیر نقل میکنم تا خود بخواند و انصاف دهد که آیا خندهدار نیست؟ ترجیح بلا مرحج چه ربطی به تحول تاریخی مرزهای یک کشور دارد؟ استاد میداند که حتیٰ الاغ بوریدان هم قبل اینکه مشکل منطقی ترجیح بلا مرجح را حل کند از خوف سقط شدن از گرسنگی به یکی از تودههای علف حمله میکند.
🖇به قول استاد : «متدولوژی تحقيق آكادميك اين نيست» که رطب و یابس را در هم آمیزیم. همین منطق، به عنوان مثال، در مورد فرانسه و زبان و فرهنگ آن نیز مصداق دارد. بلژیک، ناحیههایی از سویس، ایالتی از کانادا و مستمرههای در آفریقا همه بخشهایی از قلمرو زبان فرانسه هستند، کشورهای آفریقایی همه استقلال دارند و بخشی از سرزمین فرانسه به شمار نمیآیند، بخشهایی از بلژیک و سویس زمانی به قلمرو سرزمینی آن کشور تعلق داشتند، اما دیگر ندارند، همچنانکه ناحیههایی از فرانسه مدتها جزئی از خاک آلمان به شمار میآمد. روسو در سویس امروزی زاده شده، اما مدتها در پاریس به سر میبرده و در همان جا به شهرت رسیده، جایزۀ فرهنگستان فرانسه را برده، و نوشتههای خود را در پاریس منتشر کرده است، اما نویسندۀ بزرگ زبان فرانسه و شهروند ژنو است و ... همین را میتوان در مورد افغانستان، «آزربایجان»، بحرین، مولوی، ابن سینا و ... گفت.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره چهارم و پنجم سیاستنامه مطالعه کنید.
@goftemaann🦉
👍 6💩 2❤ 1
Photo unavailableShow in Telegram
📰درست یا نادرست رضا و محمدرضا پهلوی درصدد برآمدند تا سلسله خود را در پیوندی با شاهان باستانی ایران و حکومت خود را در تداوم حکومتهای شاهنشاهی نشان دهند. تشبث آنان به عنوان کسانی که از تیره اشرافیت پادشاهی برخوردار نبودند به کوروش و داریوش که نه تنها از تیره مهتران و اشراف بودند، بلکه پادشاهی عادل و نامآور نیز بودند، برای بالاکشیدن خویش بود، اما انقلابیون تازهکار آن را به مثابه پایه و مایهای برای یکی پنداشتن کوروش و داریوش با رضا و محمدرضا دانستند و با چوب ضدیت با سلطنت همه شاهان دو هزار و پانصدساله گذشته را نواختند. البته بحث ما در جستار خیر مطلق کوروش و داریوش و شر مطلق رضا و محمدرضا پهلوی نیست، بلکه بحث بر سر این است که بهانه موافقت و یا مخالفت با هیچیک از این پادشاهان نباید چشم از سرچشمههای فرزانگی در ایران برداشت. سرچشمههایی که ابوالقاسم فردوسی و شهابالدین سهرودی و ابوالفضل بیهقی را سیراب کرده و در برابر یونانیت و عربیت، ایرانیت را مورد تاکید قرار داده است. نکتهای که نیاز مبرم امروز ما نیز به شمار میرود. 🗞
🔖متن کامل: 2600 کلمه
⏰زمان مطالعه: 13 دقیقه
@goftemaann🦉
👍 7❤ 1💩 1
🖊 خواجه نصیرالدین طوسی و فریدریش فون هایک
📚 نوموس و عدالت اجتماعی
📥محمد قوچانی
🖇عدالت اجتماعی با وجود شهرت و محبوبیت عام و خاص آن و تلقی عمومی از آن به عنوان یک اصل بدیهی در اندیشه دینی، مفهومی کاملا تازه و به نوعی مدرن است. چارهای نیست که در اینجا به پژوهش ارزنده فریدریش فون هایک متفکر و اقتصاددان بزرگ اتریشی ارجاع دهیم که مینویسد: «به کار بردن لفظ عدالت اجتماعی... نسبتا جدید است و ظاهرا سابقهای بیش از صد سال ندارد. در گذشته از این اصطلاح گهگاه برای توصیف تلاشهای سازمانیافته جهت اجباری کردن قواعد رفتار درست فردی استفاده میشد و امروزه گاهی در مباحثات عالمانه جهت ارزیابی اثرات نهادهای موجود جامعه مورد استفاده قرار میگیرد.»
