جوانان و دانشجويان اصلاح طلب
اين كانال توسط جمعي از جوانان و دانشجويان _به منظور نقد نارسايي ها و مشكلات جوانان و دانشجويان و پيگيري مطالبات آنها_ اداره مي شود
نمایش بیشترکشور مشخص نشده استزبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
326
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
✅بيانيه جمعی از دانشجويان دانشگاه های علوم پزشکی اهواز، آبادن و دزفول :
بسم الله الرحمن الرحیم
امام على علیهالسلام :
" مَنْ لَمْ یُصْلِحْ نَفْسَهُ لَمْ یُصْلِحْ غَیْرَهُ "
هر كس خودش را اصلاح نكند، نمیتواند دیگران را اصلاح نماید.
ملت شریف ایران در انتخابات اردیبهشت ماه سال جاری با عبور از تفکر ایستا و غیر عقلانی و انتخاب مجدد تفكر اصلاح طلبی و اعتدال به همه جهانیان ثابت کرد که دوران انزوا و عقبگرد به پایان رسیده است و این نوید آینده ای روشن برای ملتی بود که بر پیکره خود زخم های فراوانی را ديده است.
حال که این مردم با انتخابی به موقع حمایت قاطع خود را از گفتمان اصلاح طلبی و روش اعتدال نشان دادند شایسته تر آنست که دولتمردان نیز با انتخاب صحیح کارگزاران و مسئولینی خدوم و پايبند به همين گفتمان و تفكر، پاسخی درخور این حمایت به مردم دهند.
در روزهای اخیر پس از استعفای دکتر اسماعیل ایدنی رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز اتفاقات گسترده ای در این دانشگاه به وقوع پیوسته و از صف بندی های مشکوک و حتی حمایت های همه جانبه جناح رقیب در انتخابات اخیر از یکی از کاندیداهای ریاست دانشگاه ( که حتی اخباری از سهم خواهی های آنان از فرد مذکور حکایت می کند) فضای دانشگاه و حتی استان را ملتهب تر از پیش ساخته است.
این واقعیت بر همگان واضح و مبرهن است که در استان محروم خوزستان، دانشگاه علوم پزشکی اهواز به عنوان بازویی توانمند و تکیه گاهی محکم جایگاهی ویژه در بین ملت و دولت دارد و ریاست این دانشگاه پستی خطیر و در عین حال سرنوشت ساز برای تمام خوزستانی ها می باشد.
ما دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی اهواز ، آبادان و دزفول از وزیر محترم بهداشت و آموزش پزشکی و نیز سایر مسئولین کشوری و استانی خواهشمندیم برای انتخاب رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بدون در نظر گرفتن قومیت و رفاقت و یا حتی شانتاژ های خبری طیفی از خبرگزاری ها، با توجه به ویژگی های علمی و اخلاقی و مدیریتی افراد به انتخاب فردی مسئولیت پذیر ، قاطع و کارآمد مبادرت ورزند و از انتخاب اشخاص وام دار به گروه های خاص خودداری کنند.
انتخاب افرادی که در گذشته وفاداری خود را با عمل به منویات مقام معظم رهبری و برنامه هاي دولت در قالب اجرای طرح تحول نظام سلامت، نشان دادند. کسانی که بازوی محرومان در توسعه ی انقلاب بزرگ درمان در استان بوده اند و هرگز سهم خواهی دیگران را از سلامت مردم برنتابیده اند.
و من الله توفیق
جمعی از دانشجويان دانشگاه های علوم پزشكی اهواز، آبادان و دزفول
@Javanan_Daneshjouyan_Eslahtalab
*سالگرد کودتا*
✍️️سهند ايرانمهر
✅امروز سالگرد کودتای منجر به سقوط سالوادور آلنده در شیلی است:
✅در 11 سپتامبر سال 1970، سالوادور آلنده، نامزد سوسیالیست انتخابات ریاست جمهوری شیلی به صورت دموکراتیک در این انتخابات برنده شد، ریچارد نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا که حامی رقیب آلنده بود، کیسنجر وزیر امور خارجه و سازمان های جاسوسی آمریکا را مسئول سرنگونی او کرد. آلنده برنامه ای وسیع را برای ملی کردن صنایع به ویژه مس و کمپانی های فراملیتی آغاز کردو همین سبب هراس از برآمدن مارکسیسم در شیلی شد.
