دوعشق بی پایان❤ پدرومادر❤
قدر پدرومادرتون را بدونید خیلی زود دیر میشه.....
نمایش بیشتر624
مشترکین
-324 ساعت
-87 روز
-930 روز
توزیع زمان ارسال
در حال بارگیری داده...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.تجزیه و تحلیل انتشار
پست ها | بازدید ها | به اشتراک گذاشته شده | ديناميک بازديد ها |
01 🌸همه ی خیرها
🌴به دست خداست
❤️هر چه خیر است
🏴در این روز معنوی
❤️برایت آرزو میکنم
عصرتون زیبا ودلنشین❤️ | 43 | 1 | Loading... |
02 🎥بزرگ بودن و قوز دار بودن دماغ ما ایرانیا بی دلیل نیست!🤔 | 59 | 0 | Loading... |
03 کلیپ بسیار زیبا❤️👌 | 53 | 0 | Loading... |
04 پوشیده چون جان می روی
#اصفهانی محمد | 53 | 0 | Loading... |
05 دشتی
#گلی | 54 | 0 | Loading... |
06 یاد تو
دشتی
#افتخاری علیرضا | 55 | 0 | Loading... |
07 🕊از دلم یه کبوتر🕊
🕊تا مزار تو پر زد🕊
🌴السلامعلیڪیاشیخالائمه🖤💔
🖤شهادت_امام_جعفر_صادق(ع)💚
🌴بر_شیعیان_جهان_تسلیت_باد🏴
🌻🌻 | 54 | 1 | Loading... |
08 این کلیپو دیدم گفتم با شما هم به اشتراک بزارم🥺شما چای پدر بودین چیکار میکردین؟ | 47 | 0 | Loading... |
09 Media files | 42 | 0 | Loading... |
10 داستان واقعی این ترانه همه روشگفت زده کرد....
کمترکسی پیدامیشه که این آهنگ رونشنیده باشه و
باهاش خاطره
نداشته باشه💔
.
.
. | 42 | 1 | Loading... |
11 بهترین گوشه ی دنیا خانه ایست که کودکی هایت میان گُل های باغچه اش نفس میکشد، بهترین کاخ دنیا را هم که برایت بسازند، هیچ کجا خانه ی پدری ات نخواهد شد... | 44 | 1 | Loading... |
12 برادر یعنی:
ب = بهترین تکیه گاه
ر = رفیق ترین کس
ا = ارامش دهنده
د = دوست داشتنی ترین آدم
ر = رنگ زندگی واسه خواهر... | 42 | 0 | Loading... |
13 مادر کسی نیست که به او تکیه کنیم!!!
بلکه فردی است که مارا از تکیه
کردن به دیگران بی نیاز میکند.... | 38 | 0 | Loading... |
14 روحت شاد مامان قشنگم😔🖤😭 | 43 | 2 | Loading... |
15 .
به یک "زن" احترام بگذارید، چون :
میتوانید "معصومیتش" را🍃
در شکل یک "دختر"حس کنید..🌷
میتوانید "علاقه اش را"
در شکل یک "خواهر"حس کنید..
میتوانید "گرمایش را"
در شکل یک "دوست" حس کنید..
میتوانید "اشتیاقش"را
در شکل یک "معشوقه" حس کنید..
میتوانید "فداکاریش" را
در شکل یک "همسر"حس کنید..
میتوانید "روحانیتش" را
در شکل یک "مادر" حس کنید..♥️
میتوانید "برکتش" را
در شکل یک "مادر بزرگ" حس کنید..
با این حال او
"محکم و استوار" نیز هست.
"قلبش بسیار لطیف"
بخشنده و سرکش است…🍃
او یک "زن" است… و "زندگی"!🌷
تقدیم به همه خانم های گل
| 40 | 0 | Loading... |
16 متکی باش به دستان و به پاهای خودت
در زمستان نشوی گرم بجز " های" خودت
توی این شهر پی آدم صادق تو نگرد
ما که رفتیم و ندیدیم ؛ بمان جای خودت
تو خودت عاشق خود باش و مشو عاشق کس
مثل من باش و بشو عاشق لیلای خودت
دل نسوزان و مکن یاری این قوم حسود
تو فقط باش به فکر خود و فردای خودت
به جهنم که کسی مونس و همدم نشده !
