cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

"زیر پوست ‌شعر"

لطفا درصورت تمذیل به معرفی اثارتان چه بصورت شعر(تک اثر) ویا مجموعه چاپ شده به آدرس زیر ارسال بفرمایید @n.parand56

نمایش بیشتر
کشور مشخص نشده استزبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
217
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

غم بازگشت، طاقچه بالا گذاشتم! مِهرم غرور بود، به اجرا گذاشتم! در من هنوز تکه ی عاشق تری ست که آن را برای روزِ مبادا گذاشتم جویی حقیر بود دلت، من به این گمان، غرقت شدم که گام به دریا گذاشتم! تو بی هوا به خلوت من پاگذاشتی! یک آن که در برای نفس وا گذاشتم دنیا درنده خوست؛ زمان هم! ببخش که با گرگ ها تو را تک و‌تنها گذاشتم ظرفِ زمان، همیشه پر از آش حسرت است سهم‌ تو ‌را بر آتشِ فردا گذاشتم امروز لحظه ها سرِ حالند چون تو را در روز های پشت سرم، ‌جا گذاشتم #فرزانه_میرزاخانی @zirepoostesher
نمایش همه...
اعجـــــاب  آوری ، به تو باید نگاه کرد از هوش می بری ، به تو باید نگاه کرد این چشمها برای تماشای تو کم است با چشمِ دیگری به تـــو باید نگاه کرد   پیکرتــــراش های نخستیـــن نوشته اند : سهل است بت گری ، به تو باید نگاه کرد   ای دیــدنی ترین و پرستیــد نی ترین رویای مرمری ! به تو باید نگاه کرد   زیبایــــــی ات گرفته فـــراز و فـرود را در دیو ، در پری ، به تو باید نگاه کرد   درتو دقیق گشتم و عقلم به باد رفت گفتند ،سرسری به تو باید نگاه کرد #قربان_ولیی 👇👇👇 @zirepoostesher
نمایش همه...
دین راهگشا بودو تو گمگشته دینی ! تردید کن ای زاهد اگر اهل یقینی، آهو نگران است بزن تیر خطا را ... صیاد دل از کف شده، تا کی به کمینی؟ این قدر میاندیش به دریا شدن ای رود ! هر جا بروی باز گرفتار زمینی ، مهتاب به خورشید نظر کرد و درخشید ... هر وقت شدی آینه ، کافی است ببینی ای عقل بپرهیز و مگو عشق چنان است ای عشق کجایی که ببینند چنینی هم هیزم سنگین سری دوزخیانی هم باغ سبک سایه فردوس برینی ای عشق ، چه در شرح تو جز «عشق» بگوییم ! در ساده ترین شکلی و پیچیده ترینی ...!   #فاضل_نظری @zirepoostesher
نمایش همه...
گذشتم از خودم و آمده‌ست حالا عشق نَفَس‌بُریده‌ام و باسـمِهِ تَعـالی عشق! دچارِ خویشم و هرگز وصال ممکن نیست همیشه فاصله‌یی هست بین ما با عشق اگرچه دیر، اگرچه عبث...، یقین دارم به پایِ دار می‌آید پیِ تماشا، عشق جُز ایستادن در نیستی، مقامی نیست دو دست بر سر زانو نهاده‌ام، یا عشق! شکوفه‌ای شدم از شوقِ ریختن سرشار شهادتـینِ مرا می‌پذیرد آیا عشق؟ کویر و جنگل و باران و کوه و دریا، هُو ! سخن خُلاصه کنم: لا اِلهَ الّا عشق... #عبدالحمید_ضیایی @zirepoostesher
نمایش همه...
یک درختِ پیرم و سهم تبرها می‌شوم مرده‌ام ؛ دارم خوراکِ جانورها می‌شوم بی‌خیال از رنجِ فریادم ترد‌ّد می‌کنند باعث لبخندِ تلخِ رهگذرها می‌شوم با زبان لالِ خود حس می‌کنم این روزها همنشین و همکلامِ ‌کور و کرها می‌شوم هیچکس دیگر کنارم نیست ؛ می‌ترسم از این اینکه دارم مثل مفقود الاثرها می‌شوم عاقبت یک روز با طرزِ عجیب و تازه‌ای می‌کُشم خود را و سرفصلِ خبرها می‌شوم ! #نجمه_زارع @zirepoostesher ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄ ※•°•❤️❤️❤️•°•※ ┄┅
نمایش همه...
پشتِ پلکت شعرهایِ ناب پنهان کرده ای جنگلِ آرامشی در قاب پنهان کرده ای دکمه یِ پیراهنت را باز کردی نور ریخت در گریبانت مگر مهتاب پنهان کرده ای؟ اینهمه جا خُمره یِ انگورِ چشمت را چرا زیرِ طاقِ کاشیِ محراب پنهان کرده ای؟ نُت به نُت سنتور را در مکتبِ مِشکاتیان پشت پلکا پلکِ چون مِضراب پنهان کرده ای روسری را پس بزن، یعنی چه از تاریخِ عشق نسخه هایِ خطی و نایاب پنهان کرده ای؟ باخبر هستم اگر می گویی آهسته سلام شوقِ خود را وقتِ دَقُ الباب پنهان کرده ای بیخیالی ظاهرن میدانم اما مثلِ من کنجِ سینه یک دلِ بی تاب پنهان کرده ای @zirepoostesher
نمایش همه...
https://t.me/joinchat/RhhB4NvrfpD2jBvO دوستان همگی دعوتید به یک گروه خوب و جذاب
نمایش همه...

نشست بر دل تو مهر همدمی دیگر نشست بر دل من گرد ماتمی دیگر ‌ چه میهمان عزیزی، چراغ روشن کن که آمده‌ست به دیدار من غمی دیگر ‌ چرا زبان بگشایم؟ که دردهای بزرگ به جز سکوت ندارند مرهمی دیگر ‌ هوای پر زدنم در حصار دنیا نیست مرا ببر به تماشای عالمی دیگر ‌ زمان مردنم ای بی‌ وفا به بالینم فقط بیا که نگاهت کنم کمی دیگر ‌ #سجاد_سامانی @zirepoostesher 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
نمایش همه...
در آسمان غزل ، عاشقانه بال زدم به شوق دیدنتان پرسه در خیال زدم در انزوای خودم ، با تو عالمی دارم به لطف قول و غزل ، قید قیل و قال زدم کتاب حافظم از دست من کلافه شده‌ست چقدر آمدنت را ... چقدر فال زدم غرور کاذبِ مهتاب ، ناگزیر شکست همان شبی که برایش تو را مثال زدم غزال من ! غزلم محو خط و خال تو شد چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم به قدر یک مژه بر هم زدن تو را دیدم تمام حرف دلم را در این مجال زدم #حمید_رضا_برقعی @zirepoostesher
نمایش همه...
چشم وا کردم و دیدم خبر از رویا نیست هیچ کس این همه اندازه ی من تنها نیست بی تو این خانه چه سلول بزرگی شده است که دگر روشنی از پنجره اش پیدا نیست مرگ؛ آن قسمت دوری که به ما نزدیک است عشق؛ این فرصت نزدیک که دور از ما نیست چشم در چشم من انداخته ای می دانی چهره ای مثل تو در آینه ها زیبا نیست هیچ دیوانه ای آن قدر که من هستم نیست چون که اینگونه شبیه تو کسی شیدا نیست مردُمِ سر به هوا را چه به روشن بینی!؟ ماه را روی زمین دیده ام آن بالا نیست #مهدی_فرجی @zirepoostesher
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.