سید رضا هاشمی "سره"
شعرها و دلنوشتههای سید رضا هاشمی " سره " حیاطخلوت تنهاییام و جایی برای تبادل احساس..
نمایش بیشتر501
مشترکین
-124 ساعت
+17 روز
+1130 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
.
ابر، اشکبار و ما خجل از ناگریستن
دارد تفاوت، آب شدن تا گریستن
خواهم به خواندنِ غزلِ عاشقانهای
بر رهگذارِ دوست، به غوغا گریستن
گفتی کُشم به علّت بیجا گریستن
مُردن، هزار بار به از ناگریستن
از دل، غبار شِکوه به شستن نمیرود
گفتن مُکدّر است و مُصفّا گریستن
کفر است کفر، در پی روزی شتافتن
ننگ است ننگ، در غم دنیا گریستن
گاهی به داغ شاهد و ساقی گداختن
گاهی به مرگ مامک و بابا گریستن
باید به دردِ هرزه گرستن، دگر گریست
بیجا گریستیم و دریغا گریستن
رشک آیدم به ابر که در حدّ وسع اوست
بر خاک کربلای معلّا گریستن
رفت آنچه رفت، بایدم اکنون نگاه داشت
از بهرِ نورِ دیدهٔ زهرا گریستن
آن خضر تشنهلب که چو از وی سخن رود
در راه برخورَد ز تپش با گریستن
گویند چشمْروشنی دیده، ماه و مهر
نازد به ماتمِ شه والا گریستن
خود را ندید زان لبِ نوشین به کام خویش
زیبد به شوربختی دریا گریستن
ای آنکه در حرم حجرالاسود از غمت
دارد به خود نهان چو سویدا گریستن
با خاکیان به جنگم و ز افلاکیان به رشک
خواهم بر آستان تو تنها گریستن
چون رزقِ غیب، دردِ تو را عام کردهاند
سرمیزند ز مؤمن و ترسا گریستن
در مدح، دلپذیر بود تا نفس زدن
در نوحه، ناگزیر بود تا گریستن
جز در ثنای شاه، مبادا نفس زدن
جز در عزای شاه، مبادا گریستن
#غالب_دهلوی
@seyyedrezahashemi
.
طعمی
به دهان خود
بدهكار نيستم
به چيدن ماندهام
نه به چشيدن
فرسنگها
دينی به من ندارند
به رفتن زندهام
نه به رسيدن
راهم ببر
بی پروای آن كه
به سر درافتم
تيمارم كن
با بند بند انگشتان گرهدارت
تيمارم كن
تنها دستهای تو
كه پيراهن دريدهی يوسف را
در آبروی زليخا كُر دادهاند
سمت خواب نوازش را
میدانند
#حسین_منزوی
@seyyedrezahashemi
.
#دوال_پا
بنا بر افسانههای کهن موجود به ظاهر بدبخت و ذلیل و زبونی است که به راه مردمان نشیند و آنچنان نوحه و گریه سر دهد که دل سنگ به ناتوانی او رحم آورَد. چون گذرندهای بر او بگذرد و قصد یاری او را کند، دوالپا بر گُردهٔ او بنشیند و پاهای تسمهمانند خود را که زیر بدن پنهان کرده بود گشوده گِرداگِردِ بدن عابر بپیچد و محکم کند و به عابر امر و نهی کند و عابر باید هر آنچه او میخواهد را انجام دهد و الاّ پاهای خود را به هم میفشارد و عابر را به کام مرگ میبرد.
پ.ن:
دو بار بخوان
چون در مورد دوالپا حرف نمیزنم!
@seyyedrezahashemi
.
چهل و یک بیت بدون "الف"
به غبار عبای امیرالموئمنین..
