cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

Yazdan Izadi

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
7 867
مشترکین
-1424 ساعت
-1647 روز
-17530 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Photo unavailableShow in Telegram
نمایش همه...
👍 53 6👏 3👎 1
Photo unavailableShow in Telegram
استرس خوبه یا بد؟ همیشه مقداری استرس برای اینکه ما رو وادار به عمل کنه مفیده. اما استرس زیاد باعث افت عملکرد میشه. 🆔 @yazdanizadi
نمایش همه...
👍 50 7👎 1
🔻این داستان برترین داستان کوتاه در ایرلند و انگلیس در سالهای دور هست روزی روزگاری شیری جوان حاکم جنگل شد و یک روباه پیر وزیر و مشاور او بود که در حیله گری شهرت بی نهایت داشت. حیوانات جنگل پدر حاکم جوان که بر آنان حکومت میکرد را به قتل رساندند و بخاطر وعده بازگشت آب به رودخانه و برکه های جنگل ، پسر او را حاکم کردند و شیر جوان سد پشت قصر را باز کرد و آب به رودخانه و همه برکه ها آمد و حیوانات شادمان ماه‌های اول حکومت شیر جوان در کنار هم کار میکردند و از زندگی لذت میبردند. روزی شیر به روباه گفت: ای وزیر این حیوانات زمان پدرم مالیات نمیدادند و همیشه از آذوقه قصر پدرم برای زمستان غذای مجانی دریافت میکردند و دیدی چه بر سر او آوردند و به قتل رساندند. آب سد قصر دارد تمام میشود و اگر خشکسالی شود ما خودمان چه کنیم و دوباره حیوانات بر علیه ما توطئه میکنند و مرا به قتل میرسانند. روباه پیر رو به شیر کرد و گفت: سلطان جوانم من این حیوانات را به خوبی میشناسم ، اگر به روشی که من میگویم حکومت کنی تا آخر عمر حاکم جنگل خواهی بود چون این حیوانات اگر در رفاه و آسایش باشند دوباره بر علیه حاکم توطئه میکنند. شیر گفت پس روش کار تو چیست ای روباه پیر؟ روباه جارچیان را به وسط جنگل فرستاد وبه آنها گفت که جار بزنند و بگویند بابت کمک به آبادانی جنگل از این به بعد باید هر ماه یک سکه به صندوق قصر مالیات دهید ، چند ماه گذشت و بخاطر آبادانی همه حیوانات مالیات دادند ، وقتی دیدند هیچ کاری از سوی قصر برای جنگل انجام نشد دو تا از حیوانات اعتراض کردند و شکایت نمودند. روباه به مامورین دستور داد آن ها را دستگیر کنند و چون به شیر حاکم جوان تهمت کم کاری زدند در حضور بقیه حیوانات سر آن ها را از تن جدا کنند شیر به روباه گفت چکار میکنی حیوانات خشمگین میشوند و به قصر حمله میکنند؟ روباه گفت سلطان جوانم من این حیوانات را خوب میشناسم کارتان نباشد ، حکم اجرا شد و رعب وحشت در بین حیوانات بوجود آمد. بعد از چند وقت روباه دستور داد از این پس هر هفته باید یک سکه به قصر مالیات دهند ، حیوانات معترض شدن ولی از ترس هیچ شکایتی نکردن و مالیات را پرداخت کردند. روباه باز به حیوانات دستور داد هفته ای سه سکه باید مالیات دهید ، سه تا از حیوانات فقیر شکایت کردند که این چه وضعی هستش شیر دارد ظلم میکند ، روباه سریعا دستور داد معترضین را به خاطر توهین به حاکم جنگل را زندانی کنند ، حیوانات دیگر سکوت کردند. روباه مالیات را هفته ای هفت سکه اعلام کرد و هر حیوانی اعتراض میکرد به جرم توهین به سلطان جنگل زندانی یا اعدام میکرد ، شیر جوان با سکه های که حیوانات داده بودند یک قصر بزرگ و مجلل ساخت و آب را هم بر روی حیوانات بست. حیوانات به سختی کار میکردند و هر چی در میاوردند خرج شکم خودشان و مالیات نمیشد و همه در غم و اندوه بودند و از ترس سلطان و اعدام نشدن اعتراض و شکایت نمیکردند. فقط در دل خود را نفرین میکردند که چرا توطئه کردند و شیر پدر را به قتل رساندند. روباه در دم مرگ به شیر گفت اگر میخواهی همیشه حاکم بمانی حیوانات را در غم و گرفتاری نگه دار و همیشه آن ها را بترسان که اگر شکم شان سیر شود تو را خواهند کشت. ✍ #اسکار_وایلد 🆔 @yazdanizadi
نمایش همه...