✅زنگ خطر چنین رویدادی توسط اقتصاددانان مکتب شیکاگو منجمله میلتون فریدمن به صدا درآمد. مکتب اقتصادی شیکاگو در واقع هواداری لیبرالیسم در مقابله با موج مداخله گرایی دولت است اما کودتا علیه آلنده بیش از آنکه عرصه محکوم کردن یا جانبداری از لیبرالیسم یا مارکسیسم یا سوسیالیسم باشد تجلی به مسلخ بردن اراده یک ملت به زور اسلحه و کودتا بود.
✅کودتا روز یازدهم سپتامبر 1973 با حمله نظامیان و به سرکردگی ژنرال پینوشه آغاز شد. آلنده خود با مسلح شدن به جنگ کودتا چیان رفت و کشته شد. چند روز پس از کودتا، نظامیان بیش از 40 هزار نفر را در استادیوم ورزشی ملی شیلی جمع کردند و هزاران نفر را شکنجه داده و به قتل رساندند. قدرت گرفتن نظامیان مشکلی را از شیلی حل نکرد و فساد روزافزون آنان سبب شکست شان شد. نهایت اما همان شد که آلنده در آخرین نطق خود پیش بینی کرد: روسیاهی نظامیان و بازگشت دموکراسی . پینوشه و بسیاری از همکارانش محاکمه شدند اما سوای رویکرد سیاسی یا اقتصادی وی،آنچه در ذهن تاریخ مورد تقدیس قرار گرفت اراده یک ملت بود که در یک نام یعنی "آلنده" تجلی یافت.
✅نُطق بدرود پرزیدنت سالوادور آلنده، در روز کودتا:
هموطنان!
بیگمان این آخرین باری خواهد بود که من با شما سخن میگویم. نیروی هوایی برجهای فرستندهٔ پورتالس و کورپوراسیون را بُمباران کرده است. کلمات من آکنده از تلخی نیست اما سرشار از نا امیدی و غبن است: این کلماتی است که آنهایی را که سوگند دروغ خوردند اخلاقاً، محکوم میکند: سربازان شیلی را، سر فرماندهان افتخاری را، دریاسالار مِرینو را که سرخود فرماندهی نیرویِ دریایی را اشغال کرده، آقای مِندوزا، ژنرالِ قسیالقلبِ فرومایه - کسی که همین دیروز وفاداری خود را نسبت بهدولت اعلام کرد و اکنون او نیز خود را بهسمت ژنرال فرماندهی پلیس ویژه شیلی منصوب کرده است.
✅در برابر چنین حقایقی، تنها میتوانم یک چیز بهکارگران بگویم: «من تسلیم نخواهم شد!»
✅در مواجهه با تصمیمی تاریخی، در این برزخ، بهخاطر وفاداری بهخلق زندگی خودم را فدا میکنم، و با اطمینان بهشما میگویم که یقین دارم دانههایی که بهدست ما در وُجدانهای شریف هزاران هزار شیلیائی کشته شده است هیچگاه از میوه بارآوردن باز نخواهد ماند.
✅نظامیها نیرومند هستند، آنها قادرند مردم را بهاسارتِ خود درآورند اما رَوندِ تکامل اجتماع را نه با جنایت مانع میتوان شد نه با زور.
تاریخ در کنار ما است و مردمند که آن را میسازند.
@Javanan_Daneshjouyan_Eslahtalab
.
در عین اعتراف به این که از خصوصیات ایشان حرفهای بودن در عقیده و مبارزه بود و واقعا زندگی او این گونه بود و به رغم زندگی روزمره مانند مردم عادی، ایناهداف و فعالینهضت آزادى ايران:
تها را هم تعقیب میکرد و در قید تعلقات مادی نبود
مشی سیاسی ایشان قبل و بعد انقلاب دچار تغییر هم شد؟
طبعا در آستانه انقلاب گرایش به سمت مبارزه مثبت یا مقاومت و قهر انقلابی بیشتر بود، نسبت به بعد انقلاب که اصلاحگری و پرهیز از خشونت، مشی او و همفکرانش بود.
