[ لآژِوردی ]
11 241
مشترکین
-924 ساعت
-377 روز
-20230 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
دیروز بازرس اومد داشتیم حرف میزدیم میگفت طرف واسه اینکه یه داروخانه ۱۰۰۰ تومنی نداشته بهش چسب زخم داده اومده بود شکایت کنه😵💫😵💫😐😐
میگفت قاطی کردم یه تراول ۵۰ تومنی بهش دادم گفتم این دفعه واسه این چیزا اینجا پیدات بشه گردنتو خورد میکنم😂😂
مرگ بر هرچی خسیس😂
»امیرحسین«
@lazhevrdi
👍 7👎 1
Repost from التماس تفکر
Photo unavailableShow in Telegram
تایید رسمی Hamster Kombat روی شبکه TON.
این یعنی ممکنه قیمت همستر در آینده با ناتکوین برابری کنه یا بیشتر بشه.
برای ورود به بازی Hamster Kombat کلیک کنید
https://t.me/hamsTer_kombat_bot/start?startapp=kentId97505025
کودک را وارد مسائل اقتصادی نکنید!
نـداريم، نيست!
از پس مخارج بر نمیایم!
گــرون ميشه، پولا رو دزدیدن، اختلاس شد، سال بعد میخواد قحطی بیاد!
صحبت از "نـداری" كودك را نا امن می كند.
شاید باور نکنید امروزه دغدغه خيلی از بچه ها همينه كه "بالاخـره بابام پول داره يا نه؟"، "پول بابام تموم شده؟"
اگه تموم شه، چـه اتفاقی برامون می افته؟"
پدر و مـادر بايد تفكر "فــراوانی" را در خانه حاكم كنند.
کودک نباید درگیر مسائل اقتصادی ما، بی پولی و تحریم و... شود.
اولين نا امنی اقتصادی در خــانواده، ترويج تفكر "نداری" است.
تفكر "فراوانی"، به معنی خوش خيالی و گول زدن خودمان و فرزندمان نيست.
بلكه بــرای کودک ايجاد امنيت روانی است.
کودک توان حل مشکلات مالی ما و کشور ما را ندارد.
خودش را ضعیف و ناتوان میبیند و گاه حتی فکر میکند خودش عــامل این بدبختی و شرایط است.
@lazhevrdi
👍 23👎 2
دختر ۹ سالهی من یه داستان +۱۳ نوشته. میگه چون پدربزرگ دختر وسط داستان میمیره به نظرم برای زیر ۱۳ سال زیادی غمگینه و مناسب نیست.
»Jinx«
@lazhevrdi
👏 7
به یک نفر کار کن مجازی با گوشی! هر روز، به مدت سه ساعت، فرصتی برای کسب درآمد از راه دور دارید. به ما بپیوندید و وظیفهای ساده و سرگرمکننده را انجام دهید
390tomn
روزانه
3saet
جهت اطلاع از استخدامی آیدی زیر پیام بدهید
@apparyanpanel
چطوری خودم حالم رو بهتر کنم؟ :
خشم = ورزش کن
حسادت = روی منحصر به فرد بودنت تمرکز کن.
اضطراب = ذهن آگاهی رو تمرین کن.
دلخوری = دیدگاه منطقیت رو گسترش بده.
خستگی = گوشی رو خاموش کن و بخواب.
بی انگیزگی = دوش بگیر؛ تمام حواست رو درگیر کن.
شک به خود = بنویس؛ بذار احساست بیاد روی کاغذ.
افسردگی = در طبیعت قدم بزن و با دوستان وقت بگذرون.
@lazhevrdi
👍 9❤ 1
سرکار خانم، جناب آقا، شما خیلی زیبا هستید!
بنا بر ضرورتی ناچار شدم مادرم را برسانم اورژانس بیمارستان.
مسئول تریاژ گفت، برو بگرد تخت پیدا کن تا پذیرش کنم!
مادر را با آن حال بردیم وسط تالاری که دور تا دور آن تختهایی پر از انواع آدم گرفتار و تالان بود.
چند نفر دیگر نیز درست مانند ما عزیز بدحال خودشان را همراه داشتند و منتظر خالی شدن تخت بودند. یک ساعتی کمتر و بیشتر منتظر ماندیم، که صدایی ضعیف به گوشم رسید:
«آقا، آقا، این تخت خالی شده است، بیایید اینجا»
زن بد حالی که به همسرش تکیه داده بود داشت با لبخندی کم رنگ مرا خطاب قرار میداد.
