cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

میراث مکتوب شیعه

يادداشت های سید حسن موسوی بروجردی در زمینۀ نسخه شناسی، کتاب شناسی و تاریخ شیعه... ارتباط با ادمین @Ad_Majlesilib ابتدای کانال: t.me/h_m_Borujerdi/1

نمایش بیشتر
کشور مشخص نشده استزبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
498
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Photo unavailableShow in Telegram
(درباره مدیر کتابخانه حکیم در نجف): عاشق آن نیست که هرلحظه زند لاف محبت مرد آنست که لب بندد و بازو بگشاید خواستم یادداشتی درباره خدمات کتابخانه آیت الله سید محسن حکیم به میراث و میراث پژوهان عراق و ایران بنویسم ولی دیدم قبل از این یادداشت باید حق استاد ارجمند جناب آقای مجید عبد الهادی الحموزی معروف به (ابو ندی) را ادا کنم؛ چرا که ورای مقوله خود کتابخانه و حجم بالای میراث خطی که در آنجا نگهداری می شود فضایی است که مسؤول این کتابخانه برای آرامش و حمایت از پژوهشگران ایجاد کرده است. ابو ندی 22 سال است که در این کتابخانه مسؤلیت دارد. از دوره تاریک و خطرناک حزب بعث تا دوره کنونی.. بنده بیش از 16 سال است که با ایشان در ارتباط نزدیک هستم.. الان که این کلمات را می نویسم واقعا گیج شده ام که فضایل اخلاقی او را چگونه بیان کنم و به خوبی می دانم حق مطلب در فضل و فضیلت او را هرگز نمی توانم ادا کنم.. او از ساعت 8 صبح تا ساعت 1 عصر و بعد از ظهر از ساعت 4 تا 8 شب بدون وقفه و تعطیلی در آن کتابخانه نشسته و پیگیر برآورده کردن خواسته های پژوهشگران است. درک درستی از حال پژوهشگران و میزان فهم آنها دارد. بدون دریافت وجه مالی و تکلف های اداری در همان جلسه اول، هر نسخه ای را درخواست کنید بعد از چند دقیقه با (سی دی) آن از کتابخانه خارج می شوید. در این سال های متمادی وَرای روابط کاری مثل پدر در کنار من بوده. پشت چهرۀ جدّی او قلبی بسیار بسیار مهربان و دلسوز است. دلسوزی او تا حدی است که به یاد ندارم که روزی بر من گذشته باشد و پیش او نباشم مگر آنکه پیگیر صبحانه و ناهار من یا دیگر پژوهشگران نباشد. با چشم خودم دیده بودم که برای بعضی از پژهشگران ایرانی که کار طولانی مدتی در کتابخانه داشتند از منزلش ناهار می آورد. خواهی که شوی با خبر از کشف و کرامات مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ‌ دفتر مدیریت کتابخانه، مرکز مراجعه تمامی پژوهشگران است؛ حال چه با اصل منابع آنجا کار داشته باشند و یا برای دید و بازدید یا آشنا شدن با پژوهشگران دیگر به آنجا مراجعه کرده باشند. او با حوصلۀ تمام، حتی در بسیاری از موارد پای درد و دل و سختی های آنها می نشیند و با دقت صحبت های آنان را می شنود و سپس به نصیحت و راهکار دادن به آنها می پردازد. به حق دفتر مدیریت کتابخانه آیت الله حکیم پایگاهی آرامبخش برای پژوهشگران و اساتید است؛ این بزرگترن نکته ای است که کتابخانه آیت الله حکیم را از باقی کتابخانه های عمومی عراق مبرّز ساخته است. برای ایشان طول عمر با عزّت و دوام توفیق را مسألت دارم.. @h_m_Borujerdi
نمایش همه...
