دلارام زندگی❤️

سلام 🥰 مرسی از پیام پر مهرتون😍💚 خیلی حس خوبی گرفتم خستگیم برطرف شد

سلام میخواستم حسم رو از جلسات بگم راستش تجربیات قبلی خوبی از صحبت با روانشناش نداشتم. بار ها در ارتباط باهاشون احساس کردم که به جای یک انسان، یک مشکلم، مشکلی که هیچوقت قرار نیست حل بشه ولی همه سعی دارن با قرص و دارو کنترلش کنن. بنظرم دلیل تفاوت ارتباطم با شما، خانوم مرادی، اینه که یک شب که از شدت فکر و گریه و ناامیدی تا صبح خوابم نبرده بود خیلی اتفاقی این چنل رو پیدا کردم، دیگه برام مهم نبود که شما مال چه شهری هستین و... فقط میدونم اون صبح تصویر شما رو دیدم و چند تا از پیام هاتون که راجع به مراجع هاتون و مشکلاتشون بود رو خوندم و حس کردم که چقدر دوست دارم به شما اعتماد کنم. اولین جلسه ایی هم که باهاتون داشتم، یادمه صداتون به شدت مهربون بنظر میومد، انگار با تک تک کلماتتون داشتین سرمو ناز میکردین. و میتونم اعتراف کنم با وجود اینکه مدت زیادی از اشناییم با شما نگذشته ولی احساس میکنم روز ها و شب ها قابل تحمل تر شدن، چون میدونم پنجشنبه هایی هست که میتونم بیام و راجع به همچی باهاتون حرف بزنم و قضاوت نشم، حس بد نگیرم و حتی برای مسائل مختلف تمرین بگیرم! انگار که واسه ی زندگیم یه معلم پیدا کردم :') شاید بی ربط باشه اما این رو توی کتابی به اسم "زن شیشه‌ای" خوندم و حقیقتش یاد شما افتادم : ˒˒سلام به کسی که نور می‌فروشد.˓˓ - من معلم هستم. ˒˒گفتم که نور می‌فروشید.˓˓ نمیدونم این رو دوست دارید تو چنل منتشر کنید یا فقط واسه خودتون داشته باشیدش ولی خوشحالم که اینارو گفتم❤️

 اتفاقی عکس فردی را در اینستاگرام دیدم و چون چهره اش آشنا بود به فکر فرو رفتم، و پیجش را که باز بود نگاهی انداختم و درست حدس زده بودم، او سالها قبل مراجع من بود و من او را در ذهنم آقای پیانویی صدا میکردم، از عکسهایش پیدا بود که فارغ التحصیل شده و مثل گذشته آنقدرها خجالتی نیست چون چند اجرای زنده پیانو در پیجش بود و من با دیدن این عکسها خیلی خوشحال شدم. آقای پیانو دانشجویی بود که با مشکل مهارتهای ارتباطی نزد من آمد و با وجودیکه باهوش و هنرمند و نوازنده پیانو بود اعتماد به نفس پایینی داشت، یادم می آید یکبار بعد از تمرین مهارتهای ارتباطی در جلسه به او تکلیف دادم که برود در راستای یک خیابان ساز فروشی و با یکی دو فروشنده سر صحبت را باز کند تا ترسش از شروع صحبت کردن بریزد و او جلسه بعد که آمد گفت نه با یک نفر بلکه با حدود ۱۰ یا ۲۰ نفر صحبت کرده و خیلی خوشحال به نظر میرسید. به گفته خودش با نفر اول که صحبت کرده بود خیلی اضطراب داشته ولی وقتی در اولین صحبت تاحدی موفق شده بود با اکثر فروشنده های آن خیابان صحبت کرده بود. می دانید ما روانشناس ها زندگی دوگانه ای داریم نه تنها از موفقیت و شکست خود غمگین یا شاد میشویم بلکه در موفقیت و شکست مراجعانمان نیز سهیم هستیم. به امید روزی که تمام مراجعانم را در اوج خوشبختی و خوشحالی ببینم

#موسیقی تراپی با هم گوش بدیم 🎼🎧 اون غم هایی که پنهانشون کردی ‏جلوی دیدن زیبایی های درونتو میگیره اجازه بده تا احساس درونیت همونطوری که هست آزاد بشه‌.‌‌‌.‌‌‌‌.‌.