تا نشد سرد بخور اندکی از چای خودت
"منزوی" باش و بخوان شعر و غزل های"فروغ"
که دهی با غزلی ناب تسلای خودت
#علی_قهرمانی | 41 | 0 | Loading... |
17 گفت از قلبت چه خبر؟ گفتم از تو بسیار یاد می کند... 🖤😔 | 39 | 0 | Loading... |
18 قدر بودنِ پدرتون رو بدونید...♥️
.
| 49 | 1 | Loading... |
19 دارن پسرشو میزنن😔😢
چقدددددر این ویدیو درد قشنگی داره💔
مطمئن باشید وسط حرص خوردن از عشق و تلاش این پدر لذت میبرید و گریتون میگیره | 52 | 1 | Loading... |
20 ببینید این پسر کوچولوی چینی در نبود مادرش برای برادر کوچیک و پدرش چطوری مادری میکنه 👌
یک کدبانویی شده برای خودش 👌 | 41 | 0 | Loading... |
21 چقدر این شعر زیباس 👌
برای شناخت بهتر آدم ها
آن که از دشمن برای من خبر آورده بود
پیش دشمن هم یقینا غیبتم را کرده بود
بارها روی رفیقانم قسم خوردم ولی؛
آن رفیقی که زمینم زد نمک پرورده بود.. | 41 | 0 | Loading... |
22 می گویند قلب هر کس به اندازه مشت بسته اوست....
اما من قلب هایی را دیده ام که به اندازه دنیایی از
"محبت" عمیقند
دلهای بزرگی که هیچ وقت در مشت های بسته جای نمی گیرند
مثل غنچه ای با هر طپش شکفته می شوند
دلهای بزرگی که مانند کویر نامحدودند و تشنه اند
تا اینکه ابر محبت ببارد
در عوض دلهایی هم هستند که حتی از یک
مشت بسته هم کوچک ترند
دلهایی که شاید وسیع هم بتوانند باشند اما
بیش از یک بند انگشت هم عمق ندارند
و تو هر وقت خواستی بدانی قلبت چقدر بزرگ است
به دستت نگاه کن,وقتی که مهربانی را به دیگران تعارف می کنی............ | 40 | 0 | Loading... |
23 این خانم معلم رو واقعا حیفه نبینید
آموزش شاهنامه در ۳ دقیقه👌
| 39 | 0 | Loading... |
24 پسرم !
فقط خدا میتونسته ،موجودی رو به زیبایی و
حیرت انگیز تو خلق کرده باشه ♥️
رقص زیبا مادر و پسر تقدیم به نگاه گرمتون 🥰
اگه خوشتون اومد لایک یادتون نره 🙏
بفرست برای دوستان لذت ببرند
| 39 | 0 | Loading... |
25 ترسناکترین فیلم کوتاه جهان ...
یک دقیقه بیشتر نیست ، اگر قبلاً ندیدید حتما ببینید . | 38 | 0 | Loading... |
26 داستان دفن کردن حافظ شیرازی، از زبان حیاتی...
| 37 | 0 | Loading... |
27 انسان دو نوع معلم دارد: #آموزگار و #روزگار
هرچه با شیرینی از اولی نیاموزی، دومی با تلخی به تو می آموزد. اولی به قیمت جانش، دومی به قیمت جانت.
هفت معلم گمنام اما فراموش نشدنی ایران
| 38 | 1 | Loading... |
28 🎥🔺 این پدر عزیز چهارتا از بچه هاش معلم هستن بمناسبت روز معلم رفته سر کلاسشون نشسته
▫️ حس خوبیه بابات اون روزی رو ببینه که همیشه آرزو داشت ...
| 35 | 0 | Loading... |
29
*من فقط معلم نیستم...*
🔸 لنگان لنگان داشتم تو خیابون راه میرفتم که یه خانم زیبا و شیکپوش بهم نزدیک شد ازم پرسید: شما آقای ح.م. هستید؟!
گفتم: بله...
گفت: من شاگرد شما بودم، دبیرستان زینبیه دلوار، یادتون میاد؟!
با اینکه قیافش آشنا بود گفتم: نه! متاسفانه...! آخه من خیلی دانشآموز داشتم...
و بعد ادامه دادم: خب مهم نیست، شما خوبید خانم...؟
گفت: بله! ممنون استاد، من شیمی خوندم و تا دکترا ادامه دادم، البته نه اون سال ها، دکترام رو چند سال بعد گرفتم و در حال حاضر محقق هستم. آقای ح.م. ! سماک بحری هستم...
شناختمش... آره خودش بود خیلی دلم میخواست از احوالش با خبر بشم و حالا دیده بودمش که فرد موفقی شده بود...
یهو رفتم به بیشتر از سی سال پیش...! اون موقعها با اینکه انقلاب شده بود و مدارس تفکیک شده بود ولی به علت کمبود دبیر بعضی از دبیران مرد مدارس دخترانه تدریس میکردند، من هم اون وقتها به دانشآموزان دخترانه شیمی درس میدادم...