(علامه حلی و فرزندش فخر المحققین در ایران و دو پیشنهاد)؟! آن را که فضل و دانش و تقوا مسلم است هر جا قدم نهد قدمش خیر مقدم است با محاسبه تواریخ اجازات و مراجعه به منابع تاریخی شاید بتوان تشخیص داد که علامه حلی حدود یک دهم از عمرش را در ایران گذرانده بود. او در این مدت علاوه بر بحث و مناظره با دانشمندان اهل سنت در شهرهای مختلف در حال نشر و روایت آثارش نیز بود، و شاگردان زیادی را تربیت کرد. اجازات فراوانی از علامه با تواریخ و امضاهای مختلف در شهرهای گوناگون ایران صادر شده است. این اجازات در مدرسه‌ی سیاری که سلطان محمد خدابنده آن را با اردوی خود، شهر به شهر از کرمانشاه تا قزوین و زنجان و شهرهای شمالی ایران.. در تردد بود، انتقال می‌داد. علامه حلی پس از سال¬ها تلاش و خدمات فرهنگی در سراسر قلمرو مغولان در ایران، در سال 716 ق بعد از مرگ سلطان محمد خدابنده، به وطن خویش «حله» بازگشت و در آنجا به تدریس و تألیف مشغول گردید و تا آخر عمر (سال 726 ق) منصب مرجعیت و فتوا و زعامت شیعیان را بر عهده داشت. یکی از ثمره‌های این سفرها (و به تعبیر علمی آن: رحله‌های علمی) شاگردان زیادی است که او بدست آورد. بسیاری از این شاگردان در زمان حیات علامه و یا پس از آن به حله آمده و از او و فرزندش فخر المحققین محمّد که در این سفرها نیز در کنار پدر در حال تعلیم و تعلّم بود، بهره بردند. به عقیده من دو کار مهم درباره علامه حلی و فرزندش فخر المحققین باید صورت پذیرد که حایز اهمیت و فایده بسیار زیادی برای شناخت بهتر ما از تاریخ شیعه و تأثیر این دو دانشمند بزرگ شیعه در گسترش علوم عقلی و نقلی در خصوص ایران هستند. اول: تمامی شاگردان ایرانی علامه و فرزندش از لابلای کتاب‌های تراجم و طبقات و نیز اجازات ایشان که بر روی نسخه‌های خطی آمده، جمع آوری شود، تا بتوانیم گزارش کاملی از حیات و سیره این افراد از میان نسبتها و تواریخ اجازات و مکان اجازات به حجم گسترش شاگردان این دو در سرتاسر ایران واقف شویم. دوم: با کمک معلوماتی که از (نکته اول) بدست آوردیم نقشه ورود و خروج و طرح توسعه تشیع در شهرهای ایران که علامه در آنها تردد کرده را ترسیم کنیم. حتی اگر گزارشی از فعالیت علامه و فخر در این شهرها نداشته باشیم احتمال عبور و تردد آنها را در آن شهرها بخاطر واسطه بودنش در بین دو بلد تصریح شده در بیاوریم. در بالا تصاویری از یکی از نسخه های خطی کتاب «غاية الوصول‏ و إيضاح السبل في شرح مختصر منتهى السؤل و الأمل‏» تألیف علامه حلی در کتابخانه دیاربکر به شماره 160 در ترکیه را می‌بینید که کاتب آن از دانشمندان و سادات ایرانی است که این نسخه را در حله در سال ۷۶۳ ق کتابت و آن را پس از دو سال در سال ۷۶۶ ق با نسخه‌ی اصل مقابله کرده و سپس آن را در همان سال و ظاهرا همزمان با کار مقابله بر فخر المحققین قرائت کرده و فخر در پشت صفحه اول به او اجازه داده است. نام او «تاج الدین علی بن علی بن شمس الدین محمد الحسینی الجرجانی» است. نص اجازه و تعابیر فخر از ذکر نام او و نام پدر و جدش دلالت بر ریشه دار بودن این اسره دارد که در جستجوهایی که در کتب تراجم صورت گرفت ذکری از آن یافت نشد که صد البته باید در کتب انساب نیز مراجعه شود. از نکات جالب در این اجازه از فخر المحققین آن است که هم خط پایان (إنهای) قرائت و هم اصل متن اجازه در پشت صفحه اول نسخه به خط فخر نیست و فقط فخر آن را با خط خود امضا فرموده، ولی قابل ذکر است که تمامی بلاغات در وسط متن به خط خود اوست، به استثنای بلاهایی که ناسخ برای مقابله با نسخه اصل نوشته است که نمونه های آن را در تصاویر می‌بینید @h_m_Borujerdi
نمایش همه...
