روانشناسے کودک ونوجوان
کد شامد:1-1-732560-61-0-1 http://t.me/itdmcbot?start=behravaan پروانه نیکخواه، دکترای تخصصی روانشناسی عضو سازمان نظام روانشناسی ایران. ش.عضویت۵۶۰۵ عضو انجمن روانشناسی ایران عضو جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران دریافت نوبت در کرج 09362160931📞 @parnik7
نمایش بیشتر4 300
مشترکین
-124 ساعت
-37 روز
-4930 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
00:26
Video unavailableShow in Telegram
کودک تا ۵-۸ ماهگی هنوز نمیداند وجود مادر از او جداست. خود و مادرش را یکی میداند. حدود ۸ ماهگی است که پی میبرد مادر، شخصیت مستقلی از او دارد اما مالِ اوست.
آرامش مادر، امن بودن خانواده، دور بودن از کشمکش و دعوا، لمس پوست نوزاد توسط والدینی آرام و … به نوزاد میگوید که جهان جای امنیست.
در این ویدیو تمام اعضا خانواده ترساندن کودک را نوعی تفریح تلقی میکنند. کودک هربار که به مادر مینگرد میترسد.
مادری که پناه امنی نیست. خانوادهای که هیچ احساس منطقی و درستی ندارد. نوزاد چه احساساتی را از این ماجرا دریافت میکند؟ اضطراب، ناامیدی، خشم، ترس، ناامنی و ...
مادر نمیداند که دارد چه آیندهای برای کودک با این بازی احمقانه رقم میزند. پدر هم نمیداند. از همه اینها ترسناکتر شنیدن صدای کودک بزرگتر در فیلم است
که نشاندهنده اینست که یک خانواده ی آزارگر به راحتی توانسته است یکی «همانند خود» را تربیت کنند.
.
.
این خانواده بنظر میرسد دارای رگه هایی از اختلال سایکوپاتیک همراه با ضریب هوشی پایین باشند
@behravaan 💞
👍 12
00:31
Video unavailableShow in Telegram
تحقیقی در دانشگاه فلوریدای مرکزی نشان داد که کودکان بیشفعال تنها زمانی که نیاز دارند به قسمت اجرایی مغزشان دسترسی پیدا کنند، حرکت میکنند. این حرکات به آنها کمک میکند هوشیار باقی بمانند.
علائمی همچون بیقراری، تکاندادن پا و چرخاندن صندلی هنگامی بروز پیدا میکنند که کودک در حال انجام فعالیتی است که نیاز به بررسی شناختی و تحلیل کردن دارد (مثل فعالیتهای مرتبط با مدرسه و انجام تکالیف). اما فعالیتهایی همچون دیدن فیلم یا بازیهای ویدیویی معمولا مغز را زیاد درگیر نمیکنند، به همین خاطر در حین این فعالیتها کودک حرکات بیشازحد ندارد.
کودکان بیشفعال به هنگام یادگیری تقریبا دو برابر دیگران حرکت میکنند.
این کودکان وقتی آرام یکجا بنشینند «یادگیری کمتری» دارند، اما دلیل آن بیانگیزگی نیست. بلکه آنها برای دسترسی به آن قسمت از مغزشان که به یادگیری کمک میکند، نیاز به حرکت کردن دارند.
@behravaan 💞
👍 4
00:53
Video unavailableShow in Telegram
والدین عزیز؛ روی تعریف کردن از تلاشی که فرزندتون انجام داده، تمرکز کنید
@behravaan 💞
Photo unavailableShow in Telegram
تلاش برای اتحاد:
در خانواده پر تنش و مشکلات والدین با هم، بچه ها برای اینکه رابطه والدینشون با هم بهتر بشه، دچار مشکل میشن:
۱-بچه ای که درس نخون بشه
۲- بچه ای که مریض بشه
۳-بچه ای که پرخاشگر بشه
و...
بطور ناخودآگاه داره کاری میکنه تا خانواده منسجمتر بشه و از اون پراکندگی دربیاد.
در واقع میل دارند مسئله خانواده به سمت او برود تا خانواده با هم متحدتر بشه.
