cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

کلام عرفاوشعرا

https://telegram.me/marefatma مطالب کانال کلام عرفاوشعرا: مقامات طیور سلوک باطنی حافظ شرح گلشن راز شبستری هفت شهر عشق سخنان عین.القضات نسفی ابن عربی روز بهان فیه مافبه مولانا چهل قاعده سلوک و مطالب بر گزیده دوستان

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
199
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
-630 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

ماهی : عارف کامل است که مستغرق در بحر معرفت است. مولوی گوید : این جهان دریاست تن ماهی و روح یونس محبوب از نور صبوح گر مسبح باشد ار ماهی رهید ور نه در وی هضم گشت و ناپدید 🍃🌸🍃
نمایش همه...
🕊 1
طبيب عشق مسيحا دمست و مشفق ليک چو درد در تو نبيندکه را دوا بکند هر که به عشق زنده نيست، مُرده است: هر آن کس که در اين حلقه نيست زنده به عشق بَرو نمرده به فتوای من نماز کنيد حافظ چون عارفان ماسبق، در عشق آن امانت الهی را می بيند که - آنچنان که در سورهء احزاب آيه 72 آمده است - خداوند نخست بر آسمان ها و زمين عرضه کرد و چون آنها از تحمل آن سر باز زدند و بار اين امانت بر دوش نتوانستن کشيد، آنگاه به انسان عرضه داشت: آسمان بار امانت نتوانست کشيد قرعهء کار به نام من بيچاره زدند و در جای ديگر می گويد: عاشقان زمرهء ارباب امانت باشند لاجرم چشم گهربار همانست که بود🍃🌸🍃 https://telegram.me/marefatma مطالب کانال کلام عرفاوشعرا: مطالب مقامات طیور سلوک باطنی حافظ شرح گلشن راز شبستری هفت شهر عشق سخنان عین.القضات نسفی ابن عربی روز  بهان فیه مافبه مولانا چهل قاعده سلوک و مطالب بر گزیده دوستان @marefatma
نمایش همه...
کلام عرفاوشعرا

https://telegram.me/marefatma

مطالب کانال کلام عرفاوشعرا: مقامات طیور سلوک باطنی حافظ شرح گلشن راز شبستری هفت شهر عشق سخنان عین.القضات نسفی ابن عربی روز بهان فیه مافبه مولانا چهل قاعده سلوک و مطالب بر گزیده دوستان

