cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

حقوق جامعه

@BaabakEbrahimi

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
391
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-27 روز
-1130 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

درس‌هایی در هفتادمین سالگرد ۲۸ مرداد انصاف‌نیوز ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ بابک ابراهیمی، استاد دانشگاه در یادداشتی با عنوان «درس‌هایی در هفتادمین سالگرد ۲۸ مرداد» نوشت: ای قمارِ شاهانه، عیش پادشاهانی داو عیش و عشرت را در تمام خواهانی بیست و هشت مرداد چه کودتا محسوب شود چه قیام ملی، نشانگر آشفتگی و عقب‌ماندگی تاریخی یک ملت است و این نکته کمتر مورد عنایت است، زیرا تحلیل‌کنندگان تحولات سیاسی اجتماعی تاریخ ایران، بیشتر گروه‌های ذینفع سیاسی هستند، نه صاحبان تخصص علمی که بی‌طرفی و روش تحقیق علمی بر رویکرد آنها فرمان براند. با این حال، مصدق از آن رو مهم است که توان یک ملت را به آزمون گذاشت و با تنها ماندن و معدل ضعیف ملی به نحو حزن‌انگیزی از صحنه سیاست بیرون رفت ولی در تاریخ استوار باقی ماند. زاویه دیگر نگاه می‌تواند متهم کردن مصدق به عدم محاسبه درست توان ملی، و اعتماد بیش از حد به مردم و به عبارتی «مستظهر به پشتیبانی مردم» از روی سادگی یا غرور پیشوایی بوده است. سخن مصدق بر اصل اتکاء بر چشمه لایزال ملت (اصطلاح خود مصدق) درست است، در این میان، باور نگارنده بر این است که اگر مصدق مطالعه صحیح و جامعی بر علل شکست پدربزرگ مادری‌اش عباس‌میرزا در نبرد‌های ۱۳ ساله با روس‌ها با وجود شجاعت فرمانده کل قوا و یارانش که مردم آذربایجان بودند، خاصه بر علت قتل فرمانده پیشین و بازپس‌گیرنده ممالک محروسه، عموی جد مدبرش فتحعلی‌شاه، یعنی سرسلسله قاجار، آقامحمدخان کم‌نظیر می‌داشت، رویکرد واقع‌گرایانه‌تری در این تحول اتخاذ می‌کرد. اما فارغ از این ماجراها، هنوز نکته مهم، خلأ دستاویز حقوقی در تبرئه قاتل سپهبد حاج‌علی رزم‌آرا، نخست‌وزیر وقت ایران توسط مجلس به حمایت رهبران جبهه ملی است. طرح نفتی رزم‌آرا واقع‌گرایانه و طرح نفتی مصدق آرمان‌گرایانه می‌نماید ولی مجوزی برای ریختن خون هیچ شخص حقوقی و حقیقی از سوی هیچ شخصی نمی‌باشد. آن ترور، مشکوک به حمایت دربار سلطنتی شاید با انگیزه‌های دفع خطر قدرت بالقوه در هیاهوی قدرت مصدق نیز می‌باشد، اگرچه محمدرضاشاه پهلوی نیز با انگیزه‌های ناسیونالیستی در ملی کردن نفت، شریک جرم یا عشق محمد مصدق بود و تأثیرش در تأیید و تصویب طرح از سوی مجلس سنا روشن است. روشن است باید در تحقیق برای کشف علل و عوامل قتل رزم‌آرا شتاب کرد و پیش از درگذشت معدود بازماندگان سلطنتی آگاه از ماجرا کشف حقیقت کرد، وگرنه حقیقت زیر تلی از تاریخ تاریک تا روز رستاخیز باقی می‌ماند. تحلیلی مبتنی بر دستیابی ایران به حق خود و ملی کردن یک منبع طبیعی در حدود سیاسی دولت رسمی ایران به عنوان موفقیت، تحلیل‌گر را ناگزیر از یادآوری سرنوشت براندازی و کنسرسیوم و ربع قرن بعد برافتادن باقی‌مانده‌ها می‌نماید. بی‌پشت و پناه رها کردن نخست‌وزیر مشروطه که شخص اول حکومت بالاتر از شاه مشروطه با اختیارات تشریفاتی سلطنتی و حقوق غیرحکومتی طبق متمم قانون اساسی مشروطه ایران بود، درسی بسیار آموزنده است و نباید از کنارش گذشت. آیا مردم در حامی نشان دادن خود افراط کرده بودند یا رهبر جبهه ملی بیش از اندازه روی حمایت عمومی حساب باز کرده بود؟ یا قدرت اتحاد غرب بر علیه ممالک غیرخودی دست کم گرفته شده بود؟ علت هر چه باشد، معلول باقی ماندن حل مسأله روابط با غرب به عنوان یک میراث سنگین است. آیا در این میان مصدق متهم است؟ در پاسخ باید گفت که مصدق در دوران مشروطه یا مدرن ایران مسؤولیتی را پذیرفت که با در نظر گرفتن توان ملی، معادله‌ای نامتعادل را ظاهر می‌ساخت و بهتر آن بود که نهایتأ در همان قرارداد‌های قبلی طبق قرارداد تجدیدنظر می‌کردیم. در بلندمدت، اهداف ملی کردن برآورده نشد و مضرات بیش از منافعش می‌نماید. اما در بلندای حقیقت در درازنای تاریخ؛ غرب‌ستیزی، هویت ایران و امپراطوری‌های شکل‌گرفته‌اش از باستان است؛ و تعریف هویت ایرانی ایستاده بر رکن غیریت که نه، بلکه بر رکن ضدیت با ملل غربی بوده است. صوفی چو ز کویِ می و میخانه گذشت دانست که بگسسته و رندانه گذشت این قصه رها کن چه به نام و چه به ننگ عاقل بشنید و مست و دیوانه گذشت https://instagram.com/p/CwI1Ko9vQui/ https://t.me/societasjus/1833 انصاف‌نیوز: http://ensafnews.com/430396/
نمایش همه...
درس‌هایی در هفتادمین سالگرد ۲۸ مرداد

