📚 رَشحِ عَماء
بازنگری در اثار مبارکه درتفکروتآملی دوباره.....
نمایش بیشترکشور مشخص نشده استزبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
546
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from 📚 رَشحِ عَماء
✨سرچشمه و مآخذ بعضی ادعیه خاص جمال مبارک
و وصف حال این ایّام....
پس از تبعید جمال اقدس ابهی به عکا.....
" بعداز داخل شدن در قشله احبای الهی مثل برگ ریختند . وهرکدام به مرضی مبتلا شدند .از بس که هوای عکا در آنزمان بد بود . آنها نباید خوراکیهای انجا را میخوردند ویا مآکولاتی که از بازار خریداری میشد ودر آنجا بدست احباء میرسید ، میخوردند . حضرت مولی الوری جیبهای احباء را رسیدگی میفرمودند اگر خوراکی و یا هرچیز دیگر که ضرر داشت ممانعت میفرمودند که احباء نخورند . بعداز همه این توجهات مبارک باز جمیع ناخوش شدند . کسی که بر پا بود ، خود هیکل مبارک و آقا محمد رضای قنّاد
..ونیز فَدَوی بودند . جناب آقا محمد اسماعیل خیاط واَخَوی اش آقا محمد باقر هر دو بستری شدند .
آنها میگفتند ما هفت روز تب خواهیم کرد . من نیز ( اقا حسین ) بیهوش شدم . عاقبت چشم باز کردم دیدم
چشم باز کردم دیدم... سرکار اقا دست بگردن اقا اسماعیل گذاشته اند .... عاقبت بعد از شب هفتم ان دوبرادر فوت شدند . مخارج کَفن و دفن موجود نبود .حضرت مولی الوری سجاده ای را به بازار حرّاج فرستادند ، فروختند ومصروف کردند . اهل عکّا منع نمودند که در قبرستان اسلام دفن نشوند .لهذا در یک تکه زمینی خارج شهر آندو وجود نازنین را دفن نمودند. قبل از فوت حضرات جناب اقا ابوالقاسم سلطان آبادی نیز فوت شده بود . بعداز فوت آن سه نفر جمال ابهی دعایی نازل فرمودند که احبای الهی دائماً بخوانند ..... چون این مناجات نازل شد جمیع احبای الهی دائماً تلاوت مینمودند وکم کم ناخوشی وبیماری رفع شد .
نسخه اصلی مناجات مبارك *
بِسمِ الله الغافِرُ
و لَو اَنَّ سوء حالی یا الهی استحقنی بسیاطک وعذابکَ ولکن حَسن عطوفتک ومواهبکَ یقتضی العفو عَلی عبادکَ و تلطّف علی ارِّقائکَ اسئلکَ باسم الذی جعلته سلطانَ الاسماء بان تحفظنا بسلطنتک واقتدارکَ عَن کلِّ بلاءِِ و مکروهِِ وعن کلّ ما لا ارادَه ارادتک انکَ انتَ علی کلِّ شئ قدیر . "
* - نسخه این مناجات در مجموعه مناجاتهای قلم اعلی ص ۳۲ موجود است .( باسم الذّی = باسمک الذّی....) درنسخه اصلی اینکلمه متفاوت میباشد .
مضمون بیان مبارک:
به نام خداوند آمرزنده ، غفور
ای خدای من ، اگر چه این بدیِ حالم ، مرا مستحقِّ تازیانه و عذاب تو نموده ولی نیکیِ مهربانی و بخشش های تو ، اِقتضا میکند عفو تورا بر بندگانت و ملاطفت تو را بر غلامانت .
تو را قسم میدهم به اسمت که آنرا سلطان اسمها قرار دادی اینکه مرا حفظ کنی به قدرت خودت از هر بلا و بدی و از هر آنچه که اراده تو آن را نمیخواهد ( هر آنچه که اراده تو نیست ) و براستی که تو بر هر چیزی توانا هستی .
تلخیص از خاطرات : حسین آشچی . اوایل ورود به قشله .
و نیز:
لئالی حکمت-جلد۳-ص۳۸۵
از آثار حضرت بهاءالله
ارتباط با ادمين :⤵
[email protected]
@RasllhAmA
جهنم کجاست ؟ و ریشه این اسم از کِی آغاز و مشهورشده است؟
اگر شما هم مانند من میدانستید جهنم کجاست شاید برایتان اینقدر عجیب نبود. جهنم نام دره ای است در نزدیکی اورشلیم (بیت المقدس) که در جنوب کوه صهیون واقع است. نام این دره در زبان عبری (زبان یهودیان و دین یهود) گِهینوم بوده است و از آنجایی که اعراب گ ندارند، آنها لغات را معرب می کنند یعنی گ را با ج جایگزین می کنند (مانند گرگان که در عربی جرجان می خوانند، گوهر که جوهر و جواهر شده است) این واژه گِهینوم هم به جهینوم، سپس جهنم تبدیل شده است .