🖇«هایک معنای جدید عدالت اجتماعی را عدالت توزیعی یعنی توزیع عمومی ثروت میداند که ظاهرا در زمانی به این معنا رواج عام یافت که جان استوارت میل به صراحت این دو اصطلاح را مترادف هم تلقی کرد. » به نظر هایک عدالت اجتماعی یک فهم نادرست از عدالت است که با اساس عدالت در تضاد است چراکه «متوجه جامعه است و نه فرد.» و از این حیث چون «جامعه که به معنای دقیق کلمه باید از دستگاه دولتی متمایز شود ناتوان از عمل کردن برای هدفی معین است و بنابراین عدالت اجتماعی تبدیل به این مطالبه میشود که اعضای جامعه خود را طوری سازماندهی کنند که تخصیص محصول جامعه به صورت سهمهای خاص به افراد یا گروههای مختلف امکانپذیر شود.»
🖇در جهان اسلام مفهوم عدالت اجتماعی از طریق متفکران اهل سنت و روشنفکران سلفی مصری به خصوص سیدقطب و محمدقطب به متفکران شیعی انتقال یافته است و به تدریج از طریق گروههای شیعی مانند حزب الدعوه به اصلی بدیهی در جهان اسلام بدل شد. اما متفکران سنتی اسلامی چنین فکر نمیکردند. هایک همچون هر متفکر ارسطویی نظریهپرداز عدالت است و از «عدالت به مثابه اساس و محدودیت اجتنابناپذیر هر قانونی» دفاع میکند. اما چارهای نمیبیند که «مخالفت خود را با سوءاستفاده از این واژه بیان کند که تصویری از عدالت را که ضامن حفظ آزادی فردی بود تهدید به نابودی میکند.»
🖇ریشهی مشترک علاقه متفکر اتریشی با فیلسوفان ایرانی در ستایش عدالت را باید در توجه مشترک آنان به فلسفه یونان جست: فون هایک «در جستوجوی عدالت» به دنبال واژهای است که فراتر از «قانون» حقوق فرد را به عنوان اساس جامعه تامین کند. «قواعد مستقل از هدف نوموس است که شالوده جامعهی مبتنی بر حقوق خصوصی را تشکیل میدهد و وجود جامعه باز را امکانپذیر میسازد.» کلمه نوموس کلمهای یونانی است که در آرا و آثار ارسطو به کار میرفت و خواهیم دید که چگونه قرنها قبل از فون هایک این خواجه نصیرالدین طوسی بود که از نوموس سخن گفت. اما ادامهی سخن هایک...: «قانونی که شامل قواعد رفتار درست است دارای منزلتی بسیار ویژه است که نهتنها داشتن نامی متفاوت را مطلوب میسازد بلکه همچنین تمایز روشن آن را از سایر اکامی که قانون نامیده میشوند بیاندازه بااهمیت میسازد.»
🖇هایک در اینجا با نظریههای پوزیتویستی که «قانون» را معیار «عدالت» میداند مخالفت میکند و همچون یک فیلسوف ارسطویی عدل را معیار قانون میداند نه قانون را معیار عدل. هایک مینویسد: «از زمان این سخن تامس هابز که هیچ قانونی نمیتواند غیرعادلانه باشد تا زمان این سخن هانس کلسن که عادلانه فقط واژهای دیگر برای قانونی با مشروع است کوششهای پوزیتویستها دائما در جهت بیاعتبار کردن مفهوم عدالت به عنوان راهنمایی برای اینکه قانون چیست، بوده است.»
🖇با چنین دیدگاهی اما چرا فون هایک با عدالت «اجتماعی» مخالفت میکند؟ پاسخ را باید در یک مفهوم یونانی دیگر جست: «نظم خودجوش بازار» فون هایک نظم را به دو معنا تقسیم میکند: نظم «مصنوع» و نظم خود«جوش». نظم خودجوش در زبان باستان «کوسموس» نامیده میشود و یک نظم طبیعی است که ضامن حقوق خصوصی و فردی افراد است و به نظر هایک بهترین مسیر عدالت از طریق پاسداری از این نظم محقق میشود. کار یک دولت آن است که موانع استقرار و تداوم این نظم را بردارد تا نظم خودجوش جامعه محقق شود و هر چیز در جایگاه واقعی خود مستقر شود. این تعریف از عدالت همان تعریف کلاسیک یونانی/ اسلامی است که به «وضع شیء در جای خود» مشهور است. اما نظم مصنوع یا تکسیس دخالت در نظم طبیعی به سود موقعیتهای اجتماعی است. در واقع از دل تکسیس است که نظریه عدالت اجتماعی متولد میشود و دولت به نام عدالت و با شعار مساوات قدرت خود را تحکیم میکند و به نام جامعه حقوق فرد را سرکوب میکند و با حقوق عمومی، حقوق خصوصی را لگدمال میکند.»
