cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

سبک زندگی

مهارتهای زندگی بهتر، سبک زندگی همدلانه و شیوه های شاد زیستن به زبان ساده ارتباط با ادمین از طریق آیدی : @Lnkhaledi

نمایش بیشتر
إيران292 804زبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
201
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

وظیفه ی ما در رابطه نشان دادن غلط‌ها و اشتباهات دیگران نیست. ما همه به اندازه‌ی کافی واعظ و معلم اخلاق در اطرافمان داریم. وظیفه‌ی ما شاید این است که سکوت کنیم و اجازه دهیم دیگران خودشان باشند در کنارمان، درست همان کسی شویم که هیچگاه نداشتیم! وظیفه‌مان این است که دیگری را برای خودمان نخواهیم! بلکه دیگری را برای رها بودنش و شبیه خودش بودن بخواهیم. آدمها برای کم کردن دردها و تنهایی ها وارد رابطه می‌شوند نه برای وارد شدن به قفسی دیگر حتی اگر مُهرِ عشق بر سر در قفس خورده باشد. 🌿💞🌿💞🌿💞🌿💞🌿💞🌿💞 لینک کانال جهت عضویت @sld_deh 🌟🌸🌟🌸🌟🌸🌟🌸🌟🌸🌟🌸
نمایش همه...
ببینید ☝️ واکسن کرونا رو در سنندج خودتون خونواده‌تون ، فرزندانتون و پدر و مادرتون از چه روزی و چه تاریخی دریافت میــکنیــد @SharSna 👈از هفته بعد واکسن ۷۵ ساله‌‌ها شروع میشه فعلا برای زیر ۱۸ ساله‌ها واکسیناسیونی در نظر گرفته نشده است خبرهای کرونا و واکسیناسیون را اینجا ببینید در کانال اطلاع رسانی مردم شهر سنندج : @SharSna @SharSna 👈 @SharSna @SharSna لینک
نمایش همه...
واکسن کرونا
نمایش همه...
۳۸سال پیش پایه دوم ابتدایی بودم معلمم سپاه دانش و اذری بودبه نام...با معدل ۲۰ قبول شدم از دیار دورش بر گشت که تابستان از من امتحان جهشی بگیرد ... با معدل ۲۰ سوم هم گذراندم... این کار معلمم خاطره زندگیم شده و چقدر دوست دارم اورا ببینم ودستانش را ببوسم اسم او نه اردوعان بود ونه اتاتورک.. علی پور رحیم بود یادش گرامی معلم نژاد ومذهب وجغرافیا نمی شناسد معلم به انسانیت و علم و فرهنگ عشق می ورزداو مظهر دانایی و تجلیگاه مهربانی است.. معلم مریوانی را می بینی که با سایر دانش اموزانش موی سر خویش را می زنند و با شاکرد مبتلا به سرطانش سمپاتی وهمدردی می کند و خود ودانش اموزانش را در غم و درد و رنج وبیماری او شریک می داند مهر او لرزه بر تن و جان ادمی می اندازد و ما را به همنوایی فرا می خواند .. این مستند را در هیچ صحنه ونمایش ظاهری به تصویر نمی توان کشید این است معنای مهر معلم.. بها ندارد ترازویی برای سنجش ندارد در نزد پرودگار قابل توزین است ومتولیان اموزش و پرورش در ابران بخوبی انرا درک نکرده اند.... یا ان معلمی که خو د رابه دامن شعله های اتش می سپارد تا جان دانش اموزانش را نجات دهد این همان عشق است به انسانیت.. عشق پروانه به شمع... عشقی از نوع عشق عبد به معبود ورگه ایست از شعاعها وفوتون های الهی در وجود ان موجود.. ا ی معلم قدر خودت را بدان جا یگاه تو در عرش اعلاست کور باد چشمی که تورا نمی شناسد بشکند دستی که علیه تو می نگارد و بدینگونه بنیاد و شالوده یک جامعه مترقی را متزلزل می سازد ای معلم اگر می نگارم اگر افکار بی سامان ندارم اگر می توانم فکر کنم اگر پزشکم و درمان می کنم و به خود می بالم همه از ثمره وجود توست ای معلم روزت مبارک دکتر غفار مرادی @dr_ghaffarmoradi
نمایش همه...