بله جهنم یک مکان واقعی و دره ای در نزدیکی شهر اورشلیم کشور اسراییل است و برای همین است واژه ی جهنم دره در مثل پارسی هم وجود دارد (نمونه: کدام جهنم دره ای بوده ای؟)
اما چه شد که این دره اینقدر مشهور شد را باید نگاهی به تاریخ بیاندازیم. گهینوم مختصر شده ی گه بن هینوم بوده = گه + بن + هینوم = دره + پسر + هینوم. یعنی دره ی پسر هینوم.
اما چرا نام اینجا گهینوم شد کمی باز می گردد به زمانی که در این منطقه مردمان کنعان و فینیقیه به خدایانی بنام مُلِک و بَعل باور داشته اند و در این دره پرستشگاهی برای بت های این دو خدا آفریده بودند و برای این خدایان قربانی می کردند. این قربانی کردن انقدر گسترش و متعصبانه شد که روزی فردی بنام هینوم پسر خود را در این مکان قربانی کرد و از آن پس نام این دره به گه بن هینوم یعنی دره ی پسر هینوم تغییر یافت و رفته رفته بن از نام حذف شد و گهینوم نام دره شد .
حال چه شد که نام این دره به متون مقدس ادیان ابراهیمی راه پیدا کرد ادامه ی این داستان تاریخی است و آن از این قرار است که پس از برچیده شدن ادیان پیشین این دره کاربری خود را تغییر داد و به محل سوزاندن زباله های شهر تبدیل شد. بعد ها، افراد آن منطقه، بر اساس اعتقاد خود، جنازه ی کسانی را که از رستگاری نومید شده بودند، مثل جانیان، قاتلان و آدمهایی را که دست به خودکشی می زدند، در این مکان می سوزاندند. همیشه بوی گندی می داد و جای بدی بود که مردمان این منطقه ضرب المثل از پلشتی و زباله دانی را به این دره نسبت می داده اند و چون مکان سوزاندن جسد آدم های بدکاره بود در میان مردم به صورت دشنام مثل بود که تو لایق گهینوم هستی یعنی جنازه ات را باید در آنجا سوزاند.
رفته رفته این نام و این مثل به درون کتاب های مقدس ادیان راه پیدا کرد و برای آن افسانه ها سرودند و آنرا زندگی رقت بار پس از مرگ کردند و با آب و تاب توصیفی از آن شده و جالب اینکه در خود آیین یهود زندگی پس از مرگ بهشت و جهنمی ندارد و این افزوده ها و برداشت نام گهینوم و جهنم به دو دین مسیحیت و اسلام باز می گردد. مکانی که ادیان ما را از آن می ترسانند در حال حاضر به پارکی زیبا تبدیل شده است و شما می توانید از این مکان تاریخی بصورت توریست دیدار کنید.
دکتر محمد علی مهراسا
[email protected]
@RasllhAmA
بعد جمال اقدس ابهى بعضى از موجبات اعراض ناس را در برابر مظاهر مقدّسه بر مىشمارند اوّلین علّت که آن حضرت ذکر مىفرمایند اینست که توده مردم در هر عصر و زمان از علماى دین که خود اغلب به مخالفت مظهر الهى جدید برخاستهاند کورکورانه پیروى نمودهاند حضرت بهاءالله در باره رؤساى دین مىفرمایند:
در همه اوقات سبب صدّ عباد و منع ایشان از شاطى بحر احدیّه علماى عصر بودهاند که زمام آن مردم در کف کفایت ایشان بود و ایشان هم بعضى نظر بحبّ ریاست و بعضى از عدم علم و معرفت ناس را منع مىنمودند چنانچه همه انبیا باذن و اجازه علماى عصر سلسبیل شهادت را نوشیدند و باعلی افق عزّت پرواز نمودند چه ظلمها که از رؤساى عهد و علماى عصر بر سلاطین وجود و جواهر مقصود وارد شد و باین ایام محدوده فانیه قانع شدند و از ملک لایفنى باز ماندند.
در صفحات بعدى کتاب نیز حضرت بهاءالله علماى دین را بسبب جهل و عدم بصیرتشان مذمّت و ملامت مىفرمایند.
وازجمله سبحاتمجلّله علماى عصر و فقهاى زمان ظهورند که جمیع نظربعدم ادراکواشتغال وحبّبریاست ظاهرهتسلیم امرالله نمىنمایند بلکه گوش نمىدهند تا نغمه الهى را بشنوند بل یجعلون اصابعهم فىآذانهم * وعبادهمچون ایشانرامن دوناللهولىّ خوداخذ نمودهاند منتظر رد و قبول آن خَشَبهاى مُسَنّده هستند زیرا از خود بصر وسمع و قلبىندارندکه تمیز وتفصیل دهند میانه حقّ و باطل.
خَشَب هاى مُسَنّده = چوب های خشک. ( کنایه از افراد بی مایه و بی خاصیت ).
