cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

به سوی آرامش

@z2018y

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
196
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
+17 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
توزیع زمان ارسال

در حال بارگیری داده...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
تجزیه و تحلیل انتشار
پست هابازدید ها
به اشتراک گذاشته شده
ديناميک بازديد ها
01
Media files
290Loading...
02
در اهمیت روایت قتل‌ها مجتبی نجفی سیزده سال از کشته شدن #هاله_سحابی گذشت.‌ داستان او در امتداد فاش شدن یک واقعیتی است که با تجربه به آن رسیده ایم: حکومت دینی در ذات خود ارتجاعی و قاعده اش بر حذف است. این واقعیت از همان روز نخست انقلاب آشکار شد:حکومت دینی و حذف، لازم و ملزوم اند. از اعدام های جنون آمیز نخستین انقلاب تا حذف و قتل شهروندان در خیابان و زندان، آشکار کننده این اصل مهم بنیادین است که دین در ساختار قدرت،هیولایی رعب آور می شود. نه اینکه حکومت های غیردینی اینگونه نباشند اما مسأله حکومت دینی حادتر است چون خدا را از آسمانها به زمین قدرت می‌کشاند و به نام خدا،کشتن بسیار سهمگین تر است. قصه هاله سحابی که در سال نود در تشییع جنازه پدرش عزت الله سحابی کشته شد گویاتر است. او از زندان آن روزهای جنبش سبز بر بستر پدر بیمار حضور یافت. مرگش را دید و در یکی از امنیتی ترین مراسم های تشییع جنازه که دور تا دور چند ده نفر آدم را انواع و اقسام نیروهای نظامی و لباس شخصی گرفته بودند دختری با لگد مامور نیروی انتظامی بر زمین افتاد و بعد از دقایقی جان داد و شبانه دفن شد. داستان این جان دادن کافی است حجتی باشد بر اینکه دین در ساختار قدرت علیه خود دین می‌شود. چرا که شیعه را روایات زنده نگاهداشته. روایت قربانی در شیعه قدرت دارد و بسیج آفرین است. جمهوری اسلامی همان روایتی را که درباره فاطمه زهرا، پهلوی شکسته، دفن شبانه بر منابر عرضه می‌کرد و اشک مخاطب را در می آورد بر هاله سحابی اجرا کرد. به عبارتی جمهوری اسلامی بر هر آنچه که گریست، عمل کرد و حتی یزید به زینب فرصت خطابه داد اما جمهوری اسلامی به بسیاری خانواده های قربانی هم فرصت سوگواری نداد. پرونده هاله سحابی هم چون بسیاری پرونده های دیگر ماست‌مالی شد اما قدرت روایتگری را دست کم نگیرید. روایت قتل‌های ظالمانه ستاندن همان سلاح اشک حاکم بر قربانیان تاریخی و استفاده علیه خود اوست. چون همین روایتها به عنوان تکه هایی از یک کل منسجم که از اوان انقلاب تا امروز ادامه یافته، نسل به نسل را بر سر یک واقعیت مسلم پیوند می‌دهد و به اجماع می‌رساندکه رخت بر بستن دین از ساختار قدرت به نفع همگان است حتی به نفع دینداران. از این منظر در‌ دورانی که ما نه به مثابه شهروند نه به مثابه قربانی «شناسایی» نشده ایم و کوچکترین رنج مان انکار می شود، حتی ساس حشره موذی به رسمیت شناخته نمی‌شود و تورم را شکوفایی اقتصادی و استبداد را آزادی در حد اعلی جا می‌زنند، روایت قربانیان امتداد گفتمانی است که علیه فراموشی کار می‌کند. دادخواهی مشمول زمان نمی شود، نسل به نسل، تداوم می یابد تا روز مبادا. https://t.me/modjtabanajafifrance/2296
592Loading...