بابک ابراهیمی، استاد دانشگاه در یادداشتی با عنوان «درس‌هایی در هفتادمین سالگرد ۲۸ مرداد» نوشت: ای قمارِ شاهانه، عیش پادشاهانی داو عیش و عشرت

Photo unavailableShow in Telegram
اندر کفِ تو گشته صدف‌ها ز گهر پر در بحرِ تو غوّاص منم در طلبِ در شرط آن که مرا طاقت درک است کفی را بر کف بنهم جان و به خود آیم چون حر https://instagram.com/p/CvNU1yvy89L/ https://t.me/societasjus/1832
نمایش همه...
Repost from حقوق جامعه
نادرشاه نگاه روز روزنامه مستقل ۴ تیر ۱۴۰۱ بخش اول من شیر تبارم ز کهن صاحب ایل او افعی و گر پیل شود من بابیل کوبنده‌ به گرزِ نادرم افعی‌ها خونریزترین به خنجرِ اسماعیل نادرشاه را که با گرز متجاوزان را می‌کوفت، پس از مرگش به گرزها کوفته‌اند هنگامی که در حدود سه قرن است از جهان موقت رخت بر بسته است و گاه هم او را ستوده‌اند و غبار از چهره‌اش در آیینۀ تاریخ زدوده‌اند. نادرشاه کیست و چه کرد؟ تاریخ را باید درست خواند و شخصیت‌های تاریخی را باید در زمینه و زمانه‌‌ی خود جست.   در حدود سه قرن است نادر در یک شب گرم اواخر خرداد پس از یک کودتا و ترور توأمان به قتلی ناجوانمردانه در خواب در خون خود غلطیده و دست و سرش به ضرباتی قطع گردیده؛ گرچه از خواب پرید و در آخرین لحظات عمر هم در تاریکی جنگید و از اعتبار ایران به‌عنوان شاه ایران دفاع کرد. او در همان حدود اندک، حدود ایران‌زمین را برای آخرین بار در گسترۀ فلات ایران و حتی بیشتر گسترد وقتی که حدود شخصیتی ما را با آن همه قدمت و غرور و وجاهت به کمترین حدود کاسته بودند. درست سه قرن پیش بود: سال ۱۷۲۲ میلادی. اصفهان در پی غفلت‌های پی در پی و مستدام‌ ما سقوط کرد آن هم به دست رذل‌ترین و نازل‌ترین افراد از اتباع دولت صفوی ایران. علت سقوط موضوع بحث دیگری‌ست و بهانۀ آن هم دادخواهی از حاکمان به دلیل ظلم حکام محلی عنوان می‌شود ولی براندازی یک دولت معتبر و در ادامه ظلم‌های مضاعف و بی‌اندازه به مردم بی‌آزار آن هنگامۀ ایران به این بهانه‌ها بیشتر سودای قدرت سیاسی را می‌رساند تا اصلاح امور. اگر رهبران پشتون قندهار در پی تظلم‌خواهی بودند چرا خود مرتکب جنایات پرشمار در ایران معتبر شدند؟ در این میان باید یک درس تاریخی به اوباش داده می‌شد تا هر بی‌سروپایی هوس بازی با سرنوشت ما نکند. در کشتنِ اژدها چرا تردیدی؟ ای شیر ز شیریت مگر ببریدی از منطقِ دین و جان اگر گردیدی تردید مکن ز مرگ بدتر دیدی آنچه بر ما رفت حاصل اشتباهات خود ما بود. اختلافات و جنگ‌های نالازم با دولت معتبر برادر عثمانی میدان را برای فرصت‌طلبی نازلان بلا از بلاخیز فراهم آورد تا - آنچنان‌که همیشه مورد تأکید است - با دیپلماسی پیرمردهای غلزایی در مذاکره با دولت علیّۀ عثمانی بر مشترکات سنی خود در برابر رافضی‌های ایران تأکید کنند، درست همانطور که میرویس قندهاری (حاجی میرویس خان هوتکی) پدر محمود شاه بعدی هوتکی در صدد گرفتن حکم تکفیری از علمای مکه علیه پادشاه خوش‌قلب صفوی، شاه سلطان حسین بود. چندی پیش در اصفهان که بودیم به ویژه هنگامی که در منطقه هزارجریب (از تفرجگاهان شاهان صفوی) محل اقامت محمود متجاوز و دارودسته‌اش و تحمیل فشار و ظلم و قحطی به مردم شریف اصفهان بودند، به تلخی خاطرات را مرور کردیم - آنچنان که گویی هنوز شیون کشنده از کودکان و دختران و زنان شنیده می‌شود - در نقد شاه سلطان حسین که