🕊 1
آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت که اگر سر برود از دل و از جان نرود هرکه‌خواهدکه چوحافظ‌نشودسرگردان دل به خوبان ندهد وز پی ایشان نـرود حافظ
نمایش همه...
Mohammad-Esfahani-Sarve-Kharaman.mp33.21 MB
👍 1
sticker.webp0.54 KB
شریعت، طریقت ، حقیقت: مقصد هر کدام چیست؟ در این نوشتار در بیان عطار نیشابوری بزرگ می خوانیم که هر کدام از این سه راه انسان را به کجا می رسانند. شخص طالبی که مورد طلب خود (حق) را گم کرده بود و روز و شب در آشفتگی  و غم جانکاه به سر می برد، تصمیم گرفت برای پیدا کردن گمشده اش کفشهای آهنین به پا کند و جهان را بپیماید تا شاید گمشده اش را پیابد. او همه جهان را پیمود و آنقدر راه رفت که کفشهای آهنینش ساییده شدند اما هیچ نیافت: گر چه بسیاری بگشت از درد او هم نیافت از هیچ راهی گرد او عاقبت به یک سه راهی رسید که بر سر هر راه سه نوشته وجود داشت: بر سر یک ره نوشته کای غلام گر فرو آئی بدین ره تو تمام گرچه این راهی است دشوار و دراز هم برآئی عاقبت زین راه باز بر سر راه نخست نوشته بود که گرچه راهی دراز و پیمودنش دشوار و سخت است، اما در نهایت از همین راه برخواهی گشت. بر ره دیگر نبشته کای سلیم گر فرو آئی بدین راه عظیم یا برآئی زین ره آخر ناگهان یا از اینجا برنیائی جاودان بر سر راه دوم نوشته بود که این راه دو حالت دارد: یا مانند راه نخست از همین راه باز خواهی گشت یا برای همیشه و جاویدان بی بازگشت خواهی بود. بر سیم بنبشته بود کای مرد پاک گر فرود آئی بدین راه هلاک برنیائی تا ابد هرگز دگر نه نشان از تو بماند نه خبر محو گردی، گم شوی، ناچیز هم زین چه فانی تر بود، آن نیز هم! بر سر راه سوم نوشته بود که این راه بی بازگشت است و به نابودی کامل تو می انجامد؛ آنچنان که محو و فانی و ناچیزتر از ناچیز می گردی. پس مرد پیش خود اندیشه کرد و راه خود را اینگونه برگزید: گفت: چون در وصال اومید نیست کار جز نومیدی جاوید نیست این سیم راه است راه من مدام این بگفت و شد در آن ره، والسلام اما این سه راه چیستند. عطار بزرگ به زیبایی هر چه تمام تر در قالب این داستان معنای شریعت و طریقت و حقیقت را آموزش می دهد: راه اول در شریعت رفتن است در عبادت بی طبیعت رفتن است راه نخست راه دین و عبادت و اجرای احکام و فریضات شرعی و دینی است. این راه سرانجام باعث بازگشت دوباره خواهد شد و با پیمودن آن، انسان به مطلوب خود یا حق و خدا نخواهد رسید. این راه چرخه ای است که همواره تکرار میگردد. در واقع مقصد این راه به خدا رسیدن نیست (بلکه بهشت و بهره از نعمتهای آن و دوری از دوزخ است)، به همین دلیل هم بازگشت حتمی است. پس دوم راهت طریقت آمد است ور سیم خواهی حقیقت آمد است راه دوم راه طریقت است. یعنی انسان زیر نظر یک پیر و راه بلد و مرشد از ظاهر و اجرای صرف احکام و دستورات دینی به باطن می رود و تلاش می کند تا از جسم خود به جان خود برسد. این راه یا با موفقیت پیموده می گردد و طالب به مطلوب و حقیقت می رسد و دیگر بازگشتی برایش نخواهد بود یا آنکه ممکن است به حق نرسد و دوباره بازگردد تا دوباره تلاش کند و راه را بپیماید. در حقیقت گر قدم خواهی زدن محو گردی تا که دم خواهی زدن راه سوم راه رسیدن به حقیقت است که اگر این راه نصیب کسی گردد، قطعا به فنای نفس و رسیدن به حقیقت منجر خواهد شد. گام زدن در این راه به محو و نابودی کامل این وجود دروغین و "من کاذب" می گردد و جان و حقیقت انسان که نوری از انوار خداست به دریای نورانی حق باز خواهد گشت و در او محو می گردد: هر که در راه حقیقت زد دو گام تا ابد نابود