یادم اومد این دختر چند جلسهای که صبحها من کلاس داشتم دیر سر کلاس میومد و من هم همیشه دعواش میکردم و بدون اینکه چیزی بگه میرفت سر جاش... من هم کلی عصبی میشدم و واسه اینکه بچهها درس رو بفهمند، سریع درس رو ادامه میدادم...
همیشه میخواستم واسه دیر کردش به مدیر بگم ولی یادم میرفت، تا اینکه یه روز زنگ آخر تویِ کلاس بغلی، آخرین نفری بودم که از کلاس میرفتم بیرون یهو همین دانشآموز سماک بحری رو دیدم که به دیوار راهرو تکیه داده و تو چشماش پر از اشکه...!
پرسیدم: سماک چی شده؟!
🔸با بغضی که تو گلوش بود جواب داد: پام پیچ خورده آقا حالا نمیدونم چه جوری برم خونه...!
یهو گفتم: بیا من میرسونمت
اون وقتها یه ماشین فیات داشتم که هرکسی نداشت...
جواب داد: نه آقا خونهمون دوره...
گفتم: اشکالی نداره میرسونمت، میتونی تا ماشین یه جوری بیای؟
در حالی که برق خوشحالی تو چشماش موج میزد گفت: بله آقا...!!
باری هر جور بود خودش رو تا ماشین رسوند، من هم که بهخاطر معذورات نمیتونستم دستش رو بگیرم، سوار شد و به سمت خونهاش حرکت کردیم، وقتی نشانی میداد تازه متوجه شدم خونهاش خارج از شهر و در یکی از دهات اطراف قرار داره...
وقتی رسیدیم سر یه جاده خاکی گفت: آقا تو همین جاده است، دیگه خودم میرم، ممنون...
گفتم: نه! چه جوری میخوای بری...؟! میرسونمت...
همینطور که میرفتیم، چون راه خیلی طولانی شد ازش پرسیدم: این جا رو با کی میای بری مدرسه؟!
گفت: با هیشکی آقا! پیاده میام تا سر خیابون، ۵ صبح بلند میشم، اما خب گاهی بارون و باد باعث میشه کمی دیر برسم...
داشتم دیوونه میشدم، این همه راه رو این دختر، پیاده میومد...!!
🔸خلاصه رسیدیم خونهشون، یه خونه روستایی دیدم که از امکانات اون زمان هم خیلی چیزها کم داشت، به سختی رفت بالا و گفت: بفرمایید...
صدای پیرمردی از تو اتاق شنیده شد که پرسید: طاهره کیه؟!
دانشآموزم جواب داد: آقا معلممه...!
پیرمرد اصرار کرد که برم بالا و یه چایی بنوشم...
من هم رفتم و بعد از سلام و احوالپرسی، پیرمرد که فهمیدم پدر طاهره دانشآموزم بود، گفت: آقا معلم این دختر همه زندگی منه، الان دو ساله مادرش رو از دست داده، منم مریضم، هم تو لنج کار میکنه، هم تو خونه به دو تا برادرهای کوچیکش هم میرسه، میگم دختر نمیخواد درس بخونی، راه به این درازی چه کاریه آخه...! ولی هی اصرار میکنه میخوام درس بخونم...، آه ببینین الان شما رو تو درد سر انداخته
گفتم: این چه حرفیه...!
در حالی که با بغضی که گلوم رو گرفته بود به زور چایی که طاهره آورده بود رو میخوردم، گفتم: ببخشید من دیگه باید برم...
تمام راه رو که برمیگشتم گریه کردم...
پیش خودم گفتم؛ من فقط یک معلم نیستم، من باید بیشتر از اینها از حال دانشآموزم باخبر باشم...
از اون روز به بعد بهش زنگهای تفریح کمک میکردم... چند تا کتاب بهش دادم و دیگه دعواش نکردم، اینها تنها کاری بود که از دستم برمیومد...
حالا اون با تمام وجود مشکلات اینقدر موفق شده بود و من بهش افتخار میکردم...
همینطور که لبخند میزدم، نگاش میکردم که یهو از گذشته بیرون اومدم چون صدام زد: آقای ح.م.!! و ادامه داد: خیلی خوشحال شدم دیدمتون، من هیچ وقت محبتهایی که به من کردید رو فراموش نمیکنم...
گفتم: خواهش میکنم، من افتخار میکنم که چنین شاگردی داشتم...