پروردۀ بازی‌های موذی‌های سیاسی ایران بود، عنوان سلطان «یاخشی دور» (خوب است) را به استناد بیت «آن ز دانش تهی ز غفلت پر/ شاه سلطان حسینِ یَخشی دُر» بررسی کردم و گفتم سلطانی که می‌گفت همه تصمیمات اتخاذشده خوب است و هیچ تصمیمی را وتو نمی‌کرد و خود پیشگام به اصطلاح نیازسنجی سیاسی و مطالعه و بررسی ملزومات حکومتی نمی‌شد و در مقابل همۀ تصمیمات را مورد تأیید قرار می‌داد، محکوم به فناست، درست همانند مدیران و رؤسایی که چنین وضعی دارند و حتمأ عزل‌شدنی و افتادنی هستند که در مواردی چنین نیز شد و باز هم خواهد شد. این یک قاعدۀ طبیعی و اصل علمی است. با این‌ حال گناه زوال و سقوط به پای بسیاری است و نه شخص پادشاه که بیشترین گناهش خوش‌قلبی و اعتماد به یاران بود. از قضا گناه دیگران بیشتر است. بسیار تحلیلگرنمایانی که با فحاشی به شاه سلطان حسین، او را مقصر قلمداد می‌کنند یک روی سکۀ بی‌اعتبار بازار تحلیل‌های زرد و بی‌ارزش هستند که رقت قلب پادشاه را دور از ملزومات حکومت می‌خوانند. گفته می‌شود که درجۀ اشتغال او به امور مذهبی چنان بود که او را «ملاحسین» می‌خواندند. جالب‌تر آنکه شاه خوش‌سیما و دارای طبع خاص انسانی و استعدادهای متنوع فوق‌العاده هنگامی که به پرنده‌ای تیر می‌خورد، اشک از چشمان آبی زیبایش جاری می‌شد و در حالی که متأثرانه می‌گریست، می‌گفت: «قانلی اولدوم» (خونی شدم/ دل‌خون شدم). این نکته دور از واقعیت نیست که در این میان فرصت برای کشتن‌ هزاران هزار ایرانی فراهم آمد و نظم ۲۲۲ ساله صفوی و چند صدساله ایلخانی - مغولی و ترکی پیشامغولی در فلات ایران فروپاشید و تاکنون نیز تبعات آن پابرجاست، همچنانکه ایران امروز بیش از مشروطه و مدرنیتۀ قاجار و مدرنیزاسیون پهلوی و نظام کنونی در نظم ایلخانی و صفوی آرایش یافته است. نقش نادر احیای نظم کهن بود. اما روی دیگر سکۀ بی‌اعتبار بازار مکاره کدام است؟ https://instagram.com/p/Cfb9fz7Dzpf/ http://t.me/societasjus/1792
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
به خرابات نظر کرده چو دوست ارض چون باده سماوات سبوست باد آویخته در دامنِ اوست خاک از دامنِ گل خوش‌بوست https://instagram.com/p/Cs8ukwKsXmT/ https://t.me/societasjus/1830
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
ای ماه دلم در دل شب گردت گشت کی پرتو تو نصیب شبگردت گشت تابیده رخی ز من که همدردت گشت بیتاب دلم در این شب سردت گشت https://instagram.com/p/CrWiaDtOB57/ https://t.me/societasjus/1829
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
        روحم بفکنده خویش در چشمه‌ی ماه          رختش به زمین رشک‌گهِ شاهنشاه          در نورِ مه ار نشویَدَش خود گهگاه          کم کم بشود همچو شبِ تیره سیاه https://instagram.com/p/CqOI4l5uAAN/ https://t.me/societasjus/1828
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
دل ز آتشِ نوروزی‌ات افروخته سازم عید آمده من دیده به در دوخته سازم تو نامده‌ای لیک صبا بویِ تو آرَد بر چشم نهم بو نفس اندوخته سازم https://instagram.com/p/CqC4I46jOkr/ https://t.me/societasjus/1827 #بابک_ابراهیمی #نوروز۱۴۰۲
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