☄کوچِ روایت ها ✍ فرشید رستگاری (روایت درمانگر) اعلام پایانِ "انسان" توسط میشل فوکو در فصل نهایی کتابِ واژه ها و چیزها (les most et les choses) همانند ریختنِ آبی بود بر آتشی که فکر می کرد سامان دانایی مطمئنی را برای بشر بوجود آورده است. دیگر پس از آن نه گرمایی بود و نه روشنایی ای که در پرتو آن حرکتِ به آینده و ارتباط با گذشته را بتوان فهمید. دیگر انگاره های دانایی انسان ازآنِ خودِ وی نبودند که تماماً در اختیار سامانی بزرگتر بودند به نام روحِ زمانه (episteme). جوامع و افراد نمود و نمودگی روح زمانه یا قالب های معرفتیِ بنیادینی را می زیستند که کاملاً از آن بی خبر بودند و نیز اینک می زیند که آگاهی اش را مدیون این فیلسوفیم. تفاوت لایه های تاریخی در تفاوت بین ابزارها و نمادها و معماری و حتی طبقه بندی های علوم نبودند که در این دستگاه فلسفی تفاوت ها فقط و فقط به تفاوت زبان و زبان های متاثر از ساختارهای قدرت ارجاع داده می شود. در این دیدگاه زبان است که آدمی را به گفتن وا می دارد و هم اوست که به پدیده ها و اشیاء نظم می بخشد، آنگونه که خود می خواهد نه آنچنان که هستند. بنابراین ما هیچ چیز نمی دانیم بجز آنچه که روح زمانه به ما اجازه ی فهم و فهمیدن آن را خواهد داد. زبان همه چیز است. در زبان به دنیا می آییم و نیز می زییم و می میریم. روابط ما با هستی برخاسته از زبان است. اگر در جایی/ روانی نظمی یافت شد، جادوی نظم زبان است و اگر در جایی/ روانی بی نظمی است، آن نیز بی نظمی زبان است. زبان روایت را بوجود می آورد و روایت ها نیز ما را می بلعند و ما خودِ روایت می شویم و روایت ها هویت ما. روایت است که گاهی/ همیشه بر مدار انسجام است و بدینسان گاهی/ همیشه بر مدار پریشانی. روایت ها توصیفِ زبانی حوادث اند و حادثه ها فقط حادثه اند و بس، اما هر حادثه آبستنِ هزاران گونه ی زبانی اند که می توانند به آن حوادث جان دهند و حوادث را در روندی خطی معنا دهی کنند. روایت ها، خطی دیدن حوادث پراکنده و بی ربط اند، برای پاسخ به نیازهای انسان. لذا روایت ها یادآوری زندگی زیسته شده ی انسانند. اینکه "ما زندگی را زیسته ایم" معجزه ی روایت است. این روایت ها بیانی ناخودآگاه دارند برای القای این که ما زنده ایم و نیز زنده بوده ایم. یادآوریِ گذشته و امتداد آن به آینده پاسخی برای القای حس بودن-جاودانگی ماست. ما باید خود را به یاد بیاوریم، حتی در یک روایت بیمار زیرا بیمار، گرچه بیمار است اما در نقطه هایی از زمان بوده است. روایت افسرده نیز مکانیزمی است مفید برای القای حس بودنمان. من افسرده ام، لذا زندگی را زیسته ام. غمگینی و ناامیدی و نارضایتی و تحریف در خودپنداشت و... گرچه به ظاهر مخرب اند اما وابسته به رشته¬ های نامرئی روایتی اند که می خواهد بودن اش را ( بودن روایت) را تحقق بخشد. روایت ها می خواهند بمانند حتی به قیمت نابود کردن لحظه های ناب آدمی. اگر آدمی را به مثابه یک حادثه بنگریم می توان با استفاده از زبان برای او نیز روایت های دیگری نیز قائل شد. علوم اجتماعی توانِ انسان را در زیستن در روایت های مختلف را منعکس کرده است، لذا برای بدست آوردن زندگی خوشایند می توان همانند ایل ها از روایتی به روایت دیگری کوچ کرد. روایت درمانی کاشف کوچِ روایت هاست. با این اعتبار که وظیفه ی این نحله ی درمانی، آزاد ساختن انسان از یک روایت و همراهی او به روایت بعدی است. روایتی که خود مراجع با استفاده از زبان خود می سازد برای خویش، با هدفِ کمتر صدمه دیدن لحظه های زندگی و در راستای یادآوری خود. مراجع با آگاهی از خاستگاه روایت و نیز با در هم شکستن آن خواهد فهمید که افکار و احساس و رفتارش وابسته به روایتی اند که به جای وی در زمان زیسته است. او می فهمد روایت زیسته شده اش در راستای تحقق روایت های فرادستی بوده است و در این مقام این آگاهی به همان اندازه که شفا بخش است برای او دردناک نیز هست. دردها انگیزه های کوچ اند. @kavosh_garan
نمایش همه...