03
با جمهوری اسلامی درونتان مبارزه کنید مجتبی نجفی اینجا خود تل آویو است،تظاهرات مخالفان جنگ که به ابتکار جنبشی به نام" ایستادن با هم"برگزار شد. این جنبش را یهودیها و عربها راه انداخته و هم آزادی گروگانها و هم پایان جنگ غزه را خواستار شدند. این جنبش برای صلح مبارزه می‌کند. ایستادن در کنار جنگ طلبی ضد ارزش است،حالا این جنگ در هر جای جهان باشد و به خصوص اینکه مساله کشتار شهروندان باشد به ویژه کودک کشی. حتی در مورد شعار" نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران"بدفهمی صورت گرفته،این شعار برای نفی سیاست خارجی بود که ایران و سرنوشت مردمش را رها کرده،در پرونده های خونین خاورمیانه کاسه داغ تر از آش شده. زمانی فلسطینیها به رهبری یاسر عرفات معاهده صلح با اسرائیل امضا کردند،خامنه ای در نماز جمعه با لحن شدیدی گفت ما قبول نداریم. به تو چه؟ جنبش زن،زندگی،آزادی برای صلح بود،علیه خشونت ساختاری حاکم به شهروند و جنگ روزانه علیه ملت به ویژه زنان. این جنبش را نباید اجازه داد خرج جنگ طلبی کنند. برای همین بود در آواز لیلاها سروده شد:" زن،زندگی، آزادی، صلح و امید و شادی". برچسب نزنید. شبیه جمهوری اسلامی نشوید. مخالفت با کشتار در فلسطین به معنای موافقت با حماس و جمهوری اسلامی نیست. شیرینی پخش کردن ارزشیهای جمهوری اسلامی به خاطر عملیات هفتم اکتبر شنیع بود،آنها کودک کش و جنگ طلبند اما مهم این است شبیه جمهوری اسلامی نشویم و الا مخالفت کردن و شبیه شدن کار سختی نیست،مخالفت کردن و ایستادگی بر ارزش آزادی در محیط دیکتاتوری کاری سترگ و ارزشمند است. در همان آغاز جنگ،یهودیان بسیاری هم بودند که به ویژه در آمریکا تظاهرات کردند و اعلام کردند به نام ما جنایت نکنید. آنها هم طرفدار حماس اند؟نه به جنگ، نه به کودک کشی،یک ارزش است. تهران و تل آویو و دمشق و صنعا و رفح نمی‌شناسد. برای ارزشهایتان مبارزه کنید و از هوچی گری نهراسید. نه به جنگ،مخالفت اخلاقی است،در عین حال مبارزه سیاسی هم است، چون تقویت ایده مبارزه با خشونت است. خشونت فقط در رفح نیست ما خشونت را در ایران از زمانی که متولد شده ایم،لمس کرده ایم. برآمدن از خاکستر خشونت و با خشونت مخالفت کردن هنر است. دشمن دشمن من همیشه دوست من نیست،بستگی به کنشهایش دارد. این برای ذهنهای ساده است که حوصله بررسی یک مساله چندبعدی را ندارند. می گویند اولویت ما ایران است،حرفی نیست، واقعیت هم همین است،برای همین تاکید می کنیم جنبش ایرانیان را خرج جنگ طلبی دولتها نکنید و کاسه گدایی را از این دولت به آن دولت پهن نکنید و آبروی آزادیخواهان را نبرید،تناقضهایتان را حل کنید. کسی که به جنگ لبخند بزند برای صلح نمی تواند مبارزه کند. مبارزه با جمهوری اسلامی مبارزه با یک نظام فکری مبتنی بر خشونت است و نه صرف  مبارزه با افراد و اشخاص و جریانها.  پادزهر این نظام تمامیت خواه،ایستادن بر صلح و دموکراسی است. ایران زن،زندگی،آزادی، گفتمانی باشد برای ایران به عنوان الگویی در خاورمیانه در قلب بنیادگرایی دینی که منادی سکولاریسم، دموکراسی و ملت متحد متکثر باشد. اینجا نقطه اوج تمدنی ایران خواهد بود به عنوان پایگاهی برای مخالفت با افراط گرایی و بنیادگرایی دینی، استبداد و خشونت طلبی در خاورمیانه پر از خشم و خون. پاسداشت این رویا از طریق مخالفت ولو لفظی با جنگ می گذرد. مخالفت نمی کنید؟  کشتار را تایید نکنید. با جمهوری اسلامی درونتان مبارزه کنید. Photo By Murielle Paradon / RFI https://t.me/modjtabanajafifrance/2293
460Loading...
04
Media files
350Loading...
05
از تو گفتم… آرمان گرشاسبی از تو گفتم سر به دامان خیابانی که در آن خانه داری از تو گفتم از همین عطری که آغوش من جا می‌گذاری هرچه در گوش زمین و آسمان گفتم نشد من مگوهای دلم را با جهان گفتم نشد از دل جامانده در آوار تنهایی نگفتم از تو گفتم از تو خواندم از شب بالا بلند گیسوانت عاشقانه گریه کردم تن‌به‌تن با خاطرات ناگهانت بی‌بهانه از تو دور و بی‌تو نزدیکم به پایانی که دیگر گفتنی نیست جز برای گم‌شدن در یاد تو این قصه از سر گفتنی نیست از تو در من مانده رویایی که هر شب تا جنونم می‌کشاند حافظانه عطر گیسویت که می‌رقصد به شعرم می‌نشانم هر کجایی دل به موج و موج دریای نگاهت می‌سپارم آرزویی جز شکستن در تلاطم‌های آغوشت ندارم بی‌قرارم از تو خواندم از شب بالا بلند گیسوانت عاشقانه گریه کردم تن‌به‌تن با خاطرات ناگهانت بی‌بهانه از تو دور و بی‌تو نزدیکم به پایانی که دیگر گفتنی نیست جز برای گم‌شدن در یاد تو این قصه از سر گفتنی نیست .