اخیرا در رسانهها نوشته بودند که دکتر یزدی از مهندس بازرگان انقلابیتر بوده است. این گونه ارزیابی به این علت مطرح شده که در مقطع تاریخی مشخصی پس از شکست نهضت ملی و مبارزات قانونی و مسالمتآمیز، در ایران کودتا رُخ داد و شرایط حرکتی رادیکال نمودار شد. جنبشهای انقلابی قهرآمیز در کشورهایی مانند کوبا، ویتنام، الجزایر و فلسطین به وجود آمد که دکتر یزدی هم مانند همه، متأثر از ادبیات و رویکرد آن دوران بود اما در دوران پس از انقلاب که مسائل و تنشها به اصطلاح «درونخَلقی» بود و میبایست از درون نقد و اصلاح صورت میگرفت، دکتر باز هم با همین رویکرد اصلاحی با مؤلفههای سیاسی و اجتماعی همراهی کرد.
دکتر یزدی در این سالها هیچگاه از مشارکت قهر نکرد. این شاید وجه بارز مشخصه اصلاحاندیشی او باشد. مثلا به رغم همه محدودیتها حضور در انتخابات را تجویز میکردند. میتوان این خصوصیت را به عنوان نماد اصلاحطلبی او معرفی کرد؟
هر چند بنده خود اینگونه نمیاندیشم که ما مجبوریم همواره به صندوق رأی وفادار باشیم یا از آن توقع معجزه داشته باشیم، بلکه بستگی دارد که در یک دوره چقدر واقعا میتوان مؤثر بود. این که شرکت کردن بهتر است یا نه، بستگی به شروط و شرایط مشخص دارد. زمانی ممکن است لازم باشد «شرکت در انتخاباتی خاص» را ترغیب یا تحریم کنیم و شخصا معتقدم روشنفکر نباید به طور مستقیم به مردم توصیه کند و دستورالعمل صادر کند که چه بکنند. البته میتواند بگوید خودم رأی میدهم یا نه ولی نمیتواند همان را از مردم انتظار داشته باشد یا به آنها حکم و امر و نهی کند، بلکه بیشتر باید تحلیل و بینش بدهد تا مردم خود بتوانند درستتر تشخیص دهند.
و اما خط مشی دکتر یزدی و دوستان نهضتی از آغاز انقلاب تاکنون؛ چنان که در زمان شاه پیش از کودتا، اتخاذ مشی قانونگرا، مسالمتآمیز یا پرهیز از خشونت، یعنی سبک کاری اصلاحی بوده است. در نتیجه، در هر انتخاباتی که فضایی بازتر برای طرح مطالبات، برنامه و... پیدا میشد، توصیه میکردند به مشارکت عمومی در حیات سیاسی و رأیدادن به نیروهای مصلحتر.
رابطه مرحوم یزدی با دکتر شریعتی چگونه بود؟
ایشان از دوستان دوران فعالیتهای دانشجویی در نهضت ملی و نواندیشی مذهبی دکتر شریعتی بودند و حتی در اروپا به خانه شریعتی آمدند تا در جهت تشکیل مقدمات نهضت آزادی (یا آزادیبخش) ایران در خارج از کشور اقدام کنند و نیز زمانی که قرار شد به آمریکا بروم، همانطور که در نامههای دکتر شریعتی هم آمده است، توصیه میکرد که با دکتر یزدی در تماس و مشاوره باشم و زمانی که خبر شهادت شریعتی آمد، به خانه دکتر یزدی رفتم و ایشان با ظرافتی، خبر فوت پدر را دادند و گفتند که در انگلیس برای خانواده وکیل گرفته شده تا رژیم شاه از جنازه سوءاستفاده نکند، چون در مطبوعات آن زمان اعلام کرده بودند که میخواهند جنازه را برگردانند و مراسمی رسمی بگیرند!