💢مراجعه به روانشناس را جدی بگیریم ! جامعه‌ی ما پر شده از بیمارانی که از شدت دردِ کهنه‌ی روانشان، گلوی آرامشِ یکدیگر را فشار می‌دهند، که مشکلشان را نمی‌پذیرند و از ترس قضاوت‌ها، درمان را پس می‌زنند، بیمارانی که پشتِ میزها نشسته و با روانی گسیخته و ناآرام، میلیون‌ها نفر را مبتلا به فقر و یأس و بلاتکلیفی کردند. و مردمی که غده‌ی سرطانیِ روحشان بقدری وسعت یافته که دیگر نه چشمانشان می‌بیند، نه گوش هایشان می‌شنود، مردمی که از شدتِ درد؛ در اعماقِ سکوتی نجیبانه، فریاد می‌زنند، سکوتی که حکم اعدام جمعیِ شان است ! سلامت روحیِ افراد، میزان سلامت و اصالتِ یک جامعه را مشخص می کند . باید فرهنگ سازی شود ! روانشناسی شغل نیست، یک رسالتِ حیاتی و مقدس است ! رسالتی که این روزها؛ تاوان بایکوتِ کورکورانه‌اش را پس می‌دهیم ... 👤نرگس صرافیان طوفان‌ روز روانشناس مبارک❤️ کانال چالش صنفی معلمان ایران: @kchaleshFI
نمایش همه...
‌🔰 ‌سلب حق مادری 🔅 تحلیلی پیرامون طرح «جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» و قانون منع آزمایش غربالگری 🖋 معصومه قاراخانی (عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی) از اسفند 1399 تا امروز که مجلس اجرای طرح «جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» را تصویب کرد، بحث‌ها و نظرات مختلفی مطرح شده است. این طرح که خود بدعتی دیگر در سیاست‌گذاری اجتماعی در ایران است، می‌توان از جنبه‌های روان‌شناختی، جامعه‌شناختی، پزشکی، حقوق و حتی از حیث بنیان‌های اخلاقی مورد بحث قرار داد که البته دراین‌باره نیز مطالبی نوشته شده است. در این نوشتار از رویکرد سیاست اجتماعی، این مصوبه مجلس یازدهم را با توجه به مواد 53 و 56 آن در دو سطح مورد ملاحظه قرار داده‌ام. در یک سطح تبعاتی است که این سیاست برای خانواده و جامعه دارد. سیاست‌گذاری متکی بر دانایی‌ و واقع‌گرا ضمن اینکه تبعات خواسته و ناخواسته‌ای را که سیاست به دنبال دارد، در نظر می‌گیرد، نسبت هر سیاست را با مسئله‌ای که سیاست در پی پاسخ به آن است و نیز با سیاست‌های پیشین مورد توجه قرار می‌دهد. این سیاست بیش از آنکه سیاست‌گذاری متکی بر دانایی و تخصص باشد، سیاستی آمرانه، قهری و از بالا به پایین است. به این معنا که سیاست‌گذار بدون در‌نظر‌گرفتن حقوق ذی‌نفعان و بدون پذیرش مسئولیت و پاسخ‌گویی اقدام به سیاست‌گذاری می‌کند؛ شیوه‌ای از برخورد با جامعه و گروه‌های اجتماعی که تعلقی به زمان کنونی ندارد و ویژگی جوامع پیشامدرن است. طبق این قانون در مواردی ازجمله حفظ سلامت مادر و نوزاد، با تأیید پزشک و مراحل ویژه حقوقی سقط انجام می‌شده است. این سیاست در کنار ممنوعیت توزیع رایگان وسایل جلوگیری از بارداری نگرانی‌هایی را به‌ویژه برای خانواده‌های کم‌درآمد و فقیر که تنها امکان تهیه وسایل جلوگیری از بارداری را در خانه‌های بهداشت داشتند، ایجاد می‌کند. نگرانی از بارداری ناخواسته که البته بر روابط زناشویی نیز تأثیرگذار است، همواره همراه زنانی است که قصد بچه‌دارشدن ندارند و پس از بارداری ناخواسته به راه‌های مختلف و عمدتا ناامن متوسل می‌شوند