گنجینه راد ، مجموعه نوشته های شاعر معاصر منیره زاهدی راد
207
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
+27 روز
+530 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
اشک من رنگ شفق یافت ز بیمهری یار
طالع بیشفقت بین که در این کار چه کرد
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد
ساقیا جام میام ده که نگارنده غیب
نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد
آن که پرنقش زد این دایره مینایی
کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد
فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت
یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد
- حافظ
❤️
🔥 1
زیستن در گهواره ای از درد و بی قراری
بعد از آشوب سقوط
بعد از گریه سکوت
و در آخر
احساس ناب فنجان قهوه ات
گیسوانِ تاب خورده ات
در آغوش ِطربناڪ شامگاهان
با حس و حال مستی
در تاریڪ روشن دود غلیظ سیگار
مرا تا بیکران ها می برد و تا
خود خود فنا
و این فنا
خود خود زیستن است مر مرا
#منیره_زاهدی_راد
دچار شب باشی
هوس سیب گنه کنی
از ماه و چشمک ستاره قصه گویی
از مستی لاف غرور بزنی
پشت دود سیگار نقش رویا بزنی
سراب وصل ببینی
شب و سیب و گناه و قصه
مستی و دود سیگار
درتاریکی شب چه روایت ها بکنند
#منیره_زاهدی_راد
هیچ چیز
شما را زندانی نمیکند،
مگر افکارتان
هیچ چیز
شما را محدود نمی کند،
مگر ترس تان
و هیچ چیز
شما را کنترل نمی کند،
مگر عقایدتان....
👤ماریان ویلیامسون
.
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم
گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر
ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم
بس توبه و پرهیزم کز عشق تو باطل شد
من بعد بدان شرطم کز توبه بپرهیزم
سیم دل مسکینم در خاک درت گم شد
خاک سر هر کویی بی فایده میبیزم
در شهر به رسوایی دشمن به دفم برزد
تا بر دف عشق آمد تیر نظر تیزم
مجنون رخ لیلی چون قیس بنی عامر
فرهاد لب شیرین چون خسرو پرویزم
گفتی به غمم بنشین یا از سر جان برخیز
فرمان برمت جانا بنشینم و برخیزم
گر بی تو بود جنت بر کنگره ننشینم
ور با تو بود دوزخ در سلسله آویزم
با یاد تو گر سعدی در شعر نمیگنجد
چون دوست یگانه شد با غیر نیامیزم
#سعـدیشیـــرازی
نسیم سحر
بوی گیسوانت آورد
و در گوشم زمزمه کرد
ابدیت تو
در دل را
امید و رویا را
امید دیدنت را
رویای داشتنت را
#منیره_زاهدی_راد
خنده های لطیف آفتاب
سرود کوچه ها
و لبخند پنجره
نوید آمدن روزی زیباست
برای بوسیدن و نوازش رویاها
برای پرواز و اوج
برای زمزمه رایحه باران
برای به آغوش کشیدن نسیم صبح
و برای نوازش دیبای دستانت
و این یعنی میلادی دوباره
#منیره_زاهدی_راد
یک سطر باران
یک سطر دلتنگی
و یک سطر خیال سِحر آمیز داشتنت
که برگ برگ درختان پاییز شهر را
می رقصاند و
مرا عاشقتر می کند
همانقدر موزون
همانقدر زیبا و دلکش
#منیره_زاهدی_راد
👍 1
.
صبح اسٺ و در ٺنٺ
بوے شقایق اسٺ
چشمان مسٺ ٺو،
خورشیدِ لایق اسٺ.....
ڪَویند صبح چون
آئینہ اے، زلال
امید من بدین وقٺ
و دقایق اسٺ.......
صبحتون بخیر ' روزتون زیبا...
🌺 هوا آرام
شب خاموش
راه ِآسمان ها باز
خيالم
چون کبوترهاي وحشي مي کند پرواز
رَوَد آنجا
که مي بافند کولي هاي جادو، گيسوي شب را
هوا آرام
شب خاموش
راه آسمان ها باز
زمان
در بستر شب خواب و بيدار است
|فريدون_مشيري`
🌸شب خوش همراهان
👍 1