وکیل الرعایا - کریمخان زند
با سرپرستی حمیدرضا زند - وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی 09122512206
نمایش بیشتر203
مشترکین
-124 ساعت
-17 روز
+130 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Photo unavailableShow in Telegram
چنین بود که روز اول ذی الحجه ۱۲۱۵ قمری (۲۶ فروردین ۱۱۸۰ه. ش.) او را دستگیر کردند و به طالقان فرستادند. حدود یک ماه بعد به دستور شاه قاجار، چشم او را میل کشیدند و زبانش را بریدند و به قتلش رساندند. بیشتر فرزندان و بستگان او نیز سرنوشتی مشابه داشتند. بنابر قولی دیگر او را به بند کشیده و از سقف مطبخ عمارت پادشاهی آویزان کردند. دیگ بسیار بزرگی را پر از آب نموده و هیزم فراوان زیر آن روشن کردند تا آب داخل دیگ بجوش آمد و سپس ابراهیم خان کلانتر را آرام آرام با طناب به داخل دیگ آبجوش فرو بردند و به قتل رسید. اموال حاجی به نفع شاه ضبط شد و سمتش به میرزا محمدشفیع آصفالدوله رسید.
🆔 @tssjahan
Photo unavailableShow in Telegram
از خائن ترین نخست وزیران تاریخ ایران حاج اِبراهیم کلانتر که از بزرگان شیراز بود و در حکومت زندیه مراحل ترقی را طی کرد و از آنجا که چندین کلانتری شیراز را به عهده داشت، به حاجی ابراهیم خان کلانتر مشهور شد.
او هنگام حمله آغا محمدخان به شیراز به لطفعلی خان خیانت کرد و دروازه شهر را هنگام برگشت از جنگ بر روی او بست در حالی که اکثریت سپاهیان لطفعلی خان در شیراز بسر می بردند!
کلانتر به دلیل خوش خدمتی به خونخوار قجر آغا محمد خان توانست در پستهای حکومتی در سراسر ایران اقوام خود را بگمارد او در دوران فتحعلی شاه به تدریج بر میزان نفوذ و اقتدار خود افزود و فرزندان و بستگانش را بر ولایات دور و نزدیک کشور حاکم کرد. اما همین قدرت زیاد باعث بدگمانی شاه قاجار نسبت به او شد و سرانجامی شومی برایش رقم زد.
🆔https://t.me/VAKILLOROAYA2KARIMKHANZAND
مناسبت ۱۱ اسفند:
سالروز مرگ پادشاه #لک ایرانزمین کریمخان وکیلالرعایا (تعدادی سند خارجی دربارهی مرگ وی)
جان بایومنت نمایندهی کمپانی هند شرقی در بوشهر، دهم مارچ سال ۱۷۷۹ میلادی در نامهای به ویلیام دیگ لاتوش همتای خود در بصره از شایعهی وحشتناکی مبنی بر درگذشت کریمخانزند پادشاه قدرتمند و عادل ایران خبر میدهد.
بایومنت شش روز بعد با ارسال نامهای به ویلیام هورنبای در بمبئی شایعه درگذشت کریمخان زند را تأیید میکند.
این اتفاق پایان دورهای کوتاه از رفاه و آرامش در ایران بود.
ویلیام فرانکلین سیاح انگلیسی زمان زندیه که هشت سال پس از مرگ کریمخان به شیراز آمد میگوید
مرگ کریم خان در سال ۱۷۷۹ به هنگامی که هشتاد سال از عمرش میگذشت اتفاق افتاد و این واقعه باعث اندوه مردم ایران بهویژه اهالی شیراز گردید.
بر اساس منابع، تاریخ درگذشت کریمخان ۲ مارچ ۱۷۷۹ میلادی یعنی ۱۱ اسفند ۱۱۵۷ خورشیدی بودهاست.
روانش شاد و راهش پر رهرو 👌🥀
شرح تصاویر:
۱. پرترهی آبرنگ و طلا از کریمخانزند مربوط به قرن ۱۹ میلادی
۲. نامهی بایومنت به همتای خود در بصره
۳. نامهی بایومنت به مافوق خود در بمبئی
-2147483648_-214254.webp1.74 KB
رابعه بنت کعب، دختر زیبای کعب قُزداری بود. کعب یکی از سرداران سامانی و حاکم بلخ و سیستان بود. گفته شده کعب علاقه بسیاری به دخترش رابعه داشت و او را زین العرب «زینت قوم عرب» نامیده بود و با توجه به ثروت زیادی که داشت، چندین معلم خصوصی برای رابعه استخدام کرده بود تا علاوه بر خواندن و نوشتن، انواع هنرها را نیز به دخترش بیاموزند.
در اندک زمانی رابعه تبدیل به شاعری برجسته، نقاشی زبردست، شمشیرزنی ماهر، سوارکاری خبره و سیاستمداری زیرک شد بنحوی که عوفی درباره او مینویسد:
«رابعه دختر کعب القزداری، اگرچه زن بود، اما به فضل بر تمام مردان جهان بخندیدی! فارِس هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر پارسی به غایت ماهر»
در دهه سوم عمر رابعه، پدرش کعب از دنیا میرود و برادر رابعه با نام حارث بر جای پدر مینشیند. رابعه دلباخته کلیددار خزانه برادرش که جوانی زیبارو با نام «بکتاش» بود میشود.
رابعه از دایهاش میخواهد تا بکتاش را از عشق او آگاه کند و پس از آن نامهها و اشعار عاشقانه یکی پس از دیگری بین رابعه و بکتاش رد و بدل میشود.
عطار نیشابوری مینویسد: روزی دشمن به بلخ هجوم آورد. حارث با سپاهی به نبرد با دشمن میرود و بکتاش را نیز با خود میبرد. رابعه از ترس اینکه مبادا اتفاقی برای بکتاش بیافتد، لباس مبدل میپوشد و خود را بصورت سربازی درآورده و در سپاه برادرش جا میگیرد تا از بکتاش مراقبت کند.
در حین نبرد، بکتاش بشدت زخمی میشود و رابعه شمشیر کشیده و به میدان میرود و پس از کشتن عده زیادی از دشمنان، پیکر نیمهجان بکتاش را از مهلکه نجات میدهد.
عشق رابعه و بکتاش پنهان میماند تا اینکه روزی رودکی شاعر معروف که عازم بخارا بود، به درخواست رابعه به ملاقات او میرود و در این دیدار رابعه از عشق سوزان خود سخنها میگوید و اشعاری را نیز برای رودکی میخواند.
زمان میگذرد و مدتی بعد در بزمی که امیر سامانی ترتیب داده بود و همه سرداران ولایات از جمله حارث برادر رابعه نیز حضور داشتند، رودکی نیز دعوت میشود.
امیر سامانی از رودکی میپرسد عجیبترین چیزی که در طول سفرهایت دیدهای چه بوده!؟ رودکی که حارث را نمیشناسد میگوید در بلخ دختری دیدم رابعه نام که در عشق جوانی با نام بکتاش سالها بود که میسوخت. رودکی اشعار رابعه را که در وصف عشق خود سروده بود، در آن مجلس میخواند.
حارث خشمگین شده و مجلس بزم را ترک کرده و به بلخ بازمیگردد و مستقیم به اتاق بکتاش میرود و پس از اندکی جستجو صندوقچه حاوی اشعار و نامههای رابعه را مییابد.
حارث فرمان میدهد بکتاش را به زندان افکنده و خود شخصاً رابعه را به گرمابه برده و رگِ دستان خواهر را میگشاید و بیرون میآید و فرمان میدهد درب گرمابه را با سنگ و گچ مسدود سازند.
اطرافیان رابعه دو روز نزد حارث التماس میکنند تا او اجازه دهد، پیکر رابعه را از گرمابه خارج سازند و در جایی بخاک بسپارند.
سرانجام اجازه داده میشود و پس از دو روز درب گرمابه را میگشایند و پیکر بیجان رابعه را مشاهده میکنند که با خون خود اشعاری را خطاب به بکتاش با انگشت بر دیواره گرمابه نگاشته است:
سه ره دارد جهان عشق اکنون
یکی آتش یکی اشک و یکی خون
کنون من بر سر آتش ازانم
که گه خون ریزم و گه اشک رانم
به آتش خواستم جانم که سوزد
چو جای توست نتوانم که سوزد
به اشکم پای جانان میبشویم
به خونم دست از جان میبشویم
کنون در آتش و در اشک و در خون
برفتم زین جهان «جیفه» بیرون
مرا بی تو سرآمد زندگانی
منت رفتم تو جاویدان بمانی
پس از چند روز بکتاش با کمک زندانبان از زندان میگریزد و شبانه بر تختگاه حارث حاضر شده و سر از تن حارث جدا میکند. سپس بر مزار رابعه در مزارشریف رفته و جان خویش را میگیرد. او را در قبر رابعه دفن میکنند.
نکته آخر اینکه از رابعه تنها هفت غزل و قطعه بجا مانده. چرا که تمام اشعار او را برادرش حارث به آتش کشید و از بین برد.
منابع
مجمع الفصحاء جلد دوم ص 654، رضا قلیخان هدایت.
لباب الالباب جلد دوم ص 16، محمد عوفی. چاپ لیدن 1939.
نفحات الانس ص 629، عبدالرحمن جامی. به کوشش توحیدی. انتشارات کتاب فروشی محمودی.
🆔https://t.me/VAKILLOROAYA2KARIMKHANZAND
وکیل الرعایا - کریمخان زند
با سرپرستی حمیدرضا زند - وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی 09122512206
Photo unavailableShow in Telegram
آرامگاه رابعه بلخی در مزار شریف افغانستان
درادامه بخوانید👇
🆔https://t.me/VAKILLOROAYA2KARIMKHANZAND
در احوال زندهای عراق (افراد ایل و خاندان سلطنتی زند ساکن شده در عراق بعد از سقوط دولت زندیه)
وهم فرع من عشائر اللاك ، التي تتضمن أيضاً الكلهور والزنكنة والمافي والباجلان ، وكان الزنديون يميزون أنفسهم عن كل من اللور الفيليه وعن أكراد اردلان.
《آنها(زندها) شاخه ای از عشایر لک هستند که شامل کلهر، زنگنه، مافی و باجلان نیز می شوند. زندها خود را از لرهای فیلی و کردهای اردلان متمایز میدانند.》
📚بن مایه:البصرة تاریخها_عشائرها_حکامها_علماوها
میرزا حسن خان ترجمه خالد محمد عمر رویه۶۷
https://t.me/VAKILLOROAYA2KARIMKHANZAND
*ز. پایان قدرت مسیح خان لاری*
🔹مسیح خان در طول سال اول حکمرانی خود بر لارستان، به بستک لشکرکشی نمود و با نبوغ نظامی خود قلعه دیده بان را فتح و محمدخان بستکی تسلیم نمود.
🔹محمد نصیر خان لاری پس از یک سال گروگان بودن در دربار خان زند بار دیگر به حکومت لارستان رسید اما در بازگشت به لار به زخم خنجر کدخدای یکی از قراء لار به قتل رسید. دربارهی این رویداد سیاسی روایتهای مختلفی وجود دارد. منابع تاریخی عصر زندیه عداوت یکی از کدخدایان قراء لارستان را عامل قتل وی میدانند.
🔹میرزا محمد صادق موسوی نامی اصفهانی، ماجرای قتل محمد نصیرخان لاری را چنین روایت کرده است: «نصیرخان بعد از یک سال که در آستان سعادت اشتمال مقیم گشت و مراحم خدیوانه از سر گناهان سابق او درگذشت، از منای دولت و مقربان بساط سلطنت مستدعی امر حکومت لار شد. خسرو معدلت پیشه به خواهش رعایا او را دوباره حاکم لار و او بعد از ورود به لار یکی از کدخدایان آن ولایت که با وی عداوت و خصومت بینهایت داشت، بیخبر خنجری به نصیرخان زده او را مقتول ساخت جان ر. پری و طباطبایی مجد مصحح تاریخ گلشن مراد معتقدند قتل محمدنصیرخان لاری به دستور مسیح خان حاکم لار صورت گرفته است.
🔹به نظر میرسد این قتل سیاسی به دستور کریم خان زند و به دست مسیح خان لاری صورت گرفته باشد. بعد از این حادثه هیچ گونه اطلاعاتی از مسیح خان لاری در دسترس نیست.
☀️آفتاب لارستان
▫️واتساپ: https://chat.whatsapp.com/LQ7ead3jbmICNbEKTM8Tcn
▫️اینستاگرام: instagram.com/aftablarestan2
▫️تلگرام: http://t.me/aftablarestan
▫️ایتا: http://eitaa.com/aftablarestan1
کانال «آفتاب لارستان»(۳۹)
WhatsApp Group Invite
🔗تورق تاریخ لارستان
💠 *مروری بر حیات سیاسی «مسیحخان لاری» در عصر زندیه*
✍️ رسول احمدلو
🔸دانشجوی دکتری تاریخ
*الف. مقدمه*
🔹در طول تاریخ شخصیتهای برجسته سیاسی، مذهبی، نظامی، فرهنگی لارستانی نقش مهمی در تحولات تاریخی ایران داشتهاند. از جمله این شخصیتها مسیحخان لاری است که که نقش بسیار مهمی در تحولات تاریخی ایران در عصر زندیه داشته است.