ایشان در تکثیر و ترجمه آثار دکتر شریعتی نیز از همان زمان حسینیه ارشاد به بعد در آمریکا نقش فعال داشتند و از نظر فکری هم مشی دکتر شریعتی را تعقیب و تبلیغ میکرد و از مبلغان اندیشههای دکتر در جهان بود.
@Javanan_Daneshjouyan_Eslahtalab
✅ابراهیم یزدی به روایت احسان شریعتی
روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: «این روزها برگهایی از کتاب تاریخ سرزمینمان، میزبان ابدی سیاستمدار کهنهکاری شده است که فارغ از اسطورهسازیهای بیپایه و مرسوم پس از مرگ، در طول دوران حیاتش به امیدواری در یأس و شکیبایی در رنج شهره بود. پیش از انقلاب، انقلابی بود و از نقشآفرینان آن روزها. در تبعیدگاه نوفللوشاتو با امام(ره) بود و از مسافران پرواز انقلاب، پس از انقلاب هم با نهضت آزادی و مرحوم بازرگان ماند و در دولت موقت، نخستین وزیر خارجه انقلاب لقب گرفت. ابراهیم یزدی تا پایان حیاتش به گفتمان سیاسی مهندس بازرگان وفادار ماند و بر این اندیشه بود که ویرانههای حاصل از 2500 سال تسلط فرهنگ استبدادی را نمیتوان یکشبه به گلستانی از آزادی و دموکراسی تبدیل کرد.
در پی برداشتن نخستین گامهای سیاست «گام به گام» مرحوم بازرگان بود که شور انقلابی حاکم بر فضای نخستین روزهای آخرین انقلاب قرن، او و همفکرانش را برنتابید و آنها را به کنج و حاشیهای هدایت کرد. به باور بسیاری از ناظران و کنشگران سیاسی، یزدی در تمامی سالهای سکوتش همچنان مخالف فرهنگ استبدادی «زور و زود» باقی ماند و با مشی اعتدال و پرهیز از خشونت، به امید اصلاحات، دیده از جهان فروبست و برای همیشه مهمان تاریخ شد. در آلبوم خاطرات انقلاب، تصویری متفاوت از مرحوم یزدی در کنار شهید چمران و احسان شریعتی بر سر مزار دکتر علی شریعتی ثبت شده، میگویم متفاوت زیرا در کمتر عکسی او را این چنین مغموم و سر در گریبان میتوان یافت. حال چهار دهه از عمر آن عکس میگذرد و این بار احسان شریعتی را در منزل مرحوم یزدی دیدم که مغموم اما متفکر به گوشهای نگاه میکرد. او تنها بازمانده آن عکس است.
بیتردید احسان شریعتی، روایت خاص خود را از شخصیت ابراهیم یزدی و رابطهاش با دکتر شریعتی دارد؛ ازهمینرو گفتوگویی با او داشتیم که در پی میآید.
آشنایی شما با مرحوم یزدی مربوط به پیش از انقلاب میشود. در تمام این سالها دکتر یزدی را چگونه شخصیتی یافتید؟
دکتر ابراهیم یزدی مانند مهندس بازرگان شخصیتی بود برخاسته از خانوادهای اصیل ایرانی و مسلمان که هم جنبه بومی و ملی داشتند و هم مذهبی و سنتی بودند و آشنایی با فرهنگ مذهبی و نزدیکی با روحانیون مبارز را هم از همانجا دارند ولی در جریان جنبشهای اجتماعی تاریخ ایران یعنی نهضت ملی به رهبری دکتر مصدق و پیشتر نهضت «خداپرستان سوسیالیست» بهرهبری دکتر نخشب قرار میگیرد و بعدها به «نهضت مقاومت ملی» میپیوندد و بخشی از این مبارزات سیاسی را همچون دکتر چمران و دکتر شریعتی در خارج از کشور ادامه میدهد.