خداحافظی کرد و در حالی که ازم دور میشد پیش خودم گفتم: امیدوارم معلمهای امروزی هم بدونند که فقط یک معلم نیستند....!!
| 38 | 0 | Loading... |
30 🦋
࿐ྀུ✿❥━━━━━━━━━━━🦋
✅تقدیمم ب تمام معلمهای دوران
پدرم استاد بازنشستهی مرکز تربیت معلم همدان است.در تمام مدت خدمتش، هیچ دانشجویی را ننداخت. حتی معروف بود که از یک دانشجو که درسش را افتاده بود، چهاربار در فاصلهی یک ماه امتحان گرفت تا بلاخره قبول شد و تمام نمرات بقیه را یکماه نگه داشت تا بلاخره دانشجو به آنها رسید. از پدرم پرسیدم چرا انقدر اهل مدارا با دانشجوها بودی؟
گفت:نباید هدف را گم کرد،
ما امتحان نمیگیریم که آدمها را تحقیر کنیم یا رنجشان بدهیم یا نیاز به قدرتمان را ارضا کنیم، ما امتحان میگیریم تا کمکشان کنیم بهتر یاد بگیرند و آدمها و معلمهای بهتری باشند. این هدف را نباید قربانی وسیله کرد.
✍" روح الله صدیق "
| 33 | 0 | Loading... |
31 تا اون بالایی نخواد برگی از درخت نمیوفته✨🤍
اجرای زیبایِ مهگل عزیز😍
اگر تیغ عالم بجنبد ز جای
نبرد رگی گر نخواهد خدای✨
| 39 | 0 | Loading... |
32 بسیارزیباااا
ببینین و برای عزیزانتون فور کنین👌😍 | 47 | 0 | Loading... |
33 خطر چای و قهوه اول صبح ☕️
◽️اگر عادت دارید اول صبح چای یا قهوه بخورید تا سرحال شوید، باید به یک نکته توجه کنید (👆)
| 44 | 0 | Loading... |
34 🔴 ریزش مو زنان
#زنانه | 43 | 2 | Loading... |
35 چوب عصای بهتریه تا کالبد انسانی...
| 45 | 0 | Loading... |
36 🌻❤🌻
خیلی وقتا قلبی ثروتمند زیر لباسی کهنه پنهون شده...
------------------------------------
| 35 | 0 | Loading... |
37 💛♡💛♡💛♡💛♡💛♡💛
❣*داستان کوتاه و آموزنده*
🌼🍃زن سالخورده ای میگوید :
سه تا پسر دارم که همه ی آنها ازدواج کرده اند .روزی به دیدن پسر بزرگتر رفتم وقصدم این بود که شب نزد او بمانم ؛ صبح از همسرش ( عروسم) خواستم برایم آب وضو بیاورد .. وضو ساخته ونماز خواندم وآب باقی مانده را بر بستره ای که شب برآن خوابیده بودم ریختم ؛ هنگامیکه عروسم چایی آورد به او گفتم : دخترم ! این وضع بزرگسالان است .. دیشب بر فراشم ادرار کردم .
او برافروخته شد وکلمات بسیار زشتی را نثار من کرد ودستورم داد تا آنجا را شسته وسپس خشک نمایم ..
باتظاهر خشمم را فرو بردم وبستره را شسته وخشک کردم ..
🌼🍃شب بعد به خانه پسر دوم رفتم وعین همان کار را تکرار نمودم... واکنش عروس دوم نیزمشابه واکنش عروس اول بود . وقتی با شوهرش درموردبرخورد زنش حرف زدم عکس العملی ازخود نشان نداد ..
🌼🍃سرانجام نوبت به پسر کوچکتر رسید وهمان کاری را که در خانه دوتا برادرش انجام داده بودم اینجا نیز انجام دادم . صبحگاه وقتی که عروسم چایی آورد گفتم : دخترم ! متاسفانه دیشب بر فراشم ادرار کردم . و اوگفت : مادرجان هیچ اشکالی ندارد . همه ی افراد مسن این وضعیت را دارند ؛ ما هم درسن خردسالی بر لباس وبدن شما ادرار میکردیم .. سپس بر خاست و آنجا راشست وخشک نمود .
🌼🍃آنگاه من به عروسم گفتم :
دخترم ! من دوستی دارم که مقداری پول به من داده تا برایش النگو وجواهرات بخرم ، اما من سایز دستش را نمیدانم ولی سایز دست او اندازه سایز دست توست ؛ بنابراین سایز خودت را بده تا برایش بخرم ..
