cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

حامد رجب پور

تاسیس: ۱۳۹۵/۴/۱۳ نویسنده،داستان نویس، خالق دال آرامش (انتشارات ۳۶۰ درجه) خرید از: 360book.ir پل ارتباطی: @hamedrajabpour11

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
809
مشترکین
-124 ساعت
-27 روز
-830 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

ترمز دستی رو که کشید دستشو انداخت رو فرمونو رو بهم گفت: کی گفته تنفر بده؟ تنفرم یه حسه مثل دوست داشتن، اتفاقا تنفره که یادت نگه میداره اون آدم چه بدیایی بهت کرده، چه شبایی رو برات سخت کرده، چه لذت های شیرینی رو بهت تلخ کرده. تنفره که حواستو جمع میکنه همیشه نباید ببخشی،نباید از نو شروع کنی،نباید مثه قبل بشی،نباید براشون وقت بذاری،نباید روی خوش نشون بدی. اتفاقا تنفرم یه حسه مثه علاقه که باید یه جای ابدی تو دلت براش نگه داری. تنفر به کسی که عاشقت بوده و رهات کرده، تنفر به همکاری که مانع پیشرفتت شده، تنفر به آدمی که نذاشته به لیاقتت برسی. تنفر خوبه، برای هر آدمی نیازه ولی اگه یه روزی به خودت اومدی و فهمیدی بیشتر قلبتو تنفر از آدما پر کرده بدون خودت آدم درستی نبودی و گرنه چندتا تنفر لای هزارتا دوست داشتنو هر آدم خاکستری درست و حسابیی داره.... #حامد_رجب_پور / قاتل من ساکن واحد ۵۶ @hamedrajabpour1
نمایش همه...
بابا لنگ دراز عزیز دیگر آنچنان هم عجیب نیستی راستش این روز ها در این زندگی آنقدر تنم به تن آدم های هزار رنگ هزار فرقه خورده که خودم فکم افتاده خودم دست هایم بلند تر از پاهایم شده انقدر زمین خورده ام یا زمینم زده اند انقدر ریشه ام را بریده اند و خودم دوباره به خودم پینه و وصله زده ام که اگر یکدیگر را ببینیم تو تعجب می کنی یک آدم به قد و قواره من چطور می تواند انقدر پوست کلفت باشد! #حامد_رجب_پور @hamedrajabpour1
نمایش همه...
دروغه که میگن آدمی که عاشقت باشه اذیتت میکنه اینو اونایی میگن که زندگیشون راکده و خالی از هیجان و جذب هیجان منفی میشن که یه آدم مریض وارد زندگیشون میکنه کی از استرس و بیخوابی و بهم ریختن فکرش خوشش میاد آدمی که دوست داره هدف دارت میکنه بهت فشار نمیاره بهت استرس نمیده گیر نمیده بگرد پی آدم واقعی زندگیت رفیق
نمایش همه...
آه و صد حیف... تو نباید زخم میشدی بر قلب من. نباید... @Aghoshe_To_Channel
نمایش همه...
روانشناسی نشون داده: اگه کسی ظاهرا سرد و بی‌احساسه وجودش سراسر قلبه. اگه کسی روت حساسه و زود از کارات عصبی میشه یعنی براش مهمی و دوستت داره. اگه کسی زودرنجه یعنی به محبت نیاز داره. اگه کسی خسته‌اس یعنی زیاد منتظر بوده. اگه کسی چیزی رو زیاد بروز نمیده بی‌احساس نیست فقط زیادی اعتماد کرده و ضربه خورده. یعنی میخوام بگم هر ایرادی توی هرکسی دیدی سعی کن درکش کنی چون پشت هر بد اخلاقیش یه دلیل منطقی وجود داره. کاش یکم هم دیگه رو درک کنیم. @Aghoshe_To_Channel
نمایش همه...