@behravaan 💞
05:51
Video unavailableShow in Telegram
انیمیشن غلبه کردن Overcomer
کارگردان: هانا اسپنگلر | Hannah Spangler
محصول سال ۲۰۱۶
انیمیشن حول محور دختری میچرخد که صداهای ذهنی اش به طور مداوم در حال سرزنش او هستند و به او میگویند که آدم مهمی نیست و هیچکس به او اهمیت نمیدهد، بی استعداد و بی عرضه است و... او کودکی خود را به یاد می آورد که همیشه با این صداها از محیط اطراف زندگی کرده و بزرگ شده و اضطراب و افسردگی، زندگی اجتماعی اش را قفل کرده اند. در واقع هر جمله ای که اعتماد به نفس کودک را تحت الشعاع قرار دهد، همچون زنجیری بر روح و روان او باقی می ماند.
قفل های روانی، که از کودکی توسط والدین ناآگاه یا اشخاص دیگر در کودکان ایجاد می شوند، متاسفانه در بزرگسالی ممکن است صدمات جبران ناپذیری بر روان افراد برجای بگذارند. تروماهای کودکی باید به درستی روانکاوی شده و تحت درمان قرار بگیرند. شفای کودک درون، یکی از مراحل درمان آسیب های روانی است که در این انیمیشن به آن پرداخته شده است...
@behravaan 💞
پزشک و روانکاوی به نام جان بالبی نخستین کسی بود که تحقیقاتی دربارۀ نظریۀ دلبستگی انجام داد.
وی تحقیقات خود را در سال ۱۹۲۸ با کودکان مضطرب در مدرسهای در انگلستان آغاز کرد.
وی در این مدرسه یک نوجوان بدون مادر و یک کودک وابسته و مضطرب را درمان کرد.
این تعاملات بالبی را به موضوع جدایی از مادر و تأثیر طولانی مدت این جدایی بر سلامت روان فرد علاقهمند کرد. بالبی در طول دوران کاریاش، با کودکان یتیم کار کرد و در سال ۱۹۵۸ نخستین مقالهاش را دربارۀ نظریۀ دلبستگی منتشر نمود. از نظر بالبی، نقش والد آن است که «محیطی امن» برای کودک فراهم آورد.
نبود چنین تربیتی توانایی کودک را برای اعتماد به دیگران و برقرای رابطۀ صمیمانه دچار مشکل میکند و در موقعیتهای وخیم، میتواند به بیماری روانی منجر شود.
فقط رنگ چشم یا شکل دماغمان نیست که از پدر و مادرمان به ما میرسد، در واقع، عقاید، رفتارها و نوع مواجهۀ آنها با ما تأثیری بسیار عمیق بر شخصیت ما میگذارد. تأثیری که خودش را در دوستیها و عاشقیهایمان و در تربیت کودکانمان نشان میدهد.
روانشناسان مدتهاست که دربارۀ تجربۀ کودک از والدیناش تحقیق میکنند.
آنها میگویند سبکِ دلبستگی ما به آنها میتواند پیشبینی کند که خودمان چگونه والدینی خواهیم شد.
اگر پدر و مادری بیتوجه یا بیعاطفه داشتیم، به احتمال بسیار، خودمان هم چنین خواهیم شد.
@behravaan 💞
❗️ به فرزندانتان مدیریت هیجاناتشون رو آموزش بدین:
🔻پدر و مادری که به لحاظ عقلی «کم خرد» یا به لحاظ عاطفی «بیمار» (یا هر دو همزمان!) باشن، قطعا درکی از نحوه تعامل درست با احساسات فرزندشون ندارند و نسبت به دنیای احساسی فرزندشون شدیدا بی توجهند، بیتفاوت از کنار عواطف بچهشون میگذرن، یا طوری واکنش نشون میدن که بچه از بروز احساساتش شرمنده و معذب بشه.
بعضی از والدین هم میتونن یک قدم فراتر بگذارند و از احساسات بچهشون سواستفاده کنن و برای نفع خودشون، عواطف اونها رو به بازی بگیرن. طبیعتا این بچهها رفته رفته یاد میگیرن که بروز احساس در رابطه با والدینشون هیچ سودی جز قضاوت شدن، تمسخر، طرد، تنها موندن و شرمگین شدن نداره! پس بطور غریزی سعی میکنند بجای توجه به احساسات خودشون، حواسشون به احساسات والدینشون باشه که مبادا کاری کنن که اونها رو مضطرب، عصبانی یا کلافه کنن! اونها طبق تجربه متوجه میشن که والدینشون قدرت هضم و پذیرش احساسات رو در دیگری ندارن، پس سعی میکنن با سانسور دنیای احساسی خودشون، پا رو دم بابا مامانشون نذارن. خب این سانسور تا حد زیادی جواب میده و باعث میشه رابطه مسالمتآمیزی بین اون بچه با والدینش برقرار بشه ولی به قیمت بیمار شدن روانِ خود بچه!!
اون بچه با سانسور کردنِ احساساتش، قدرت، هوش و توانمندیِ احساسی در خودش رو ضعیف میکنه. چون وقتی احساسات بروز پیدا نکنند و بابتشون فیدبک درستی نگیرند و توسط والدین بدرستی به چالش کشیده نشن و در قالب کلمات، بیان نشن؛ خیلی طبیعیه که به مرور، دنیای احساسی اون بچه ضعیف و ضعیفتر بشه.
به همین دلیل بزرگتر که شد، در هر موقعیتی، در برابر هر آدمی، در پاسخ به هر چالشی، بجای اینکه بتونه احساساتش رو بفهمه و براساس اونها، واکنش مناسبی نشون بده، فقط و فقط مضطرب میشه! هیچی جز اضطراب رو نمیتونه تجربه کنه: تا میاد از خودش قاطعیت به خرج بده، مضطرب میشه! تا میاد با کسی صمیمی بشه، مضطرب میشه! تا میاد غم ناشی از سوگی رو بروز بده، مضطرب میشه! تا میاد نیازش رو به کسی بگه، مضطرب میشه! همش مضطرب میشه!
خلاصه کلام، بهترین یادگاری که میتونید برای بچههاتون از خودتون بجا بذارید، اموزش مهارت تنظیم احساساته، ازش غافل نشید...
@behravaan 💞
این خبر، مردم را بهت زده و والدین را سخت نگران کرده است:
در ایالتِ مریلند، در یک کلیسا، طی چند سال گذشته، بیش از ۶۰۰ کودک مورد آزار جنسیِ ۱۵۰ نفر از کشیشان،قرار گرفته اند...
کودکان قربانی، عمدتا از میانِ پسر بچه ها بوده اند. بچه هایی که به دلایل مختلف نظیر حضور در گروههای کر،
وقت زیادی را در کلیسا میگذراندند.
🔺در این میان، نحوه انتخاب کودکان توسط کشیشان و شیوه ایجاد صمیمیت با آنها می تواند برای والدین راهگشا باشد ؛
1⃣ کشیشان، بچه های خانواده های فروپاشیده را بیشتر هدف امیال خود قرار داده اند_ بچه های طلاق، بچه های خانواده های تک والد و...
2⃣ خانواده هایی که کمتر "مراقب رفت و آمد های" بچه های خود بوده اند، و نظارت و مراقبت کمتری روی بچه ها داشته اند، در معرض خطر جدیتری بودند....
3⃣ بچه هایی که"فرمانبردار محض" بوده و مهارت جراتمندی و روشهای حل مساله را نیاموخته اند ، به مراتب بیشتر در معرض خطر بوده اند...
🔺نحوه ایجاد صمیمیت کشیشان نیز قابل تامل است....
کشیشان بویژه بچه های خانواده های مذهبیِ متعصب و فرمانبردار محض را، با چنین حیله هایی به طرف خود
کشانده اند:
1⃣ ما با این کار خدا را خشنود میکنیم.
2⃣ این کار، خواستِ خداست.
3⃣ خدا میخواهد که ما اعمال زناشویی را به شما یاد بدهیم.
فصل تابستان نزدیک است بویژه اگر بچه ها را به ورزشگاهها ، کلاسهای خصوصی، اماکن مذهبی، سفرهای
جمعی و اکتشافی رهسپار میکنیم، خیلی بیشتر، مراقب باشیم و بیشتر به آنها سربزنیم.
✅ به یاد داشته باشیم که کودک آزارانِ جنسی، کمتر سراغ بچه هایی میروند که میدانند والدینشان سخت مراقب آنها هستند...
@behravaan 💞
خواسته های بچهها تمومی نداره، بنابراین اگه یک منبع قدرتِ مهربان و شفافی بالاسر بچه نباشه اونا کم کم با بروز احساسات شدید، کنترل اوضاع رو بدست میگیرن.
