بهار امیدی

«مادر» عقب، برگرد عقب، ای زمان، در پروازِ خویش یک امشب را کودکم کن باز مادر، برگرد از ساحلِ بی‌پژواک مرا تنگ بگیر به قلبت مثل قدیم به بوسه‌ای چروکِ غم از پیشانی‌ام برچین و این چند تارِ سپیدِ مویم را صاف کن مادر؛ بر خواب‌هایم ساعتِ مهربانت را برافراز و بجُنبانم که بخوابم، بجُنبانم که بخوابم مادر! الیزابت آکرز آلن برگردانِ محمدرضا فرزاد

در این خمار به فریاد ما رس ای ساقی که غیر رعشه کسی دست ما نمی‌گیرد #کلیم_همدانی

حاضرید ژاکت هیتلر را بپوشید؟ (خطای سرایت) خطای سرایت نشان می‌دهد ما نمی‌توانیم به ارتباط احساسی خود با برخی مسائل بی‌توجه باشیم، چه اتفاقی که سال‌ها پیش رخ‌داده و چه مسائلی که مستقیما با آن سروکار داریم. هنر شفاف اندیشیدن رولف دوبلی ترجمه عادل فردوسی پور،بهزاد توکلی ،علی شهروز

این شعر نیست لاشهٔ مردی‌ست پای دار این شعر نیست خون شهیدی‌ست روی راه این شعر نیست رنگ سیاهی‌ست در سپید این شعر نیست رنگ سپیدی‌ست در سیاه گر شعر بود مونس چنگ و رباب بود گر شعر بود از دل خود می‌زدودمش گر شعر بود نیمه‌شبی می‌سرودمش.. #نصرت_رحمانی

ز برون كسی نيايد، چو به ياری تو اينجا تو ز خويشتن برون آ، سپه تَتار بشكن م.سرشک

ادرس اینستاگرام گالری رو عوض کردم رفقا @bahar_omidi_art ادرسشه