393Loading...
06
Media files
450Loading...
07
Media files
541Loading...
08
Media files
10Loading...
09
Media files
10Loading...
10
https://www.instagram.com/reel/C7egQUuiOTf/?igsh=MTc4MmM1YmI2Ng==
490Loading...
11
چون نیست حقیقت و یقین اندر دست نتوان به امید شک همه عمر نشست هان تا ننهیم جام می از کف دست در بی‌خبری مرد چه هشیار و چه مست حضرت خیام
763Loading...
12
Media files
690Loading...
13
چون نیست حقیقت و یقین اندر دست نتوان به امید شک همه عمر نشست هان تا ننهیم جام می از کف دست در بی‌خبری مرد چه هشیار و چه مست حضرت خیام
10Loading...
14
بر باطل زیست و بر باطل مرد مجتبی نجفی گذر مرگ خیلی وقتها ناعادلانه است اما باز هم بیخ گوش ظالمان است. دیشب به یاد گزارش هانا آرنت درباره محاکمه آیشمن از چرخ دنده های ماشین قصابی هیتلر افتادم. در نظر آرنت، آیشمن انتخاب کرده بود که نقش چرخ دنده را ایفا کند. هیولا نبود یک آدم عادی دست پا چلفتی بود که به دام ناتوانی در اندیشیدن افتاده بود و به ابتذال شر تن داد. من از نوجوانی با نام رییسی آشنا شدم. او را قصاب اعدامهای شصت و هفت می نامیدند. سالها پیش نوار صوتی از آیت الله منتظری منتشر شد که نسبت به کشتن زندانیان و حرام بودن قتل فرد محکوم شده هشدار می‌داد، یکی از مخاطبان آن جلسه همین ابراهیم رئیسی بود. رییسی تا آخر عمرش از اعدام زندانیان شصت و هفت دفاع کرد. نام رییسی کمتر رسانه ای می شد اما به عنوان جانشین احتمالی رهبر جمهوری اسلامی مطرح بود. رییسی برای من جوان، یک نام ترسناک بود تا زمانی که بیشتر رسانه ای شد ترسم ریخت. هر چه بیشتر رسانه ای شد، با یک کارگزار اعدام یک آدم عادی دست پاچلفتی که حتی بلد نیست فارسی را درست صحبت کند،مواجه شدم، فهمیدم حتی سواد مدرسه ای اندکی دارد، در چینش کلمات ناتوان است، اشتباه پشت اشتباه. او بهترین مهره ای بود که سیستم می خواست. بیست ساله بود که دادستان کرج و همدان شد بعد دادستان تهران. سالها رییس سازمان بازرسی کشور،بعد هم معاون اول قوه قضاییه و دادستان کل کشور شد. تولیت آستان قدس مشهد و نایب رییسی خبرگان و ریاست دولت در ایران را بر عهده گرفت. هر چه که به دست آورد بر اساس رانت بود، از مهره هایی بود که توان اندیشیدن خود را به ازای کسب قدرت واگذار می کنند و در خدمت سرکوب قرار می گیرند. رییسی واقعی را زمانی شناختیم که گویی از غار آمده، عاری از توان حرف زدن. او شاید لایق ترین رییس دولت در دستگاه ولایت مطلقه فقیه بود: سرسپرده، بی آزار برای رهبری و یک مجری بی حاشیه که حتی در اعتراض‌های جنبش زن، زندگی آزادی هدف شعار معترضان نبود. هر رییس جمهوری آمد تنشی داشت. سرنوشت روسای جمهور در ایران همه یا تبعید بود یا خفگی در استخر یا ممنوع التصویری یا رد صلاحیت اما رییسی، رییس جمهور مورد علاقه رهبری بود، کسی که می گفت اختیاراتم کافی است و دعوایی نداشت. برای همین یکی از گزینه های رهبری برای نهادهای نظامی امنیتی و جریانهای قدرت بود: عروسکی در دست که به راحتی چرخانده می‌شد. رییسی یک آیینه عبرت است که نباید مهره دستگاه شر شد. او کشته شده باشد یا در حادثه مرده باشد فرقی ندارد، فانی شد در حالی که آن همه ستم به دیگری را به صورت مداوم و نظام مند انکار می کرد. بر باطل زیست و بر باطل مرد. #رئیسی https://t.me/modjtabanajafifrance/2282
632Loading...