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره چهارم و پنجم سیاستنامه مطالعه کنید.
@goftemaann🦉
❤ 3
Photo unavailableShow in Telegram
📰یکی از جنبههای فکری دکتر حمید احمدی بیطرفی علمی است که سایه سنگینی بر همه آثارش دارد. هر چند احمدی به لحاظ سنت فکری به امر ملی اعتقاد دارد و مصالح عالیه کشور را به عنوان اصلیترین محور خود قلمداد میکند اما این موضوع موجب تنزل علم و پژوهش به جایگاه ایدئولوژیک نمیشود. احمدی بیانیه ایدئولوژیک صادر نمیکند و اصالت پژوهش همچنان اعتبار دارد. حفظ این تعادل نیز یکی از هنرهای بزرگ در عرصه دانشگاهی به شمار میرود. حجیم عظم دادههای تاریخی در مطالعات سیاسی وی نشانگر آن است که احمدی با تاریخ بیگانه نیست به این ترتیب پژوهشهای احمدی هم جامعیت روششناسانه دارد، هم غنی از یافتههای تاریخی است. تمام این ویژگیها حمید احمدی را به یکی از معتبرترین استادان علوم سیاسی در ایران بدل کرده است. پژوهشگری که کار خود را با مطالعه جوامع غرب آسیا از لبنان و ترکیه تا کشورهای عربی آغاز کرد و به تجربه تاریخی این جوامع را به مطالعه حوزه سیاست در ایران گره زد.🗞
🔖متن کامل: 1400 کلمه
⏰زمان مطالعه: 7 دقیقه
@goftemaann🦉
👎 7🤮 4👍 1
Photo unavailableShow in Telegram
🧧تهمورث بشیریه: مستغنی بود و هیچ حقالوکالهای نمیتوانست او را بفریبد. سفره کرمش، کم یا زیاد، همیشه گسترده بود و هم دوستان و هم آنان که دوستش نمیداشتند بر آن سفره دعوت بودند. یادم هست در مراسم نکوداشتش تاکید زیادی کرد که مبادا کسی که به او جسارتهای زیادی کرده بود، قدر نبیند.
🧧علیرضا آذربایجانی: شخصیت کاریزماتیک، ابهت تلفیقشده با مهربانی و تواضع، شجاعت، آزادیخواهی و دغدعهمندی اجتماعی و اینکه همچو فرهاد، کوهکنی پیشه او بود و از او آنچنان شخصیتی ساخت که باید گفت: بهمن کشاورز، بهمن کشاورز بود و بس.
🧧هما داودی: صفات بارز تقوی، پرهیزگاری، صداقت و نیکرفتاری، آشنایی با ادبیات و حقوق قدیم و جدید، فن بیان و قلم شیوا، از او یک شخصیت کاریزماتیک، انسان نمونه و حقوقدان برجسته ساخته بود.
📮 سیاستنامه 30 را از طریق صفحه اینستاگرام هممیهن و یا پیام به تلگرام 09336554529 پیش خرید و با پست پیشتاز رایگان دریافت کنید.
@goftemaann🦉
❤ 3
🖊تاملاتی در اندیشهی سیاسی ناصرخسرو قبادیانی
📚فلسفه سیاسی اسماعیلیه
📥شروین مقیمی زنجانی
🖇امامت و امام شناسی مهمترین دغدغه شیعیان و مقوله محوری در آموزه های شیعی است. طرفه آنکه مرجعیت دینی امام، دست کم در سده های نخستین اسلامی، همواره با اقتدار و مرجعیت دنیوی و سیاسی و توام انگاشته می شده است. از این رو بحث در امام-شناسی، به نوعی همان بحث در اندیشه سیاسی است. در واقع بحث از امام شناسی ناصرخسرو نه تنها محمل اصلی پرداختن به آن چیزی است که می توان آن را «اندیشه سیاسی» وی نامید، بلکه دریچه ورود به فهم معرفت شناسی و هستی شناسی وی نیز هست و از این لحاظ امام شناسی به راستی «در کانون» تاملات کسی چون ناصرخسرو است.