«دیوان التراث» نام مجموعه‌ی مقالاتی است که اینجانب آن ها را جمع آوری و منتشر می‌کنم. تا به حال دو شماره از آن منتشر شده است. این مجموعه مقالات به مناسبت‌های مختلف با محوریت شخصیت‌های بزرگ و تأثیر گذار و میراث‌بانان شیعه تدوین می‌شود. البته اگر نتوانم درباره آن شخصیت مقالات زیادی را جمع آوری کنم سعی کرده‌ام تا مقالات خوب و مهم را در بخشی مستقل به عنوان (مقالات اهدایی) به آن شخصیتی که محور پژوهش دوستانم قرار گرفته قرار دهم. عدد اول «دیوان التراث» حدود 1000 صفحه و در دو بخش منظم شده است: بخش اول آن مقالاتی با محوریت مرحوم علامه شیخ علی کاشف الغطاء صاحب موسوعه مهم «الحصون المنیعة فی تراجم أعلام الشیعه» و پدر مرحوم علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء متفکر بزرگ شیعه است. کتاب الحصون المنیعه از مهمترین آثار تألیفی صد سال گذشته است که مؤلف در آن به تاریخ و ترجمه های دانشمندان شیعه پرداخته. این کتاب دارای اهمیت بسیار زیادی است و اکنون در مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) از مؤسسات وابسته به حجت الاسلام سید جواد شهرستانی در حال تحقیق و انتشار است. از آنجا که تألیفات این دانشمند هنوز منتشر نشده و با کمبود منابع روبرو هستیم، نتوانستم تمام مقالات را با محوریت آراء این شخصیت آماده کنم؛ از این رو بخش دوم آن مقالات مختلف تراثی است که به وی اهدا شده است. عدد دوم هم حدود 1300 صفحه شد. تمام مقالات آن مرتبط با سید مرتضی علم الهدی فقیه و متکلم امامی (متوفای سال 436 ه.ق) است که تأثیر بسیار زیادی بر تاریخ و معارف شیعی دارد. این مجموعه را به مناسبت هزاره وفات این دانشمند بزرگ آماده کردم وخوشبختانه تمام مقالات آن به نظریات سید مرتضی مرتبط است. در جمع آوری مقالات هم تمام تلاشم را کردم تا موضوعات بسیار مهم و کار آمد و بدون هم‌پوشانی جمع آوری شود. اینجانب در عدد اول در بخش مقالات اهدایی مقاله‌ای با عنوان «الفهرس والمفرس وصناعة الفهارس تأمّلات ووجهة نظر» را نوشتم که نکات و تأملاتی است بس مهم که در سالیان متمادی بنابر تجاربم در عرصه فهرست‌نگاری نسخه‌های خطی به دست آوردم. در عدد دوم نیز مقاله‌ای با نگاه به نظریه‌ی تأثیر گذار و جنجالی سید مرتضی درباره (عدم حجیّت اخبار آحاد) به رشته‌ی تحریر درآوردم که در آن با جمع بندی تمامی کلمات سید مرتضی درباره حجیت و عدم حجیّت اخبار آحاد به نظریه‌ی جدیدی دست یافتم که برای اولین بار مطرح می‌شود. شمارگان بعدی دیوان التراث هم در حال آماده سازی است.
نمایش همه...
امروز تشییع پیکر مرحوم آقای حاج محمد تقی انصاریان بود.. جمعیت زیادی شرکت کرده بودند.. از علماء گرفته تا ناشران، فعالان فرهنگی و اصحاب قلم.. باورش برایم سخت بود که مرد بزرگی از خاندانی اصیل و بزرگ به زیر خاک رفت.. بیش از بیست سال آشنایی و ارادت که بارها به کتابخانه‌ام تشریف اورده بودند. فردی دانشمند، فهیم، اخلاقی، متواضع، متدین، معتقد، استوار و خود اهل قلم.. که در مغازه‌ای در ابتدای کوچه‌ی آمار در ابتدای خیابان صفائیه در قم تاریخ بزرگی را برای خود ثبت و ضبط کرد.. واقعا کلمه‌ی ناشر و صاحب انتشارت برایشان بی انصافی است.. خلاصه امروز برگ مهمی از تاريخ فرهنگ ایران شیعی ورق خورد.. در عرصه معارف شیعه به زبان‌های مختلف لاتین و غیر لاتین کاری را کرد که وظیفه وزارتخانه‌های دولتی در این چهل سال بود. نامشان در تمام نقاط دنیا شناخته شده بود و بیشتر کتاب‌ها و مقالاتی که در عرصه‌ی معارف شیعی در دنیا به زبان لاتین تألیف می‌شد به کتاب‌های (انتشارات انصاریان) ارجاعی داشت.. همین دو ماه قبل قرار بود که بخاطر یک واقعه فرهنگی با هم به عتبات مشرف شویم.. ولی ناگهان شب سفر پاسپورت ایشان گم شد، وقتی من به نجف رسیدم خبر دار شدم همشیره‌ی ایشان دار فانی را وداع گفتند.. عجب تقدیری.. بنده به خانواده بزرگ انصاریان مخصوصا اخوی گرامیشان حاج حمید انصاریان تسلیت عرض میکنم جمعه 28 مرداد 1401 رضوان الله تعالی علیه
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram