cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)

تعهد‌ یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه‌ طبقاتی است که آزادی و برابری حقوق اجتماعی انسان را تهدید می‌کند. https://t.me/Musikdelangiz https://youtube.com/@sociologyofiran https://t.me/alitayefy

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
1 279
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-27 روز
-130 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

جامعه در سايه, جامعه اي پويا (بخش نخست) همواره در تحلیل جامعه شناختی از جوامع و ساحتار های اجتماعی اغلب محورد تحلیل ها حول جامعه ای می گردد که آشکارا در قالب نهادها و نمادهای رسمی به کنشگری و تنظیم رابطه بین عاملیت و ساختار از یکسو و تضادها و وفاق های آن از سوی دیگر پرداخته می شود که بنظر من این روش از تحلیل جامعه شناختی یکی از انواع زوایای مسلطی است که متداول شده است. پیشفرض من در مقاله حاضر این است که آیا جامعه ایران جامعه ای باز است؟ نه از این منظر که کارل پوپر بدان جامعه باز در برابر دشمنانش اطلاق می کند، بلکه بمعنای آشکار بودن ساختارها، کارکردها و تضادهای این جامعه ، امری که در طرح مسئله مطالعه حاضر فرض من بر این مبناست.: 🌒 جامعه ایران جامعه ای دو چهره یا دوگانه است. این دوساختی در بسیاری از جوامع به اشکال مختلف قابل بازیابی است ولی در جامعه ایران از ویژگی متمایزی برخوردار است و آن نیز محصول ساختار بشدت متصلب و تاریخا مستبدی است که انسان و به تبع آن جامعه ایرانی را از آشکاربودن، از علنیت، از نشستن در فضاهای روشن مناسبات اجتماعی برحذر داشته و در خطر انداخته است. 🌒جامعه باز به روایت پوپر دارای دشمنانی است زیرا فرض این جامعه مبتنی بر فضاهای دمکراتیکی است که پرتوی رسوافکنانه ای بر زوایای پنهان قدرت و نهادهای حامی آن می افکند و لذا از سوی بسیاری در ستیز قرار می گیرد. آنچه که در جامعه ایران قابل مشاهده و بازیابی است عبارت از جامعه ای بسته است. جامعه بسته، نیز دشمنان خود را دارد. آنچه که در طرح ایده "جامعه در سایه" مطرخ و تعقیب می شود ناظر بر همین است که جامعه در سایه روی سیتزه جوی جامعه ای بسته است. 🌒 جامعه ایران به تمامیت خود دارای دو ساحت و ساخت اجتماعی متمایز است. دراین میان پهنه های مشترک بسیاری نیز می توان یافت که حد و مرز میان این دوجامعه را بمقداری غیر شفاف می نماید ولی در واقع این مرزهای مشترک چبهه های نبرد میان دو طیف وسیع از شهروندان دو جامعه ای است که در یک جغرافیا ولی در فرهنگ های مختلف در کارزارند. @alitayefi1 🌒 در جبهه های مقدم ستیزه گری میان دو گونه جامعه آشکار و جامعه در سایه می توان به وجه دیگری از وجوه اشتراک نیز توجه کرد که بنظر جامعه تام و تمام را نمایندگی می کند ولی این حوزه های مشترک داغ ترین نقطه تلاقی این تضادهاست و بزرگترین عرصه همنوایی مقطعی و نمایشی، بنحوی که هردو جامعه بتوانند به بازسازی ساختارهای مورد تهاجم خود بپردازند و به ترمیم و نوسازی آن اهتمام ورزند. @alitayefi1 🌒 جامعه درسایه، بشدت غیرقابل کنترل، غیرقابل احصا، گریزپذیر و درعین حال گزیر ناپذیر است. ساختار جامعه آشکار و مسلط در پی کنترل و به مهمیز کشیدن ساختارهای غیررسمی و پنهان این "جامعه درسایه" است ولی به سختی می تواند حریف این نیروی گسترده در لابلای اقشار مختلف اجتماعی، سنی، جنسی، قومی، منظقه ای، فرهنگی، طبقاتی، شغلی و دینی شود. 🌒 دو گونه جامعه آشکار و "جامعه درسایه" بشدت متاثر ازهم هستند. نگاهی گذرا به تحولات این دو ساخت جامعه ای در طول دهه های بویژه اخیر پس از انقلاب نشان می دهد در بسیاری موارد جامعه در سایه توانسته است جامعه رسمی و مسلط را به عقب بکشاند. وقایع انتخابات دودهه اخیر، کنش پذیری های نهادهای سیاستگزار و برنامه ریز در بخش رسمی این جامعه گویای این است که جامعه در سایه بشدت نیرومند و کنگشر است. ازسوی دیگر "جامعه درسایه"، جامعه در خلا نیست. این جامعه در کمین ذره ذره عقب نشینی و وانهادگی های جامعه رسمی است و متاثر از گنشگری های جامعه رسما موجود به حیات و چالشگری خود ادامه می دهد."جامعه درسایه" دارای ساختاری افقی است. درآن نهادها و نمادهای قدرت حضور دارند ولی مسلط در همه حوزه های اجتماعی نیستند. هر حوزه دارای کنشگران متعددی است که علاوه بر استقلال، بغایت در هم تنیده اند و یکدیگر را پایش می کنند. در "جامعه درسایه"، اقشار مختلف اجتماعی همسویی و هم افزایی قدرتمندی دارند و کمتر علیه هم سابوتاژ می کنند، قابلتی که بطورمشخص علیه جامعه رسما موجود بکار می برند. علي طايفي @alitayefi1 http://tribuneazad.ir/wp-content/uploads/lubomir_bukov_shadows-of-past-bw-frame_1_.jpg 👇🏽👇🏽👇🏽👇🏽👇🏽👇🏽👇🏽👇🏽👇🏽👇🏽👇🏽👇🏽
نمایش همه...

🎭 اخلاق قدسي و اخلاق سكولاريستي دین از اخلاق متمایز است. امروزه در بسیاری از جوامع توسعه يافته از نطر اخلاقي، شاهد هستیم که کتاب اخلاق دینی روزبروز لاغرتر شده و در طی زمان کتاب قانون که تضمین بخش نصایح اخلاق سكولار مبتنی بر ابزار و پيامدهای اجرایی و عینی آن است، جایگزین آن شده و فربه تر شده است. به بیان دیگر بسیاری از نصایح و توصیه های اخلاقی که دیرگاهی با لعاب دین تجویز می شد و بازدارنده های لاهوتی و برین در پس نظام تشویق و تنبیهی آن ساخته و پرداخته بود، تبدیل به متون منجز قانونی شده و در روابط مدنی زندگی انسان امروز نقش بازی می کند. بدین ترتیب مهمترین وابستگی اخلاق به دین، از هم گسیخته و درعین حال ضمانت اجرایی اخلاق انسانی و سکولار بر اخلاق دینی نیز بشدت فزونی یافته و موفقیت های محصول نخست بر دومی نیز بیشتر شده است. @alitayefi1 یک تغییر دیگر نیز رخ داده است. بسیاری از احكام و گزاره هاي منسوخ اخلاق دینی که با اخلاق انسانی و زندگی جامعه انسانی سازگاری نداشته، از پالایشگاه مناسبات اجتماعی و عقلانیت نقاد تصفیه شده و به بایگانی راکد تاریخ سپرده شده است. بدین معنا می توان بیان کرد اخلاق دینی تاب توان خود را نه تنها در برابر اخلاقیات اجتماعی از دست داده، بلکه همزمان با از دست دادن عامل ضابط و مقنن آن یعنی خدا و واگذاری این نقش به نمایندگی وجدان جمعی و منتخب مردمی در دولت و نهاد قضا، به یک تصفیه و پالایش اساسی اخلاقی و مضمونی نیز تن داده است. امروزه با ديدمان سكولار در تعريف و تنظيم اخلاق، در بسیاری از نصایح اخلاق دینی، اخلاق انسانی وجود ندارد و جامعه انسانی، اخلاقیات دینی را به چالش های جدی کشانده است. به روایتی دیگر اخلاق دینی، بشدت به ناسازگاری کارکردی و ساختاری خود با نیازهای جامعه انسانی روی آورده و بسرعت رنگ باخته است. @alitayefi1 اخلاق سكولاريستي بدنبال تعبيه نظام تربيتي، پاداش و مجازات زميني و عيني است و با نام انسان و جامعه آغاز و پايان مي يابد. اين اخلاق با مرزهاي شكننده، قابل تفسير، ذهني و قدسي فاصله گرفته و با افسون زدايي از ماهيت و متن اخلاق و تبيين كاركردهاي ناسوتي بجاي لاهوتي از پيوند ارزشي با نهادهاي ديگر بويژه دين تبري مي جويد. اخلاق ديني مبتني بر تهديد، خشونت، شكنجه، برخورد حذفي، يكسويه، همسودي قشري خواه براي مومنان خود و خواه دينفعان جنسيتي خود، غير تنبيهي و زاجره است و در مقابل اخلاق سكولاري است كه بنيان هاي خود را بر پايه منطق اجتماعي، حرمت انسان بدون تعلقات باورمندي و جنسيتي، صلح آميز و قدسي زدا شده گذارده است؛ اين اخلاق سكولار بشدت ديناميك و مترقي است و بيش از خود اخلاق به كارآمدي اش در جامعه انساني وفادار است. علي طايفي @alitayefi1
نمایش همه...
👍 1👎 1
Photo unavailableShow in Telegram
تغییر دیدگاه علی طایفی دیدگاه ما از ودیده‌ها اغلب یکسویه است. در این یکسویگی گاه ناخواسته در چاله یا تله‌های فکری افتاده و بر آن اصرار نیز می‌ورزیم. این گرایش ساده و سهل‌انگارانه انسان را می‌توان به بیشمار در روابط میانفردی در جامعه سراغ گرفت. در نقد از اروپامحوری در تبیین و تصویر همه چیز و همه کس چنین می‌آید که تفکر استعمارگری چنان پیش‌فرض شده است که هر محصول فکری و تحلیلی از این کانون قدرت در گیتی را امری مسلم می‌پنداریم. یکی از این مصادیق نقشه کره زمین است. در ترسیم این اطلس‌نگاری می‌توان نقشه را از زوایای مختلف دید ولی آنچه که مفروض شده اینست که اروپا در مرکز این نقشه قرار دارد و همه کشورها و مناطق نظیر خاورمیانه مبتنی بر آن تعین جغرافیایی گرفته‌اند . با شکستن هنجارها و روابط مسلط در نمادها و نهادها می‌توان به بسیاری از مبانی اخلاقی، مدنی، حقوقی، دینی و فرهنگی نیز چنین نگریست. با چنین نگرشی می‌توان بسیاری از ارزش‌ها و هنجارهای مسلط را نیز از هم پاشید و از نو ساخت. چنین تغییر چشم‌اندازی ما را برای رفتار و اندیشه دیگری آماده می‌سازد. سنجشگری مسایل اجتماعی ایران https://t.me/alitayefi1
نمایش همه...
👍 1
📜فهرست برخي از فعاليت ها و نوشته‌های من: جامعه شناسان بدون مرز-ايران ‏http://iranssf.blogspot.se/?m=1 بلاگ "اجتماع بيش از دو نَفَر ممنوع": ‏http://atayefi.blogspot.se/?m=1 بلاگ مستقل جامعه‌شناسی در میهن‌بلاگ https://shorturl.at/ivBHL نشريه مستقل "جامعه شناسي ايران": https://shorturl.at/hKPTV کانال "سنجشگري مسايل اجتماعي ايران": ‏https://telegram.me/alitayefi1 کانال موسیقی، جان ‌خرد، شعر، خردجان https://t.me/Musikdelangiz کتاب هایم: جامعه شناسی مسایل اجتماعی ایران https://t.me/alitayefi1/2465 جامعه شناسی فرار مغزها https://t.me/alitayefi1/1552 موانع فرهنگی تحقیق در ایران https://t.me/alitayefi1/1174 سنجشگری مسایل اجتماعی ۱ https://t.me/alitayefi1/1240 سنجشگری مسایل اجتماعی ۲ https://t.me/alitayefi1/2185 سنجشگری مسایل اجتماعی ۳ https://t.me/alitayefi1/2950 سنجشگری مسایل اجتماعی ۴ https://t.me/alitayefi1/3563 سنجشگری مسایل اجتماعی ۵ https://t.me/alitayefi1/3692 سنجشگری مسایل اجتماعی ۶ https://t.me/alitayefi1/4339 ترجمه عصر مهاجرت https://t.me/alitayefi1/1273 ترجمه مقدمه گرافیکی بر جامعه‌شناسی https://t.me/alitayefi1/3456 کودکی گمشده؛ درآمدی بر جامعه‌شناسی کودکی https://t.me/alitayefi1/4474 اشعار اجتماعی جلد یک https://t.me/alitayefi1/1350 اشعار عاشقانه جلد دوم ‏ https://t.me/alitayefi1/1629 اشعار و زمزمه‌های درون جلد سوم https://t.me/Musikdelangiz/27594 كارنامه شخصي ام: ‏ https://t.me/alitayefi1/2184 دسترسی به کتابها در فضای مجازی https://www.scribd.com/uploads تماس @alitayefy
نمایش همه...
اجتماع بیش از دونفر ممنوع

دستنوشته هایی جامعه شناختی از علی طایفی

📜فهرست برخي از فعاليت ها و آثار من: جامعه شناسان بدون مرز-ايران ‏http://iranssf.blogspot.se/?m=1 بلاگ "اجتماع بيش از دو نَفَر ممنوع": ‏http://atayefi.blogspot.se/?m=1 بلاگ مستقل جامعه‌شناسی در میهن‌بلاگ https://shorturl.at/ivBHL نشريه مستقل "جامعه شناسي ايران": https://shorturl.at/hKPTV کانال "سنجشگري مسايل اجتماعي ايران": ‏https://telegram.me/alitayefi1 کانال موسیقی، جان ‌خرد، شعر، خردجان https://t.me/Musikdelangiz کتاب هایم: جامعه شناسی مسایل اجتماعی ایران https://t.me/alitayefi1/2465 جامعه شناسی فرار مغزها https://t.me/alitayefi1/1552 موانع فرهنگی تحقیق در ایران https://t.me/alitayefi1/1174 سنجشگری مسایل اجتماعی ۱ https://t.me/alitayefi1/1240 سنجشگری مسایل اجتماعی ۲ https://t.me/alitayefi1/2185 سنجشگری مسایل اجتماعی ۳ https://t.me/alitayefi1/2950 سنجشگری مسایل اجتماعی ۴ https://t.me/alitayefi1/3563 سنجشگری مسایل اجتماعی ۵ https://t.me/alitayefi1/3692 سنجشگری مسایل اجتماعی ۶ https://t.me/alitayefi1/4339 ترجمه عصر مهاجرت https://t.me/alitayefi1/1273 ترجمه مقدمه گرافیکی بر جامعه‌شناسی https://t.me/alitayefi1/3456 کودکی گمشده؛ درآمدی بر جامعه‌شناسی کودکی https://t.me/alitayefi1/4474 اشعار اجتماعی جلد یک https://t.me/alitayefi1/1350 اشعار عاشقانه جلد دوم ‏ https://t.me/alitayefi1/1629 اشعار و زمزمه‌های درون جلد سوم https://t.me/Musikdelangiz/27594 كارنامه شخصي ام: ‏ https://t.me/alitayefi1/2184 دسترسی به کتابها در فضای مجازی https://www.scribd.com/uploads تماس @alitayef
نمایش همه...
اجتماع بیش از دونفر ممنوع

دستنوشته هایی جامعه شناختی از علی طایفی

جامعه‌شناسی عشق ۱۴ علی طایفی برخلاف وبر که معتقد بود عشق دینی، عشقی برادارنه و انساندوستانه بود ولی این دین انسانی به بیان وبر، بشدت مردانه و مبتنی بر برادری بود؛ جایی که زن، مادری و خواهری در آن نقشی نداشت. در عصر پسامدرن، عشق مبتنی بر دیدمان دینی با ظهور خردگرایی، سکولاریزم، پلورالیزم و بروکراتیزم رخت بربست و به نظر وی چنین تمایزی دیگر در جهان معاصر نیز رنگ باخته است. بنظر وبر در دنیای معاصر در ساختار سرمایه‌گذاری خرد کارآمد، محاسبه‌گر، پیش‌بینی‌پذیر و عقل ابزاری جایگزین عشق برادرانه دینی شد و عشق‌های ایثارگرایانه دینی جای خود را به عشق‌های اگوییستی یا خودمحورانه مبتنی بر سودخواهی فردی در نظام سرمایه‌گذاری داد. از نظر سوروکین عشق پدیده‌ای است حیات‌بخش، درمانگر ترس، قدرتی خلاق برای نیکبختی فوق‌العاده، و درمانی است برای چاره‌جویی تنفر، مصیبت، خودکشی، جنون، مرگ و فروپاشی انسان و در ‌نهایت وسیله‌ای برای فرارفتن از مرزهای محدود اگوی کوته‌نظرانه انسان است. او‌برخلاف فروید در تحلیل شخصیت انسان به چهار لایه آگاهی تودرتو قایل است: ناآگاهی بیولوژیک، آگاهی زیست‌شناختی، آگاهی اجتماعی و در نهایت فراآگاهی یا آگاهی متعالی. از نظر او عشق در این مرحله فراآگاهی رشد و متبلور می‌شود. این نقطه تحولی، نهایت حقیقت، زیبایی و نیک‌سرشتی است و نمایانگر نوک کوه کشفیات و دستاوردهای انسان در عرصه‌های مختلف فعالیت انسان نظیر علم، فلسفه، دین، اخلاق، فناوری و .. است. از نظر او اینهمه منبع نهایی انرژی عشق به حساب می‌آید. او معتقد بود راه رهایی انسان بازگشت به عشق‌های دیگرخواهانه است. سوروکین با ابداع مفهوم امیتولوژی بدنبال تبیین رفاقت و صمیمیت نوع انسان به همنوع خود بود جایی که عشق ایثارگرایانه بارور می‌شود. اگرچه بنظر من روند تحول عشق مانند بسیاری از پدیده‌های‌اجتماعی لزوما تکاملی و یک‌خطی نیست و دارای یک فرایند تحولی مارپیچی و سپیرال است که در هر برهه تاریخ می‌توان شقوق و رسوخی از کاراکتر پیشین هر‌ پدیده مانند عشق را جستجو و بازیابی کرد ولی عشق در آینده به کانونی ترین نیاز انسان مبدل می‌شود. از هم اینک می‌توان شاهد بود که چگونه عشق در زندگی انسان امروز تاثیرات شگرف گذارده است. در برنمایی گوشه‌هایی از این عشق‌مرکزی در زندگی انسان امروز و فردا باید گفتار جنبش ضد جنگ تا فمینیزم، از دفاع از حقوق کودک تا همه گرایش‌های جنسی، از ادبیات تا دنیای سینما و فیلم، و‌ از ادبیات شعر و رمان تا تحقیقات و مطالعات و حتی اقتصاد و سیاست ، عشق به کانونی‌ترین دغدغه بشر مبدل شده است. به بیان دیگر حتی انزجارستیزی یا نفرت‌های مجازی در عصر معاصر راهی جز پای‌کوبی برای پایکوبی جشن تولد و تکثیر عشق ندارد. به بیان دیگر یکی از‌ چاره‌جویی‌های اساسی مسایل انسانی و اجتماعی جهان معاصر از خودکشی تا جنگ، و ازخودبیگانگی تا مسخ و دل‌گمگشتگی در هویت انسان امروز، عبارت از عشق و عاشقی است. درصورت علاقمندی بازنشر دهید سنجشگری مسایل اجتماعی ایران https://t.me/alitayefi1 ——————————— منابع Kärlek mer än att älska, Rebecca Wånstrem, https://www.duo.uio.no/bitstream/handle/10852/104784/Masteruppsats-Rebecca-W-ngstr-m.pdf?sequence=1&isAllowed=y För kärlekens skull, Beatrice Onn och Jonathan Lindfeldt, https://www.diva-portal.org/smash/get/diva2:1281592/FULLTEXT01.pdf Sociology of love, courtship and dating, Erica Owness, https://mrsldgordon.wordpress.com/wp-content/uploads/2015/01/erica-owens-the-sociology-of-love.pdf Theorising love in sociological, Mihai Stelian Rusu https://www.researchgate.net/profile/Mihai-Rusu-2/publication/316003421_Theorising_love_in_sociological_thought_Classical_contributions_to_a_sociology_of_love/links/5fa0fda9458515b7cfb5c6c8/Theorising-love-in-sociological-thought-Classical-contributions-to-a-sociology-of-love.pdf?origin=publication_detail&_tp=eyJjb250ZXh0Ijp7ImZpcnN0UGFnZSI6InB1YmxpY2F0aW9uIiwicGFnZSI6InB1YmxpY2F0aW9uRG93bmxvYWQiLCJwcmV2aW91c1BhZ2UiOiJwdWJsaWNhdGlvbiJ9fQ چهار نگاه به عشق در ادبیات فارسی، مجید نفیسی https://www.iran-emrooz.net/index.php/farhang/more/22664/ جامعه‌شناسی عشق، شروین وکیلی, https://www.soshians.ir/fa/%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%87%D9%85%DA%86%D9%88%D9%86-%D8%B4%D9%88%D8%B1/ لکان و عشق https://t.me/ketab_jameh/2330 هنر عشق ورزیدن، اوشو https://t.me/ketab_jameh/4100
نمایش همه...
علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)

تعهد‌ یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه‌ طبقاتی است که آزادی و برابری حقوق اجتماعی انسان را تهدید می‌کند.

https://t.me/Musikdelangiz

https://youtube.com/@sociologyofiran

https://t.me/alitayefy

4🥰 1
جامعه‌شناسی عشق ۱۳ علی طایفی عشق و علم. هرچه از گذشته فاصله گرفته و به عصر کنونی نزدیک‌تر می‌شویم، پدیده عشق مانند بسیاری از پدیده‌های اجتماعی دیگر بیشتر مفهوم‌سازی و نظریه‌پردازی شده و می‌شود. در اعصار پیشامدرن می‌توان شواهد مکتوب بسیاری یافت که از متون دینی، عرفانی و فلسفی و از متون ادبی تا هنری به این پدیده اشاره داشته و تلاش شده است که به تبیین آن در متن هر جامعه در برهه خاص زمانی پرداخته شود. اما در طی دوره تحقق مدرنیزاسیون در جامعه و نهادهای آن مفهوم عشق از ابعاد مختلف خاصه جامعه شناسی و روانشناسی مورد مداقه و تحلیل قرار گرفته است. امروزه در بازار نشر اندیشه و نظریه‌ها شاهد آثار متعدد علمی و تیوریک پیرامون زمینه‌ها، تاریخ، مفهوم‌شناسی، معرفت‌شناسی و هویت‌شناسی عشق هستیم‌. فقط مروری بر نظریه‌ها و نظریه‌پردازان جامعه‌شناسی‌ پیرامون عشق نشان می‌دهد صدها کتاب و هزاران مقاله درباره این پدیده تولید و تحقیق شده است. هویت عشق در دنیای معاصر اساسا مستقل از دستگاه نظری مختلف خواه در نقد و خواه در مدح آن مورد واکاوی قرار گرفته است. از نخستین جامعه‌شناسان کلاسیک مانند مارکس، زیمل، وبر، دورکهایم تا معاصران این شاخه علمی نظیر گیدنز و لاکان، به نظریه‌پردازی درباره عشق پرداخته‌اند. می‌توان چنین مدعی شد که پدیده عشق در طول تاریخ بشر هرگز شاهد چنین مفهوم‌پردازی نبوده است. همچنین برای نخستین بار عشق به مفهومی بین‌رشته‌ای مبدل شده است بطوریکه از تاریخ تا اقتصاد و از سیاست تا روان‌شناسی و جامعه‌شناسی تحقیقات و متون بسیاری به رشته تحریر درآمده است. عشق در دنیای معاصر با فاصله گرفتن از دین و فلسفه و رهبران آن، در تبیین هویت خود عمدتا سراغ علم می‌رود. از این منظر پیامدهای ناخواسته، دردآلود و آسیب‌زای عشق مرجعی جز روانشناس نمی‌یابد. عشق و آینده اگرچه دورکهایم معتقد بود کلا دو نوع عشق وجود دارد؛ یکی عشق خانوادگی مبتنی بر وظیفه و دیگری، عشق به پارتنر یا شریک جنسی ولی معتقدم ماهیت عشق و تعریف آن بسیار متفاوت است. بنظر من تنها پارامتری که به کاراکتر عشق و عاشق جان می‌بخشد، ترکیب متجانسی از دو عنصر هارمونیک و هورمونیک است. مهم‌ترین شاخص فیزیکی عشق نیز در این معنا تپش قلب است. هیچ عشقی مانند عشق به فرزند، والدین، وطن، ایدیولوژی و هرگونه دیگری دارای چنین مشخصه‌ای نیست. این عشق مبتنی بر پشن یا شوق عمیق فارغ از احساس وظیفه یا اخلاق اجتماعی مبتنی بر بایستگی است. عشق‌های آینده به تفکیک دقیق‌تر مرز اینگونه احساسات عاطفی و تدارک احساسی خواهند پرداخت. در این معنا سایر عشق‌های مطرح در ادبیات عشق و عاشقی چیزی جز دوست داشتن، علاقه شدید مانیاکی و صرف حس عاطفی نیست و دیگر عشق محسوب نمی‌شود. تقابل عقل و دل در ادبیات جامعه‌شناسی چالش مطرحی است که بشدت دیرینه است. نیکلاس لومان از عشق بعنوان شور فراوان یا پشن و رمزگذاری رابطه جنسی صحبت می‌کند؛ دگرگونی شکلی رابطه جنسی از نظر گیدنز؛ آشفتگی نرمال عشق به تعبیر اولریخ بک؛ یا عشق سیال در‌پیوند انسانی و آسیب‌پذیری آن به زبان زیگموند باومن؛ همه پیرامون تمایز عقل و دلی است که گویا در دو جهان متفاوت و متضاد بسر برده و به کارکرد خود می‌پردازند. ماکس وبر بر این باور بود که اکثر ادیان از نظر اجتماعی مبانی پیوند و همبستگی عاطفی اجتماعی را از ساختار تعلقات همجواری در ساختار اتنیکی به تعلقات برادروارانه در‌ساختار دینی یا الگوی برادارنه کمونیزم عشق متحول کرده است. ادامه دارد درصورت علاقمندی بازنشر دهید سنجشگری مسایل اجتماعی ایران https://t.me/alitayefi1
نمایش همه...
علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)

تعهد‌ یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه‌ طبقاتی است که آزادی و برابری حقوق اجتماعی انسان را تهدید می‌کند.

https://t.me/Musikdelangiz

https://youtube.com/@sociologyofiran

https://t.me/alitayefy

جامعه‌شناسی عشق ۱۲ علی طایفی عشق و ازدواج. تاریخ عشق و عاشقی نشان می‌دهد که عشق امری مندرج در ازدواج بوده است. بدین معنا که پدیده و مفهوم عشق با پیوند ازدواج، متولد می‌گردید. چنین عشقی در واقع امری پسینی محسوب می‌شد نه امری پیشینی که پیش از ازدواج بوقوع می‌پیوست. ولی این شکل از عشق پس از ازدواج اساسا در ادبیات امروزی عشق محسوب نمی‌شود بلکه نوعی احساس وظیفه، وابستگی، مسیولیت اخلاقی و اجتماعی در قالب پیمان ازدواج و نهاد خانواده است. شکل دیگر عاشقی، عشق پیش از ازدواج است که اگرچه در تاریخ به کرات رخ داده است ولی بدلیل فشارهای اجتماعی برخاسته از باورها و تعصبات دینی، ایلیاتی، سنتی، خونی و مبتنی بر روابط قدرت ممنوع و مذموم بود. ازدواج بدون عشق نیز گونه دیگری است که بشدت رایج بوده و هست. هرچند این شکل از ازدواج به گونه ثابت و پایداری از رابطه عشق و ازدواج مبدل شده است ولی شکل دیگری از این رابطه، عشق بدون ازدواج و پیش از آن است که در دنیای معاصر خاصه در جوامع اروپای غربی و شمالی و حتی در ایران کنونی در حال تجربه و وقوع است. در چنین بستری افراد به هر دلیلی، از فشار خانواده تا فشار اجتماعی، اقدام به ازدواج بدون عشق نمی‌کنند. بی‌سبب نیست که نرخ تجرد و جدایی و قطع روابط جنسی عاطفی در کارنامه انسان معاصر، بسیار بالاست. او در این رهگذر در پی معشوق و عشقی است که بتواند بنیان ازدواج و خانواده نوین‌را بر اساس آن برپا کند. عشق ‌و فمینیزم. با تحولات اقتصادی و بسترسازی اشتغال زنان در ساختار نظام سرمایه‌داری برای تامین معاش حداقل و رهایی از فقر و طبعا افزایش بهره‌کشی از نیروی انسانی، زنان نیز دوشادوش مردان راهی بازار کار شدند. افزایش فرصت‌های اجتماعی در کنار اشتغال و شکل‌گیری استقلال مالی زنان سبب شد که ساختار کهنه دین‌مدار و مردسالار در نظام‌های فیودالیته و ارباب-رعیتی و به تعبیر محمد مختاری نظام رمه-شبانی دگرگون شود. زنان بدنبال مطالبات برابر اقتصادی، اجتماعی، آموزشی، حقوقی، و فرهنگی شتافتند. در همین دوره عشق نیز به جرگه مطالبات و چالشگری‌های زنان پیوست. جنبش فمینیزم که مبتنی بر برابرخواهی حقوق زن و مرد است در چنین ساختاری شکل گرفت. با رشد فمینیزم، عشق های متکی بر برادری، پدری، همسر-شوهری و مردانه رنگ باخته و زنان عشق زنانه و کنشگری خود در عاشقی را مطالبه کردند. دنیای پسامدرن دیگر عشق‌های یکسویه مردانه را پذیرا نیست و لذا ساختار خانواده و ازدواج نیز از اشکال سنتی فاصله گرفته و در پی ایجاد نظم نوینی است که باید مبتنی بر برابری جنسیتی حتی جنسی باشد. در چنین بستری، عشق‌های فمینسیتی، زنانه‌تر‌ شده و این رابطه عاطفی و جنسی از دوگانه مرد-زن به رابطه عاطفی و عاشقانه زن-زن و زن و گرایش‌های دیگر جنسی روی آورده است. عشق و حقوق بشر. مبانی فلسفی و دیدمانی پیمان جهانی حقوق بشر نیز دستخوش چالش‌های جدی شده است. بازنگری در حقوق بشر گویای این است که دیگر برابری فقط منحصر به برادری نیست، امری که در ماده اول این پیمان‌نامه قید شده است. علاوه بر این عشق‌ورزی چنان در‌ محور‌ مطالبات انسان امروز و بویژه زنان و دیگر گرایش‌های جنسی قرار گرفته است که می‌توان مدعی شد که در‌کنار اصول سی گانه پیمان حقوق بشر یک اصل دیگر باید جایگزین شود: اصل عشق ورزیدن. بدین معنا که هرانسانی حق دارد به هر انسان دیگری از هر گرایش جنسی، باور دینی، قومیت و اتنیک، ملیت و طبقه و هر سنی در سنین ورای کودکی، عاشق شده و عشق بورزد. در‌چنین رویکردی و مبتنی بر چنین اصلی، حقوق بشر وارد برهه انقلابی و تحولی دیگری می‌شود که برخاسته از نیازهای جامعه و انسان مدرن و معاصر است. بر این مبنا هیچکس یا نهاد، گروه، سازمان و حکومتی حق ندارد عرصه عشق ورزی و عاشقی را محدود ساخته و بنام اخلاق، دین، ارزش‌های اجتماعی، قومیت و تبار، تعصب و ناموس به مجازات فرد عاشق بپردازد. فهم مدرن این امر که انسان بدون عشق، انسانی بی‌هویت است بسرعت درحال گسترش و ترویج است. با چنین اصلی می‌توان تحقق سایر مفاد مبانی حقوق بشر را تضمین کرد. ادامه دارد
درصورت علاقمندی بازنشر دهید
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران https://t.me/alitayefi1
نمایش همه...
علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)

تعهد‌ یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه‌ طبقاتی است که آزادی و برابری حقوق اجتماعی انسان را تهدید می‌کند.

https://t.me/Musikdelangiz

https://youtube.com/@sociologyofiran

https://t.me/alitayefy

3👍 2
جامعه‌شناسی عشق ۱۱ علی طایفی استانداردسازی عشق. استانداردسازی یک عارضه یا تله اجتماعی است که بطور مداوم در‌پی ایجاد و یا یافتن و بافتن ساختارهای یکسان و همه‌شمول‌است. در این میان چنین ویروسی دامان عشق و عاشقی را هم فراکرفته است. بخش بزرگی از نهادهای قدرت ایدیولوژیک، تمامیت‌خواه، سنت‌گرا، محافظه‌کار و حتی در برخی نهادهای شبه‌علم در پی چنین استانداردهایی است. عمده هدف چنین نگرشی نیز بر این مبناست که بتواند افراد و امیال آنان را تحت کنترل در آورد. حتی در مواردی برخی از پژوهشگران در خدمت قدرت و روانشناسان زرد در پی الگوسازی‌هایی برای رفتار انسانی از جمله عشق هستند که بتوانند ضرایب انحراف از معیار در عشق را وارسی و کنترل کنند. سخت‌انگاری و عدم انعطاف‌پذیری در فهم و تحلیل عشق بعنوان یکی از انواع ‌پدیده‌های اجتماعی از دیگر بلایایی است که دیگر رنگی بر رخ تحلیل‌های مورد پسند و واقعی نمی‌کشد. تعصب در اینجا از کانونی‌ترین زنجیرهایی است که درپی مهار انسان در زیر مهمیز ارزش‌ها و هنجارهای از قبل موجود برای حفظ نظم اجتماعی است. در چنین باوری هر انسانی حق عاشق شدن ندارد، همیشه فرصت عاشقی وجود ندارد، عاشقی یک افسانه و دروغ است و در نهایت عاشقی یعنی تباهی و فریب خود و دیگری. در این ادبیات که دیگر از میان تهی شده است عشق یک گناه و معصیت است. عشق و ازخودبیگانگی. پدیده ازخودبیگانگی از بزرگ‌ترین پدیده‌های دنیای پیشامدرن است که همچنان تا امروز جان‌سختی‌ نشان داده و می‌دهد. در جهان اجتماعی پیشامدرن فرد عاشق را فردی ازخودبیگانه شده معرفی می‌کردند که دستخوش نوعی شیدایی بیمارگونه است. اما در عصر جدید، عشق شکی از فرار از ازخودبیگانگی است. به تعبیر دیگر انسانی که عشق نورزیده، شربت عاشقی ننوشیده و از مستی آن نشئه نشده باشد، فردی است گمگشته، ازخودبیگانه و مسخ شده. در چنین ادبیاتی انسان با یافتن معشوق و تجربه زیسته عشق، در پی بازگشت به خویشتن و خودیابی است. و این خودشناسی آغاز رهایی انسان است. عشق و اقتصاد. طبق نظر استون تحولات اقتصادی در بازار کار و شیوه تولید و بهداشت عمومی سبب‌ساز افزایش میل به عشق‌ورزی در امر ازدواج شده است. بدین معنا که زنان با ورود به بازار کار، استقلال مالی، کسب آزادی‌های اجتماعی و رهایی از قیود هنجارهای محیطی توانایی بیشتزی در عشق‌ورزی و میل به عاشقی یافته‌اند. در این میان افزایش آگاهی اجتماعی، تغییر رویکرد زنان به مطالبات اجتماعی و تحولات اقتصادی موقعیت آنان، زمینه‌ساز انتخاب فرد معشوق در بین زنان شده و زنان را به عامل و اکتورهای موثر در دنیای عشق مبدل ساخته است. بطوریکه همین افزایش نرخ مشارکت زنان در توسعه فهم و مطالبات عشق، سیب تغییر و بهبود عشق در‌جامعه و مردان نیز شده است. تجارت و عشق. گرچه در جوامع سنتی پدیده عشق نادر و نادرست بود ولی در عصر معاصر عشق با دنیای تجارت و کسب و کار نیز پیوند بیشتری خورده است. مجموعه فرایند تجاری ‌شدن عشق سیب شده است که عشق، عاشق و معشوق به ابژه‌سازی زنان و مردان در پروسه عشق‌ورزی پرداخته و از ابزارهای مختلفی برای سودجویی از آن بهره می‌برند. تولید فیلم و سریال درباره عشق، عشق‌های پنهانی، عشق میان اعضای یک خانواده، عشق به همجنس و ناهمجنس، عشق‌های رمانتیک، و دراماتیک یکی از این نمونه‌هاست. در نهایت تولید ابزارها و محصولات فرهنگی و بهداشتی و هنری برای تقویت پروتوتایپ‌ها یا الگوهای کهن عشق‌ورزی نیز در راستای تزریق و کسب پول برای صاحبان بنگاه‌های مرتبط است. عشق در این بستر به یک کالای شیک و سازگار با مذاق‌های متفاوت محسوب می‌گردد. ادامه دارد درصورت علاقمندی بازنشر دهید سنجشگری مسایل اجتماعی ایران https://t.me/alitayefi1
نمایش همه...
علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)

تعهد‌ یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه‌ طبقاتی است که آزادی و برابری حقوق اجتماعی انسان را تهدید می‌کند.

https://t.me/Musikdelangiz

https://youtube.com/@sociologyofiran

https://t.me/alitayefy

👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
یکصد سال مبارزه با اعدام علی طایفی اولین خواست لغو مجازات اعدام قریب یکصد سال پیش از سوی فرقه‌ سوسیالیست ایران به رهبری سلیمان‌میرزا اسکندری مطرح شد. او نخست عضو فرقه دمکرات و سپس حزب سوسیالیست ایران بود و در سال‌های پایانی عمر خود عضو حزب توده شد. فرقه اجتماعیون عامیون یا سوسیال دمکرات ها در ایران در ابتدای سال ۱۳۰۰ قریب صد سال پیش تاسیس شد.در سند این حزب سیاسی از جمله این دو مطالبه مطرح بود: آزادی زنان و لغو مجازات اعدام که به زبان آن دوره آزادی نسوان و موقوفی مجازات اعدام بود. اگرچه اندیشه لغو اعدام قدمتی صدساله دارد ولی در طی سه دوره حاکمیت پهلوی‌ها و سپس جمهوری اسلامی، اعدام همواره روش زاجره و خشونت بار تادیب و تنبیه اجتماعی بوده و هست. جنبش ضد اعدام بر این باور است که اعدام یک قتل و جنابت حکومتی و سیاسی است و سبب‌ساز نهادینه شدن خشونت و جنایت در جامعه است. حکومت دینی ایران در طی ۴۵ سال حکومت خود بیش از ۴۵ هزار نفر را ادام کرده و از نظر نسبت آن به جمعیت خود دارای رتبه نخست اعدام در‌جهان است. سنجشگری مسایل اجتماعی ایران https://t.me/alitayefi1
نمایش همه...