گفتم نوبت شماست و گفتند وضعیت مادر شما بدتر است، و گفتم و گفتند تا بالاخره راضی شدم و مادر را روی تخت خواباندم...
یک ساعت بعد آن خانم هم روی تخت کناری دراز کشیده بود و چند پزشک و پرستار دورش حلقه زده بودند، شوهر نگران ایستاده و با چشمانی خیس همسرش را تماشا میکرد.
هیچ چیزی برای دلداری دادن به این دو فرشته به ذهنم نمیرسید، فقط در دل گفتم، شما خیلی زیبا هستید.
هفت ساعت بعد که داشتند شانه به شانه و با لبخند از اورژانس بیرون میرفتند، نگاه آنها به سوی ما برگشت و جویای حال مادر شدند و این بار بلند تکرار کردم آهای غریبهها شما واقعاً زیبا هستید، سری تکان دادند و گذشتند.
ناگهان خود را در دادگاه و روبروی داور وجدان دیدم با هزار پرسش سخت:
- تو فکر میکنی آدم خوبی هستی؟
- پس این دو نفر چه هستند؟
- آیا خودت حاضر بودی همین کار را برای غریبه دیگری تکرار کنی؟
انگار سالها اشتباه میکردم و در توهم بودم، تازه فهمیدم که خوبها در سختترین لحظات است که خودشان را نشان میدهند، آن ثانیههای کم شمارِ گرفتن تصمیم سخت.
گویی، زیبا بودن آسان و زیباتر بودن دشوار است و زیباترین بودن کمیاب.
خوشبختم که دیروز دو نفر از زیباترین آدمهای دنیا را دیدم.
#ایرج_نوروزی
@lazhevrdi
👍 11
همه قبلا یک رفیق صمیمی داشتیم که الان تنها ارتباطمون سین زدن استوری همدیگه ست.
》مینی رِظا《
@lazhevrdi
👍 20❤ 1
یکی از ترسهایی که همیشه تو زندگیم داشتم اینه که «ناخواسته» کسی رو ناراحت کنم، چون ناخواسته اصلا حال نمیده، باید با برنامهریزی و عمدی باشه که قشنگ پاره شدنشو ببینم کیف کنم. :))))
》روانشناسِ روانی《
@lazhevrdi
👍 11👌 6😱 1
فرودگاه تو صف تحویل بار بودم،
یه آقایی بهم سلام کرد.
من هنوز قهوه نخورده بودم
و خوابالو بودم که یهو خانومش هم سلام کرد.
تازه یادم اومد اینا مشتریای کافهن.
حال و احوال کردیم و پرسیدن کجا میری،
گفتم فلانجا.
پرسید چه ساعتیه پروازت؟
گفتم فلان ساعت.
یهو گل از گلشون شکفت گفت ما برای مادر و مادربزرگمون بلیت گرفتیم که برن برسن به عروسی دخترداییم،
پروازتون یکیه!
میشه اونجا که رسیدین داییم رو پیدا کنی و این دو تا پیرزن رو بسپری بهش؟
گفتم چرا که!
خلاصه سفر من و فضه خانم و گلآرا خانوم شروع شد.
اولش که پرواز ۷ ساعت تاخیر خورد
و این دو تا کلافه شدن مادر مادربزرگ ویلچر داشت چون راه رفتن سختش بود،
تو اون چند ساعت با هم رفتیم وضو گرفتن،
نماز خوندن،
قرصاشونو خوردن.
بعد سه تایی استراحت کردیم،
بعد با هم خوراکی و نهار خوردیم
و شروع کردیم حرف زدن تا زمان بگذره.
من ترکی بلدم
و این دو تا هر کار میکردم یه عالمه قربون صدقم میرفتن.خلاصه رفتیم و رسیدیم فرودگاه اونور.
عروس و داماد اومده بودن فرودگاه،
منم چمدوناشونو دادم و رفتم.
دو روز بعد پدر عروس زنگ زد و گفت باید تو مراسم ما باشی.
گفتم چرا که نه!
بهم بگید کجا هستید خودم رو میرسونم.اینگونه بود که من تو مراسم عروسی دختردایی یکی از مشتریای کافه تو یه کشور دیگه شرکت کردم :)
•اباوت نفیسه •
@lazhevrdi
❤ 22👍 4
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.