👍 59👏 13👎 4 3
فکر میکنی شغلت همسو با استعدادها و علایقت هست؟Anonymous voting
  • آره به نظرم
  • نه متاسفانه
0 votes
👍 12
در توضیح جمله قبل ، اینکه فقط یک حرفه رو سال‌ها دنبال کنیم به معنای این نیست که حتما در اون حرفه‌ای میشیم ، بلکه باید اون حرفه حتما همسو با #استعداد ‌ها و علاقه‌ی ما باشه که بتونیم بعد از حدود ۱۰ هزار ساعت فعالیت ، در اون مسیر حرفه‌ای بشیم. پس شاید مهمترین #تصمیم در زندگیمون انتخاب شغلمون باشه و دقت به اینکه نردبون زندگیمون رو به دیوار درستی تکیه زده باشیم. امروزه خداروشکر مثل قدیم نیاز نیست با آزمون و خطا به این نتیجه برسیم که چه شغلی مناسب ماست ، بلکه با تست های ارزیابی #شخصیت از جمله Mbti ، Neo ، Disc , Piav و… میتونیم میانبر بزنیم و حرفه‌ی همسو با شخصیتمون رو انتخاب کنیم. 🆔 @yazdanizadi
نمایش همه...
👍 33 2👏 1
زندگی فقط به اندازه‌ حرفه‌ای شدن در یک کار بهت زمان میده ، پس دقت کن دنبال چه کاری میری. 🆔 @yazdanizadi
نمایش همه...
👍 65 6👏 5
🔻تکثیر فرهنگ‌های غلط ممنوع! اگه هنوز نمی‌تونید تا سبز شدن چراغ راهنمایی صبر کنید و واسه رسیدن به ناکجای زندگیتون از ثانیه هایی که ممکنه باعث حادثه ای بشه نمی گذرید ، لطفا تا اطلاع ثانویه تولید مثل نکنید. اگه بعد از هر تصادف کوچیک یا بزرگی به راننده مخاطب حمله می کنید ، لطفا تولید مثل نکنید. اگه نمی‌تونید بین خطوط رانندگی کنید ، اگه نیمه شب با بوق خدا حافظی می کنید و اگه از شانه خاکی جاده با گردو خاک خودتونو به اول ترافیک می‌رسونید ، از آوردن کسی مثل خودتون به این دنیا جلوگیری کنید. اگه تا نصف شب مهمون دارید و بلند بلند میخندید و همسایه ها را عاجز کردید ، اگه بچه تون در رستوران بلند جیغ میکشه و شما بی خیال به غذا خوردنتون ادامه میدین ، اگه هنوز در پیاده رو پارک می کنید و کوچه های خلوت یک طرفه رو با حماقت فراوان رانندگی می کنید ، ترمز تولید مثل رو برای همیشه بکشید. 💡فرزندان ما ممکنه تا حد زیادی شبیه ما بشن پس حواسمون به تکثیر درست باشه! 🆔 @yazdanizadi
نمایش همه...
👍 99👏 15 10
حتی در لحظاتی که به خاطر تمام شکست‌ها و دردها و ناکامی‌هایم اشک می‌ریزم ، نتیجه می‌گیرم که درد کشیدن بهتر از «هیچ بودن» است. #اوریانا_فالاچی 🆔 @yazdanizadi
نمایش همه...
👍 79👏 15 12
در انتخابات ریاست جمهوری شرکت می‌کنی؟Anonymous voting
  • خیر شرکت نمی‌کنم
  • بله و به قالیباف رای میدم
  • بله و به پزشکیان رای میدم
  • بله و به جلیلی رای میدم
  • هنوز مطمئن نیستم
0 votes
👎 13 6
زمانی که استالین فوت کرد خروشچف جانشین او در کنگره حزب کمونیست شروع به باز گویی جنایات استالین کرد. همه حاضرین تعجب کرده بودند که چگونه یک رهبر از رهبر پیشین اینچنین تند انتقاد میکند. در حین سخنرانی که سالن مملو از جمعیت بود ناگهان فردی خطاب به خروشچف فریاد زد: پس تو آن زمان کجا بودی؟ سالن ساکت شد. خروشچف رو به جمعیت گفت: چه کسی این سوال را پرسید؟ هیچکس جواب نداد. دوباره گفت: کسی که این سوال را کرد بایستد ، اما هیچ کس بلند نشد. خروشچف در حالی که لبخند بر لب داشت گفت: در آن زمان من جای تو نشسته بودم! 🆔 @yazdanizadi
نمایش همه...
👍 54👏 10 7
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.