✍️ دیدار صادق زیباکلام و سفیر جدید فرانسه | ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ 🔺چشمم که بر دیوارِسفارت فرانسه و هتک حرمت و فحاشی‌های نوشته‌شدۀ آنجا افتاد، بعنوان یک ایرانی از بی‌فرهنگی‌مان خجالت کشیدم. 📎لینک یادداشت: https://t.me/sadeghZibakalam/4838
نمایش همه...
✍️ دیدار صادق زیباکلام و سفیر جدید فرانسه | ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ 🔺چشمم که بر دیوارِسفارت فرانسه و هتک حرمت و فحاشی‌های نوشته‌شدۀ آنجا افتاد، بعنوان یک ایرانی از بی‌فرهنگی‌مان خجالت کشیدم. 🔹️هفتۀ گذشته باتفاق دکتر «بابک ابراهیمی» ناهار میهمان سفیر جدید فرانسه بودیم. چشمم که به توهین و فحاشی‌هایی که علیه فرانسوی‌ها بر روی دیوارهای سفارت فرانسه نوشته شده بود، افتاد؛ بعنوان یک ایرانی خجالت کشیدم. نمی‌دانم چند کشور دیگر وقتی با دیگران اختلاف پیدا می‌کنند، بر روی در و دیوار سفارت‌شان مطالب توهین‌آمیز می‌نویسند. یاد «فرهنگ و تمدن غنی اسلامی - ایرانی» افتادم. 🔹️سفیر جدید از قبلی جوان‌تر بنظر می‌رسید. قبل از آمدن به ایران سمت‌های مهمی در پست‌های مربوط به هسته‌ای و استراتژیک بر عهده داشته و مدتی هم در اسرائیل خدمت می‌کرده. بعد از معرفی، نخستین سؤالش از من این بود که آیا همچنان ممنوع‌التدریس هستم؟ با شرمساری توضیح دادم که من البته بازنشسته شده‌ام و تدریسم بواسطۀ اصرار دانشجویان بود. 🔹️دیدارمان دو ساعت طول کشید. عمدۀ گفت‌وگوها پیرامون اعتراضات و آیندۀ سیاسی ایران بود. ایشان پرسیدند که آیا وضعیت بحال عادی برگشته؟ گفتم هم آری، هم نه. ممکن است از جهت توقف اعتراضات بحال عادی برگشته باشیم؛ اما بدون تردید، گستردگی و تداوم پنج‌ماهۀ اعتراضات و خودجوش بودن آن، تکان سختی به نظام داده. حتی خوش‌بین‌ترین عناصر درون نظام هم سرانجام متوجه شدند که چقدر ابعاد نارضایتی علیه‌شان گسترده است. بنابراین باید صبر کنیم ببینیم آیا تغییر سیاست خواهند داد، یا همچنان بر ادامۀ همان سیاست‌ها اصرار خواهند ورزید؟ گفت من از شما مطلبی خوانده‌ام که برخلاف بسیاری از تحلیل‌گرایان دیگر، اقتصاد را عامل نارضایتی‌ها نمی‌دانید. علی‌رغم وضعیت اقتصادی بسیار نامطلوب اقشار فقیر. گفتم همینطور است، من همچنان علت اصلی اعتراضات را سرخوردگی‌ و ناامیدی نسل‌های بعد از انقلاب می‌دانم؛ و اگر گامی در جهت تغییرات سیاسی برداشته نشود، وضعیت ایران بمثابۀ آتشی بزیر خاکستر خواهد بود که هر آن ممکن است فوران نماید. امیدوارم تکان اعتراضات برخی از مسئولین را بخود آورده باشد. 🔹️در مورد برجام، هر دو معتقد بودیم برخورد نظام با اعتراضات از یکسو، و تظاهرات ایرانیان خارج از کشور، دست بدست یکدیگر داده و افکار عمومی را علیه توافق با ایران کرده. سفیر گفت ظاهراً ایرانی‌ها متوجه نیستند که همکاری نظامی‌شان با روسیه در اوکراین چقدر اروپایی‌ها را علیه ایران نموده. 🔹️از سفیر دعوت کردم که هوا که بهتر شد، بهمراه نفر دوم و خانواده به «میگون» تشریف بیاورند و ایشان هم پاسخ دادند با کمال میل. 🔺️اینستاگرام دکتر «صادق زیباکلام»: https://www.instagram.com/p/CopygxgMtyT/?igshid=YmMyMTA2M2Y= 🔺️اینستاگرام دکتر «بابک ابراهیمی»: https://instagram.com/societasjus?igshid=YmMyMTA2M2Y= 🔺تلگرام دکتر «بابک ابراهیمی»: https://t.me/societasjus 🔺️اینستاگرام «سفارت فرانسه» در تهران: https://instagram.com/lafranceeniran?igshid=YmMyMTA2M2Y=
نمایش همه...
Instagram