15
می‌کنی صید، مرغ بسته میزنی سنگ، بر شکسته می‌کُشی با تیغِ ستم یارِ خسته خسته دلان یکسره در خون نشسته دوم خرداد سالگرد متروپل🩶 برای مریم و همسرش، عروس و دامادی که تازه کافه‌شان را باز کرده بودند، برای فوزیه جلیلیان که همسر و دو پسرش را زیر آوار گم کرد، به یاد آقای بهبهانی که آمده بود پسران خسته‌اش را پیدا کند و از جگر فریاد می‌کشید و به یاد زنی که اشک‌هایش را نگه داشت و با صلابت شعر خواند،برای مادر و دختری که رفته بودند بستنی بخورند،... برای آبادان و زخم‌های بیشمارش. سولماز بدری شعر: وحید دستگردی #متروپل @middlepages
570Loading...
16
Media files
410Loading...
17
می‌کنی صید، مرغ بسته میزنی سنگ، بر شکسته می‌کُشی با تیغِ ستم یارِ خسته خسته دلان یکسره در خون نشسته دوم خرداد سالگرد متروپل🩶 برای مریم و همسرش، عروس و دامادی که تازه کافه‌شان را باز کرده بودند، برای فوزیه جلیلیان که همسر و دو پسرش را زیر آوار گم کرد، به یاد آقای بهبهانی که آمده بود پسران خسته‌اش را پیدا کند و از جگر فریاد می‌کشید و به یاد زنی که اشک‌هایش را نگه داشت و با صلابت شعر خواند،برای مادر و دختری که رفته بودند بستنی بخورند،... برای آبادان و زخم‌های بیشمارش. سولماز بدری شعر: وحید دستگردی #متروپل @middlepages
10Loading...
18
جوانه آهنگ و اجرا: جوما شعر: محمدعلی اخوات (وارش فومنی) دهه‌ی ۷۰خورشیدی نشر: ۶ بهمن ۱۴۰۲ زبان: گیلکی @JUMAMUSIC
450Loading...
19
دکتر صدیقه وسمقی اُستاده همچو کوه ✍ رحیم قمیشی در جبهه جنگ، تنومند بودن یک مزیت بود. اینکه بتوانی یک تنه تیربار را برداری، یک نوار چند متری فشنگ دور خودت بپیچی و بزنی به قلب دشمن. خیلی وقت‌ها نوجوان‌ها یا جوان‌های کم جثه را، عذرشان را می‌خواستیم. - نه! شما مناسب جنگ نیستید! نمی‌دانستیم گاه همین کوچک جثه‌ها، ستون‌های تانک را می‌توانند عقب برانند. با عزم پولادین‌شان، با اراده شکست ناپذیرشان، با ایستادن شجاعانه‌شان. ۳۵ سال از جنگ گذشت. دوباره یاد آن روزها افتادم. دقیقا همان روزها... خانمی با جثه‌ای کوچک ایستاده بود، همچون کوه. دیدن خانم دکتر صدیقه وسمقی، شاعر، پژوهشگر و نویسندۀ از زندان رها شده، و روحیه‌ و امیدش، و لبخند و آرامشش، و شجاعت و بزرگی‌اش چنان به من توان داد، که احساس کردم همت زنده شده، و می‌گوید؛ نترس، وقتی راه درست را انتخاب کرده‌ای چرا باید نگران باشی! جمعه به اتفاق آقای دانشفر، رفتیم به دیدار دکتر وسمقی و همسر صبور، باوفا و باصفایش آقای ابراهیم زاده. آنها از وقتی گفتند که ماموران ریخته بودند به خانه‌شان، که اگر در را باز نکنید آن را خواهیم شکست. از وقتی گفتند که در سوئد به آنها گفته بودند اگر برگردید یکراست می‌روید زندان! همه گفته بودند برنگردید. و آنها برگشته بودند. از وقتی که در طول زندان تنها به جرم نگذاشتن روسری، یک بار هم اجازه ملاقات به‌او نداده بودند و یک بار هم اجازه اعزام به بیمارستان. با وجود حال بدش، و چشمان آسیب دیده‌اش. از وقتی که همبندی‌هایش را صدا کرده بود بیایید که باید وصیت کنم، من بعید است تا صبح زنده باشم. و از وقتی که هر زندان‌بانی، دیده او با عصای سفید باید در بند راه برود، خجالت‌زده شده. حتی مامورانی که برای بردنش آمده بودند درِ خانه را بشکنند، وقتی دیدند خانمی مؤدب، با چند درصد اندک بینایی، از اتاق می‌آید بیرون، ناگهان آب می‌شوند؛ - ما نمی‌دانستیم "شما" را باید دستگیر کنیم! خانم دکتر وسمقی علاوه بر شاعری، و استادی دانشگاه، یک دین پژوه است و یک محقق برجسته. می‌گوید من وقتی خارج از ایران بودم به این نتیجه رسیدم پوشش سر زن، جزو احکام خدا نیست. اما گذاشتم بیایم ایران تا آن را عمل کنم. وقتی که دیدم استبداد، حجاب را بهانه‌ کرده تا تنها زنان را تحقیر کند. او می‌ایستد، محکم و استوار؛ - شما سنگ کدام دین را به سینه می‌زنید؟ آن خدایی که پوشش موی سر زن برایش مهمتر است تا شخصیتش، تا بزرگی‌اش، تا آزادی‌اش، تا شرافتش، آن خدای ما نیست! استاد وسمقی خاطرات فراوانی از زندان دارد. خاطراتی ناگفتنی. اما مهم‌تر از همه چیز برایش دختران و زنانی هستند که امروز جور و ستم ده‌ها ساله را با شجاعت تمام، کنار می‌زنند. و از من و آفای دانشفر می‌پرسد؛ - کجایند آن رزمندگانی که برای حفظ وطن و هم‌میهنان‌شان حاضر بودند جان بدهند؟ کجایند آن بچه‌ها که برای نجات خواهران و مادران‌شان اسلحه می‌گرفتند، برابر دشمن می‌ایستادند و ذره‌ای ترس به دل راه نمی‌دادند. و من خجالت زده تنها نگاهش می‌کنم. - نمی‌بینند بر سر زنان و دختران‌شان چه می‌آید؟ نمی‌بینند دلهره تا اعماق وجود آنها رخنه کرده. چگونه بیگانه پنداشته می‌شوند. تحقیر می‌شوند و عذاب می‌کشند. دیگر نمی‌توانم حتی نگاهش کنم... تنها می‌توانم بگویم؛ ما زنده‌ایم. اما درک آنچه بر شما می‌گذرد واقعا برای‌مان دشوار است. و قول می‌دهم آرام نگیرم... و آرام نگیریم خانم دکتر کتاب‌های محققانه‌اش تنها در خارج به چند زبان چاپ شده‌اند و هنوز در ایران دسترسی به آنها ممکن نیست! خانم وسمقی از فرودگاه و در راه بازگشت، به زندان هدایت می‌شود. که چرا آزاد اندیشیده! نظام از یک خانم با عصای سفید وحشت دارد. قسم به قلم که استبداد ماندنی نیست. قسم به قلم که آزاد زنان، همان رزمندگان دیروزند. قسم به قلم که ما پشت دختران و خواهران‌مان را خالی نخواهیم کرد. ما هنوز زنده‌ایم. و قدرت‌مان را و خودمان را باور داریم! خانم وسمقی! ممنونم که یادم آوردی بزرگی به ظاهر نیست. بزرگی به اسلحه نیست. بزرگی به اراده انسان‌هاست. و من قول می‌دهم همه ما، مثل تو اُستاده‌ایم چو کوه @ghomeishi3
440Loading...
20
Media files
420Loading...
21
کیوت‌ترین کلیپی که امروز دیدم😍😅
520Loading...
22
https://www.instagram.com/p/C7S6-zlo55e/?igsh=MTc4MmM1YmI2Ng==
420Loading...
23
https://www.instagram.com/reel/C7Ofllai6k1/?igsh=MTc4MmM1YmI2Ng==
651Loading...
24
https://www.instagram.com/reel/C7Cz1q8CGuM/?igsh=MTc4MmM1YmI2Ng==
831Loading...
25
خشک مغزی منشا خود فریبی است و در حکومت، نقش بسیار بزرگی دارد و عبارت از این است که اوضاع و احوال را بر مبنای تصورات ثابت و پیش ساخته ارزیابی کنیم و علائم و قرائن مخالف را نادیده بگیریم یا مردود بشماریم و به پیروی از آرزوهای خود عمل‌کنیم و واقعیت‌ها. را گردن ننهیم. عصاره‌ی خشک مغزی را یکی از مورخان در گفته‌ای درباره‌ی فیلیپ دوم پادشاه اسپانیا و سر دسته‌ی تاجداران یک دنده و خشک مغز بیان کرده است: «تجربه هیچ شکستی ایمان او را به برتری ذاتی سیاست خویش سست نمی کرد. تاریخ بی خردی/باربارا تاکمن @Tafakkor
1141Loading...
26
Media files
930Loading...
27
Media files
770Loading...
28
🕊️✨ تو مانده‌ای برایم از جهان کنار این رمیدگی بمان زبانه شو بر آتش تنم مرا به نام کوچکم بخوان .
681Loading...