درست است که بهبود روابط انسانی اصلی ترین هدف این سیستم است اما سیستم قانون گذار هیچوقت نباید از اخلاقی بودن این روابط غافل بشود. نباید فراموش کنیم که منابع انسانی و روابط آن اگر اخلاقی و در چارچوب ارزش گذاری های مدون نباشد نتیجه ای جز کاهش سرعت انجام کارها و ناامنیتی روانی منابع انسانی ندارد. به طور کلی اگر در سیستم توسعه نگهدار نیرو دقیق شویم به این نکته پی می بریم که مسائل مالی در مقابل موارد معنوی از اهمیت کمتری برخوردار هستند، چرا که سیستم توسعه نگهدار نیرو روحیه گراست و به این دلیل ایجاد شده تا منابع انسانی از صمیم قلب و با اشتیاق قلبی برای پویایی کسب و کار تلاش کنند. از نگاهی دیگر سیستم توسعه نگهدار نیرو در تلاش است تا روحیه تیمی در سطح بالایی باشد و هیچکدام از منابع انسانی احساس پوچی یا ناتوانی نداشته باشند، تمامی مسائل مالی و پوشش مسائل درمانی منابع انسانی در راستای ایجاد امنیت روانی آن هاست و اگر روابط اخلاقی منابع با هم همخوانی نداشته باشند در واقع سیستم ناپویاست و راندمان کاری نزولی خواهد بود. #حامد_رجب_پور
نمایش همه...
سیستم توسعه نگهدار نیرو چگونه پویا می شود؟ بی اغراق اصلی ترین سرمایه هر سیستمی منابع انسانی آن می باشد، بدیهی است اگر سیستمی از ابتدای به ساکن به این باور رسیده باشد در جستوی بهینه سازی اهداف راهبردی خود نیازمند منابع انسانی قدرتمند و البته پویا باشد. سیستم توسعه نگهدار نیرو به عبارت ساده به آن جهت اهمیت پیدا میکند که امکان بررسی دقیق و همسان سازی منابع انسانی را تسریع می بخشد. برای آن که به اهمیت این مهم پی ببریم لازم است ابتدا سه بازوی اصلی آن را بشناسیم و نگاه گذارا به هسته اصلی پویاسازی و البته برخی از موارد که باعث کند شدن همه گیری آن در سیستم را بررسی کنیم. سیستم توسعه نگهدار نیرو در واقع سیستم بررسی تامین بهینه مایحتاج منابع انسانی با هدف پویا سازی آن در راستای سرعت بخشیدن به پشیبرد اهداف کسب و کار است. به عبارت ساده میتوان معامله پایاپای تامین نیازهای منابع انسانی که منجر به امنیت روانی آن می شود در ازای پویا سازی و سرعت بخشیدن به پیشرفت کسب و کار را سیستم توسعه نگهدار نیرو تعریف کرد. اما چگونه می توان به منابع انسانی نظم بخشید و آن را به چارچوب سیستم توسعه نگهدار نیرو نزدیک کرد تا پویا شود. در واقع برای این که بتوان منابع انسانی کارآمدی برای کسب و کار دست و پا کرد، لازم تا شناخت کاملا و جامعی از نیازهای آن در درجه اول به صورت تیمی و در موضع دقیق تر به صورت فردی داشت. به عقیده من سیستم توسعه نگهدار نیرو زمانی هوشمند می شود که از اعداد و ارقام جدا شده و صرفا پویایی آن را محصور در تیک زدن چندین المان اولیه ندانست. بدیهی است که حقوق و مزایای کافی سهم زیادی در ایجاد آرامش،سلامت و امنیت ذهنی منابع انسانی دارد. همه ما پذیرای این موضوع هستیم که تامین نیازهای منابع انسانی و کمک به پیشرفت زندگی فرد فرد آن تا حد زیادی مسیر پویایی سیستم توسعه نگهدار نیرو را پیش خواهد برد. اهدای تسهیلات کم بهره، پاداش، افزایش حقوق فردی، ایجاد محیط اجتماعی مطلوب و بهینه، حتی انجام کارهای گروهی در بطن منابع انسانی از مثبت ترین کارهایی ست که می توان به کمک آن سیستم توسعه نگهدار نیرو را بهینه کرد. نکته حائز اهمیت در پویا سازی سیستم در واقع مرحون غافل نشدن از ارزش گذاری مدون و دقیق بر پای اطلاعات مستندی که به کمک آن بهینه بودن منابع انسانی طبقه بندی می شود. بدیهی است که نظر محور کردن طبقه بندی ارزش