🔹در این جستار تاریخی که بر اساس اسناد نویافته و منابع دست اول انجام شده به چگونگی قدرتیابی و تاثیرات وی در حیات تاریخی ایران در عصر زندیه میپردازیم.
*ب. قدرت یابی مسیح خان لاری*
🔹پس از قتل ابراهیمخان ثانی و از بین رفتن حکومت نیمه مستقل امرای میلادی لارستان در سال ۱۰۱۰ ه.ق توسط شاه عباس، بستگان و منصوبان امرای میلادی لار به منظور حفظ جان، به مناطق دوردست پناهنده شدند. از جمله این افراد، برادرزادگان ابراهیم خان ثانی بودند که تا مدتها در کال و اشکنان به عسرت و بدبختی گذران زندگی نمودند.
🔹بعد از سقوط صفویه و استیلای افغانان و شوریدگی ممالک ایران، نصیرخان و حاجی خان، فرزندان آقا رحیما که از چهار پشت به اسماعیل خان برادر ابراهیم خان ثانی میرسیدند، از خلاء قدرت به وجود آمده، استفاده نموده و از اشکنان به محال سبعه رفته و بهعنوان میرشکار در آن منطقه فعالیت میکردند، این دو، عدهای را دور خود جمع کرده بر اثر جلادت و مردانگی موفق شدند قلعه مشکوی در فین را تصرف کنند و بر آن ناحیه مسلط گردند و سالها بعد از جانب نادرشاه افشار به لقب جلیل خانی و حکومت محال سبعه سرفراز شوند و مدتی بعد بر لارستان و بنادر مسلط گردند.
🔹به نظر میرسد مسیح خان لاری پسر عموی محمدنصیرخان لاری نقش مهمی در موفقیتهای محمد نصیرخان لاری داشته است.
*ج. انتخاب مسیح خان به عنوان حاکم بندرعباس*
🔹بر اساس گزارش دفاتر تجاری هلند، محمدنصیرخان لاری در سال ۱۱۶۵ ه.ق به بندرعباسی حمله کرد و ملاعلی شاه حاکم بندرعباس و خانوادهاش را به اسارت برد و عموزاده خود مسیح خان را به نیابت خود در بندرعباس گذاشت. مسیح خان به مدت سه سال نایب الحکومه بندرعباس و حافظ منافع محمد نصیرخان در پس کرانههای خلیج فارس بود.
*د. به گروگان رفتن مسیح خان*
🔹گسترش نفوذ کریم خان در جنوب، رویارویی وی را با حاکم لارستان اجتناب ناپذیر مینمود. کریم خان زند برای به دست گرفتن حکومت لارستان، در سال ۱۱۶۸ ه.ق به این منطقه لشکرکشی کرد.
🔹مقاومت شدید نصیرخان لاری و گرمی هوا سبب شد تا خان زند به صلح رضایت داده و به گرفتن پیشکش از حاکم لار اکتفا کند. طبق قرارداد صلح:
الف. مسیح خان لاری نایب الحکومه بندرعباس به عنوان گروگان تحویل کریم خان زند گردید،
ب. نصیرخان لاری، ۳۰۰ هزار هلندی به عنوان باج به کریم خان زند پرداخت نماید.
*ه. انتخاب مسیح خان به حکومت محال سبعه*
🔹از محتوای یک سند نویافته بر میآید که مسیح خان به سرعت پلههای ترقی را در دربار زندیه طی کرده و به عنوان یکی از خدمتگزاران صادق و شایسته حکومت زندیه از طرف کریم خان زند به حکومت محال سبعه انتخاب شده است. ناحیهی سبعه عنوان عمومی هفت آبادی، واقع در بخش شرقی لارستان است که در مسیر تجارتی کرمان و شرق فارس قرار دارد. این منطقهی حاصلخیز و آباد، شامل هفت بلوک به نامهای ایسین، بیونج، خشن آباد، طارم، فارغان، فین و گله گاه بوده است.
🔹به نظر میرسد هدف کریم خان از این اقدام، ایجاد اختلاف در خاندان نصیرخان لاری است. در این فرمان پس از تمهیدیه و اعطای حکومت محال سبعه به مسیح خان لاری، از وی درخواست شده در برقراری نظم و امنیت، تنبیه مجرمین، متمردین و جمعآوری به موقع مالیات و باج این منطقه تلاش کند و با رعایا به حسن سلوک رفتار نماید.
🔹در این سند همچنین مسیح خان به عنوان حاکم بالاستقلال به بزرگان، کلانتران، کدخدایان، رعایا و زارعین محال سبعه معرفی و از آنان درخواست شده مطیع اوامر وی باشند.