✅حالا والدین چطور باید اوضاع رو کنترل کنند و «نه» بگن؟
1⃣ اول از همه باید خصوصیت بچهتون دستتون بیاد.
بعضی بچهها لازم دارن با صدای خیلی ملایم باهاشون حرف بزنید، بعضی بچهها حساسترن و زود همه چی بهشون بر میخوره، بعضیهاشون نیاز به توضیح بیشتر دارن و میخوان یک دلیل قانعکننده پشت «نه» که میشنون باشه. بعضیها قلدرترن و خودشون رو مرکز عالم تصور میکنن، بنابراین، اینکه صرفا بهشون بگید «نه! چون من میگم» فایدهای نداره و فقط باعث میشه فرزندتون فکر کنه که به اون اهمیت نمیدید.
در عوض بهش بگید: من نمیتونم اجازه بدم اون فیلم رو تماشا کنی چون چیزایی نشون میده که شما هنوز به اندازه کافی براش بزرگ نشدی. میدونم حرفم برات ناامیدکنندهست به خصوص وقتی دوستات اجازه دارن اون فیلمو ببینن، اما این تشخیص منه و من بابتش تصمیم میگیرم.
2⃣ با عجله تصمیم نگیرید.
وقتی ازتون میپرسه میتونه فلان خوراکی رو بخوره، یا بره بیرون، لازم نیست سریع و بیفکر پاسخ بدید. میتونید بهش بگید الان نمیدونم صبر کن فکر کنم، جواب میدم. بعد خوب فکر کنید و اگر جوابتون نه بود، یک نه قاطع با دلیل خواهد بود. دوم اینکه به فرزندتون یاد میدید به جای احساسی عمل کردن، قبل تصمیماتش فکر کنه.
3⃣ اجازه بده احساسات وجود داشته باشن ولی تو تسلیمشون نشو.
اصلا قرار نیست شما به یک تعامل بدون بحث و دعوا با فرزندتون برسید.
مرزبندی با فرزندتون و مقررات یک موضوعه، پذیرش احساسات فرزندتون یک موضوع جداست. یعنی شما همزمان میتونید هم مرزبندی درستی داشته باشید هم اجازه بدید از موضوع ناراحت باشه. آخرش باید یاد بگیرن که «نه» شنیدن رو بپذیرن هرچقدر براشون ناخوشایند باشه
4⃣ همدلی کنید.
وقتی به فرزندتون "نه" میگید مهمه که بفهمه شما احساساتش رو قبول دارید و کنارش هستید و تائیدش میکنید. برای مثال بهش بگید «میدونم برات سخته که شکلاتی که الان میخواستی بخوری رو نمیتونی داشته باشی، میدونم چقدر دوست داشتی ولی شکلات باعث میشه نتونی خوب بخوابی، فردا بعد صبحانه حتما یه تیکه شکلات بهت میدم، اگه میل داری میتونم الان بهت سیب بدم».
اینکار چندتا هدف مهم داره: ۱. همدلی با احساسات فرزندتون ۲.دادن حق انتخاب مخصوصا بچههای با اراده رو بیشتر به سمت پذیرش سوق میده ۳. شما هم تسلیم خواستهاش نشدید.
5⃣ دوران کودکی خودتون رو یادتون بیاد.
به دوران کودکی خودتون فکر کنید؛ احساساتی که اون زمان باید مورد توجه قرار میگرفتن، روشی که پاسخ بهتری براتون میداد… مثلا یادآوری اینکه وقتی پدرت اجازه نداد با دوستات اردو بری چه حالی داشتی، بهتر میتونی حال الانِ فرزندت رو درک کنی.
اشتباه نکنید اگه اردو رفتن تصمیم درستی نیست لازم نیست شما حد و مرزهاتون رو جا به جا کنید، فقط درک احساسات فرزندتون و پذیرش احساساتش کافیه. فرزندتون باید بدونه شما قصدتون خراب کردن زندگی اون نیست. تصمیماتتون برای حفظ سلامت و امنیت اونه.