▫️
مه درخشید و جلوه در خُم کرد
سرو رقصید و گل تبسّم کرد
لب به عشق علی، سخنور شد
دیده جوشید و حوض کوثر شد
به سپهرم کشیده مهرِ علی
چیستم؟ ذره در سپهرِ علی
کیستم؟ عبد کمترینِ نجف
نغمهگر بلبل حزین نجف
کیستم؟ قطره، قُلزُمم حیدر
قنبرش عبد و من سگِ قنبر
کیستم؟ شهربند، کوی علی
که ندیدم به غیر روی علی
کیستم؟ بیخودی و مدهوشی
به درش عبد حلقه برگوشی
کیستم؟ جرمپیشهی علنی
کیستی؟ پردهپوشِ همچو منی
کیستم؟ صید زخم خوردهی تو
کشتهی زنده زنده مردهی تو
که نشد چون زهیر و حر بشود
رفت سوی نجف که دُر بشود
که شکسته نوشت و خسته نوشت
نیکبختی ببین! که زی که نوشت
که شکسته نوشت و کوفی، نه
هو کشید و نبود صوفی، نه
شور شعرم نبوده غیر علی
دهنم کی سروده غیر علی
به علی، جز علی، پسندم نیست
عُلقه در قلب دردمندم نیست
که علی کیست؟ کعبهی مقصود
که علی کیست؟ قبلهی مسجود
که علی کیست؟ نور، در دیجور
که علی کیست؟ مصحفِ مهجور
که علی کیست؟ بر فلک، محور
که علی کیست؟ بر ملَک، مهتر
که علی کیست؟ نفس پیغمبر
که علی کیست؟ رونق منبر
که علی کیست؟ تیغ برّنده
که علی کیست؟ شیر غرّنده
که علی کیست؟ حیدر صفدر
که علی کیست؟ شرزهی خیبر
که علی کیست؟ میر رزمنده
که علی کیست؟ صد یَلَش، بنده
که علی کیست؟ بر شرور، شرر
که علی کیست؟ بر ضعیف، سپر
که علی کیست؟ بر یتیم، پدر
که علی کیست؟ بر فقیر، گهر
که علی کیست؟ مهترِ هستی
چون که بگشوده خود، درِ هستی
که علی کیست؟ بهترین مردم
برگزیده پی نبی در خُم
که فصیح و بلیغ، در گفتن
گفتنش چه؟ بگوی: دُر سُفتن
هم گَه جنگ، شیر درّنده
که ز خیبر به کلک، در کنده
هم گَه جود، بحرِ پر گوهر
سر دهد گر طلب کند کَس زر
سرّ حق، روحبخش هر ذیروح
درِ خلقت به صنعتش مفتوح
همهی خلق، ظلّ و وی ذیظل
همهی خلق، جسم و حیدر، دل
هم وصی رسول، هم صِهرش
مه برج بتول، هم مهرش
پدر زینب و حسین و حسن
هر یکی قبلهی قبیلهی من
گه وصفش، قلم کلیل شود
طبع صد حِمیَری، ذلیل شود
مرکَب شعر، بینفس گردد
حرف، مرغ و قلم، قفس گردد
که مگر خود به خود رهی بدهد
ره به توصیف خود گَهی بدهد
هین! چه گویی "سره"! مودّب شو
به سگ کوی او مقرّب شو
که به وصف علیست، معبودش
که ز خلقت علیست، مقصودش
شرمگین شد قلم ز گفتهی من
قلمِ شرمِ دُر نسُفتهی من
که علی در سخن، نمیگنجد
در گپ و گفتِ من نمیگنجد
توبه کردم ز بندگی زین پس
من و مهر علی، همینم بس
توبه کردم ز هر چه بوده ولی
توبه کردم ز هر چه غیر علی
#سید_رضا_هاشمی
#سره
@seyyedrezahashemi
05:21
Video unavailableShow in Telegram
.
مثل من
عشق من
اگه تو هم عاشقی
لحظه به لحظهت مبارک
مصاحبه با شبکهی سحر
#سید_رضا_هاشمی
#سره
۱۴۰۳/۴/۴
@seyyedrezahashemi
58.40 MB
00:22
Video unavailableShow in Telegram
.
من ذوقزده بودم
ولی معلوم نمیشد..
▫️
از قطعهی "مالک"
پروژهی"Time Line"
Singer
: benyamin
Composer
: benyamin
Arrange: mehdi fattahi
lyrics: reza hashemi
#بنیامین_بهادری
#سید_رضا_هاشمی
#TL
#TimeLine
@seyyedrezahashemi7.39 MB
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.