cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

Super Human

مجله فلسفی و هنری Super Human

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
279
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
+47 روز
-330 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Repost from Super Human
درود ... از فردا در مدیریت باغبانی سازمان خدمت خواهم کرد. یک و نیم ماه پیش به مدیر باغبانی سازمان تقاضا داده بودم که از مدیریت ترویج بیایم مدیریت باغبانی و امروز بعد از یک و نیم ماه تماس گرفتند. رشته تحصیلی ام در ارشد و دکترا علوم باغبانی، گرایش گل ها و گیاهان زینتی بود که در مقطع دکترا، روزانه با رتبه ۵ کشوری در دانشگاه فردوسی مشهد، بعد از آزمون جامع و بعد از استخدام رسمی ام انصراف دادم ... قبل از استخدام رسمی به مدت ۴ سال در طرح ناظر احداث و اصلاح باغات در واحد باغبانی شهرستان کار کردم. و بعد از استخدام نیز در واحد باغبانی شهرستان خدمت کردم. اما بعد از ۸ ماه به نابه دلیلی از تخصص خودم دور افتادم و به اداره ترویج و سپس به واحد طرح و برنامه شهرستان رفتم، امروز که دوباره بعد از ۷ سال به باغبانی برمی گردم آن باور ندارم، به سختی از آن دل کنده بودم و دیگر حتی از یادم رفته بود ... به راستی داستان تلخ دوری ام از باغبانی که متحمل رنج های پی در پی بسیاری شدم طولانی و آموزنده و نیاز به نگاشتن دارد ... از کودکی تشنه گلها بودم و لای کتاب و روزنامه گل ها و برگ ها خشک می کردم، حتی کارت تبریک با گل خشک درست می کردم و به دوستانم هدیه می دادم، خودم این رشته انتخاب کردم و ادامه دادم. در دوره ارشد و دکترا تلاش های فراوانی کردیم ... سپاس از مهندس قارداش زاده بامعرفت و مهندس بی پروای بزرگوار که به من اعتماد نمودند ... 1401/06/14
نمایش همه...
درود دوستان عزیز بعد از مدت ها جدایی از باغبانی شهریور ۱۴۰۰ با محبت مدیر باغبانی وقت توانستم دوباره به عشق و رویای خودم باغبانی برگردم (ارشد و دکترا گلها و گیاهان زینتی خوندم)، اما متاسفانه معاون بهبود تولیدات گیاهی از آذربایجان غربی اهل سلماس به استان ما منتقل شد و با کارشناس مسئول گلخانه ها و اهل ماکو و هم‌استانی خود و ارشد زراعت دست به یکی کردند، و قبل عید معاون مدیریت باغبانی یک شبه و به طرز شوکه‌کننده‌ای عزل نمودند و مدیر باغبانی مجبور به بازنشستگی کردند، و کارشناس مسئول گلخانه ها جناب مسعود جعفرنژاد را ۶ ماه سرپرست معاونت باغبانی نمودند و بعد با پارتی بر تخت مدیریت باغبانی نشاندند و بازنشست شده بود و از پارکینگ برگرداندند و حکم دادند، و مدیر جدید با تمام شایستگی های علمی و اخلاقی اینجانب (به اتاق ما می گفت اتاق نمونه!) و بعد از دو سال کار در مدیریت باغبانی به معاونت امور اداری نامه زدند که به ایشان نیاز نداریم و به امضای معاون بهبود تولیدات گیاهی هم رساندند، و من صدا کردند و گفتند شما جایتان عوض می کنیم!، گفتم بله منتظر بودم ...! (می دانستم و ۵ روز قبل همکارم گفته بود که مدیر جدید تو را از باغبانی حذف کرده است)، بازرسی گفتند تخلف ندارید، دوست ندارند با شما کار کنند. البته مدیر جدید دو بار هم به من گفته بودند از اینجا بروید، یکبار دو سال پیش بعد از یک ماه انتقالی‌ام به مدیریت باغبانی سازمان و گفتند "بروید از اینجا، گفتند شما نمی توانید در باغبانی کار کنید!"، ارشد زراعت به دکترای انصرافی باغبانی بعد از آزمون جامع با رتبه ۵ کشوری در دانشگاه فردوسی مشهد و با ۱۱ سال سابقه کار در شهرستان های استان می گوید شما نمی توانید در باغبانی کار کنید، و یکبار نیز بعد از عید امسال و گفتند "شما هم از اینجا بروید "... البته به این اکتفا نکردند و حتی اجازه ندادند بنده مقصد دیگری پیدا کنم و معاون جدیدشان و هم‌اتاقی بنده تماس گرفتند و گفتند وسایل هایتان کی برمی دارید خانم!، و رفتم دیدم یکی نشسته در صندلی کنار صندلی من ... و در عرض سه هفته دو بار اسباب‌کشی کردم، به این هم اکتفا نکردند؛ افتراهای گوناگون علیه من در کل سازمان منتشر کردند، عزت و آبروی من به بازی گرفتند، ... به این هم اکتفا نکردند من به وزارتخانه درخواست و رزمه فرستاده بودم و قبل عید در کمسیون مطرح شده بود و قطع به یقین از مدیر جدید باغبانی و یا دیگر یاران شان تحقیق کردند و شایستگی اینجانب تایید کردند و رد درخواست شدم ...! به رئیس گزینش که انسان خوبی هستند و من می شناسند گفتم: "درست است که ما اینجا کسی را نداریم، اما هویت و کرامت مان را که داریم"، و در ادامه به ترکی گفتم "بو یارا بیتمزها، بو یارا منی اولدورر، این زخم خوب نمی شود، این زخم من را می کشد"، گفتند با حراست صحبت می کنم ... باری دیگر، با ۱۵ سال بیمه و سابقه کار، نه تنها از عشق‌ام، باغبانی، من را جدا نمودند، بلکه اکنون من را بدون هیچ تخلفی و از کارمندان نمونه استان و کشور، در یک اتاق نزدیک اتاق تدارکات و سرویس های بهداشتی و خارج از مجموعه سازمان و تنها، بدون کار و بدون سیستم و تلفن نشاندند کنار دیوار و در اختیار کارگزینی‌ام و در بهت و حیرت و شوک هستم ... مسئول‌ام کارشناس احداث باغات که با او احداث باغات مدرن و متراکم کار می کردم، جناب علی لطفی، گفتند اینها کرکس هستند، می درند تو را ... در جلفا هم در سال ۹۴ مسئول باغبانی و ارشد زراعت میز من گذاشت بیرون و گفت استعفا می دهم و نمی گذارم در باغبانی بمانی، چون در زمانی که قرارداد پیمانی ناظر احداث و اصلاح باغات بودم از یک و نیم میلیون برای من ۳۰۰ هزار تومن صورت وضعیت داده بود و من وقتی وزیر به تبریز آمده بود در یک کاغذ کوچک مشکل ام ذکر کرده بودم و ارسال کرده بود به خود شهرستان و ایشان به من پیغام فرستاده بود "برو نامه پس بگیر وگرنه مچاله می کنیم می اندازیم یک گوشه" ... مدیر جدید باغبانی سازمان هم‌استخدانی اوست! اکنون مچاله‌ام ... معنی بی‌قانونی، میل شخصی، باندبازی، پارتی‌بازی، عدم شایسته‌سالاری، فساد اخلاقی، نیرنگ، فریب، افترا، بهتان، دروغ، ... عمیقاً درک کردم، و جمله "انسان گرگ انسان است را". با عرض پوزش اگر میل شخصی‌تان کشید چون تفاله دماغ می توانید دیگران پرت کنید بیرون ...! از نوشتن وقایع و شوک های هر روزه بر مغزم  خودداری کردم ... وقایعی که نمی توانم باور کنم که از هم‌نوع‌ام سر بزند آن هم برای من، یک فرد علمی و کاری و قانونمند و و اخلاقی .. خوشحالم زمین زیر پایم گاه می لرزد، آسمان بالای سرم گاه می غرد و مرگ سرانجام ماست! سراسر وجودم غم است و درد و رنج، و دلسردم از آدمی، اما قوی‌ شدیم و حیرت‌زده وقایع را به تماشا نشسته‌ام؛ رذالت انسان را، و مرگ انسان را ... #بیتا 1403.02.19
نمایش همه...
درود ... کانال خصوصی خواهد بود ... درصورت ترک کانال دیگر امکان برگشت نخواهد بود همچنان به دلیل گرفتاری کاری و کسالت جسمی و روحی مدتی نخواهم بود ... مراقب خودتان خیلی باشید ...
نمایش همه...
درود دوستان عزیز بعد از مدت ها جدایی از باغبانی شهریور ۱۴۰۰ با محبت مدیر باغبانی وقت توانستم دوباره به عشق و رویای خودم باغبانی برگردم (ارشد و دکترا گلها و گیاهان زینتی خوندم)، اما متاسفانه معاون بهبود تولیدات گیاهی از آذربایجان غربی اهل سلماس به استان ما منتقل شد و با کارشناس مسئول گلخانه ها و اهل ماکو و هم‌استانی خود و ارشد زراعت دست به یکی کردند، و قبل عید معاون مدیریت باغبانی یک شبه و به طرز شوکه‌کننده‌ای عزل نمودند و مدیر باغبانی مجبور به بازنشستگی کردند، و کارشناس مسئول گلخانه ها جناب مسعود جعفرنژاد را ۶ ماه سرپرست معاونت باغبانی نمودند و بعد با پارتی بر تخت مدیریت باغبانی نشاندند و بازنشست شده بود و از پارکینگ برگرداندند و حکم دادند، و مدیر جدید با تمام شایستگی های علمی و اخلاقی اینجانب (به اتاق ما می گفت اتاق نمونه!) و بعد از دو سال کار در مدیریت باغبانی به معاونت امور اداری نامه زدند که به ایشان نیاز نداریم و به امضای معاون بهبود تولیدات گیاهی هم رساندند، و من صدا کردند و گفتند شما جایتان عوض می کنیم!، گفتم بله منتظر بودم ...! (می دانستم و ۵ روز قبل همکارم گفته بود که مدیر جدید تو را از باغبانی حذف کرده است)، بازرسی گفتند تخلف ندارید، دوست ندارند با شما کار کنند. البته مدیر جدید دو بار هم به من گفته بودند از اینجا بروید، یکبار دو سال پیش بعد از یک ماه انتقالی‌ام به مدیریت باغبانی سازمان و گفتند "بروید از اینجا، گفتند شما نمی توانید در باغبانی کار کنید!"، ارشد زراعت به دکترای انصرافی باغبانی بعد از آزمون جامع با رتبه ۵ کشوری در دانشگاه فردوسی مشهد و با ۱۱ سال سابقه کار در شهرستان های استان می گوید شما نمی توانید در باغبانی کار کنید، و یکبار نیز بعد از عید امسال و گفتند "شما هم از اینجا بروید "... البته به این اکتفا نکردند و حتی اجازه ندادند بنده مقصد دیگری پیدا کنم و معاون جدیدشان و هم‌اتاقی بنده تماس گرفتند و گفتند وسایل هایتان کی برمی دارید خانم!، و رفتم دیدم یکی نشسته در صندلی کنار صندلی من ... و در عرض سه هفته دو بار اسباب‌کشی کردم، به این هم اکتفا نکردند؛ افتراهای گوناگون علیه من در کل سازمان منتشر کردند، عزت و آبروی من به بازی گرفتند، ... به این هم اکتفا نکردند من به وزارتخانه درخواست و رزمه فرستاده بودم و قبل عید در کمسیون مطرح شده بود و قطع به یقین از مدیر جدید باغبانی و یا دیگر یاران شان تحقیق کردند و شایستگی اینجانب تایید کردند و رد درخواست شدم ...! به رئیس گزینش که انسان خوبی هستند و من می شناسند گفتم: "درست است که ما اینجا کسی را نداریم، اما هویت و کرامت مان را که داریم"، و در ادامه به ترکی گفتم "بو یارا بیتمزها، بو یارا منی اولدورر، این زخم خوب نمی شود، این زخم من را می کشد"، گفتند با حراست صحبت می کنم ... باری دیگر، با ۱۵ سال بیمه و سابقه کار، نه تنها از عشق‌ام، باغبانی، من را جدا نمودند، بلکه اکنون من را بدون هیچ تخلفی و از کارمندان نمونه استان و کشور، در یک اتاق نزدیک اتاق تدارکات و سرویس های بهداشتی و خارج از مجموعه سازمان و تنها، بدون کار و بدون سیستم و تلفن نشاندند کنار دیوار و در اختیار کارگزینی‌ام و در بهت و حیرت و شوک هستم ... مسئول‌ام کارشناس احداث باغات که با او احداث باغات مدرن و متراکم کار می کردم، جناب علی لطفی، گفتند اینها کرکس هستند، می درند تو را ... در جلفا هم در سال ۹۴ مسئول باغبانی و ارشد زراعت میز من گذاشت بیرون و گفت استعفا می دهم و نمی گذارم در باغبانی بمانی، چون در زمانی که قرارداد پیمانی ناظر احداث و اصلاح باغات بودم از یک و نیم میلیون برای من ۳۰۰ هزار تومن صورت وضعیت داده بود و من وقتی وزیر به تبریز آمده بود در یک کاغذ کوچک مشکل ام ذکر کرده بودم و ارسال کرده بود به خود شهرستان و ایشان به من پیغام فرستاده بود "برو نامه پس بگیر وگرنه مچاله می کنیم می اندازیم یک گوشه" ... مدیر جدید باغبانی سازمان هم‌استخدانی اوست! اکنون مچاله‌ام ... معنی بی‌قانونی، میل شخصی، باندبازی، پارتی‌بازی، عدم شایسته‌سالاری، فساد اخلاقی، نیرنگ، فریب، افترا، بهتان، دروغ، ... عمیقاً درک کردم، و جمله "انسان گرگ انسان است را". با عرض پوزش اگر میل شخصی‌تان کشید چون تفاله دماغ می توانید دیگران پرت کنید بیرون ...! از نوشتن وقایع و شوک های هر روزه بر مغزم  خودداری کردم ... وقایعی که نمی توانم باور کنم که از هم‌نوع‌ام سر بزند آن هم برای من، یک فرد علمی و کاری و قانونمند و و اخلاقی .. خوشحالم زمین زیر پایم گاه می لرزد، آسمان بالای سرم گاه می غرد و مرگ سرانجام ماست! سراسر وجودم غم است و درد و رنج، و دلسردم از آدمی، اما قوی‌ شدیم و حیرت‌زده وقایع را به تماشا نشسته‌ام؛ رذالت انسان را، و مرگ انسان را ... #بیتا 1403.02.19
نمایش همه...
منبع: شاهنامه بخوانیم
نمایش همه...
درود دوستان عزیز مدتی نخواهم بود بااحترام 🍀
نمایش همه...
👍 1