گذاری منابع انسانی یکی از آفاتی ست که می تواند سد راه پویا سازی سیستم توسعه نگهدار نیرو باشد. در واقع از دستگاه اجرایی انتظار می رود طبقه بندی ارزش گذاری منابع انسانی به جهت محول کردن وظایف به آن را نه بر پایه نظر جمع و بلکه بر پایه شناخت خصوصیات اخلاقی و توانایی های فردی هر یک منابع انسانی با مستند کردن جزئیات کاری انجام دهد. در واقع می توان گفت که در جهت پویا سازی سیستم توسعه نگهدار نیرو گاهی نیاز است تا جزئیات خطاهای منابع هر یک از منابع انسانی پیگیری و بررسی صورت گیرد تا اصلاح صورت گیرد. ابدا یک سیستم توسعه نگهدار را نمی توان با نظر جمعی پیش برد، چرا که طبیعتا وقتی ارزش گذاری های سیستم برپایه نظرات شخصی باشد، بدیهی است که کیفیت ارتباط منابع انسانی باهم در تعیین سطح افراد دیگر تاثیر گذار خواهد بود. به عبارت ساده تر، ممکن است برای مثال گروهی از منابع انسانی با دقت بیشتری مثال پیشبردی را مورد بررسی و مطالعه قرار دهند اما به سبب اینکه ارزش گذاری سیستم ها بر پایه نظارت افرادی بنا می شود که به صورت نظر محور آنچنان که باید با گروه دیگر هم نظر نیست نهایتا باعث ارتقاع سطح یکی از دو گروه نمی شود و در نتیجه پویایی و آرامش روانی تیم ها نزولی خواهد شد و به کاهش راندمان کاری ختم می شود. آفت سیستم توسعه نگهدار نیرو آنجاست که در مرحله اول authority یک بخش جدا از منابع انسانی باشد و نا کارآمدی آن زمانی نمایان خواهد بود که منابع انسانی در تغییر نظرات یا قوانین دستگاه قانون خود را ناکارآمد و ناتوان ببیند و در مرحله دوم سیستم قانون گذار پذیرای تجربه کاربری منابع انسانی از سیستم غافل شود یا آن را کم اهمیت بداند. از نگاه دیگر می توان پویایی سیستم توسعه نگهدار را به ایجاد تعادل بین relationship و امار محور بودن ایجاد و محول کردن مسئولیت های رفتاری در منابع انسانی دانست. باریک راه ایجاد تعادل بین این دو، دقیقا همان مرز پویایی یا انحدام سیستم توسعه نگهدار نیروست. چرا که اگر دسته ای از منابع انسانی به این باور برسند که هرچقدر پویا، سخت کوش و متعهد باشند در هر شکل روابط درون گروهی افراد با هم سهم قابل توجهی در ارزش گذاری و طبقه بندی آن ها دارد، بی شک رو به بی میلی، بی اشتیاقی و کاهش امنیت روانی می گذارند که در نتیجه به کاهش راندمان و ناپویایی کسب و کار ختم می شود.
نمایش همه...
نقد برادران لیلا
نمایش همه...
فیلم را دیدم، نه یک بار که چهار بار، و هر بار بیشتر از دفع قبل حیرت زده شدم از سعید روستایی که اصلا دیگر سعید روستایی نبود. نتنها این محض فیلمنامه است بلکه بی اغراق می توان آن را شاهکار تاریخ سینمای ایران دانست. صادقانه، از ابتدا همه چیز حوصله سر بر پیش میرود، یک پیرمرد، یک دختر و یک پسر. سه قهرمان اصلی داستان. همین ابتدا باید به روستایی آفرین گفت، زیبا قهرمان را به المان ها نزدیک کرده است، سه نفر با خواستگاه مشترک و تفاوت عقاید دارای گذشته تلخ. همه به سوی آرامش و خوشبختی میدوند اما به سبک عقاید عمیق و قلبی خود. یک خودخواه محض که میخواهد دیگران را جیره خوار خود نگاه دارد یک بخشنده محض که خوشبختی دیگران را میخواهد ولو اینکه تغییری برای خودش اتفاق نیافتد و یک یکی به میخ زن و یکی به نعل کوب! یکی که هم خوشبختی را میخواهد و هم خوشحالی را. بعید می دانم کسی باغ آلبالو را دیده یا خوانده باشد و شک کرده باشد روستایی دست کم هزار بار برای جان بخشیدن به شخصیت های داستان آن را خوب و با دقت خوانده باشد. شخصیت های این داستان همگی بیش