فوتبال چگونه سیاسی یا غیرسیاسی می‌شود؟ سرمقاله روزنامه مستقل ۱۲ آذر ۱۴۰۱  بخش دوم و پایانی از ایام نوجوانی شگفت‌زده بودم از اینکه هواداران تیمی، پیروزی تیمشان را به پیروزی و برتری در همه موارد تعمیم می‌دهند، غافل از اینکه در باخت بعدی، تمام این استدلال‌ها وارونه خواهد شد. این اشتباه از چند جوان متعصب به تیم طبیعی‌ست که جوانی یعنی خامی و اگر در گذر زمان پخته نشویم، همان خامیم، و از این رو، آقای عضو هیأت علمی دانشگاه معتبری که مدعی داشتن دغدغه ایران و ارائه راه حل برای مسائل ایران است، پیروزی ایران بر ولز را بزرگی کردن ایران نامید، و فراموش کرد که تنها چند روز قبل، ایران به وضع ناگواری به انگلستان (یا بریتانیای کبیر) باخته بود، و البته به آمریکا هم باخت. بر فرض، تیم شرقی هر سه تیم غربی را هم برده و صعود کرده بود، این به معنای جابجایی جایگاه شرق و غرب نبود و قرار بر وارون شدن مسیر مهاجرت از شرق به غرب نبود، طرفه آنکه تیم شرقی، سرمربی غربی دارد و مضحک‌تر از همه، برخی خواستند سرمربی غربی را عامل شکست تیم محبوبشان معرفی کنند، در حالی‌که با همین سرمربی غربی، همین تیم شرقی، پیش‌تر بهترین نتایج را کسب کرده است. https://mostaghelonline.com/fa/tiny/news-112537 https://instagram.com/p/CmDmAr6DRoosQmf3cvTF5PWZtWuPleqloy4mjk0/ بخش اول: http://t.me/societasjus/1823 بخش دوم و پایانی: http://t.me/societasjus/1824 مستقل آنلاین: https://mostaghelonline.com/fa/tiny/news-112537
نمایش همه...
فوتبال چگونه سیاسی یا غیرسیاسی می‌شود؟

بابک ابراهیمی- استاد دانشگاه    از تماشای نبرد بی‌رحم گلادیاتورها در عهد باستان به تماشای صلح‌آمیز ورزش در صحنه جهانی نشستن، نشان از

یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.