*و. انتخاب مسیح خان به حکومت لارستان*
🔹مسیح خان طی ۱۰ سال حضور در دربار زندیه، توانست اعتماد حکومت زندیه را جلب نماید و از کارگزاران امین خان زند به شمار آید. با توجه به آشنایی و تسلط مسیح خان به جغرافیای لارستان و نبوغ نظامیش به نظر میرسد وی یکی از فرماندهان ارشد سپاه زند در لشکرکشی به لارستان در سال ۱۱۸۰ ه.ق بوده و با فتح لار به عنوان حاکم لارستان جایگزین محمد نصیرخان میگردد.
🔹موسوی نامی اصفهانی دربارهی منصوب شدن مسیح خان به حکومت لارستان مینویسد: بعد از تمشیت امور ولایت و انتظام مهام رعیت حکم اقدس اعلی را که در خصوص تخریب قلاع نصیرخان صادر شده بود متابعت و مشارالیه را با کوچ و بنه و اولاد و اتباع کوچانیده و از خطه غم پرداز وارد شیراز و به زیارت آستان آسمان طراز مشرف گردید و حکومت لار به مسیح خان بنی عم او، که همیشه از جملهی مقلدان قلادهی فرمان برداری بود، مفوض و مرجوع شد.
کانال «آفتاب لارستان»(۳۹)
WhatsApp Group Invite
معلومات مظفرالدین شاه در ریاضیات
معلومات مظفرالدین شاه در ریاضیات از جمع و منهای ساده تجاوز نمیکرد و حتی به ضرب و جدول ضرب نرسیده بود و اعداد و اوزان را بخوبی تشخیص نمیداد و قادر به شمردن اعداد بزرگ نبود.
روزی شاه دستور داد هزار سکه طلا به احمد خان خواجه مادرش (شکوه السلطنه) به جهت خوشخدمتی ببخشند.
امینالسلطان صدراعظم به کارگزاران خزانه دستور داد صد سکه اشرفی را در بشقابی بگذارند و به منظر شاه برسانند و اگر شاه اجازه داد آن مبلغ اشرفی را به احمد خانِ خواجه تحویل دهند.
مظفرالدین شاه از دیدن صد سکه طلا در بشقاب عصبانی و متحیر شد و گفت: من دستور داده بودم هزار اشرفی به این خواجه بدهید چرا رفتهاید این همه اشرفی طلا آوردهاید! این تعداد بسیار زیاد است و لازم نیست به یک خواجه بیارزش حرمسرا داده شود!
سپس شاه یک مشت از اشرفیها را برداشت و به خواجه بخشید و امر کرد مابقی را به خزانه بازگرداندند و کسی جرات نکرد به شاه بگوید هزار سکه بسیار بیش از اینهاست!
مأخذ
خاطرات و خطرات، مهدیقلی هدایت. انتشارات زوار. تهران 1344
زنده یاد عبدالحسن نوایی در مقدمه کتاب مرآت الوقایع مظفری مینویسد: سفرنامههای مظفری از سفرنامههای ناصری چندان سستتر و بیمحتواتر نيست. اين پدر و پسر گويی تعمد يا تعهد داشتند كه يک كلمه حرف حسابی كه به درد اهل تاريخ بخورد و روشنگر مطالبی در سياست داخلی و خارجی باشد، ننويسند!
علیاصغر شمیم در کتاب ایران در دوره سلطنت قاجار در توصیف مظفرالدین شاه مینویسد: تاریخ او را فردی سادهلوح، سهل القبول، متلون المزاج، مسخره و مضحکهپسند میشناسد که از لحاظ فکر، کودکی سالخورده بیش نبود!
در دوره او امور سلطنت با میل عملهجات خلوت اداره میشد. خلوتیانِ پادشاه گویا از پ_ستفطرتان و پ_ست نژادان و بیتر_بیتترینها و بداخلاقان انتخاب میشدند! از این رو وضع دربار ملاعبه بود. پادشاه شخصاً دارای هیچ علمی نبود و از اطلاعات سیاسی و تاریخی و غیره که لازمه جهانداریست، بیبهره بود و از این رو، عاقبتاندیشی حتی برای خود و اخلاف (اولاد) خویش هم به خاطرش خطور نمیکرد تا چه رسد به آبادانی ملک و مملکت!
🆔https://t.me/VAKILLOROAYA2KARIMKHANZAND
وکیل الرعایا - کریمخان زند
با سرپرستی حمیدرضا زند - وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی 09122512206
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.