از نود درصد شخصیت اند، در پی رنگ اصلی این فیلم نامه ابدا تیپ نداریم و همه کاملا شخصیت اند. هر شخصیتی درگیر رویای خودش است و بعضی شخصیت ها تجربه و عقاید پوسیده خود را هم یدک می کشند. داستان افتضاح شروع می شود اما به محض آغاز، همه چیز واقعا منظم می شود، فیلمنامه را بخواهیم کاملا مرور کنیم تنها گزافه‌گویی را در کش دادن بی خود و بی جهت عروسی میشود گفت حوصله مان سر میرود، فیلمنامه در مقایسه با ابد و یک روز و سد معبر فراتر از خوب پیشرفت کرده و از نگاه مشخصا براداران لیلا یک ماورای فیلمانه است. دلیل این گفتار هم به وضوح چه در دنیا داستان و چه در اکسسوری های صحنه که نتنها با فیلمنامه پیش میرود بلکه خرده پی رنگ های فراوان سیاسی آن را نیز به بیننده های تراز متوسط خود بیشتر واضح میکند، می توان دید. کمتر کسی شاید متوجه آن باشد که فرهاد منگ نیست، او قبلا در ارجی کار میکرده که ابدا جای آدم های تنبل نبوده، اما مطمئنم همه به این فکر میکنند که این اگر بشود این یخچال ساید را یک جای زندگی خانه ای که سه بر و نیم عقب نشینی دارد چپاند اما ابدا نمی شود تلویزیون شصت اینچ و سینمای خانگی را وصله زد به مبلمان فنر بیرون زده و فرش های پوسیده و تخم مرغ و سیب زمینی پخته! همه چیز کاملا واضح است. پدر، رهبر است، خانه پوسیده ایران، یخچال ساید و تلویزیون شصت اینچ یادواره شهدا و جشن بیست و دو بهمن! خیلی روشن شد نه؟! برگردیم به شخصیت ها، یک ملتی که زیر رکود شدید اقتصادی اصلا به اخبار دقت نمی کنند و مطمئنا دارند فرو میروند و اوضاع از اینی که هست بدتر خواهد شد، یک نفر تلویزیون را دنبال میکند و آن هم منوچهر است که ترامپ را خوب نگاه میکند که فرهاد سوال قشنگی از او میپرسد، چجوری با دهنش میرینه؟! میبینید؟ اگر خیلی هم بخواهیم بگوییم که این فیلمنامه نیست، باز هم دیالوگ های آن را که ابدا هیچکدامشان، به جرعت می شود گفت حتی یک خط آن هجو نیست، نمیگذارند که ما روی حرفمان بایستیم. همه چیز منظم و بی نقص پیش می رود و کلید حل تمامی مشکلات هم خیلی زیبا گره خورده به رکود و لایه های پنهان سیاسی گنجانده شده در پنج خرده پی رنگ موجود توی فیلمنامه. سکه! بازار طلا و دلار و پول! به نظر من فیلمنامه بعد از عروسی تمام نمی شود، که البته خود من هم شک کرده ام به اینکه این فیلم نامه ابتدا در بعد از عروسی به پایان رسیده باشد و بعدا روستایی این بخش نیمه کاره را به آن وصله کرده باشد که اگر این حرف درست هم باشد چه وصله جورِ جورِ جوری! بعد از عروسی فیلنامه پویا می شود، گویا می شود، بیش از پیش فریاد می کشد آهای مردم رو به فقر ایران بیچاره، اینجا فرصت هیچ چیز نیست و انقدر فاصله طبقاتی زیاد هست که اگر همه چیز را در پایین شهر بفروشی و یک توالت در بالای شهر بخری بردی! باور نمیکنی؟ یک از این سمت خیابان به آن سمت خیابان برو و بیا تا خودت به چشم بی ارزش شدن پول و بیشتر بیچاره شدنت را ببینی! همینقدر زیبا، ترامپ «توییپ» میزند و در تهران بمب می ترکد! قدرت اول منطقه را اگر که پول نداشته باشد تا غلامی کند بایرام نمیگذارد حتی روی صندلی پادشاهی یک سیخ کوبیده بخورد! باز هم از خرده پی رنگ های سیاسی بخواهیم بگوییم می رسیم به شخصیتی که شب عروسی بچه شش ماهه داشت و حالا پشت رهبر درآمده که اگر خریت را به انتها برسانید همه به شما احترام خواهند گذاشت، اگر هر چه داریم را ببخشیم و بیشتر فقیر بشویم به ما می گویند بزرگ خاندان جورابلو، یعنی واقعا مردم ایران دوست ندارند قدرت اول منطقه باشند؟!
نمایش همه...