و حتی در مواردی از جان خود نیز می‌گذرند. آمار سازمان بهداشت جهانی نشان می‌دهد 10 درصد از مرگ‌ومیر مادران در نتیجه سقط جنین ناامن است. سقط جنین ناامن همیشه وجود داشته است و تصور نمی‌رود بگیر‌وببندها هم بتواند سقط جنین را در جامعه محو کند، بلکه همانند همه سیاست‌های ناپخته دیگر به زیرزمینی و مخفیانه‌تر شدن و دورزدن قوانین منجر می‌شود. چنین طرح‌هایی عمدتا به زیان خانواده‌های فقیر و کم‌درآمد است و آنان را در وضعیت نامناسب‌تری قرار می‌دهد... ادامه یادداشت را در InstantView بخوانید🔻 http://yun.ir/ystxkf ✅ یاداشت‌های مرتبط پیشتر منتشر شده: 1️⃣ ایجادِ شغلِ فرزندآوری نوشته‌ی عباس عبدی 💡 #رسانه شمایید. اگر دوست داشتید به اشتراک بگذارید. ✅ شبکه جامعه‌شناسی @SocioNet | اینستاگرام
نمایش همه...
‌سلب حق مادری

تحلیلی پیرامون طرح «جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» و قانون منع آزمایش غربالگری به قلم معصومه قاراخانی (عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی) از اسفند 1399 تا امروز که مجلس اجرای طرح «جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» را تصویب کرد، بحث‌ها و نظرات مختلفی مطرح شده است. این طرح که خود بدعتی دیگر در سیاست‌گذاری اجتماعی در ایران است، می‌توان از جنبه‌های روان‌شناختی، جامعه‌شناختی، پزشکی، حقوق و حتی از حیث بنیان‌های اخلاقی مورد بحث قرار داد که البته دراین‌باره نیز مطالبی نوشته شده است. در این نوشتار از رویکرد سیاست…

یک هفته بعد از مرگت، کلمانس کابین تلفن نزدیک پارک را به من نشان میدهد و می‌گوید: "بیا به مامان زنگ بزنیم!" من او را به داخل کابین می‌برم و نگاهش میکنم که گوشی تلفن را برمی‌دارد، همه دکمه‌ها را فشار میدهد و بعد چند دقیقه ساکت می‌ماند. گوش می‌کند و فقط می‌گوید: "آره..آره...آره..." آخر سر می‌پرسم: "چه گفت؟" جواب میدهد: "پرسید که آیا همه چیز روبراه است؟ آیا ما هنوز باهم هستیم؟" و من بهش جواب دادم که: " من هنوز هم شیطونی میکنم!" بعد با هم از کابین بیرون آمدیم و مشغول خنده و بازی شدیم. برای صحبت کردن با مرده ها، هزاران راه وجود دارد. جنون یک دخترک چهار سال و نیمه باید به ما می‌آموخت که بیش از آنکه لازم باشد با مُرده‌ها صحبت کنیم، باید به ایشان گوش دهیم. و مُرده‌ها تنها یک مطلب را به ما می‌گویند: "باز هم زندگی کنید. همواره، بیش از پیش زندگی کنید و به خصوص خودتان را آزار ندهید و همیشه بخندید!" 📒 فراتر از بودن ✍🏻 #کریستین_بوبن
نمایش همه...
برای این که دو نفر برای هم خوب باشند، هر کدام باید ابتدا برای خود خوب باشد. تا موقعی که متوجه تنهایی خود نشویم، از دیگری به عنوان سپری در مقابل تنهایی استفاده می‌کنیم. فقط کسی که بتواند مثل عقاب شجاعانه زندگی کند، قادر است به دیگری عشق پیشکش کند؛ فقط او توانایی دارد که آرزوی یک وجود متعالی را برای دیگری داشته باشد. بنابراین یک زناشویی که انسان نتواند از آن صرف نظر کند، محکوم به شکست است. ✍🏻 #اروین_د_یالوم 📒 وقتی ‌نیچه‌ گریست
نمایش همه...
مرگ تعصب، تولد اخلاق است... ایمانوئل کانت
نمایش همه...