عشق و معنا
لینک دسترسی به ابتدای کانال 👇👇👇👇👇 t.me/Eshghomana/1 . و قطرهقطرهی هر خونِ این انسانی که در برابرِ من ایستاده است سیلیست که پُلی را از پسِ شتابندگانِ تاریخ خراب میکند و سوراخِ هر گلوله بر هر پیکر دروازهییست ...
نمایش بیشتر269
مشترکین
+124 ساعت
+37 روز
+1730 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
📄
هنرِ حیرت
#سهند_ایرانمهر
فایریس میدال در کتاب «فیلسوف سهدقیقهای» میگوید:
لودویک ویتگنشتاین فقط یک سخنرانی عمومی داشته است و موضوع آن سخنرانی هم اخلاق بود. ویتگنشتاین در آن سخنرانی معنای زندگی را برآمده از یکچیز دانسته استد: «حیرت در جهان»
انسانی که هیچگاه تقلا نکرده است که از امور، پدیدهها، رویدادها و خلاصه پیرامون خود آشنازدایی کند، هیچگاه به مرحلهی حیرت نمیرسد. حیرت وقتی اتفاق میافتد که اجزای هستی و زندگی را جوری نگاه کنیم که انگاری برای اولین بار میبینیم، انگار ابر و آسمان آبی و چمنزار و دوستداشتن و چشیدن و نفسکشیدن، تاکنون نبوده است و حالا ما برای اولین بار تجربهاش میکنیم.
این تجربه یعنی آشنازدایی از چیزهایی که برایمان عادی شده است، اینجاست که دچار حیرت میشویم و ذهن فلسفی به تقلا میافتد که جهان را در شکلی بهجز چیزی که عادت کردهایم تصور کند و از آن لذت ببرد و به ستایشاش بنشیند.
فلسفه، سروکلهزدن با مفاهیم انتزاعی نیست، بلکه لذتبردن از حیرت و ستایش آن است. انسان بودن نیز وقتی آغاز میشود که انسان از روزمرگی و عادی و آشنا بودن همهچیز به مرحلهی «حیرت» از همهچیز برسد.
فکر کنید جهان چیزی جز اینی که هست بود، بیآسمان آبی، بیابر، بیاسب و بعد به اینهایی که هست فکر کنید، ببینید چقدر عجیبند، چقدر خارقالعادهاند و چقدر تحسینبرانگیز.
یاسین کوچولو چوپانی است در حوالی تالش. ویدیوی او را اتفاقی در صفحهی اینستاگرام علی طالقانی supernomadlife دیدم. به حرفهای کودکانهاش دقت کردم. اسب و تاختنش به لطف صحنههایی که به لطف رسانه و تکنولوژیهای امروز ضبط و تصویر میبینیم حتی برای منِ شهرنشین هم شاید تصویر ویژهای نباشد، اما برای یاسین که هر روز در دل دشت و دمن است، همچنان تصویری نو و ویژه است.
در ذهن فیلسوفانه و آکنده از حیرت او، اسب همچنان دیدنیست، عجیب است، زیباست. او از این تصاویر هر روزه و مکرر، آشنازدایی میکند و همچنان مسحور حیرت و لذت است.
تنها برای چنین ذهنِ متحیرِ لبریز از معناست که فلسفه و شاعرانگی به ظاهر نقیض، شکوفه میزند. این شاعرانگی از جنس وهم نیست که از جنس فلسفه، حیرت و در نهایت لذت غوطهور بودن در معنای زندگیست.
فرق این نگاه با نگاه دیگران در این است که در این نگاه، چیزهایی دیده میشود که در نگاههای خویگر و «عادیبین» دیگر نیست. نگاههای محروم از حیرت، جهان را به آفتِ «بااهمیت» و «بیاهمیت» وانهادهاند، به دوقطبی «خاص» و «معمولی»
فلسفه، هنر است و هنر، زادهی «حیرت»
نگاههای خالی از حیرت، نمیتوانند به هیجان درک سُم اسبانی که چمن را به خاک تبدیل میکند، پی ببرند. نمیتوانند صدای پای اسبها را که به آسمان میرود تا آن بالا دنبال کنند و بشنوند و از همه مهمتر امکان ندارد که به این شهود و سکران عینی برسند که از دیدنِ حرکت آرام اسبهایی که هنوز نتاختهاند، دهانشان آب بیفتد و تازه با تکرار هر روزهی همهی این صحنهها، باز هم مجنونوار مقیاس کم و زیاد را فراموش کنند و دلشان لک بزند برای دیدن چندبارهی دوخالهکوه.
حالا میتوان فهمید که چرا مولانا میگفت، «هنر حیرت بخر»:
عقل بفروش و هنر حیرت بخر
رَو به خواری* نی بُخارا ای پسر
*خاکساری
🪴
Photo unavailableShow in Telegram
در خیابانهای شهر راه میروم و به چهرهها، به حالت مردم، به اندامشان، به حرکات و به نگاههای بی رَمَقِشان مینگرم؛ هرچه بیشتر نگاه میکنم بیشتر از خودم میپرسم چه بر سر نوع بشر آمده است؟ در واقع به جای نوع بشر همه جا نقاب میبینم، نقاب اندوه، نقاب کینه و بغض و نقاب پریشانی!
گاهی اوقات به نظرم میرسد که طلسمی شوم و خبیث بر سر شهر سایه افکنده است. وقتی همه خوابیده بودند؛ جادوگری قدرتمند لبخند را از روی لبان مردم زدوده و به جای آن اندوه و کدورت بر چهرهها پاشیده است، فقط بغض و کینه، تهاجم و زورگویی برای انسانها باقی گذاشته است..
✍ #سوزانا_تامارو
سوزانا تامارو (زاده ۱۲ دسامبر ۱۹۵۷) نویسنده و فیلمساز ایتالیایی است. دومین رمان وی به نام Per voce sola (فقط برای یک صدا) برنده جایزه بین المللی PEN شد و به چندین زبان ترجمه شد. رمان او Va 'dove ti porta il cuore (Follow Your Heart) یک کتاب پرفروش بین المللی بود و به "پرفروش ترین کتاب ایتالیایی قرن بیستم" تبدیل شد.
(سن ۶۶ سال)، تریسته، ایتالیا
00:13
Video unavailableShow in Telegram
🔹ویترین سه بعدی جذاب
یک صفحه نمایش سه بعدی خیره کننده در فروشگاه زارا در نیویورک قرار دارد. با ظاهر زیبای خود به بازدیدکنندگان فروشگاه خوشآمد میگوید!
@WonderfuLlLlLl
IMG_8131.MP42.48 MB
سعدی و حظّ روحانی
سعدی آدمیّت را توانِ به وجد آمدن و دل سپردن میداند:
دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری؟
تو خود چه آدمیی کز عشق بیخبری!
داوری او قاطعانه است:
هر آدمی که بینی از سِرّ عشقْ خالی
در پایهٔ جمادست او جانور نباشد
در نظر او کسی که از صدای خوش به وجد نمیآید، جانداری است که طبیعت و سرشت خود را کژ و مخدوش کرده است:
اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب
گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری
و نیز آنکه هوای بهار که درخت را به حرکت درآورده او را به جنبش نمیآورد:
تو گر به رقص نیایی شگفت جانوری
ازین هوا که درخت آمدست در جولان
سعدی میان تعلّق نفسانی و خودپرستانه به امرِ زیبا با آنچه «حظّ بُردنِ روحانی» مینامد فرق میگذارد. میگوید گروهی که نظر به «حظّ روحانی» ندارند، یعنی به آن چیزی که وجه امتیاز آدمی از چهارپایان است، مرا متهم به نفسپرستی میکنند:
جماعتی که ندانند حَظّ روحانی
تفاوتی که میان دَواب و انسان است
در نگاه او، تعلقِ خاطری که وجهِ «روحانیت»ِ چیزها را نادیده میگیرد، تعلّقی حیوانی و نفسپرستانه است:
با چو تو روحانیی تعلق خاطر
هر که ندارد دَوابِ نفسپرست است
و اینکه زنده بودن و جان داشتن مرتبهای از حیات است و با یار زیستن و در هوای حضور او نفس کشیدن، مرتبهای دیگر:
برون از خوردن و خفتنْ حیاتی هست مردم را
به جانان زندگانی کن بهایم نیز جان دارد
#صدیق_قطبی
🍇
00:58
Video unavailableShow in Telegram
10000000_398934829542193_3807970701047738579_n.mp411.96 MB
02:21
Video unavailableShow in Telegram
نگاه یونگ به بحران میانسالی و حرفهایی از جنس معنا و تغییر
قرار نیست همه زندگی ما شبیه هم باشه..
🍀 @Khodshenasi_com
30.57 MB
Photo unavailableShow in Telegram
🔹این تصویر سیاه و سفید، مجسمه بدنام "Genius of Evil" را به نمایش می گذارد، مجسمه ای پر از فریب، تهدید و زیبایی. سوژه که با نام «لوسیفر لیژ» نیز شناخته میشود، خود شیطان است. شرمزده و گریان که تاج، زنجیر و عصای شکستهاش را چنگ زده است. پرترهای از فرشته سقوط کرده که به خاطر احساسات، تحقیر شده است. جوانی برازنده که در نمادهای گوتیک و تاریکی پوشیده شده. این اثر توسط Guillaume Geefs (١١٨۴_ ١٢۶١) بلژیکی تراشیده شد. و در کلیسای لیژ قرار دارد .