استمرار و پیگیری در کارها و انتخابهای درستتر در بزنگاههای تاریخی، یکی از شاخصههای فردی ایشان بود که برای امثال من همیشه جالب بوده است. در بزنگاههای تاریخی برخی از رجال و شخصیتها به پیمانهای اولیه خود وفادار نمیمانند و تغییر ماهیت میدهند و دگرگونی جوهری یا ماهوی پیدا میکنند اما ایشان راه درستتر را تشخیص داد و انتخاب کرد.
در انتخابهای کلی هر چند ممکن است افراد ضعفها یا اشتباهاتی در بیان دیدگاهها یا سلایق خاصی داشته باشند ولی زندهیاد یزدی بسیار منعطف بود و گوش شنوایی برای شنیدن نظرات انتقادی مخاطبان؛ به ویژه جوانان داشت.
دکتر یزدی در قید و بند تشریفات و اشرافیتهایی نبود که بزرگان گاهی بدان مبتلا میشوند. سادهزیست بود و خاطرم هست که در آمریکا، اروپا و خاورمیانه، چگونه میزیست. یک کتاب زیر سر میگذاشت و بر زمین میخوابید. در آن زمان در خارج کشور مُدلی برای فعالیت انجمنهای دانشجویی بود. البته منتقدانی زیادی هم داشت؛ از میان برخی گرایشهای دیگر که مثلا نوگراتر، چپتر یا رادیکالتر بودند. در زمان فعالیت در «انجمنهای اسلامی» دانشجویان ایرانی در خارج برخی ایراد میگرفتند که دکتر یزدی خیلی متشرع است و حتی در خانهاش ذبح شرعی میکند و از این قماش شایعات!
- مثل همان انتقاداتی که از سوی برخی چهرههای مذهبی یا روشنفکر به دکتر شریعتی میشد؟
بله، مثلا اخیرا عکسی از دکتر شریعتی و خانوادهاش در اروپا را در فضای مجازی بازنشر کردهاند و گفتند کسی که «فاطمه فاطمه است» را نوشته، چرا خانمش محجبه نبوده و توجه نکردهاند نه به تاریخها و دورهها و نه این که اصلا دکتر شریعتی در آن کتاب چه گفته است؟ اصلا حرف و پیامش چه بوده... در مورد دکتر یزدی هم همیشه انتقاداتی از این دست یا معکوس، در افواه عمومی مطرح بود. برای نمونه، بیشتر از سوی غیر مذهبیها و به ویژه نیروهای چپ مارکسیستی که با امثال او و دکتر چمران حساسیت خاص داشتند و...
@Javanan_Daneshjouyan_Eslahtalab
عشق و رسالت
علیرضا رجایی برای مرخصی از زندان آمده بود. دوستانی توصیه کردند به جای اینکه ما به خانهاش برویم، او را دعوت کنیم تا در محفل ما حضور پیدا کند. جلسه خوبی بود. به جای اینکه به دیدارهای متعارف با زندانیان اختصاص پیدا کند، نشستیم دو سه ساعتی بحث کردیم. هفت یا هشت نفر در جلسه حضور داشتند. تقریباً همه با او مخالف بودند. حتی من. او اما یک تنه ایستاد و تا آخر از مواضع خود دفاع کرد.
مهم نبود ما چه میگفتیم او چه میگفت. مهم تفاوت ما در سنخ بحثی بود که عرضه میکردیم.
آن جلسه را میتوانستی به یک صحنه تئاتر تشبیه کنی. ما که هفت هشت نفر بودیم، همه طبقه بندی شده، دقیق، با حساب و کتاب و ارقام و آمار حرف میزدیم. اگر قرار باشد آن جلسه مثل یک نمایش اجرا شود، هنرپیشگانی که نقش ما را بازی میکنند باید کت و شلوار اتو کشیده بپوشند، کراوات بزنند، خودکار و قلمی شیک به دست بگیرند و منطقی حرف بزنند. ما از ضرورت صبر، رفتارها و انتخابهای کمهزینه سخن میگفتیم و او را مرتب به عقلانیت توصیه میکردیم.