گردد، والسلام گام اول را ز خود مطلق شود پس به دیگر گام محو حق شود هر که را زان جایگه بوئی بود در نگنجد گر همه موئی بود بنابراین انسان در ابتدا به پیمودن راه شریعت می پردازد و در این راه بارها و بارها باز می گردد و دوباره آنرا می پیماید و آنقدر ادامه می یابد تا جایی که هنگامی فرا می رسد که در او درد و حس جدایی ایجاد میگردد. در اینجا شخص مانند انسانی که چیزی را گم کرده است دچار غم و افسردگی می گردد و آغاز به یافتن آن گمشده می کند که این همان راه طریقت است. این راه نیز باید پیموده گردد تا دید انسان از ظاهر و جسم و دنیای مادی و لذتهای ظاهری آن به درون بچرخد و در جهان درونی به دنبال زیبایی و لذت و حقیقت بگردد. در اینجا شخص از عقل ظاهر خود برای ارزیابی خلقت و آفرینش و اسرار آن دست می کشد و از خرد درونی و باطنی خود برای این منظور استفاده می کند. این مسیر پس از پیمودن موفقیت آمیزش شخص طالب را به جاده حقیقت می رساند. جاده حقیقت جایی که که تمام حجابهای روی نور الهی درون ما برداشته می گردند و شخص به خودش و به حق می رسد که همان آسمان هفتم یا شهر هفتم عشق عطار است. در اینجا نفس کاملا محو و نابود می گردد و انسان از وجود دوگانه و جدا از خلقت، به حقیقت یکتایی و یگانگی و وحدت می رسد و آن فاصله و حجاب کاذب که باعث جدایی ظاهری او از حق شده بود برداشته می گردد.🍃🌸🍃 @marefatma
نمایش همه...
Repost from N/a
Photo unavailableShow in Telegram
Repost from N/a
یار را می باید امتحان کردن، تا آخر پشیمانی نباشد. سنت حق این است. نفس نیز اگر دعوی بندگی کند، بی امتحان از او قبول مکن.(فیه ما فیه) 🍃🌸🍃
نمایش همه...
Repost from N/a
این دوستانی که با همدیگر جنگ می کنند و قطع مواصلت می کنند، می باید یکی حکم خاک گیرد، و یکی به مثابت آب باشد و از غایت تواضع خوی آب گیرد. چون با هم آمیزش و اختلاط کنند و اتحاد ورزند، حق تعالی به برکت آن اتحاد و اجتماع، صد هزار ریاحین صلح و شادی و گلستان وفا و صفا پدید آرد.(مناقب العارفین) 🍃🌸🍃
نمایش همه...
Repost from N/a
همه می گویند که در کعبه درآییم، و بعضی می گویند که اِن شاءَ الله درآییم. اینها که استثنا می کنند، عاشقانند. زیرا که عاشق خود را بَر کار و مُختار نبیند! بَر کار معشوق را داند. پس می گوید که: اگر معشوق خواهد، درآییم! فیه مافیه/حضرت مولانا🍃🌸🍃 : 🍃🌸🍃 ادامه مطالب در کانال کلام عرفا و شعرا https://telegram.me/marefatma مطالب کانال کلام عرفاوشعرا: مقامات طیور سلوک باطنی حافظ شرح گلشن راز شبستری هفت شهر عشق داستان شیخ صنعان اصطلاحات عرفانی سخنان عین.القضات نسفی ابن عربی روز بهان فیه مافبه مولانا چهل قاعده سلوک و مطالب بر گزیده دوستان🍃🌸🍃
نمایش همه...
کلام عرفاوشعرا

https://telegram.me/marefatma

مطالب کانال کلام عرفاوشعرا: مقامات طیور سلوک باطنی حافظ شرح گلشن راز شبستری هفت شهر عشق سخنان عین.القضات نسفی ابن عربی روز بهان فیه مافبه مولانا چهل قاعده سلوک و مطالب بر گزیده دوستان

👍 1
Repost from N/a
یوسف مصری را دوستی از سفر رسید گفت جهت من چه ارمغان آوردی، گفت چیست که ترا نیست و تو بدان محتاجی الّا جهت آنک از تو خوبتر هیچ نیست آینه آورده‌ام تاهر لحظه روی خود را در وی مطالعه کنی. چیست که حق تعالی را نیست و او را بدان احتیاج است پیش حق تعالی دل روشنی میباید بردن تا دروی خود را ببیند اِنَّ اللّهَ لَایَنْظُرُ اِلی صُوَرِکُمْ وَلَا اِلی اَعْمَالِکُمْ وَاِنَّمَا یَنْظُرُ اِلی قُلُوْبِکُمْ فيه ما فيه🍃🌸🍃
نمایش همه...
👍 1
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.