29
‍ 🌿این غربِ دموکراتیک آمریکایی‌ها احتمالا فکر می‌‌کنند این صحنه یعنی اوج دموکراسی و نهایتِ دربرگیری! غرب آماده است تا هرگونه مخالفت با چنین صحنه‌های ترسناکی را #اسلام‌_هراسی بنامد. اما منِ زنِ روزنامه‌نگارِ به‌زور مسلمانِ آمده از خاورمیانه، باید حق داشته باشم از هراس خود از این صحنه و آنچه تجربه زیسته‌اش را در رگ و پوست و زندگی و بدن و کابوس‌هام حمل می‌کنم با صدای بلند حرف بزنم. اسلام‌هراسی حق من است، سهم من است، نتیجه منطقی زیستِ من در جهانِ برساخته اسلام است. بسیار از من پرسیده‌اید که درباره اعتراضات دانشجویان آمریکایی چه فکر می‌کنم؟ فکر می‌کنم این اعتراضات ضروری و درخشان‌اند. فکر می‌کنم این اعتراضاتْ نمایش بی‌پروای نهایت دموکراسی در ایالات متحده است؛ جشنِ رسانه‌های آزاد و شکوهِ آزادی بیان و جلوه‌گری جامعه‌ مدنی است. پلیس اعتراضات را مهار می‌کند؟ البته که می‌کند! در کار پلیس خطا و نقص هست؟ البته که هست. به قول نیچه:«دولت به همه زبان‌ها دروغ می‌گوید». آنچه اینجا برای من به عنوان روزنامه‌نگار و شهروندِ آزادی‌خواه اهمیت دارد رسانه آزادی است که بی هیچ پی‌آمد قانونی و غیرقانونی، هر کنش و واکنشی را دنبال می‌کند و از پایین‌ترین تا بالاترین مقام مسئول را زیر تیغ می‌بَرد. چه فکر می‌کنم؟ فکر می‌کنم توحش اسرائیل در غزه و (جمهوری اسلامی در ایران) و هر سرکوب و جنگی هر گوشه دنیا محکوم است و باید پایان بگیرد و همزمان شاهد آن هستم که جامعه‌ مدنی غرب به مقادیر قابل توجهی سانتی‌مانتالیسم، سؤتفاهم و بی‌تجربگی نسبت به آنچه درباره‌اش حرف می‌زند آغشته است و دفاع از مردم فلسطین را با دفاع از اسلام/حماس یکی می‌کند؛ همان حکایت ماست‌ها و قیمه‌ها! زن تحصیلکرده غربی که با گیسوان رها در باد برای #حماس شعار می‌دهد یحتمل هیچ خبر ندارد که در منشِ اسلام، به عنوان زن کمابیش باید به چیزی شبیه بردگی رضایت دهد! جوان همجنس‌گرای غربی از آن سو احتمالا باورش نشود که مجازاتش در اسلام اعدام است! شهروند آزاد و دل‌به‌نشاطِ غربی فکر می‌کند #حجاب و خشونت علیه زنان بخشی از فرهنگ و هستی انسان خاورمیانه است و ربطی به «کتاب‌های مقدس» ندارد. او چیزی از «نجاست» و «کفر» نمی‌داند واگرنه لابد می‌فهمید‌ که دینِ همین نمازگزارانْ که برترین دین است، ای بسا او را به‌سادگی در دسته‌بندی کفار، نجس‌ها، زنان نصفه‌عقل، بی‌دین‌های مهدورالدم و ده‌ها دسته‌بندیِ سرکوبگر دیگر قرار دهد! چه فکر می‌کنم؟ فکر می‌کنم حواس‌مان به پروپاگاندا باشد و از مبارزه برای صلح و آزادیِ، این درخشان‌ترین فراز از پرواز بلند آدمیزادی مراقبت کنیم. ✍🏻فهیمه خضرحیدری .
682Loading...
30
🏵🏵🏵 در طول روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب، از ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت‌ماه، می‌توانید کتاب‌های نشر دگر را از طریق پیام به ادمین این کانال با ۲۰٪ تخفیف و ارسال رایگان دریافت کنید. @degarpub
550Loading...
31
Media files
550Loading...
32
Media files
600Loading...
33
فکر کردن کافی نیست (دوباره فکر کن) @Tafakkor
541Loading...
34
اما اگر هیچ چیز نتواند ما را از مرگ برهاند؛ لااقل عشق از زندگی نجاتمان خواهد داد. پابلو نرودا @Tafakkor
550Loading...