اگر قرار باشد آن جلسه در یک صحنه تئاتری به نمایش درآید، نقش علیرضا را به کسی بسپرید که لباس نامرتبی پوشیده، موهایش ژولیدهاند، و خیلی حوصله حرفهای ما را ندارد. او هم تحلیل میکرد و به امکانها و محدودیتها اشاره میکرد، اما معلوم بود این همه را میگفت تا از ما کم نیاورد، لب کلام او چیز دیگری بود، او احساس وظیفه میکرد. فکر میکرد به هر هزینهای باید با آنچه ظالمانه است ستیز کرد و با آنچه عادلانه است، همراهی. وقتی آمار و ارقام جلوش میگذاشتیم و استدلال میکردیم دفاع از فلان خواست ناممکن است و مخالفت با فلان مساله پرهزینه خیلی پاسخ قانع کنندهای نداشت. همه در موضع هجوم به او بودند حتی من.
بعد از جلسه قرار شد من او را برسانم. سوار ماشین شد. عصبی بود. چند بار به من حمله کرد. خیلی بیربط. ولی معلوم بود از من دلخور است. به خانه رساندمش. رفت، در خانه را باز کرد. وقتی میخواست در را ببندد، نگاهی به من کرد و گفت: ادای دانشمندان را درنیار. تو هم مثل من بودی معلوم نیست چرا اینطور شدی.
انگار یک تیغ به صورتم کشید.
راست میگفت. سال های متمادی مثل دو همزاد با هم رفته بودیم و آمده بودیم. علیرضا همان علیرضای سابق بود. این من بودم که تغییر کرده بودم. علی رضا نماینده دورانی است که همه احساس رسالت میکردند. فکر میکردند به این دنیا آمدهاند تا وظیفهای را به انجام برسانند. برای چنین کسی تحلیل شرایط تا جایی اهمیت دارد که برایشان معلوم کند چطور باید به وظیفهشان عمل کنند. من گرمترین دوران زندگیام را در همین سپهر گذراندهام. بخش مهمی از آن را کنار علیرضا.
من اما چندی بعد به کسانی پیوستم که بیشتر به تحلیل شرایط علاقهمندند. اگر هم کاری قرار است از تحلیلمان بیرون بیاید دیگران بکنند. علیرضا به همین تغییر اشاره کرد.
وقتی در را بست و رفت، ماشین را روشن کردم و در راه فکر میکردم چطور راهم از علیرضا جدا شد؟ خیلی پاسخ به این سوال سخت نبود. من شغل و خانه و زندگی و امکاناتی دارم. این همه را به بهای همین تغییر نقش به دست آوردهام. نشستن و تحلیل شرایط کردن، هم پرستیژ علمی میآورد، هم به عنوان یک کارشناس این طرف و آنطرف دعوت به سخنرانی میشوی، هم پروژه میگیری، هم روشنفکری میکنی و هم خیلی راحت زندگی. علیرضا نه شغل و زندگی درستی داشت نه آرامشی.
در آن جلسه علیرضا خیلی احساساتی بود. آنهم احساس رسالت. به نظرمان خیلی آدم معقولی به نظر نمیرسید. بیشتر شبیه عاشقها به نظر میآمد. وقتی به من گفت تو هم مثل من بودی، به همین عشق و رسالت اشاره میکرد. میپرسید عشقات کجا رفت، رسالتت کو؟ خودش پاسخ را میدانست، آنها را به قیمت خوب فروخته بودم. او چسبیده بود به همین دو متاع دنیا و هیچ چیز دیگر نداشت.
علی رضا بیمارستان است. مطمئن هستم همان عشق و احساس رسالتش سلامتی را به او بازخواهد گرداند. ولی من نمیدانم دلم برای او تنگ شده یا برای عشق و رسالتی که یک روز فروختم و رفت.
@javadkashi
⭕️نظر امام تا ۲۰ مهر ۵۸ در مورد دکتر یزدی
🔹«معالأسف در بین جوانهای ما هم اشخاصی هستند زودباور. به مجرد اینکه میگویند فلانی بله، امریکایی است، میبینیم که یک عده از جوانها هم باورشان میآید که امریکایی است! فلانی انگلیسی است. برنامه خود امریکاییها و انگلیسیها این است که اشخاص صحیح را به اسم انگلیسی و به اسم امریکایی ضایعش کنند؛ چون میدانند خودشان ضایع هستند! میدانند ملت پیش آنها چه جور هست اسم انگلیسی.