@behravaan 💞
چطور به خواسته فرزندمون نه بگیم👆
❗️چطور به خواسته فرزندمون #نه بگیم❗️
خواسته های بچهها تمومی نداره، بنابراین اگه یک منبع قدرتِ مهربان و شفافی بالاسر بچه نباشه اونا کم کم با بروز احساسات شدید، کنترل اوضاع رو بدست میگیرن.
✅حالا والدین چطور باید اوضاع رو کنترل کنند و «نه» بگن؟
1⃣ اول از همه باید خصوصیت بچهتون دستتون بیاد.
بعضی بچهها لازم دارن با صدای خیلی ملایم باهاشون حرف بزنید، بعضی بچهها حساسترن و زود همه چی بهشون بر میخوره، بعضیهاشون نیاز به توضیح بیشتر دارن و میخوان یک دلیل قانعکننده پشت «نه» که میشنون باشه. بعضیها قلدرترن و خودشون رو مرکز عالم تصور میکنن، بنابراین، اینکه صرفا بهشون بگید «نه! چون من میگم» فایدهای نداره و فقط باعث میشه فرزندتون فکر کنه که به اون اهمیت نمیدید.
در عوض بهش بگید: من نمیتونم اجازه بدم اون فیلم رو تماشا کنی چون چیزایی نشون میده که شما هنوز به اندازه کافی براش بزرگ نشدی. میدونم حرفم برات ناامیدکنندهست به خصوص وقتی دوستات اجازه دارن اون فیلمو ببینن، اما این تشخیص منه و من بابتش تصمیم میگیرم.
2⃣ با عجله تصمیم نگیرید.
وقتی ازتون میپرسه میتونه فلان خوراکی رو بخوره، یا بره بیرون، لازم نیست سریع و بیفکر پاسخ بدید. میتونید بهش بگید الان نمیدونم صبر کن فکر کنم، جواب میدم. بعد خوب فکر کنید و اگر جوابتون نه بود، یک نه قاطع با دلیل خواهد بود. دوم اینکه به فرزندتون یاد میدید به جای احساسی عمل کردن، قبل تصمیماتش فکر کنه.
3⃣ اجازه بده احساسات وجود داشته باشن ولی تو تسلیمشون نشو.
اصلا قرار نیست شما به یک تعامل بدون بحث و دعوا با فرزندتون برسید.
مرزبندی با فرزندتون و مقررات یک موضوعه، پذیرش احساسات فرزندتون یک موضوع جداست. یعنی شما همزمان میتونید هم مرزبندی درستی داشته باشید هم اجازه بدید از موضوع ناراحت باشه. آخرش باید یاد بگیرن که «نه» شنیدن رو بپذیرن هرچقدر براشون ناخوشایند باشه
4⃣ همدلی کنید.
وقتی به فرزندتون "نه" میگید مهمه که بفهمه شما احساساتش رو قبول دارید و کنارش هستید و تائیدش میکنید. برای مثال بهش بگید «میدونم برات سخته که شکلاتی که الان میخواستی بخوری رو نمیتونی داشته باشی، میدونم چقدر دوست داشتی ولی شکلات باعث میشه نتونی خوب بخوابی، فردا بعد صبحانه حتما یه تیکه شکلات بهت میدم، اگه میل داری میتونم الان بهت سیب بدم».
اینکار چندتا هدف مهم داره: ۱. همدلی با احساسات فرزندتون ۲.دادن حق انتخاب مخصوصا بچههای با اراده رو بیشتر به سمت پذیرش سوق میده ۳. شما هم تسلیم خواستهاش نشدید.
5⃣ دوران کودکی خودتون رو یادتون بیاد.
به دوران کودکی خودتون فکر کنید؛ احساساتی که اون زمان باید مورد توجه قرار میگرفتن، روشی که پاسخ بهتری براتون میداد… مثلا یادآوری اینکه وقتی پدرت اجازه نداد با دوستات اردو بری چه حالی داشتی، بهتر میتونی حال الانِ فرزندت رو درک کنی.
اشتباه نکنید اگه اردو رفتن تصمیم درستی نیست لازم نیست شما حد و مرزهاتون رو جا به جا کنید، فقط درک احساسات فرزندتون و پذیرش احساساتش کافیه. فرزندتون باید بدونه شما قصدتون خراب کردن زندگی اون نیست. تصمیماتتون برای حفظ سلامت و امنیت اونه.
@behravaan 💞