Photo unavailableShow in Telegram
در اهمیت روایت قتل‌ها مجتبی نجفی سیزده سال از کشته شدن #هاله_سحابی گذشت.‌ داستان او در امتداد فاش شدن یک واقعیتی است که با تجربه به آن رسیده ایم: حکومت دینی در ذات خود ارتجاعی و قاعده اش بر حذف است. این واقعیت از همان روز نخست انقلاب آشکار شد:حکومت دینی و حذف، لازم و ملزوم اند. از اعدام های جنون آمیز نخستین انقلاب تا حذف و قتل شهروندان در خیابان و زندان، آشکار کننده این اصل مهم بنیادین است که دین در ساختار قدرت،هیولایی رعب آور می شود. نه اینکه حکومت های غیردینی اینگونه نباشند اما مسأله حکومت دینی حادتر است چون خدا را از آسمانها به زمین قدرت می‌کشاند و به نام خدا،کشتن بسیار سهمگین تر است. قصه هاله سحابی که در سال نود در تشییع جنازه پدرش عزت الله سحابی کشته شد گویاتر است. او از زندان آن روزهای جنبش سبز بر بستر پدر بیمار حضور یافت. مرگش را دید و در یکی از امنیتی ترین مراسم های تشییع جنازه که دور تا دور چند ده نفر آدم را انواع و اقسام نیروهای نظامی و لباس شخصی گرفته بودند دختری با لگد مامور نیروی انتظامی بر زمین افتاد و بعد از دقایقی جان داد و شبانه دفن شد. داستان این جان دادن کافی است حجتی باشد بر اینکه دین در ساختار قدرت علیه خود دین می‌شود. چرا که شیعه را روایات زنده نگاهداشته. روایت قربانی در شیعه قدرت دارد و بسیج آفرین است. جمهوری اسلامی همان روایتی را که درباره فاطمه زهرا، پهلوی شکسته، دفن شبانه بر منابر عرضه می‌کرد و اشک مخاطب را در می آورد بر هاله سحابی اجرا کرد. به عبارتی جمهوری اسلامی بر هر آنچه که گریست، عمل کرد و حتی یزید به زینب فرصت خطابه داد اما جمهوری اسلامی به بسیاری خانواده های قربانی هم فرصت سوگواری نداد. پرونده هاله سحابی هم چون بسیاری پرونده های دیگر ماست‌مالی شد اما قدرت روایتگری را دست کم نگیرید. روایت قتل‌های ظالمانه ستاندن همان سلاح اشک حاکم بر قربانیان تاریخی و استفاده علیه خود اوست. چون همین روایتها به عنوان تکه هایی از یک کل منسجم که از اوان انقلاب تا امروز ادامه یافته، نسل به نسل را بر سر یک واقعیت مسلم پیوند می‌دهد و به اجماع می‌رساندکه رخت بر بستن دین از ساختار قدرت به نفع همگان است حتی به نفع دینداران. از این منظر در‌ دورانی که ما نه به مثابه شهروند نه به مثابه قربانی «شناسایی» نشده ایم و کوچکترین رنج مان انکار می شود، حتی ساس حشره موذی به رسمیت شناخته نمی‌شود و تورم را شکوفایی اقتصادی و استبداد را آزادی در حد اعلی جا می‌زنند، روایت قربانیان امتداد گفتمانی است که علیه فراموشی کار می‌کند. دادخواهی مشمول زمان نمی شود، نسل به نسل، تداوم می یابد تا روز مبادا. https://t.me/modjtabanajafifrance/2296
نمایش همه...
mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

با جمهوری اسلامی درونتان مبارزه کنید مجتبی نجفی اینجا خود تل آویو است،تظاهرات مخالفان جنگ که به ابتکار جنبشی به نام" ایستادن با هم"برگزار شد. این جنبش را یهودیها و عربها راه انداخته و هم آزادی گروگانها و هم پایان جنگ غزه را خواستار شدند. این جنبش برای صلح مبارزه می‌کند. ایستادن در کنار جنگ طلبی ضد ارزش است،حالا این جنگ در هر جای جهان باشد و به خصوص اینکه مساله کشتار شهروندان باشد به ویژه کودک کشی. حتی در مورد شعار" نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران"بدفهمی صورت گرفته،این شعار برای نفی سیاست خارجی بود که ایران و سرنوشت مردمش را رها کرده،در پرونده های خونین خاورمیانه کاسه داغ تر از آش شده. زمانی فلسطینیها به رهبری یاسر عرفات معاهده صلح با اسرائیل امضا کردند،خامنه ای در نماز جمعه با لحن شدیدی گفت ما قبول نداریم. به تو چه؟ جنبش زن،زندگی،آزادی برای صلح بود،علیه خشونت ساختاری حاکم به شهروند و جنگ روزانه علیه ملت به ویژه زنان. این جنبش را نباید اجازه داد خرج جنگ طلبی کنند. برای همین بود در آواز لیلاها سروده شد:" زن،زندگی، آزادی، صلح و امید و شادی". برچسب نزنید. شبیه جمهوری اسلامی نشوید. مخالفت با کشتار در فلسطین به معنای موافقت با حماس و جمهوری اسلامی نیست. شیرینی پخش کردن ارزشیهای جمهوری اسلامی به خاطر عملیات هفتم اکتبر شنیع بود،آنها کودک کش و جنگ طلبند اما مهم این است شبیه جمهوری اسلامی نشویم و الا مخالفت کردن و شبیه شدن کار سختی نیست،مخالفت کردن و ایستادگی بر ارزش آزادی در محیط دیکتاتوری کاری سترگ و ارزشمند است. در همان آغاز جنگ،یهودیان بسیاری هم بودند که به ویژه در آمریکا تظاهرات کردند و اعلام کردند به نام ما جنایت نکنید. آنها هم طرفدار حماس اند؟نه به جنگ، نه به کودک کشی،یک ارزش است. تهران و تل آویو و دمشق و صنعا و رفح نمی‌شناسد. برای ارزشهایتان مبارزه کنید و از هوچی گری نهراسید. نه به جنگ،مخالفت اخلاقی است،در عین حال مبارزه سیاسی هم است، چون تقویت ایده مبارزه با خشونت است. خشونت فقط در رفح نیست ما خشونت را در ایران از زمانی که متولد شده ایم،لمس کرده ایم. برآمدن از خاکستر خشونت و با خشونت مخالفت کردن هنر است. دشمن دشمن من همیشه دوست من نیست،بستگی به کنشهایش دارد. این برای ذهنهای ساده است که حوصله بررسی یک مساله چندبعدی را ندارند. می گویند اولویت ما ایران است،حرفی نیست، واقعیت هم همین است،برای همین تاکید می کنیم جنبش ایرانیان را خرج جنگ طلبی دولتها نکنید و کاسه گدایی را از این دولت به آن دولت پهن نکنید و آبروی آزادیخواهان را نبرید،تناقضهایتان را حل کنید. کسی که به جنگ لبخند بزند برای صلح نمی تواند مبارزه کند. مبارزه با جمهوری اسلامی مبارزه با یک نظام فکری مبتنی بر خشونت است و نه صرف  مبارزه با افراد و اشخاص و جریانها.  پادزهر این نظام تمامیت خواه،ایستادن بر صلح و دموکراسی است. ایران زن،زندگی،آزادی، گفتمانی باشد برای ایران به عنوان الگویی در خاورمیانه در قلب بنیادگرایی دینی که منادی سکولاریسم، دموکراسی و ملت متحد متکثر باشد. اینجا نقطه اوج تمدنی ایران خواهد بود به عنوان پایگاهی برای مخالفت با افراط گرایی و بنیادگرایی دینی، استبداد و خشونت طلبی در خاورمیانه پر از خشم و خون. پاسداشت این رویا از طریق مخالفت ولو لفظی با جنگ می گذرد. مخالفت نمی کنید؟  کشتار را تایید نکنید. با جمهوری اسلامی درونتان مبارزه کنید. Photo By Murielle Paradon / RFI https://t.me/modjtabanajafifrance/2293
نمایش همه...
mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

Photo unavailableShow in Telegram
از تو گفتم… آرمان گرشاسبی از تو گفتم سر به دامان خیابانی که در آن خانه داری از تو گفتم از همین عطری که آغوش من جا می‌گذاری هرچه در گوش زمین و آسمان گفتم نشد من مگوهای دلم را با جهان گفتم نشد از دل جامانده در آوار تنهایی نگفتم از تو گفتم از تو خواندم از شب بالا بلند گیسوانت عاشقانه گریه کردم تن‌به‌تن با خاطرات ناگهانت بی‌بهانه از تو دور و بی‌تو نزدیکم به پایانی که دیگر گفتنی نیست جز برای گم‌شدن در یاد تو این قصه از سر گفتنی نیست از تو در من مانده رویایی که هر شب تا جنونم می‌کشاند حافظانه عطر گیسویت که می‌رقصد به شعرم می‌نشانم هر کجایی دل به موج و موج دریای نگاهت می‌سپارم آرزویی جز شکستن در تلاطم‌های آغوشت ندارم بی‌قرارم از تو خواندم از شب بالا بلند گیسوانت عاشقانه گریه کردم تن‌به‌تن با خاطرات ناگهانت بی‌بهانه از تو دور و بی‌تو نزدیکم به پایانی که دیگر گفتنی نیست جز برای گم‌شدن در یاد تو این قصه از سر گفتنی نیست .
نمایش همه...
Arman Garshasbi Az To Goftam.mp37.35 MB
01:40
Video unavailableShow in Telegram
41.47 MB
👍 2👏 1
Photo unavailableShow in Telegram
Photo unavailableShow in Telegram