🖇منظر دوم، نگاه فلسفی است. ناصرخسرو در مقام یک متکلم اسماعیلی، برای درانداختن طرحی از دستگاه فکر اسماعیلی، نه فقط از اصول و اعتقادات خاص اهل تشیع، بلکه از آموزه های فلسفی و گنوسیستی، نیز مدد می جوید. او می کوشد تا باور به مقوله «امامت» را، با توجه به تفسیری که فاطمیان مصر از آن به دست می دادند، در دل دستگاهی فلسفی که عمدتا سرشتی نوافلاطونی داشت، مستقر ساخته و توجیه کند.
🖇دو نكته اساسي ميبايست مورد توجه قرار بگيرد. نخست اينكه در نظر نويسندگان اسماعيلي، تفاوت ميان امر محسوس و معقول، در قالب تفاوت ميان زمين و آسمان، تجلي مييابد. تاويل در اين ميان، محملي است براي پيوند زمين و آسمان. بنابراين، سلسله اصحاب دعوت اسماعيلي، در حكم حلقههاي زنجيري هستند كه زمين را به آسمان متصل ميكنند و موجبات نجات و رستگاري آدمي را فراهم ميآورند.
🖇در ادامه میکوشیم تا با منطق درونی خود ناصرخسرو، همراه شویم و با توضیح اصول فلسفی و کلامی حاکم بر دستگاه فکری اش، دلالت های سیاسی آن را که علیالاصول حول بحث از امامت قابل ردیابی است، آشکار سازیم. اما برای ورود به این بحث، ابتدا نیازمند طرح اجمالی دو نکته هستیم. نخست بحث از سرشت سیاسی نبوت و به طریق اولی امامت، و سپس ماهیت تاویل اسماعیلی.
🖇کلید درک تضمنات سیاسی حکمت الهی ناصرخسرو، فهم سرشت سیاسی مقوله نبوت و امامت به ویژه نزد شیعیان است. مفروض اساسي ناصرخسرو و ديگر قائلان به اصل امامت، باور به سرشت سياسي نبوت است. در واقع اينكه پيامبر، توامان رياست و مرجعيت معنوي و دنيوي را دارا بود، جز در برخي نوشتههاي معاصر، به نحوي جدي از سوي مسلمانان، مورد چالش نبوده است.
🖇نظرگاه مذهب اسماعيليه نيز نسبت به نبوت و امامت، به بيان مادلونگ، مبتني بر باور به نياز مداوم آدمي، به يك رهبر معصوم و راهنماي الهي است؛ آموزگاري كه مذهب را به درستي فرادهد و آدمي را در جهت درست رهنمون گردد. در غياب نبي، اين كار بر عهده امام است. بنابراين، امامت، خود بخشي از زنجيره يا سلسله نبوت است كه تاريخ انسان را از آغاز تا پايان، در بر ميگيرد. اين نوع نگاه به مقوله امامت، در واقع ميراث شيعه اوليه يا نخستين بود كه با كيهانشناسي اسماعيليه متاخر، تركيب شد.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره دوم و سوم سیاستنامه مطالعه کنید.
@goftemaann🦉
👍 6❤ 1
Photo unavailableShow in Telegram
📰در کلاس درس خالقی، دانشجو در هیچ زمان بیمکان گم نمیشود. در هزارتوی شلوغی و همهمهی اندیشههای سوفسطاییان، هیبت و تازگی تعمق و تفکر یونان باستان، چارچوب قوانین سختگیرانهی عقلانیت و التهاب و آشوب شک و نسبیت، همواره نقشهی راهنمایی در دست است که به سادهترین و رساترین شکل و در آشناترین خاطرات و مثالها، نسبت و رابطه و تاثیر و تاثر این اندیشههای دور و دراز و گاه متناقض بر هم به دقت ترسیم شده. از این منظر حتی یک خشت این بنای عظیم را میتوان نادیده انگاشت و بیگانه پنداشت. اندیشهی سیاسی در کلاس آقای دکتر احمد خالقی، کتابی منسجم و خوشروایت است که کلمهای از آن زائد و قابل چشمپوشی نیست. کتابی که در کلیت یکپارچهی خود، در فضای گنگ انتزاع و اصطلاحات ناآشنا سرگردان نیست و روایتی است برخاسته از کوچهها و خیابانها و جنگها و تنهاییها و دردها و امیدها و تلاشهای موجوداتی که ما هستیم در بسترهای زمانی و مکانی جدا از هم و بستر معنایی مشترکی که زاییدهی بیانتهایی و محدودیت همزمان ما انسانهاست🗞
🔖متن کامل: 800 کلمه
⏰زمان مطالعه: 4 دقیقه
@goftemaann🦉
❤ 5🤣 3👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
🧧مصطفی محقق داماد: آنچه برای من معجب و شگفتآور است این است که ایشان با وجود آنکه هرگز درس فقه و اصول را در یک حوزه سنتی تحصیل نکرده بودند، ولی انصافا متون قدما را کاملا دست مییافتند و به عمق آنها نائل میشدند. این نکته در سراسر آثارشان مشهود است.
🧧لعیا جنیدی: او در طرح فلسفی که برای دانش حقوق بهطور کلی و حقوق ایران بهطور خاص پی ریخت، به هدف پرهیز از آثار زیانبار رویارویی تند دو جریان سنتگرایی و تحولخواهی، از میان دیدگاههای فلسفی-حقوقی، رویکردهای معتدل و پایدار را بازیافت.
🧧تهمورث بشیریه: کاتوزیان شناسنامه حقوق ایران در چند دهه اخیر است. شریف بود و شجاع و همچنان که در مقابل ظلم در قبل از انقلاب سربرافراشت، بعد از انقلاب نیز در برابر انحرافات ایستاد و تاوان آن را با اخراج از دانشگاه داد.
📮 سیاستنامه 30 را از طریق صفحه اینستاگرام هممیهن و یا پیام به تلگرام 09336554529 پیش خرید و با پست پیشتاز رایگان دریافت کنید.
@goftemaann🦉
❤ 10👍 2👏 1
🖊درسگفتاری از فلسفۀ حقوق
📚کارل اشمیت و فلسفه حقوق آلمان نازی
📥جواد طباطبایی
🖇اندکی پیش از روی کار آمدن هیتلر، کارل اشمیت مبادرت به انتشار رسالۀ قانونیت و مشروعیت (1932) نمود. مراد از قانونیّت (Legalität) در حقیقت مطابقت با قانون است و منظور از مشروعیّت (Legitimität) یعنی آنچه ممکن است در جایی فراتر از قانون باشد، یعنی از نظر قانونی فرد صلاحیت انجام کاری را دارا نباشد، امّا از دیدگاه عموم مردم، وی وجهۀ لازم برای تصدّی امور را داشته باشد.
🖇این بحث خصوصاً از زمان ماکس وبر (1864 1920) به این سو مطرح گشت و، همانطور که میدانیم، اشمیت هم از کسانی بود که در کلاسهای درس او شرکت مینمود. وی در حقیقت با طرح این بحث در دهۀ سی میلادی درصدد بود که نشان دهد پیشوا (Führer) بیش از آنکه نمایندۀ «قانونیّت» باشد، میبایست نمایندۀ «مشروعیّت» نظام باشد. اشمیت در بدایت امر متمایل به فُن پاپِن بود، امّا پس از شکست او و روی کار آمدن فُن شلایشر، دریافت که دو خطر عمده در آلمان وجود دارد: از سویی خطر حزب ناسیونال ـ سوسیالیست و از سوی دیگر مداخلۀ کمونیستها و بر این باور بود که این ژنرال ارتش به سان سنگری است در مقابل این دو جریان. با سقوط دولت فُن شلایشر، اشمیت کلید حل بحران آلمان را در دستان هیتلر دید.
🖇 در این خصوص که آیا نظریۀ حقوقی اشمیت از ابتدا متمایل به آراء ناسیونال ـ سوسیالیستی بوده و یا اینکه وی به حکم «ابنالوقت» بودن در صدد دفاع از پیشوا بر آمده، میان مفسران آراء او اختلاف نظرهایی وجود دارد. با دقّت در رسالههای منتشر شده از سوی او در سالهای قبل از روی کار آمدن هیتلر، میتوان بهفراست دریافت که عناصری از دولت «توتالیتر» (اصطلاحی که بعدها به کار برده شد و در آن زمان هنوز شایع نبود) در بطن و متن آنها موجود است و با نشستن هیتلر بر سریر قدرت، این عناصر و رگهها بیش از پیش هویدا گشتند.
🖇زمانی که فُن شلایشر به دلیل مبهم بودن مسئلۀ رابطۀ دولت مرکزی (فدرال) با ایالتها، دِماغ «تغییر قانون اساسی» را در سر میپخت، از اشمیت به عنوان متخصّص حقوق اساسی دعوت به عمل آورد تا به امر بازنگری در قانون اساسی بپردازد، چرا که آنها درصدد بودند با افزایش قدرت مرکزی و کاهش توان ایالتها («بوند»ها)، زمینه را برای بسط ید و افزایش قلمرو حاکمیتی خود فراهم نمایند. از آن پس بود که اشمیت مدارج دولتی را بهسرعت پیمود و به استادی در دانشگاه برلین رسید و به عضویت آکادمی حقوق آلمان نائل گردید.
🖇با به قدرت رسیدن هیتلر و قتل عام مخالفان وی در «شب دشنههای بلند» اعلام شد که انقلاب به ثمر رسیده است و رؤیای اشمیت برای به دست گرفتن قدرت توسّط فردی مقتدر به تحقّق پیوست. علاوه بر اشمیت، مارتین هایدگر، فیلسوف بلندآوازۀ دیگر آلمان هم از روی کار آمدن هیتلر ابراز خرسندی نمود و در نامهای به اشمیت، از وی خواست تا به عضویت حزب ناسیونال ـ سوسیالیسم در آید. به دلیل نیاز مبرم حزب پیروز برای تدوین تئوری حقوقی، اشمیت مدّت زیادی در خدمت حکومت وقت بود و به تألیف رسالههایی چند برای بسط تئوری حقوقی خود همّت گمارد.
🖇رسالۀ مهمی که در این زمان به دست وی به رشتۀ تحریر درآمد، «سه شیوۀ دریافت از حقوق» نام دارد. این کتاب در اصل دو خطابه است که توسّط وی ایراد گردیده. لازم است اشاره شود که پیش از نگارش این کتاب، اشمیت رسالۀ کوچکی به نام «مفهوم امر سیاسی» نگاشته بود و در آنجا اشاره ی مهمی به این نکته کرده بود که: «امر سیاسی» (das Politische) ناظر است بر تمییز میان دوست و دشمن، و در حقیقت سیاست چیزی نیست جز علم تشخیص دوست از دشمن.
🖇چنانکه شاهد هستیم، تعریفی که اشمیت از «امر سیاسی» ارائه میدهد بسیار متفاوت از آن چیزیست که در علم سیاست امروزین از آن ارائه میشود. به دیگر سخن، اگر در تعاریف متداول، «امر سیاسی»، بر استقلال آن از علومی مانند اقتصاد و غیره تأکید میرود، در تعریف اشمیت از «امر سیاسی»، آنچه حائز اهمیت است تمایز میان دوست از دشمن است و به این خاطر اشمیت بر این باور است که اگر دشمنی وجود نداشته باشد، «امر سیاسی» هم مفهومی عدمی است
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره دوم و سوم سیاستنامه مطالعه کنید.
@goftemaann🦉
👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
📰همچنانکه گفتوگو و مباحثه به باور دکتر نقش مهمی در بازتولید زیستجهان و بازسازی سیاست دارد، مبنای تدریس و مطالعه نیز هست. برخلاف دوره دکتری که عنوان درسی یا واحد بر اساس پروژه مطالعاتی ایشان مشخص میشود و ممکن است هر موضوعی از پراگماتیسم گرفته تا تراکتاتوس ویتگنشتاین را شامل شود، دوره ارشد و کارشناسی معمولا پایبندی بیشتری به سرفصلها وجود دارد و کتابهای مورد بررسی تقریبا مشخص هستند اما رویکرد استاد به بحث متاثر از پروژه مطالعاتیاش متفاوت است. از رهگذر بازخوانی متون کلاسیک در دورههای مختلف برای خود دکتر، امکان گفتوگو با متن و درک وجوه و ظرفیتهای متن میسر میشود و راهی برای فرارفتن از متن و تفکر انتقادی باز میشود و این موضوع به خوبی در کلاس درس ایشان در طی سالهای مختلف مشخص است. بدین جهت شما به ندرت در کلاس درس با تکرار مواجهاید و برای من که با ایشان هوسرل و پدیدارشناسی را خواندم، بسیار مغتنم است اگر مثلا 5 سال دیگر وقتی ایشان دوباره به هوسرل بازگشتند و شرحهای جدید را مطالعه کردند، در کلاس ایشان بنشینم. 🗞
🔖متن کامل: 2400 کلمه
⏰زمان مطالعه: 12 دقیقه
@goftemaann🦉