💠 عشق و ارادت به پیامبر صلیاللهعلیهوسلم عامل اتحاد و همبستگی مسلمانان
✍علامه سید ابوالحسن علی ندوی
▫️حضرات ائمه اهلبیت همواره بهعنوان منارۀ روشنایی در تاریکی پیشوای مردم بودهاند. هیچ کدام از مسلمانان که ایمان درست دارد، در این امر تریدی ندارد، اما عقیده بنده این است که [دل]بستگی فوقالعاده اهلتشیع به اهلبیت و عشق و علاقه عاطفی آنها و اغراق متجاوز از سرحد اعتدال در محبت اهلبیت سلطه کامل روی عقل و احساس و حتی ضمیر پیدا کرده است.
▫️خیال نویسنده این است که این عشق و شیفتگیشان جراحتی به آن مودت وارده کرده است که بایستی هر یکی از مسلمانان با ذات محمدی داشته باشد ـ محبتی که بنابر آن اهلبیت این قدر آبرومند و محترم نزد ما هستند و آنها سزاوار محبت و احترام ما شدند ـ چنان بهنظر میرسد که قسمتی از این [دل]بستگی و ارتباط قلبی که به آن ذات گرامی اختصاص میداشت وارد این تعلق [و ارادات به اهلبیت] شده است. چنانکه در سخنان نعتیه دوره اخیر ایران ـ که کمیت آن زیاد است ـ آن جوش و جنبه و روانی طبع و آمد مضامین تازه و نو بهچشم نمیخورد که در نظمهای مربوط به مناقب اهلبیت و مرثیه و بهخصوص به مدح و ستایش سیدنا علی مرتضی و حضرت حسین و به مصائب اهلبیت بهمعرض نمایش گذاشته شده [است]. میتوان این تفاوت بین نعت پیامبر و مدح اهلبیت نزد اهلتشیع [را] هر کجا پیدا کرد. بهزبان اردو مرثیهها میر انیس و میر دبیر را بخوانید سپس آن را با کلام نعتیهشان و گویندگان دیگر که همکیششان بودند مقایسه کنید، میان هر دو نوع کلام همان تفاوت آمد و اصل، فرع بهنظر خواهد رسید. کموبیش همین تفاوت در سیرت نبوی و مناقب اهلبیت حس میشود. همینطور در ایران بهمشاهدهام رسید که علاقهای که به مشاهد و مقابر وجود دارد با مساجد نیست و اشتیاقی که برای مسافرت به نجف و کربلا و عتبات عالیه بهنمایش میگذارند برای زیارت حرمین شریفین بهنظر نمیرسد.
▫️ممکن است این عکسالعمل در برادران اثناعشری ما مبتنی بر رفتار برخی از علما اهلسنت و اعتراف کوتاهی و تقصیرشان در حقوق اهلبیت باشد اما این امر تاحدی بیش از بازتابی بهنظر میرسد. بنابر هالهای از مهر و محبت و عشق و علاقه و تقدیس و تعظیم که پیرامون این مراکز روحانی بهوجود آمده و اغراقی که در مدح و ستایش آنها بهکار برده شده است، بیم آن میرود که مبادا همین امر امامت را رقیب نبوت بسازد و بسیاری از اختصاصات نبوت برایش اثبات کرده شود. اگر این وضع بهوجود آید، رخ زندگی ایرانیان بهسوی مرکزی معطوف خواهد شد که دوشبهدوش افضلالأنبیا خاتمالنبیین صلیاللهعلیهوسلم رشد خواهد کرد [و] نتایج و اثرات این دیدگاه طبعا در شعر و ادب و تفکر و رفتار بهچشم میخورد.
▫️بنده نمیخواهم از آن سخن مشروح برانم اما برادران دادگر و انصافپسند ایرانی اگر توجه خودشان را بهتپشهای قلب و ضربان آن معطوف دارند، بدین نتیجه خواهند رسید، ولو صددرصد با این امور موافقت نکنند بازهم آنها را دعوت میدهد تا مجدد آن را مورد بررسی قرار دهند. تردیدی نیست که ائمه اهلبیت درباره دعوت دین و آیین و توحید خالص جانشینان واقعی پیامبر صلیاللهعلیهوسلم بودند. ایشان نسبت به هر چیزی که آفریده را از آفریدگار جدا کند و از او غافل سازد، ابراز عداوت کردند و دینی که رسولخدا صلیاللهعلیهوسلم همراه خود آورده بودند، ایشان راجعبه آن تا اندازه زیادی متعصب و غیور بودند و هیچگاه از چیزی خوششان نیامده که موجب سستی و ضعف در ارتباط و پیوند بین خالق و مخلوق باشد و یا مخلوق را به مخلوق مشغول سازد. همه دعوت و مساعیشان برای این بود که [انسانها] بهجای مخلوق با خالق ارتباط برقرار کنند و نسبت بهمظاهر دنیا بیاعتنایی نشان دهند و به تبلیغ و توسعه زندگانی پر از زهد و توکل و دانش سودمند بپردازند.
▫️بهخاطر اینکه گروههای مختلف مسلمانان را بهیکدیگر نزدیک کنیم و رخنۀ عمیق و وسیعی [را] که میان گروههای اهلتشیع و اهلسنت بهوجود آمده است پر کنیم، لازم است که این موج عشق و علاقه را بهذات اقدس رسول کریم صلیاللهعلیهوسلم و نبوتش معطوف بگردانیم، زیرا این ذات آنحضرت است که مرکز توجهات مسلمانان جهان است و از نبوت او سرچشمه میگیرند و این شمع روشن اوست که سراسر جهان را در آغوش نور خود گرفته است. این یکی از کارهای بزرگ تجدیدی است که نیاز بهاصلاحطلبان دارای عزم بلند و همت عالی و اراده محکم دارد. هرگاه این کار بهانجام رسد ازجمله کارنامههای بیبدیل و انقلابآفرین در تاریخ تجدیدی و فکری و اسلامی بهشمار خواهد رفت. اتحاد و یگانگی اسلامی واقعی و طبیعی تنها بر همین اساس محکم و فناناپذیر میتوان مبتنی کرد؛ در غیر اینصورت هرچه از تلاشها و سعیها کرده شود غیرطبیعی خواهد بود.
📎 سفرنامه علامه ندوی به ایران: سخنانِ چند به برادارن ایرانی، ترجمه احسنالظفر ام.ای. ناشر دارعرفات هند.