#NAFAHAT_E_ZOHUR
@RasllhAmA
https://reference.bahai.org/fa/
علل مخالفت ناس با مظاهر مقدّسه الهیّه
حضرت بهاءالله در قسمت اوّل کتاب ایقان تاریخ انبیاى قبل را به تفصیل بیان و علل عمده اعراض ناس را از انبیاى الهى تشریح مىنمایند درک این عوامل مىتواند نفوس را به عرفان امرالله در این یوم بدیع هدایت کند و حضرت بهاءالله بقدرى اهمّیّت براى این حقیقت قائل بودهاند که قسمت مهمّى از این سفر جلیل را به توضیح آن اختصاص دادهاند.
حضرت بهاءالله پس از ذکر شمّهاى از مظالمى که بر انبیاى الهى وارد شده چنین مىفرمایند:
حال قدرى در این امورات تأمّل فرمائید که چه سبب اینگونه اختلافات بوده که هر ظهور حقّیکه در امکان از افق لامکان ظاهر مىشد اینگونه فساد و اغتشاش و ظلم و انقلاب در اطراف عالم ظاهر و هویدا مىگشت. با اینکه جمیع انبیا در حین ظهور خود مردم را بشارت مىدادند بهنبىّ بعد و علامتى از براى ظهور بعد ذکر مىفرمودند چنانچه در همه کتب مسطور است با وجود طلب و انتظار ناس بمظاهر قدسیّه و ذکر علامات در کتب چرا باید اینگونه امور در عالم رو دهد که جمیع انبیا و اصفیا را در هر عهد و عصر اینگونه ظلم و جبر و تعدّى نمایند.
#NAFAHAT_E_ZOHUR
@RasllhAmA
https://reference.bahai.org/fa/
اکثر پیروان ادیان عالم چنین تعلیم یافتهاند که تنها به یک پیامبر الهى مؤمن باشند این نفوس با وجود اینکه با صمیمیّت به حقّانیت و الهى بودن دینشان معتقدند اغلب حقیقت مقام پیامبر خویش را نشناختهاند در حقیقت تفاوت زیادى بین داشتن معلومات درباره یک دین و شناختن مقام حقیقى مؤسّس آن وجود دارد مثلاً یک شخص ممکن است مالک یک قطعه طلا باشد و شاید قیمتى بودن آنرا هم بداند ولی قادر به تشخیص آن از برنج نباشد شکّ نیست چنین شخصى اگر قطعه دیگر تازهاى از طلا ببیند از تشخیص آن عاجز خواهد بود.
وضع عالم انسانى هم امروز چنین است ولی اگر کسى بحقیقت مقام و رتبه مؤسّس دین خود پى بردهباشد در شناسائى حضرت بهاءالله بعنوان مظهر الهى براى این عصر مشکلی نخواهد داشت.
کتاب ایقان بسیارى از پیروان ادیان و مذاهب مختلفه را به درک حقیقت دینشان توانا ساختهاست و این در حقیقت نخستین قدم در راه ایمان به حضرت بهاءالله محسوب مىشود.
این کتاب مستطاب جلوه خاصّى به کتب مقدّسه ادوار قبل بخشیده بسیارى از مطالب مندرجه در آنها را روشن و آشکار ساخته و مفهوم واقعى اصل تطوّر ادیان را واضح و عیان نمودهاست این سفر جلیل همچنین اساسى دائمى براى استقرار وحدت نهائى در میان ادیان سالفه بنیان گذاشته و چون مفتاحى در دست پیروان اسم اعظم قرار گرفتهاست که با آن ابواب علم و دانائى را که تا آن زمان براى انسان ناشناخته بوده باز نمودهاند این کتاب نفیس منشأ الهام براى مبلّغین امر شده و نویسندگان بهائى بر اساس آن کتب و رسالات بسیار برشته تحریر درآورده و با استفاده از دلایل عقلی و منطقى و یا با تفسیر نصوص کتب مقدّسه قبل به اثبات حقیقت و اصالت پیام حضرت بهاءالله برخاستهاند این کتاب در حقیقت بینش جدیدى به پیروان امرالله عطا نموده و آنان را بر کشف اسرار دین و تبلیغ امر حضرت ربّالعالمین با بصیرت و دانائى بیشتر موفّق و توانا ساختهاست.
#NAFAHAT_E_ZOHUR
@RasllhAmA
https://reference.bahai.org/fa/
مناجات مِن آثار حضرت عبدالبهاء
هــــــــــــــــوالله رَبِّ اقطع حبلِ تعلقی عن کلِّ شَئ و قدّسنی عن کلِّ شئ و جَرّدنیٖ عن کل شئ....
@RasllhAmA
videoplayback-6.mp45.19 MB
Watch "فروغ سرزمین مهر ، فریبرز صهبا" on @RasllhAmA
https://youtu.be/t7xdIDg9nZI
videoplayback-17.mp4120.70 MB
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.