🌼🍃سپس پیرزن ثروتمند به بازار رفت وبا همه پولش طلا وزیور آلات خرید وروزی هرسه فرزند را به همراه همسرانشان به خانه اش دعوت نمود .. طلاها را درآورد وبه آنها گفت : درآن شبها برفراش آب ریخته ام واصلا ادراری در کار نبوده است .. و طلاها را در دست عروس کوچکترش گذاشت
🌼🍃وگفت : این همان دختری است که من بزودی نزد او پناه می برم و باقیمانده عمرم را در کنارش خواهم گذراند .
در این لحظه پسرهای اولی ودومی سرگیجه شدند وازرفتار خود پشیمان گشتند .
🌼🍃مادر به آنها گفت : نتیجه عمل تان را خواهید دید وقطعا فرزندان شما نیز باشما چنین رفتار خواهند کرد . ولی برادر کوچکتر شمامحفوظ خواهد ماند وبا خوشحالی پروردگارش را ملاقات خواهد کرد ؛ واین همان چیزی است که زنانتان شما را از آن محروم کردند ، زیرا شما به آنان آموزش نداده اید که مادر چه گوهر ارزشمندی است..
❣*فدای نامت شوم گوهر نایاب مادر*
| 36 | 0 | Loading... |
38 ❣برای #ثبت در تاریخ ‼️
" #ارثیه میلیاردی صرف لبخند کودکان شد "
🌼🍃«حسین اسدی» معلم خیّر خوزستانی و راهبر آموزشی مناطق روستایی اندیمشک در گفتوگو با وزیر آموزش و پرورش: از ارثیه پدرم ۱ میلیارد و ۲۴۵ میلیون تومان به من رسید و قصد گرفتن یک #ماشین داشتم.
🌼🍃در گفت وگو با یک دختر دانش آموز متوجه شدم که بدلیل نداشتن ابزارهای هوشمند و عقب افتادن از درس دچار #افسردگی شده است ، به او یک تبلت هدیه دادم.
🌼🍃این دختر بقدری از گرفتن چنین هدیهای شادمان و ذوق زده شد که من ماشین را فراموش کردم و تصمیم گرفتم همه پولهای ارثیه پدریام را برای خرید تبلت و گوشی اختصاص دهم.
🌼🍃این معلم ، سال ۹۴ بعنوان معلم نمونه کشوری انتخاب شد و هدیه ریاست جمهوری به مبلغ ۲۱ میلیون تومان را بین ۲۱۰ دانش آموز مناطق محروم و نیازمند توزیع کرد.
درود به شرفش ❤️
❣#انسان نیکوکار
| 40 | 0 | Loading... |
39 قلب انسان در انتظار پیوند شدن
چه تپشهایی درکالبد قبلی داشتی، موقع ورزش، اضطراب، ناماکامی، نداشتن پولی یا عشق
درکالبد جدیدچطور خواهی تپید؟ با نگرانی یا آرامش یا شاید هم همدیگر را پس بزنی..... | 36 | 1 | Loading... |
40 خواهر یعنی تنهاییهام رو میسپرم دست تو چون شک ندارم میفهمیش
خواهر یعنی یه راه دو طرفه، یه قدم من یه قدم تو؛ اما بدون شمارش
خواهر یعنی یه تکیهگاه همیشگی
خواهر یعنی کسی که همیشه پشتته حتی اگر اشتباه کرده باشی
خواهر یعنی اشکاتو غریبه پاک نمیکنه
خواهر یعنی نفس
خواهر یعنی مهربون بودن .. | 40 | 1 | Loading... |
00:06
Video unavailableShow in Telegram
🌸همه ی خیرها
🌴به دست خداست
❤️هر چه خیر است
🏴در این روز معنوی
❤️برایت آرزو میکنم
عصرتون زیبا ودلنشین❤️
00:57
Video unavailableShow in Telegram
🎥بزرگ بودن و قوز دار بودن دماغ ما ایرانیا بی دلیل نیست!🤔
00:14
Video unavailableShow in Telegram
🕊از دلم یه کبوتر🕊
🕊تا مزار تو پر زد🕊
🌴السلامعلیڪیاشیخالائمه🖤💔
🖤شهادت_امام_جعفر_صادق(ع)💚
🌴بر_شیعیان_جهان_تسلیت_باد🏴
🌻🌻
00:45
Video unavailableShow in Telegram
این کلیپو دیدم گفتم با شما هم به اشتراک بزارم🥺شما چای پدر بودین چیکار میکردین؟
00:59
Video unavailableShow in Telegram
داستان واقعی این ترانه همه روشگفت زده کرد....
کمترکسی پیدامیشه که این آهنگ رونشنیده باشه و
باهاش خاطره
نداشته باشه💔
.
.
.