| محمدحسین سرخوش |

شاید اصلا به صلاح تو کمی تنهایی است خلوتی داشته باشی وُ جهانی تنها! #محمدحسین_سرخوش 🍃 | @mohammadhoseinsarkhosh

شبانه شعر نوشتم که بی‌قرار توام خبر رسید که حالا شدی قرار کسی! #محمدحسین_سرخوش 🍃 | @mohammadhoseinsarkhosh

چه ساده گفت:عزیزم خدانگهدارت ولی هنوز نگاهم به بازگشتن بود #محمدحسین_سرخوش کتاب #گفتم_بمان @mohammadhoseinsarkhosh

باید از ساعت بخواهم اندکی فرصت دهد لحظه‌ای گفتم بمان اما زمان بی‌رحم بود زیر باران در خیابان ناگهان دیدم تو را دست در دستش گرفتی...او همان بی‌رحم بود! #محمدحسین_سرخوش 🍃 | @mohammadhoseinsarkhosh

هوای حوصله ابری،وجودم از درد است ببین که عشق تو با این دلم چه‌ها کرده است نه من که شهر پس از تو گریست همراهم نه دست من که هوا هم بدون تو سرد است شکسته مرد تو آری همان که می گفتی تمام دار و ندارم فقط همین مرد است پتو و بالش من هم که خیس از اشک‌اند سوالشان شده : او بر سرت چه آورده است؟! گمان مکن که در آرامش تمامم من که اصل قافیه با "مرد" واژهٔ "درد" است #محمدحسین_سرخوش 🍃 | @mohammadhoseinsarkhosh

‎هوای حوصله ابری،وجودم از درد است ‎ببین که عشق تو با این دلم چه‌ها کرده است ‎نه من که شهر پس از تو گریست همراهم ‎نه دست من که هوا هم بدون تو سرد است ‎شکسته مرد تو آری همان که می‌گفتی ‎تمام دار و ندارم فقط همین مرد است ‎پتو و بالش من هم که خیس از اشک‌اند ‎سوالشان شده : او بر سرت چه آورده است؟! ‎گمان مکن که در آرامش تمامم من ‎که اصل قافیه با "مرد" واژهٔ "درد" است #محمدحسین_سرخوش از کتاب #گفتم_بمان 🍃 | @mohammadhoseinsarkhosh

‎هوای حوصله ابری،وجودم از درد است ‎ببین که عشق تو با این دلم چه‌ها کرده است ‎نه من که شهر پس از تو گریست همراهم ‎نه دست من که هوا هم بدون تو سرد است ‎شکسته مرد تو آری همان که می‌گفتی ‎تمام دار و ندارم فقط همین مرد است ‎پتو و بالش من هم که خیس از اشک‌اند ‎سوالشان شده : او بر سرت چه آورده است؟! ‎گمان مکن که در آرامش تمامم من ‎که اصل قافیه با "مرد" واژهٔ "درد" است ‎#محمدحسین_سرخوش از کتاب #گفتم_بمان 🍃 | @mohammadhoseinsarkhosh

نه من که شهر پس از تو گریست همراهم نه دست من که هوا هم بدون تو سرد است... #محمدحسین_سرخوش از کتاب #کفتم_بمان 🍃 | @mohammadhoseinsarkhosh

غزل #فصل_پاییز گرچه رفتی و خیالت نرود از یادم با همین دلخوشی یاد و خیالت شادم! فصل پاییز دگر فصل جدایی‌ها شد از همان روز که از عشق تو دور افتادم شعر من را تو اگر نزد رقیبم خواندی با همان صوت نخوانی که به آن دل دادم! این همه روز در این سال خدا گنجانده پس چرا بار سفر بست،شب میلادم... فصل پاییز همه هستی من را سوزاند فصل پاییز کماکان نرود از یادم! #محمدحسین_سرخوش از کتاب #گفتم_بمان نشر #نزدیک_تر http://nabzehonar.com/book/گفتم-بمان 🍃 | @mohammadhoseinsarkhosh

با اینکه خاطر تو مکدّر نمی‌شود انگار با تو عشق میسّر نمی‌شود... #محمدحسین_سرخوش 📚“ گفتم بمان “ 🍃 | @mohammadhoseinsarkhosh