🔹یک مطلبی بود که از سی سال، چهل سال، پیش از این من یادم است که آخوندها را وقتی میخواستند، روحانیون را میخواستند طرد کنند، میگفتند اینها انگلیسیاند! خود آنها تزریق میکردند که بگویند انگلیسیاند برای ضایع کردن. الآن هم امریکایی بیشتر هست در کار.
🔹الآن هم اشخاص صحیح را خود آنها تزریق میکنند یا عمال آنها تزریق میکنند که بگویید این امریکایی است. معالأسف بعض از اشخاص هم که حسن نیت دارند، سوء نیت ندارند، باورشان میآید و آنها هم میگویند این مطلب را، بدون اینکه بررسی بکنند.
♦️یک کسی را که من سی سال است میشناسم، مثلاً همین آقای دکتر یزدی و آقای دکتر بهشتی را در یک جایی من دیدم نوشتهاند که اینها پیش فلانی رفتند و خواستند که بختیار را ایشان چه بکند. اما آقای دکتر یزدی که همیشه مخالف بختیار بود که من در آنجا بودم. آقای دکتر بهشتی [هر] دفعه آمده پیش من راجع به بختیار یک کلمه نگفته. خوب، چرا باید مسلمان اینطور باشد؟ چرا باید یک مسلمی را [هتک حرمت کنند] من میل نداشتم اسم اشخاص را ببرم؛ لکن وظیفه میبینم که یک کسی را که میخواهند هتکش کنند، یک کسی را که میخواهند ضایعش کنند، برای اینکه نتواند خدمت بکند به اسلام، من وظیفه شرعی میدانم که یک وقتی دفاع بکنم از یک مسلمانی.»
(صحیفه امام خمینی » جلد 10» صفحه 277)
@Javanan_Daneshjouyan_Eslahtalab
#فوری
دکتر «ابراهیم یزدی» وزیر خارجهی دولت موقت و دبیرکل نهضت آزادی درگذشت. /انتخاب #سیاسی
@Javanan_Daneshjouyan_Eslahtalab
🔴 سازمان جوانان مجمع نيروهاى خط امام خوزستان برگزار مى كند:
🔷سلسله جلسات علل شكست اصلاح طلبان خوزستان در انتخابات شوراها
🔹يكشنبه ، ساعت ١٩:٣٠ ، برج كوثر - دفتر حزب
http://telegram.me/Javanan_Danes
✅فوری
‼️شنیده ها حکایت از آن دارد که اعضا کلیدی و ادوار تشکیلات انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام (ره) علوم پزشکی زاهدان به جمع بندی ای رسیده اند که به انحلال آن تشکیلات ختم خواهد شد.
‼️دلیل این جمع بندی فشار نهاد های داخل و خارج دانشگاه و ممانعت مسولان دانشگاه بخصوص ریاست دانشگاه از فعالیت تشکیلات اعلام شده است.
ایشان اعلام کرده اند ریاست دانشگاه در سال پایانی دولت یازدهم مانع هرگونه فعالیت انجمن شده و نزدیک انتخابات نیز کلیه فعالیت های انجمن را ممنوع اعلام کرده.
‼️همچنین اعضای این تشکلیلات مدعی هستند مدارک و مستنداتی در اختیار دارند که ریاست دانشگاه طی نامه ای به نهاد های بالا دستی به کذب پردازی علیه این تشکیلات پرداخته و البته پرده از اقدامات غیر قانون خود و معاون اسبق خود برداشته است.
اسناد به زودی در این کانال منتشر خواهند شد.
@Javanan_Daneshjouyan_Eslahtalab
📹 تذکر پروانه سلحشوری، نماینده تهران، به وزرای کشور و اطلاعات درباره لزوم رفع حصر موسوی و رهنورد و کروبی
@Javanan_Daneshjouyan_Eslahtalab