یکی از نشانه‌های بلوغ انسان همین است که بداند چطور چیزهایی را که برای دیگران اهمیت دارد درک کند، حتی اگر برای خودش اهمیتی نداشته باشد. 📚 #ما_تمامش_میکنیم ✍🏻 #کالین_هوور

من افراد زیادی را می‌شناسم که از خود بیزارند و برای رفع آن می‌کوشند نظر مثبت دیگران را به خود جلب کنند. ولی این راه حل نادرست و در حکم تفویض اختیار به دیگران است. وظیفه شما این است که خود را همانطور که هستید بپذیرید و در جهت رشد خود بكوشيد، نه آن که دنبال راهی برای مقبولیت یافتن نزد مردم باشید. 📚 #وقتی_نیچه_گریست ✍🏻 #اروین_دی_یالوم

#گوشه ای از جلسه من نزدیک ۳ ساله ازدواج کردم همسرم تا یه سال اول خیلی به من محبت‌ میکرد ولی بعد کم‌کم محبتش کم شد  ، کلا خیلی رفتاری و جنسی سرده و کم حرف، اروم فقط به خواسته های خودش اهمیت میده. دوساله که بخاطر بی توجهی همسرم و کمبود محبت از طرف شوهرم نسبت بهش سرد شدم .بهشم میگم من کمبود محبت دارم نکن اینکارو با من فقط یه دلخوشی‌ میخوام یه توجه. نمیدونم چجوری بااین قضیه کنار بیام،خانواده هم محبتی بهم نکردن یاد گذشته می‌افتم دلم میخواد گریه کنم دوستی ندارم همش تو خونم خیلی بده اینو میگم اما گاهی دلم میخواد با کس دیگه ای چت کنم  بعضی وقتام میگم طلاق بگیرم 😔😔کاش ذهنم میخوندین چقدر تنهام😭 می‌فهمم حسی که تجربه می‌کنید چقدر سخته،واقعاً سخته در رابطه‌ای باشید و دائماً حس بی توجهی از طرف شوهر داشته باشید. اما به نظر من این نیاز فقط در ارتباط عاطفی گرفتن با فرد دیگر رفع نمی‌شه. شما اگه با هر فردی ازدواج می‌کردید باز هم احساس بی محبتی و بی توجهی از همسرتان می‌کردید. شما ظرفی خالی دارید که حال انتظار دارید همسرتان به‌تنهایی بتواند آن را پر کند. درحالی‌که نه‌تنها همسرتان بلکه هیچ‌کس چنین توانایی و قابلیتی ندارد.(طرحواره محرومیت هیجانی) شما تمام تمرکزتان را روی رابطه عاطفی‌تان گذاشتید و انتظار دارید تمام نیازهایی که دیگران برآورده نکردند را همسرتان برآورده کند. هنگامی که این نیاز کمبود محبت برآورده نمی‌شود از همسرتان خشمگین می‌شوید و به‌نوعی می‌خواهید انتقام همه را از همسرتان بگیرید. اما اگر شما مدام  در این زمینه به همسرتان انتقاد کنید و بگویید به من کم توجهی می کنی، او احساس بی کفایتی می‌کند و حس می‌کند من هر کاری هم بکنم نمی‌توانم نیازهای او را برآورده کنم یا دقیقاً همین حسی که به همسرتان دارید (فقط به فکر خودش است)   من فکر نمی‌کنم رابطه عاطفی شما با فردی غیر از همسرتان کمک‌کننده باشد. کسی که محبتی در کودکی ندیده باور می کند که دوست داشتنی نیست ... بنابرین قدم های اول تراپی تمرکز روی خود شماست

اگه بخاطر ترس از شکست به اهدافت نرسی شک نکن که گرفتار حسرت های آینده میشی چون هیچوقت قرار نیست با صبر کردن همه چیز درست بشه انگیزه ی لازم رو پیدا کنی و تضمینی برای موفق شدن بدست بیاری اونوقت برای همیشه باید در حاشیه امن خودت بمونی مثل بعضیها نباش که از ترس شکست فقط زنده هستن ولی زندگی نمیکنن و حتی فرصت عشق ورزیدن رو هم از خودشون دریغ میکنن...

هروقت ترس از آینده اومد سراغت و فکر کردی که از پس هیچ کاری برنمیای فقط کافیه کاری که قصد انجامش رو داری شروع کنی چون جرأت انجام هر کاری با خودش انگیزه و خلاقیت ،انرژی بهمراه میاره نباید منتظر بمونی که اول انگیزه پیدا کنی یا خیالت راحت باشه که حتما نتیجه میرسی مهم قدم برداشتن با وجود ترس و اضطرابه

⭕️من هر وقت که بچمون میبینم به درسش گیر میدم که بیشتر بخونه ➰این کار باعث میشه فرزندت دیگه دلش نخواد باهات حرف بزنه چون همه مکالماتتون رنگ و بویی از درس داره مهم‌تر از هر درسی، ارتباط، گفتگو  و صمیمیت تو و فرزندت پس نذار خدشه دار بشه.